درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

91/10/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: حکم نماز کسی که پس از عبور از حدّ ترخص، به سمت شهر برمی گردد / فَصل فی صَلاه المسافر / کتاب الصّلاه
 [2300] مسأله 69: ...وَ إذا صَلّی فِی الصُّورَهِ الاُولی بَعدَ الخُرُوج عَن حَدِّ التَّرَخُّص قَصراً ثُمَّ وَصَلَ إلی ما دُونَه، فَإن کانَ بَعدَ بُلُوغِ المَسافَه فَلا إشکالَ فِی صِحَّهِ صَلاتِه، وَ أمّا إن کانَ قَبلَ ذلِک فَالأحوَط وُجُوبُ الإعادَه وَ إن کانَ یُحتَمَلُ الإجزاء إلحاقاً لَه بِما لَو صَلّی ثُمَّ بَدا لَه فِی السَّفَر قَبلَ بُلُوغِ المَسافَه.
 حکم نماز کسی که پس از عبور از حدّ ترخص، به سمت شهر برمی گردد:
 مرحوم سید(ره) می فرمایند کسی که با قصد رفتن به چهار فرسخ، از وطن خود خارج می شود و از حدّ ترخص عبور می کند و نمازش را شکسته می خواند، سپس به دلیل اعوجاج جاده یا دلیل دیگری به مکانی قبل از حدّ ترخص برمی گردد که صدای اذان شهر در آنجا به گوش می رسد، چنانچه مسیری که طی کرده است، به اندازهﻯ مسافت شرعی باشد و وقت نماز نیز هنگام طی آن مسافت، باقی باشد، قهراً نماز شکسته ای که خوانده است، صحیح می باشد. چون وظیفهﻯ فعلی او پس از رسیدن به مسافت، نماز قصر است و نماز شکسته ای که قبلاً خوانده نیز در جای خودش صحیح بوده، چراکه پس از عبور از حدّ ترخص، آن نماز را خوانده است.
 اما اگر پس ا ز رسیدن به این مکان جدید که قبل از حدّ ترخص است، هنوز به مقدار مسافت شرعی نرسیده باشد و وقت نماز نیز در حال انقضاء باشد، بنا بر احتیاط باید نماز شکسته ای را که خوانده است، اعاده کند. به دلیل اینکه حدّ ترخص، علت تامه برای قصر نیست بلکه حدّ ترخص به انضمام مسافت، علت تامهﻯ قصر است. لذا اگر انسان بعد از عبور از حدّ ترخص و قبل از رسیدن به مسافت، به شهرش یا مکانی قبل از حدّ ترخص برگردد، ادلهﻯ نماز قصر نسبت به چنین صورتی قاصر هستند و اطلاقشان شامل این صورت نمی شود. چراکه قدرمتیقن از آن ادله، شکسته خواندن نماز، درصورتی است که انسان، به قصد طی کردن مسافت، از حدّ ترخص عبور کند و آن مسیر را خارج ا ز حدّ ترخص ادامه دهد تا به چهار فرسخ برسد؛ ولی صورتی که انسان پس از خروج از حدّ ترخص، دوباره به داخل حدّ ترخص برگردد، یک مصداق عجیب و خاصی است که اطلاق روایات، از آن انصراف دارد. چون انسان باید طوری سفر را ادامه دهد که با طی مسافت، دوری از وطنش شدیدتر شود. لذا نسبت به اینکه اطلاق روایات، شامل این مورد هم می شود یا نه، شک داریم.
