درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

91/11/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: بررسی کفایت اتیان نماز چهار رکعتی قضا قبل از عدول از قصد عشره / فَصل فی قَواطع السَّفر / کتاب الصّلاه
 [2319] مسألة 18: إذا فاتَته الرُّباعِيَة بَعدَ العَزمِ عَلى الإقامَة ثُمَّ عَدَلَ عَنها بَعدَ الوَقت‌ فَإن كانَت مِمّا يَجِبُ قَضاؤُها وَ أتى بِالقَضاءِ تَماماً ثُمَّ عَدَلَ فَالظّاهِر كِفايَتُه فِي البَقاءِ عَلى التَّمام وَ أما إن عَدَلَ قَبلَ إتيانِ قَضائِها أيضاً فَالظّاهِر العَود إلى القَصر وَ عَدَمِ كِفايَةِ استِقرارِ القَضاءِ‌ عَلَيه تَماماً وَ إن كانَ الأحوَط الجَمع حِينَئذٍ ما دامَ لَم يَخرُج وَ إن كانَت مِمّا لا يَجِبُ قَضاؤُه كَما إذا فاتَت لِأجلِ الحيضِ أو النِّفاسِ ثُمَّ عَدَلَت عَن النِيَّة قَبلَ إتيانِ صَلاةٍ تامَّةٍ رَجَعت إلى القَصر فَلا يَكفِي مضيّ وَقتِ الصَّلاة فِي البَقاءِ عَلى التَّمام.‌
 کفایت اتیان نماز چهار رکعتی قضا قبل از عدول از قصد عشره:
 این مسأله پیرامون کسی است که قصد عشره می کند ولی نماز چهار رکعتی را در وقت خودش به جا نمی آورد و بعد از وقت، از قصد عشرهﻯ خود عدول می کند. چنین شخصی در صورتی که قضای آن نماز چهار رکعتی را خوانده باشد و بعد از آن از قصـد عشرهﻯ خود عـدول کرده باشد، ظاهـر مسأله این است که همین نـماز قضای چهار رکعتی کفایـت می کند. به عبارت دیگر در مسألهﻯ تمام خواندن نمازهای چهار رکعتی بعد از به جا آوردن یک نماز چهار رکعتی واجب و یومیه و عدول از نیت، فرقی بین قضا و ادا وجود ندارد. به دلیل شمول اطلاق دلیلی که می گوید اگر عدول از نیت، بعد از انجام یک نمـاز چهار رکعتی به صورت تمام باشـد، بقیهﻯ نمازها باید به صـورت تمام خوانـده شوند. چراکه این دلیل، اشاره ای به ادا یا قضا بودن آن نماز چهار رکعتی نکرده است.
 البته نماز قضای چهار رکعتی در صورتی کفایت می کند که قضای یکی از نمازهای چهار رکعتی همان سفری باشد که انسان در آن قصد عشره کرده است نه قضای نماز چهار رکعتی دیگری که مربوط به آن سفر نیست و از سابق بر ذمهﻯ او بوده است.
 اشکال محقق خوئی(ره) بر کفایت اتیان نماز چهار رکعتی قضا:
 محقق خوئی (ره) در رابطه با این مسأله اشکالی مطرح کرده و فرموده اند ظاهر دلیل این است که تمام بودن نماز چهار رکعتی که انسان قبل از عدول از نیت می خواند، باید مستند به قصد عشرهﻯ او در هنگام اتیان آن نماز باشد. در حالی که تمام بودن نماز قضای چهار رکعتی، تابع ادا و تمام بودن آن نماز در زمان فوت است. یعنی حتی در صورتی که آن شخص، قبل از خواندن این نماز قضا از قصد عشرهﻯ خود عدول کند یا اصلاً به جای دیگری سفر کند، بازهم باید قضای آن نماز را به صورت تمام به جا بیاورد. چون تمام یا شکسته بودن نماز قضا در هر حالتی، تابع ادا است.
 لذا منشأ تمام بودن نماز قضا، قاصد عشره بودن آن شخص در همان حال نماز قضا نیست بلکه منشأ آن، زمان فوت آن نماز است که به صورت تمام فوت شده است. به عبارت دیگر در صورتی نماز قضای چهار رکعتی کفایت می کند که اگر از آن شخص پرسیده شود چرا این نماز را به صورت تمام می خوانی؟ بگوید به دلیل اینکه همین الان قصد عشره دارم. در حالی که تمام یا شکسته بودن نماز قضا، مربوط به زمان فوت آن است نه اینکه انسان در همان حال، قصد عشره دارد.
