درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

91/12/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: شکسته خواندن نماز در موضع اتمام / فَصل فی احکام صلاة المسافر / کتاب الصّلاة
 [2349] مسألة 5: إذا قصر من وظيفته التمام بطلت صلاته في جميع الموارد إلا في المقيم المقصر للجهل بأن حكمه التمام.
 شکسته خواندن نماز در موضع اتمام:
 مطالبی که در جـلسات گذشته بیـان کردیم در رابـطه با کسی بود که در موضع قـصر، نمازش را به صورت تـمام می خواند و روزه می گیرد. این مسأله برعکس مطالب گذشته، مربوط به جایی است که شخصی وظیفه اش تمام است ولی نمازش را به صورت قصر می خواند. برخلاف مسائل گذشته، این مسأله تفصیلی ندارد؛ چراکه چنین شخصی نماز ناقصی به جا آورده و از این جهت نمازش به مقتضای قاعده باطل است و هیچگونه دلیلی بر إجزاء و صحت نماز او در هیچکدام از صور آن وجود ندارد. لذا در این مسأله تفاوتی بین عالم و ناسی و جاهل نیست.
 فقط در یک صورت روایت معتبره ای وجود دارد که دلالت بر إجزاء و صحت چنین نمازی می کند و آن جایی است که انسان، قصد عشره می کند ولی جاهل به حکم یا موضوعِ قصد عشره است و از این جهت نمازش را شکسته می خواند. لکن مشهور مخالفت کرده و در جمیع صور این مسأله حکم به بطلان نماز کسی که در موضع اتمام نمازش را به صورت شکسته می خواند داده اند و هیچ صورتی را از این حکم استثنا نکرده اند. در این صورت از آنجا که این روایت از جهت سند، معتبر و دلالت آن نیز واضح است، باید ببینیم مخالف مشهور بودنِ آن، موجب سقوط آن از اعتبار می شود یا نه؟
 بررسی سندی و دلالی روایت منصور بن حازم پیرامون صحت نماز شکستهﻯ جاهل به قصد عشره:
 صحیحهﻯ منصور بن حازم عبارت است از «وَ عَنْهُ عَنْ مُوسَى بْنِ عُمَرَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ إِذَا أَتَيْتَ بَلْدَةً فَأَزْمَعْتَ الْمُقَامَ عَشَرَةَ أَيَّامٍ فَأَتِمَّ الصَّلَاةَ فَإِنْ تَرَكَهُ رَجُلٌ جَاهِلًا فَلَيْسَ عَلَيْهِ إِعَادَةٌ» [1] . یعنی اگر در این صورت کسی نمازش را جاهلاً به صورت شکسته بخواند، اعاده ندارد. دلالت این روایت بر مطلب واضح است لکن در رابطه با سند آن، بحثی پیرامون موسی بن عُمر وجود دارد؛ چراکه دو نفر به نام موسی بن عمر وجود دارد و وضعیت سند اقتضا می کند این موسی بن عمری که با یک واسطه از مشایخ کلینی و متأخر است و در اول سند ذکر شده است، محل اشکال و ضعیف باشد و با موسی بن عمری که مورد تأیید است و توثیق شده تفاوت داشته باشد. همچنین سند این روایت از جهت أسناد کامل الزیارات نیز قابل تصحیح نمی باشد؛ چراکه اسناد کامل الزیارات عبارت است از مشایخ بلاواسطهﻯ ابن قولویه، در حالی که موسی بن عمر از مشایخِ مشایخ کلینی، و ابن قولویه در رتبهﻯ تلامذهﻯ کلینی است. پس موسی بن عمر یقیناً از مشایخ بلاواسطهﻯ ابن قولویه نمی باشد. لذا این روایت از جهت سند قابل عمل نیست ولی اگر سند آن ضعیف نباشد، طبق مبنای محقق خوئی(ره) روایتی که مورد اعراض مشهور واقع شده، از حجیت ساقط نمی شود.
 اما به نظر ما اگر صغرای شهرت، واقعیت داشته باشد و یک شهرت قدمائی باشد، شهرت مهمی است و محل تردید می باشد. حال آنکه محقق خوئی(ره) می فرمایند صغرای این شهرت و اعراض از این صحیحه برای ما ثابت نیست. چراکه برخی از متأخرین طبق مضمون آن فتوا داده اند و اینکه در کلمات قدما تعرضی به این روایت نشده است و نسبت به آن سکوت کرده اند، به معنای رد کردن آن و اعراض آنها نمی باشد، همانطور که قدما متعرض بسیاری از مسائل نشده اند و از این جهت ما نظر آنها را در آن مسائل نمی دانیم. در صورت عدم ثبوت صغرای شهرت، کبرای آن نیز منطبق نمی شود.