  دلیل بر کفایت نماز شکسته ای که بعد از حدّ ترخص خوانده شده است:
 مرحوم سید(ره) در ادامه، وجهی را برای عدم لزوم اعادهﻯ نماز در صورت اخیر بیان می کنند. البته ایشان در ضمن بیان این وجه نیز می فرمایند باز هم احتمال وجوب اعاده وجود دارد و احتیاط را نباید از دست داد. آن وجه عبارت است از اینکه اگر انسان با قصد طی کردن مسافت از حدّ ترخص خارج شود و نمازش را شکسته بخواند و پس از آن، کلاً از مسافرت خود منصرف شود و تصمیم بگیرد به شهر خود بر گردد، مشهور بین اعلام، خصوصاً قدما، صحیح بودن نماز شکستهﻯ او و عدم لزوم اعادهﻯ آن است. دلیل این فرع، صحیحهﻯ زراره است که می فرماید: «قالَ: سألتُ أباعَبدِالله (علیه السلام) عَنِ الرَّجُلِ یَخرُجُ مَعَ القَومِ فِی السَّفَرِ یُرِیدُهُ، فَدَخَلَ عَلَیهِ الوَقت وَ قَد خَرَجَ مِنَ القَریَه عَلَی فَرسَخَین فَصَلّوا، وَ انصَرَفَ بَعضُهُم فِی حاجَهٍ فَلَم یُقضَ لَه الخُرُوج، ما یَصنَع بِالصَّلاهِ الَّتی کانَ صَلّاها رَکعَتَین؟ قالَ: تَمَّت صَلاتُه وَ لا یُعید» [1] . در این روایت، حضرت در جواب از سؤال در مورد کسی که از ادامه دادن سفرش پشیمان شود و به شهرش برگردد، می فرمایند نمازی که بعد از حدّ ترخص خوانده، کافی است و اعاده لازم ندارد.
 بنابراین در ما نحن فیه که آن شخص، قصد طی کردن مسافت را داشته و از حدّ ترخص خارج شده و نمازش را شکسته خوانده ولی از ادامه دادن سفرش منصرف نشده است بلکه به مکانی قبل از حدّ ترخص برگشته است، به طریق اولی اعاده لازم نیست. چون در فرعی که بیان شد، با اینکه آن شخص کلاً از سفرش منصرف شده و به شهرش برگشته است، در عین حال حضرت می فرمایند اعاده لازم نیست.
 اشکال محقق خوئی بر استدلال به صحیحهﻯ زراره در فرع مذکور:
 اشکالی که محقق خوئی(ره) بر استدلال به صحیحهﻯ زراره وارد کرده اند، تعارض آن صحیحه در فرع مذکور، با صحیحهﻯ أبی ولّاد است که می گوید اعادهﻯ نمازی که بعد از حدّ ترخص به صورت شکسته خوانده شده، لازم است. لذا ایشان می فرماید این دو روایت، تعارض و تساقط می کنند و پس از تساقط، مقتضای قاعده و ادلهﻯ اولیه، اعادهﻯ آن نماز، به صورت تمام است. چراکه آن شخص، به سفر نرفته است و موضوع ادلهﻯ نماز قصر که رفتن به سفر است را محقق نکرده است. پس عمومات نماز تمام، شامل او می شود و از طرف دیگر دلیل ثانوی که دلالت برصحت نماز او می کرد، به واسطهﻯ معارضه، ساقط شده است. لکن مشهور قدما و متأخرین، به صحیحهﻯ زراره عمل کرده اند و به صحیحهﻯ أبی ولّاد و روایت دیگری که مؤید آن است ولی سندش ضعیف می باشد، عمل نکرده اند. لذا صحیحهﻯ أبی ولّاد از جهت اعراض مشهور، اعتباری ندارد و باید به صحیحهﻯ زراره عمل و حکم به کفایت آن نماز و عدم لزوم اعاده شود.
 اشکال ما به بیان مرحوم سید(ره) نسبت به حکم اعادهﻯ نماز قصر در ما نحن فیه:
  به نظر ما ایرادی که بر مرحوم سید(ره) وارد است این است که ایشان در فرع مذکور، ازجملهﻯ قائلین به قول مشهور است که به صحیحهﻯ زراره عمل کرده و حکم به صحت نماز و عدم لزوم اعادهﻯ نماز داده اند. طبق قول مشهور در آن فرع، نماز آن شخص در ما نحن فیه باید به طریق اولی صحیح باشد. حال آنکه ایشان الحاق ما نحن فیه به آن فرع را به صورت احتمال بیان می کنند، نه به صورت یقین. در حالی که برگشتن از حدّ ترخص، بالاتر از انصراف از اصل سفر و برگشت به شهر نیست و در صورتی که در آنجا حکم به صحت نماز شود، در اینجا باید به صورت یقینی حکم به صحت نماز و عدم وجوب اعاده شود. پس بیان مرحوم سید(ره) در این بحث که احتیاط واجب به اعادهﻯ نماز داده اند و الحاق این بحث به آن فرع را به صورت احتمال بیان کرده اند، صحیح نمی باشد.