 جواب ما از اشکال محقق خوئی(ره):
 اشکال محقق خوئی(ره) نوعی استظهار از روایت به حساب می آید. لذا باید در صحیحهﻯ أبی ولّاد دقت کنیم و ببینیم آیا واقعاً ظهور در این مطلب دارد یا اینکه چنین اشکالی، نوعی دقت عقلیه در روایت است؟ یعنی آیا علت و منشأ چهار رکعتی بـودن آن نماز، باید قصـد عشره ای باشد که در حال نمـاز وجود دارد که در این صـورت مربوط به نماز ادا می شود یا این روایت شامل نماز قضا که تمام بودنش، مستند به زمان فوت آن است نیز می شود؟
 صحیحهﻯ أبی ولّاد عبارت است از «قالَ قُلتُ لِأبی عَبدِالله علیه السّلام اِنّی کُنتُ نَوَیتُ حِینَ دَخَلتُ المَدِینَة اَن اُقِیمَ بِها عَشَرَة اَیّام وَ اُتِمُ الصَّلاة، ثُمَّ بَدا لِی بَعدُ اَن لا اُقیمَ فیها، فَما تَری لِی اُتِمُ اَم اُقَصِّر؟ قالَ: اِن کُنتَ حینَ دَخَلتَ المَدینَة صَلَّیتَ بِها صَلاةَ فَریضَةٍ واحِدَةٍ بِتَمامٍ فَلَیسَ لَکَ اَن تُقَصِّر حَتّی تَخرُجَ مِنها وَ اِن کُنتَ حِینَ دَخَلتَها عَلی نِیَتِکَ التَّمام فَلَم تُصَلِّ فِیها صَلاةَ فَرِیضَةٍ واحِدَةٍ بِتَمامٍ حَتّی بَدا لَکَ اَن لاتُقِیم فَأنتَ فی تِلکَ الحال بِالخِیار اِن شِئتَ فَانِو المُقامَ عَشراً و أتِمَّ، و اِن لَم تَنوِ المُقامَ عَشَراً فَقَصِّر ما بَینَکَ و بَینَ شَهرٍ فَاِذا مَضی لَکَ شَهرٌ فَأتِمَّ الصَّلاة» [1] . تعبیر حضرت در این روایت، هیچگونه تصریح یا ظهوری مبنی بر اینکه تمام خواندن نماز چهار رکعتی باید مستند به قصد عشرهﻯ حین اتیان نماز باشد ندارد و چنین قیدی از این روایت به دست نمی آید. مضافاً بر اینکه در بحث ما، منشأ چهار رکعتی بودن نماز قضا، فوت شدن آن در همین سفری است که آن شخص قصد عشره داشته و در حال قصد عشره و به صورت چهار رکعتی فوت شده است. پس وجه تمام بودن نماز قضا نیز همین قصد عشره ای است که آن شخص در این سفر داشته است.
 بنابراین به نـظر ما همانطور که مرحوم سیـد(ره) فرموده اند مراد از روایت این است که انسان باید با منشأیت قصد عشره ای که در این سفر دارد، یک نماز چهار رکعتی به صورت تمام بخواند. در ما نحن فیه نیز دلیل اینکه انسان در حال سفر یک نماز چهار رکعتی که در همین سفر قضا شده است را به صورت تمام قضا می کند، وجود قصد عشره در این سفر می باشد.
 البته تصریح روایت این است که این نماز چهار رکعتی باید قبل از عدول از قصد عشره خوانده شود. در نتیجه خواندن نماز چهار رکعتی به صورت تمام قبل از عدول از قصد عشره نیز کفایت می کند. چون اگر انسان قصد عشره نداشته باشد و نمازش قضا شود باید به صورت شکسته قضای آن را به جا آورد. پس این نماز قضا، به دلیل وجود قصد عشره در زمان فوت آن، به صورت تمام خوانده می شود و این مقدار برای صدق روایت، کافی است که انسان یک نماز چهار رکعتی بخواند که منشأ چهار رکعتی بودن آن، قصد عشره باشد و لازم نیست تمام بودن آن، مستند به قصد عشرهﻯ حین الاتیان باشد.
