درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

91/12/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: شک در خواندن نماز چهار رکعتی در حال قصد اقامت بعد از گذشت وقت / فَصل فی قَواطع السَّفر / کتاب الصّلاة
 [2334] مسألة 33: إذا نَوَى الإقامَةَ ثُمَّ عَدَلَ عَنها بَعدَ خُرُوجِ وَقتِ الصَّلاة وَ شَكَّ فِي أنَّه هَل صَلّى فِي الوَقت حالَ العَزمِ عَلى الإقامَة أم لا؟ بَنى عَلى أنَّه صَلّى لكِن فِي كِفايَتِه فِي البَقاءِ عَلى حُكمِ التَّمام إشكالٌ وَ إن كانَ لا يَخلُو مِن قُوَّةٍ خُصُوصاً إذا بَنَينا عَلى أنَّ قاعِدَةَ الشَّك بَعدَ الفَراغ أو بَعدَ الوَقت إنَّما هِيَ مِن بابِ الأمارات لا الاُصُول العَمَلِيَة.
 شک در خواندن نماز چهار رکعتی در حال قصد اقامت بعد از گذشت وقت:
 این مسأله در مورد کسی است که در مکانی قصد عشره می کند و بعد از گذشتن وقتِ نماز چهار رکعتی، از قصد عشرهﻯ خود عدول می کند؛ سپس شک می کند که آیا در وقت نماز چهار رکعتی و در حال قصد اقامت، آن نماز را خوانده است یا اینکه یادش رفته و آن نماز چهار رکعتی را نخوانده است. در این صورت قاعدهﻯ حیلوله که مربوط به شک در خواندن نماز بعد از گذشت وقت است می گوید آن شخص باید بنا بگذارد که آن نماز را در وقت خودش خوانده است.
 بحثی که در اینجا وجود دارد این است که آیا دلالت قاعدهﻯ حیلوله بر خواندن نماز چهار رکعتی در وقت خودش، برای تمام بودن نمازهای او بعد از عدول نیز کفایت می کند یا اینکه قاعدهﻯ حیلوله فقط ناظر به عدم اعاده و قضای آن نماز است و اینگونه نیست که همهﻯ آثار از جمله تمام بودن نماز آن شخص تا زمانی که در آن مکان می ماند نیز به وسیلهﻯ قاعدهﻯ حیلوله متـرتب شوند؟ به عبـارت دیگر وقتی قاعدهﻯ حیلوله دلالت بر خوانـدن آن نـماز چهار رکعتی می کند، آیا عدول آن شخص، عدول بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی به حساب می آید و نمازهای او بعد از عدول، تمام هستند یا اینکه قاعدهﻯ حیلوله ناظر به همهﻯ این جهات و آثار نیست بلکه فقط ناظر به اقامهﻯ آن نماز و اسقاط اعاده و قضای آن است؟
 بررسی نظر مرحوم سید(ره) و أعلام پیرامون حجیت مثبتات قاعدهﻯ حیلوله:
 مرحوم سید(ره) می فرمایند در صورتی که قاعدهﻯ حیلوله را همانند قاعدهﻯ فراغ و تجاوز اماره بدانیم، کشف از واقع می کند و مثبتات آن حجت است. چون از جمله موارد اختلاف امارات با اصول عملیه این است که همهﻯ آثار حتی لوازم عقلیه و مثبتات امارات نیز حجت هستند. در این صورت حال آن شخص، حال کسی است که علم به خواندن یک نماز چهار رکعتی دارد.
 برخی از أعلام بر این مطلب مرحوم سید(ره) حاشیه زده و فرموده اند اینطور نیست که همهﻯ امارات در مثبتات خود حجت باشند و از این جهت با اصول عملیه تفاوت داشته باشند بلکه فقط برخی از امارات در مثبتات خود حجت هستند و جمیع لوازم عقلیه و شرعیهﻯ آنها مترتب می شود و آن، اماراتی هستند که از سنخ کلام و حکایت کلامیه باشند؛ مثل بیّنه و خبر واحد که برای نقل یک مطلب به کار برده می شوند و از امارات کلامیه به حساب می آیند. لذا از جهت سیرهﻯ عقلاء جمیع لوازم آنها حجت است ولی قاعدهﻯ ید که امارهﻯ بر ملکیت است، در جمیع لوازم عقلیهﻯ خود حجت نیست. بنابراین این مطلب کلیت ندارد بلکه در خود امارات نیز تفصیل وجود دارد. پس حتی اگر قاعدهﻯ فراغ و تجاوز را امارهﻯ کاشف از واقع بدانیم لکن اینطور نیست که همهﻯ لوازم آنها از جمله لوازم عقلیه و عرفیهﻯ آنها نیز حجت باشد. لذا حال این دو قاعده از این جهت، حال اصول عملیه است و فقط ناظر به لوازم شرعیه ای هستند که شارع آنها را حجت قرار داده است و کاری به لوازم عقلیه ندارند.