 نتیجه اینکه به نظر ما در این مسأله حداقل جای احتیاط وجود دارد. چراکه اولاً گفتیم سند این روایت از جهت موسی بن عمر ضعیف است؛ ثانیاً در صورت مشکوک بودن نیز این روایت قابل عمل نمی باشد؛ چون وقتی شخصی بین دو نفر مردد باشد که یکی از آنها ثقه و دیگری ضعیف است، نمی توان به روایت او عمل کرد. لذا حکم به احتیاط مستحب در این مسأله خوب است.
 *****
 [2350] مسألة 6: إذا كان جاهلا بأصل الحكم و لكن لم يصل في الوقت وجب عليه القصر في القضاء بعد العلم به و إن كان لو أتم في الوقت كان صحيحا فصحة التمام منه ليس لأجل أنه تكليفه بل من باب الاغتفار فلا ينافي ما ذكرنا قوله: اقض ما فات كما فات ففي الحقيقة الفائت منه هو القصر لا التمام و كذا الكلام في الناسي للسفر أو لحكمه فإنه لو لم يصل أصلا عصيانا أو لعذر وجب عليه القضاء قصرا.
 حکم اعادهﻯ نماز در صورت جهل به اصل حکم در وقت نماز:
 در صورتی که انسان در وقت نماز، جاهل به اصل حکم قصر باشد که گفتیم در این صورت اگر نمازش را به صورت تمام بـخواند، بالاجماع نـمازش صحیح است و قضا و اعاده ندارد- و در تـمام طول وقت نـمازش را به جا نیاورد، بعداً که می خواهد نمازش را اعاده کند، باید آن را به صورت شکسته به جا آورد. به دلیل اینکه وظیفهﻯ واقعی و حکم الله دربارهﻯ آن شخص، نماز شکسته می باشد و عدم وجوب اعاده در صورت جهل به اصل حکم و به جا آوردن نماز به صورت تمام در همان حال جهل، عفو و تخفیفی از جانب خداوند است نه اینکه حکم او تغییر کرده باشد. لذا از آنجا که وظیفهﻯ واقعی آن شخص نماز شکسته است، طبق دلیل «إقض ما فات کَما فات» الان باید نمازش را به صورت شکسته اعاده کند.
 *****
  [2351] مسألة 7: إذا تذكر الناسي للسفر أو لحكمه في أثناء الصلاة فإن كان قبل الدخول في ركوع الركعة الثالثة أتم الصلاة قصرا و اجتزأ بها و لا يضر كونه ناويا من الأول للتمام لأنه من باب الداعي و الاشتباه في المصداق لا التقييد فيكفي قصد الصلاة و القربة بها و إن تذكر بعد ذلك بطلت و وجب عليه الإعادة مع سعة الوقت و لو بإدراك ركعة من الوقت...
  صحت نماز قصر در صورت شروع آن با نیت تمام از روی غفلت:
 این مسأله در مورد کسی است که در حال سفر و در حالی که وظیفه اش قصر است، از روی غفلت یا فراموشی نمازش را با نیت تمام شروع می کند. این مسأله از موارد خطای در تطبیق است. لذا در صورتی که قبل از دخول در رکوع رکعت سوم متوجه شود، نمازش صحیح است و اگر برای رکعت سوم قیامی انجام داده است، باید بنشیند و نمازش را تمام کند و این قیام، مضرّ به صحت نماز او نیست؛ چراکه قیام نسیانی است و فقط دو سجدهﻯ سهو برای این قیامِ بی جا باید به جا آورد. اما در صورتی که وارد رکوع رکعت سوم شده باشد، نمازش باطل است و باید نماز را به هم بزند؛ چراکه یک رکوع زیادی به جا آورده که مبطل نماز است ولو سهوی باشد.
 در صورت اول که گفتیم نماز آن شخص صحیح است، شروع کردن نماز با نیت تمام و خواندن مقداری از آن با همین نیت، ضرری نمی رساند؛ چون انگیزه و هدف اصلی او این بوده که وظیفهﻯ شرعی خودش را هر چیزی که باشد انجام دهد و امتثال امر خدا کند. لذا آن شخص نیت امتثال امر واقعی را داشته است لکن فکر می کرده مأمورٌ به، نماز تمام است ولی بعد فهمید مأمورٌ به، نماز قصر است که اشتباه او، خطای در تطبیق به حساب می آید. چون نیت او برای نماز تمام، از جهت داعی است نه از جهت تقیید. از جهت تقیید بودنِ نیت به این معنی است که آن شخص می گوید اگر امر الهی به نماز تمام تعلق گرفته باشد، من حاضر به امتثال هستم ولی اگر امر خدا به نماز شکسته تعلق گرفته باشد، من حاضر به امتثال نیستم و نماز نمی خوانم. مسلماً هیچکس چنین نیتی ندارد بلکه آن شخص قصد امتثال امر فعلی را در هر صورت دارد و از جهت خطای در تطبیق، نیت نماز تمام کرده است که این نیت مضر نمی باشد؛ چون قصد امتثال امر خدا علی کلّ تقدیر، در نیت او وجود دارد و همین مقدار کفایت می کند.
  والسلام


[1] - الوسائل 8: 506 / أبواب صلاة المسافر ب17 ح3.