 بنابراین نظر ما نیز مؤید نظر مرحوم سید(ره) است. اما اگر عدول از قصد عشره قبل از اتیان نماز چهار رکعتی باشد، کفایت نمی کند و نمازهای روزهای باقیمانده شکسته می شود. به عبارت دیگر صرف اینکه در این سفر یک نماز چهار رکعتی در ذمهﻯ انسان باشد، کفایت نمی کند؛ بلکه باید آن نماز چهار رکعتی را قبل از عدول از قصد عشره خواند.
 مرحوم سید(ره) در ادامه می فرمایند اگر وقت نماز بگذرد و انسان به دلیلی مثل حیض یا نفاس که قضای نماز در این حالات واجب نیست، نماز نخواند، بازهم کفایت نمی کند و باید نمازهایش را شکسته بخواند. یعنی اینطور نیست که چون خداوند از چنین شخصی ادای نماز را نخواسته است، مثل این باشد که این نمازها را به جا آورده است بلکه خواندن یک نماز چهار رکعتی موضوعیت دارد.
 *****
 [2320] مسألة 19: العُدُولُ عَن الإقامَة قَبلَ الصَّلاةِ تَماماً قاطِعٌ لَها مِن حِينِه وَ لَيسَ كاشِفاً عَن عَدَمِ تَحَقُّقِها مِن الأوَّل فَلَو فاتَته حالَ العَزمِ عَلَيها صَلاةٌ أو صَلَواتُ أيّامٍ ثُمَّ عَدَلَ قَبلَ أن يُصَلّي صَلاةً واحِدَةً بِتَمامٍ يَجِبُ عَلَيه قَضاؤُها تَماماً وَ كَذا إذا صامَ يَوماً أو أياماً حالَ العَزمِ عَلَيها ثُمَّ عَدَلَ قَبلَ أن يُصَلّي صَلاةً واحِدَةً بِتَمامٍ فَصِيامُه صَحِيحٌ نَعَم لا يَجُوزُ لَه الصّوم بَعدَ العُدُول لِأنَّ المَفرُوض انقِطاعُ الإقامَة بَعدَه.
 تمام بودن نماز قضا بعد از عدول، در صورت فوت آن هنگام قصد عشره:
 کسی که در وقت نماز، قصد عشره داشته باشد ولی نمازش را به جا نیاورد و بعد از وقت، از قصد عشرهﻯ خود عدول کند، باید نمازش را به صورت تمام قضا کند. به دلیل اینکه نماز او در زمان قصد عشره فوت شده است. یعنی نمازهای او در صورتی که یک نماز چهـار رکعتی نخوانده باشـد- از زمان عدول، تبـدیل به شکسته می شوند ولی قبل از عـدول، وظیفه اش تمام بوده که در صورت قضا شدن، باید به صورت تمام خوانده شوند. چون میزان در مسألهﻯ قصر و اتمام، قصد است.
 در ذیل این مسأله، مرحوم سید(ره) در رابطه با روزه می فرمایند در صورتی که انسان در حال قصد عشره، یک یا چند روز روزه بگیرد و بعد از آن از قصد عشرهﻯ خود عدول کند، روزه هایی که در زمان قصد عشره گرفته است صحیح هستند. چون از زمانی که عدول می کند، روزه اش باطل است. چراکه تمام الموضوع برای شکسته شدن نماز و بطلان روزه، عدم قصد عشره و تمام الموضوع برای تمام بودن نماز و صحت روزه، وجود قصد عشره است. همچنین اگر قبل از عدول از قصد عشره، یک نماز چهار رکعتی خوانده باشد، بعد از عدول نیز می تواند روزه بگیرد ولی اگر یک نماز چهار رکعتی نخوانده باشد، روزهﻯ او بعد از عدول صحیح نمی باشد.
 *****
 [2321] مسألة 20: لا فَرقَ فِي العُدُول عَن قَصدِ الإقامَة بَينَ أن يَعزِمَ عَلى عَدَمِها أو يَتَرَدَّدَ فِيها فِي أنَّه لو كانَ بَعدَ الصَّلاة تَماماً بَقِيَ عَلى التَّمام وَ لو كانَ قَبلَه رَجَعَ إلى القَصر.