 تفصیل محقق خوئی(ره) پیرامون کسی که بعد از حدّ ترخص، به سمت شهر برمی گردد:
 محقق خوئی(ره) که در فرع مذکور، قائل به عدم صحت نماز و وجوب اعاده شدند، در ما نحن فیه تفصیلی بیان می کنند و می فرمایند اگر برگشتن آن شخص، به واسطهﻯ یک امر طبیعی مثل انحراف جاده باشد، منافاتی با صدق سفر ندارد و از همان ابتدا که انسان در این جاده قرار می گیرد، گفته می شود سفر او شروع شده است و تا زمانی که در این جاده حرکت می کند، سفر او ادامه دارد و آن شخص، مسافر به سمت مسافت چهار فرسخی محسوب می شود و بعد از عبور از حدّ ترخص، نمازش را به صورت شکسته می خواند و سفرش را به سمت چهار فرسخ ادامه می دهد. لذا در این صورت، اولی این است که نماز شکسته ای که آن شخص خوانده است، کفایت می کند و خروج اتفاقی او به واسطهﻯ انحراف جاده از حدّ ترخص، عرفاً ضرری به صدق سفر نمی رساند. لذا موضوع نماز قصر که مسافرت به سمت چهار فرسخ و خروج از حدّ ترخص است، عرفاً دربارهﻯ آن شخص، محقق است و دقت عقلیه در اینکه انحراف جاده، موجب خروج از حدّ ترخص می شود، لازم نیست.
 اما اگر جاده، مستقیم باشد و انسان بعد از حدّ ترخص، نمازش را شکسته بخواند و سپس خودش به دلیل قضاء حاجت از همان جاده، تا قبل از حدّ ترخص به سمت شهر برگردد و تا آخر وقت نماز هم به سمت چهار فرسخ حرکت نکند و در همان مکان بماند، در این صورت از آنجا که در فرع انصراف از اصل سفر، قائل به وجوب اعاده شده ایم، اینجا نیز حکم به کفایت نماز شکستهﻯ بعد از حدّ ترخص، محل اشکال است و احتیاط نسبت به وجوب اعاده، قوی می باشد. چون احتمال دارد با برگشتن به سمت شهر و ماندن در آن مکان تا آخر وقت، موضوع سفر عوض شده باشد. به دلیل اینکه وظیفهﻯ فعلی انسان آن چیزی است که در محدودهﻯ وقت نماز اتفاق می افتد و در اینجا آن شخص تا آخر وقت، داخل در حدّ ترخص بوده و در ابتدای سفر هم که از حدّ ترخص خارج شده، مسافت را که جزء الموضوع است، طی نکرده است. لذا میزان، رعایت آخر وقت می باشد که آن شخص، داخل در حدّ ترخص بوده و تکلیفش نماز تمام بوده است. پس نماز شکسته ای که آن شخص خوانده است صحیح نمی باشد چون منجر به طی کردن مسافت نشده است و مثل این است که از سفرش عدول کرده است. به دلیل اینکه موضوع ادلهﻯ نماز قصر، خروج از حدّ ترخصی است که منجر به طی مسافت شود و این صورت، از عمومات این ادله خارج است. لذا احتیاط واجب این است که نمازش را اعاده کند. لکن اگر تا آخر وقت در آن مکان نماند بلکه در حال بقاء وقت، دوباره سفرش را ادامه دهد، اعاده لازم نیست. هرچند کلام محقق خوئی(ره) نسبت به این صورت و شقوق دیگر مسأله که بعداً توضیح می دهیم، ساکت است. البته ممکن است بگوئیم عَلی کُلِّ تَقدِیر، نمازش صحیح نیست و اعاده، واجب است (کما اینکه کلام مرحوم سید(ره) نیز مطلق است). چراکه پس از خروج این صورت از عمومات ادله، نمی توان به نماز شکسته اکتفا کرد ولو اینکه بعد از برگشتن، دوباره حرکت کند و به مسافت برسد و وظیفهﻯ فعلی اش نماز قصر بشود. پس در این صورت نیز دوباره باید نمازش را به صورت شکسته اعاده کند. چون سفر او، سفر جدیدی محسوب می شود و اگر تا آخر وقت در همان مکان بماند و سفرش را ادامه ندهد، باید نمازش را به صورت تمام اعاده کند.
 والسلام


[1] - الوسائل 8: 521 / أبواب صلاه المسافر ب23 ح1.