 به عبارت دیگر حجیت لوازم در امارات، تابع این است که شارع آنها را در چه محدوده ای و به چه منظوری حجت قرار داده است. لذا ممکن است قاعدهﻯ حیلوله فقط ناظر به بنا گذاشتن بر اقامهﻯ نماز از جهت عدم اعاده و قضا باشد و به جهات دیگر از جمله اینکه عدول آن شخص به عنوان عدول بعد از نماز چهار رکعتی به حساب بیاید و تا زمانی که در آن مکان است نمازش تمام باشد نگاهی نداشته باشد.
 بررسی مضمون حدیث زراره و فضیل پیرامون قاعدهﻯ حیلوله:
 مضمون حدیثی که پیرامون قاعدهﻯ حیلوله از زراره و فضیل نقل شده و می گوید «مَتَى اسْتَيْقَنْتَ أَوْ شَكَكْتَ فِي وَقْتِ فَرِيضَةٍ أَنَّكَ لَمْ تُصَلِّهَا أَوْ فِي وَقْتِ فَوْتِهَا أَنَّكَ لَمْ تُصَلِّهَا صَلَّيْتَهَا وَ إِنْ شَكَكْتَ بَعْدَ مَا خَرَجَ وَقْتُ الْفَوْتِ وَ قَدْ دَخَلَ حَائِلٌ [1] فَلَا إِعَادَةَ عَلَيْكَ مِنْ شَكٍّ حَتَّى تَسْتَيْقِنَ فَإِنِ اسْتَيْقَنْتَ فَعَلَيْكَ أَنْ تُصَلِّيَهَا فِي أَيِّ حَالَةٍ كُنْتَ» [2] ، ناظر به عدم وجوب اعاده است نه جمیع آثار مختلفه. حداقل می توان گفت این روایت، اجمال دارد و دلالتی بر ترتب جمیع آثار ندارد. چون در این روایت حضرت می فرمایند «فَلَا إِعَادَةَ عَلَيْكَ»، یعنی از بابت شک، لازم نیست نمازت را اعاده کنی تا زمانی که برای تو یقین حاصل شود که نمازت را نخوانده ای. لذا این روایت، اثر قاعدهﻯ حیلوله را متعین در عدم وجوب اعاده قرار داده است و از جهت ترتب آثار دیگر از جمله تمام بودن نماز تا زمان اقامت در آن مکان، اجمال دارد. بنابراین نسبت به اعادهﻯ آن نماز، قاعدهﻯ حیلوله جاری می شود و دلالت بر عدم اعاده می کند لکن از جهت تمام بودن نماز آن شخص تا زمانی که در آن مکان است، از آنجا که قاعدهﻯ حیلوله اثرگذار نیست، نوبت به استصحاب عدم اتیان نماز چهار رکعتی می رسد و به واسطهﻯ این استصحاب، موضوع نماز قصر که مربوط به کسی است که قصد عشره ندارد و یک نماز چهار رکعتی نیز نخوانده است درست می شود. یعنی بین آثار مختلف، تفکیک می شود و به لحاظ اثر اعاده، قاعدهﻯ حیلوله و به لحاظ آثار دیگر، استصحاب عدم جاری می شود؛ چون قاعدهﻯ حیلوله نسبت به آثار دیگر، فایده و اثری ندارد.
 نظر ما نیز در این مسأله، وجوب نماز قصر برای آن شخص است ولو موضوع آن به وسیلهﻯ استصحاب عدم احراز شود. چون عبارت حدیث چیزی بیشتر از این مقدار را ثابت نمی کند و اگر نگوئیم دلالت بر عدم دارد، حداقل از این جهت مجمل و ساکت است.
 جمع بندی نهایی در این مسأله:
 محقق خوئی(ره) در این مسأله از مرحوم سید(ره) تبعیت کرده و مطالب ایشان مبنی بر اماره بودن قاعدهﻯ حیلوله را تأیید کرده اند. حال آنکه این مطالب برخلاف مبنای خود ایشان است. همچنین ایشان بقیهﻯ مطالب مرحوم سید(ره) را نیز تأیید کرده و فرموده اند حتی در صورت اصل عملی بودن قاعدهﻯ حیلوله بازهم اشکالی پیش نمی آید. لکن ما نظر ایشان را قبول نداریم و همان چیزی که بیان کردیم را صحیح می دانیم.