 عدم تفاوت در تحقق عدول بین عزم بر عدم و تردید:
 در تحقق عدول از قصد عشره، تفاوتی بین قصد قطعی بر عدم اقامت یا تردید نسبت به اقامت وجود ندارد. چون تردید نیز مثل عزم، ضد قصد قطعی بر اقامت ده روز است و موجب از بین رفتن قصد عشره می شود. لذا تفصیلی که در مسائل گذشته بیان کردیم و گفتیم اگر عدول انسان از قصد عشره قبل از اقامهﻯ یک نماز چهار رکعتی باشد، نمازش در روزهای باقیمانده شکسته است ولی اگر بعد از اقامهﻯ یک نماز چهار رکعتی باشد، نمازش تمام است، در هر دو صورت جاری می باشد و فرقی بین عزم بر عدم یا تردید وجود ندارد.
 *****
 [2322] مسألة 21: إذا عَزَمَ عَلى الإقامَة فَنَوى الصَّوم ثُمَّ عَدَلَ بَعدَ الزَّوال قَبلَ الصَّلاةِ تَماماً رَجَعَ إلى القَصر فِي صَلاتِه لكِن صَومُ ذلِكَ اليَوم صَحِيحٌ لِما عَرَفتَ مِن أنَّ العُدُولَ قاطِعٌ مِن حِينِه لا كاشِفٌ فَهُوَ كَمَن صامَ ثُمَّ سافَرَ بَعدَ الزَّوال.
 صحت روزه و شکسته بودن نماز در صورت عدول از قصد عشره بعد از زوال:
 این مسأله که از جمله موارد تفاوت بین نماز و روزه است مربوط به جایی است که انسان در حال قصد عشره، از اول صبح روزه می گیرد و آن را تا بعد از ظهر ادامه می دهد؛ لکن بعد از ظهر همان روز قبل از خواندن نماز ظهر و عصر -یعنی قبل از خواندن یک نماز چهار رکعتی- از قصد عشرهﻯ خود عدول می کند. در این صورت نماز او بعد از عدول، شکسته است ولی روزهﻯ او صحیح است. چون هنگامی که شروع به روزه گرفتن کرده، قصد عشره داشته است و الان که قصد عشرهﻯ او به هم خورده و حال مسافر پیدا کرده است، بعد از اذان ظهر است. لذا حال او حال کسی است که از صبح تا بعد از ظهر در وطن خود روزه می گیرد و بعد از ظهر از وطن خود خارج می شود و حکم مسافر را پیدا می کند که در این صورت روزه اش صحیح است.
 دلیل این مطلب این است که آن شخص تا زمانی که قصد عشره دارد، با اینکه واقعاً در حال مسافرت است لکن به سبب وجود قصد عشره، خروج موضوعی دارد و به منزلهﻯ متوطن است. پس زمانی که قصد عشرهﻯ او به هم می خورد، تبدیل به مسافر عادی می شود. این حالت نیز بعد از ظهر برای او حاصل می شود. بنابراین از صبح تا بعد از ظهر که قصد عشره داشته است، به منزلهﻯ متوطن و حاضر بوده و روزه اش صحیح بوده است. بعد از ظهر نیز با عدول از قصد عشره، حالت او از به منزلهﻯ حاضر بودن، تبدیل به مسافر می شود. چون تنها فارق آنها وجود قصد عشره است. در نتیجه خروج موضوعی او، بعد از عدول از قصد عشره یعنی بعد از ظهر- تبدیل به دخول در موضوع می شود. صدق مسافر در بعد از ظهر نیز به هر صورتی که حاصل شود، مضّر به روزهﻯ آن روز نیست.
 همچنین می توانیم بگوئیم آن شخص از صبح تا بعد از ظهر که قصد عشره داشته است، عنوان مسافر بر او صادق بوده لکن خروج حکمی داشته است. یعنی با اینکه مسافر بوده ولی وظیفه اش تمام بودن نماز و صحت روزه بوده است. لذا با از بین رفتن قصد عشره، خروج حکمی نیز از بین می رود و حال او موضوعاً و حکماً حال مسافر می شود. حکم مسافرِ بعد از ظهر، شکسته بودن نماز و صحت روزه است. برخلاف مسافرِ قبل از ظهر که حکم آن، شکسته بودن نماز و بطلان روزه است. پس بعد از به هم خوردن قصد عشره و خروج حکمی، بازهم صحت روزه باقی است. چون حکم مسافرِ بعد از زوال،صحت روزه است.
 والسلام


[1] - الوسائل 8: 508 / أبواب صلاة المسافر ب18 ح1.