 در نتیجه به نظر ما نسبت به قاعدهﻯ حیلوله در این مسأله و قاعدهﻯ فراغ در مسائل گذشته تفصیل وجود دارد. چراکه با جریان قاعدهﻯ فراغ، صحت ظاهریهﻯ آن نماز چهار رکعتی که قطع به خواندنش داریم درست می شود و همین صحت ظاهریه برای ما کافی است و موجب تمام شدن نمازهای بعدی می شود و نوبت به اصل مثبت نمی رسد ولی در قاعدهﻯ حیلوله که مربوط به شک در اصل وجود و عدم است، از این جهت مشکل وجود دارد. چون تمام بودن نمازهای بـعدی، در ادله مستند به خواندن یک نماز چهار رکعتی قبل از عدول شده است؛ در حالی که در این مسأله آن شخص نمی دانـد چنین نمازی خوانـده است یا نه و قاعـدهﻯ حیلوله فقط عدم وجوب اعاده نسبت به شک بعد از وقت را ثابـت می کند و تمام بودن نماز تا زمانی که در آن مکان است، مطلب دیگری است که قاعدهﻯ حیلوله ناظر به آن نمی باشد.
 *****
 [2335] مسألة 34: إذا عَدَلَ عَن الإقامَة بًعدَ الإتيان بِالسَّلامِ الواجِب وَ قَبلَ الإتيان بِالسَّلامِ الأخِير الَّذِي هُوَ مُستَحَبٌ فَالظّاهِر كِفايَتُه فِي البَقاءِ عَلى حُكمِ التَّمام وَ فِي تَحَقُّقِ الإقامَة وَ كَذا لَو كانَ عُدُولُه قَبلَ الإتيان بِسَجدَتَي السَّهو إذا كانَتا عَلَيه، بَل وَ كَذا لَو كانَ قَبلَ الإتيان بِقَضاءِ الأجزاءِ المَنسِيَّة كَالسَّجدَةِ وَ التَّشَهُّدِ المَنسِيَّين بَل وَ كَذا لَو كانَ قَبلَ الإتيان بِصَلاةِ الاحتِياط أو فِي أثنائِها إذا شَكَّ فِي الرّكَعاتِ وَ إن كانَ الأحوَط فِيه الجَمع بَل وَ فِي الأجزاءِ المَنسِيَّة.
 حکم کسی که در نماز چهار رکعتی بعد از سلام اول و قبل از سلام دوم عدول کند:
 برای کسی که در سلام نماز، بین «السَّلامُ عَلَینا وَ عَلی عِبادِ اللهِ الصّالِحِین» و «السَّلامُ عَلَیکُم وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه» جمع می کند و هر دو را می گوید، فقط سلام اول، مُخرج از نماز و واجب می باشد و سلام دوم، مستحب است؛ چون آن شخص با سلام اول از نماز خارج شده است. ولی اگر کسی فقط «السَّلامُ عَلَیکُم وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه» را بگوید، همین سلام، هم واجب است هم مخرج از نماز به حساب می آید. در این صورت اگر عدول از قصد عشره برای انسان قبل از سلام و بعد از گفتن «السَّلامُ عَلَیکَ أیُّها النَّبِیُّ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه» حاصل شود، از آنجا که قبل از سلام، انسان هنوز از نماز خارج نشده است، عدول او بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی کامل به حساب نمی آید و مثل این است که قبل از عدول، اصلاً نماز چهار رکعتی نخوانده است. در نتیجه نماز او تا زمانی که در آن مکان است شکسته می باشد.
 اما در صورتی که انسان بعد از گفتن «السَّلامُ عَلَینا وَ عَلی عِبادِ اللهِ الصّالِحِین» عدول کند، عدول او بعد از تمام شدن نماز و خروج از آن واقع شده است و صدق می کند که عدول او بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی است ولو اینکه سلام آخر نماز را هم نگفته باشد. لذا نماز او تا زمانی که در آن مکان است تمام می باشد؛ چراکه با گفتن سلام اول، از نماز خارج شده است و از این جهت است که اگر در این حالت محدث شود نیز ضرری به نمازش او وارد نمی شود.
 حکم کسی که در نماز چهار رکعتی قبل از سجدهﻯ سهو عدول کند:
 اگر در نماز از انسان سهوی اتفاق بیفتد و دو سجدهﻯ سهو بر او واجب شود، در صورتی که آن شخص بعد از گفتن سلام های نماز و قبل از به جا آوردن سجدهﻯ سهو عدول کند، بازهم نمازهای او تمام است و عدول او، عدول بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی به حساب می آید. به دلیل اینکه سجدهﻯ سهو، یک واجب مستقل است و جزء نماز به حساب نمی آید. لذا صدق می کند که عدول آن شخص بعد از اتمام نماز واقع شده است و به همین دلیل است که اگر قبل از به جا آوردن سجدهﻯ سهو محدث شود، می تواند دوباره وضو بگیرد و سجدهﻯ سهو را به جا آورد؛ همچنین از این جهت است که اگر سجدهﻯ سهو را فراموش کند، هر وقت یادش بیاید می تواند آن را به جا آورد.
 حکم کسی که در نماز چهار رکعتی قبل از به جا آوردن اجزاء منسیه عدول کند:
 از جمله اجزاء نماز که بعد از نماز واقع می شوند، اجزاء منسیه هستند. مثل سجده یا تشهد فراموش شده ای که باید بعد از تمام شدن نماز قضا شوند. مرحوم سید(ره) می فرمایند در این صورت نیز اگر انسان قبل از به جا آوردن قضای این اجزاء، از قصد عشرهﻯ خود عدول کند بازهم بر عدول او، عدول بعد از اتمام یک نماز چهار رکعتی صدق می کند.
 لکن محقق خوئی(ره) می فرمایند هرچند در دلیل اجزاء منسیه از تعبیر «یَقضِی» استفاده شده است ولی این تعبیر به معنای قضا کردن به واسطهﻯ امر جدیدی نیست بلکه ظاهر در آن این است که این اجزاء، متمم همان اجزائی از نماز هستند که خوانده نشده اند و فقط محل آنها تغییر کرده و بعد از نماز خوانده می شوند. نظر ما نیز متمایل به فرمایش محقق خوئی(ره) است و از این جهت به نظر ما فرمایش مرحوم سید(ره) خالی از اشکال نیست. لذا از این جهت است که اگر کسی بعد از نماز عمداً این اجزاء را به جا نیاورد و محدث شود، نمازش باطل است و باید آن را اعاده کند.
 حکم کسی که در نماز چهار رکعتی قبل از خواندن نماز احتیاط عدول کند:
 کسی که در نماز چهار رکعتی مثلاً از جهت شک بین رکعت دوم و سوم یا شک بین رکعت سوم و چهارم بعد از اتمام سجدتین، نماز احتیاط بر او واجب شده باشد، در صورتی که بعد از تمام کردن نماز و قبل از خواندن نماز احتیاط از قصد عشرهﻯ خود عدول کند، به نظر ما همان اشکالی که در اجزاء منسیه مطرح کردیم در اینجا نیز وجود دارد. چون دستور مولا در باب نماز احتیاط عبارت است از «أَ لَا أُعَلِّمُكَ شَيْئاً إِذَا فَعَلْتَهُ ثُمَّ ذَكَرْتَ أَنَّكَ أَتْمَمْتَ أَوْ نَقَصْتَ لَمْ يَكُنْ عَلَيْكَ شَيْ‌ءٌ؟ قُلْتُ بَلَى. قَالَ: إِذَا سَهَوْتَ فَابْنِ عَلَى الْأَكْثَرِ فَإِذَا فَرَغْتَ وَ سَلَّمْتَ فَقُمْ فَصَلِّ مَا ظَنَنْتَ أَنَّكَ نَقَصْتَ فَإِنْ كُنْتَ قَدْ أَتْمَمْتَ لَمْ يَكُنْ عَلَيْكَ فِي هَذِهِ شَيْ‌ءٌ وَ إِنْ ذَكَرْتَ أَنَّكَ كُنْتَ نَقَصْتَ كَانَ مَا صَلَّيْتَ تَمَامَ مَا نَقَصْتَ» [3] . با توجه به تعبیر «فَصَلِّ مَا ظَنَنْتَ أَنَّكَ نَقَصْتَ»، یک رکعت نماز احتیاط باید به صورت منفصله به جا آورده شود که اگر احتیاجی به آن نداشته باشیم، نمازمان را به صورت کامل خوانده و سلام را هم داده باشیم و اگر در متن واقع سه رکعت خوانده باشیم و نمازمان محتاج به آن یک رکعت باشد، نماز احتیاط منضم به نمازمان شود؛ در این صورت سلامی که خوانده شده نیز یک سلام زائد سهوی در اثناء نماز به حساب می آید.
 با این روشی که حضرت در این روایت تعلیم داده اند، در هر صورت ذمهﻯ انسان بریء می شود. پس احتمال دارد نماز احتیاط، جزء متمم نماز باشد؛ در نتیجه بر عدول از قصد عشره قبل از خواندن نماز احتیاط، عدول بعد از اتمام نماز صدق نمی کند. چون در صورت شک در خواندن یک نماز چهار رکعتی کامل قبل از نماز احتیاط، استصحاب عدم جاری و موضوع قصر درست می شود.
 والسلام


[1] - مراد از حائل، خود وقت است.
[2] - الوسائل 4: 282 / أبواب المواقیت ب60 ح1.
[3] - الوسائل 8: 213 / أبواب الخلل الواقع فی الصّلاة ب8 ح3.