درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

91/08/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: مخالفت با نذر به تمام خواندن نماز / فَصل فی صَلاه المسافر / کتاب الصّلاه
 [2270] مسأله 39: إذا نَذَرَ أن یُتِمَّ الصَّلاهَ فِی یَومٍ مُعَیَّن أو یَصُومَ یَوماً مُعَیَّناً وَجَبَ عَلَیه الإقامَه. وَ لَو سافَرَ وَجَبَ عَلَیه القَصر عَلی ما مَرَّ مِن أنَّ السَّفَرَ المُستَلزِم لِتَرکِ واجِبٍ لایوجبُ التَّمام إلّا إذا کانَ بِقَصدِ التَّوصُّل إلی تَرکِ الواجِب، وَ الأحوَط الجَمع.
 حکم نماز مسافر در صورت مخالفت با نذر به تمام خواندن نماز:
 در ابتدای این مسأله گفتیم اگر کسی نذر کند نمازش را در روز معینی تمام بخواند یا در آن روز، روزه بگیرد، اقامهﻯ در وطن در آن روز بر او واجب می شود. این وجوب، یا وجوب شرعی است یا وجوب عقلی. در هر صورت ترک آن، موجب عقاب است لکن اگر وجوب اقامه، عقلی باشد، تحقق عقاب از جهت نماز تمام که مورد نذر بوده و به واسطهﻯ ترک اقامه، ترک شده است، می باشد. مثل اینکه انسان وضو نگیرد و نماز هم نخواند، در این صورت بر ترک وضو عذاب نمی شود بلکه بر ترک نماز صحیح عذاب می شود. به عبارت دیگر در مقدمات شرعیه، عذاب بر مقدمه واقع نمی شود بلکه بر ترک ذی المقدمه ای که شرعاً متقیّد به مقدمه است، واقع می شود. یعنی عذاب بر ترک تقیّد واقع می شود. مثلاً اگر کسی نماز بخواند ولی رو به قبله نایستد، او را از جهت رو به قبله نبودن، عذاب نمی کنند بلکه از جهت به جا نیاوردن نمازی که رو به قبله باشد، عذاب می کنند. پس واجب عقلی نیز کمتر از واجب شرعی نیست. چون ترک آن، منشأ عذاب برای مقیَّد می شود. لذا در ادامهﻯ این مسأله، مرحوم سید(ره) می فرمایند اگر آن شخص، با وجوب شرعی یا عقلی اقامه، مخالفت کرده و در آن روز معیّن به سفر برود، در صورتی که سفر او به قصد ترک واجب نباشد بلکه به انگیزه و اهداف دیگری باشد و در ضمن آن، واجب نیز ترک شده باشد، نمازش شکسته می شود اما اگر به قصد ترک واجب، یعنی قصد ترک نماز تمامی که به واسطهﻯ نذر بر او واجب شده است به سفر برود، نمازش تمام است. چون آن سفر به واسطهﻯ فرار از انجام واجب، مسیر باطل و سفر معصیت می شود.
 لزوم قصر نماز به واسطهﻯ اشکال عقلی محقق خوئی(ره):
 محقق خوئی(ره) می فرمایند حتی در صورتی که سفر آن شخص، به قصد فرار از واجب باشد، نمازش شکسته است. به دلیل اینکه اگر نمازش تمام باشد، از وجوب تمام، عدم وجوب تمام لازم می آید. توضیح اینکه اگر ادلهﻯ نماز تمام شامل این شخص بشوند و نماز او در این سفر، تمام باشد، این نماز، یک نماز شرعی صحیحی می باشد که ادله، شامل آن شده است. در این صورت اگر آن شخص در سفر، نمازش را به صورت تمام بخواند، با نذر اولیهﻯ خودش مخالفت نکرده. چراکه نذر او به انجام نماز تمام صحیح تعلّق گرفته بود نه به اقامهﻯ در وطن. نماز تمام صحیح نیز علاوه بر اینکه با اقامهﻯ در وطن محقق می شود، به واسطهﻯ رفتن به سفر معصیت نیز محقق می شود. پس آن شخص با خواندن نماز تمام در سفر، وظیفهﻯ شرعی خود را انجام داده و درنتیجه حنث نذر نکرده بلکه با نذر خود موافقت کرده و نمازش را به صورت تمام و صحیح خوانده است. در صورت وفا به نذر نیز آن سفر، سفر معصیت نمی باشد و درنتیجه نماز او در آن سفر، شکسته است. در این صورت اگر نمازش را به صورت شکسته بخواند، حنث نذر کرده و درنتیجه سفرش سفر معصیت و نماز او، تمام می شود. با خواندن نماز تمام، سفر او از سفر معصیت بودن خارج و نماز او شکسته می شود... این دور به همین صورت ادامه دارد و تا روز قیامت مرتباً از نماز قصر، نماز تمام لازم می آید و از نماز تمام نیز نماز قصر لازم می آید. در فلسفه به این مطلب گفته می شود «ما یَلزَمُ مِن وُجودِه عَدَمُه مَحالٌ عَقلاً». یعنی آن چیزی که از وجودش، عدمش لازم می آید، محال عقلی است. در ما نحن فیه نیز این امر محال از شمول ادلهﻯ تمام بر نماز آن شخص در حال سفر به وجود می آید. پس ادلهﻯ تمام، نمی توانند شامل ما نحن فیه شوند و اگر آن شخص با نذر خود مخالفت کرد و به سفر رفت، باید نمازش را شکسته بخواند. چون از تمام خواندن نماز، محال عقلی لازم می آید. لذا محقق خوئی(ره) فتوا به وجوب قصر در چنین سفری داده اند.
 جواب ما از اشکال عقلی محقق خوئی(ره):
 به نظر ما جا دارد در این فرمایش محقق خوئی(ره) تأمل شود. چرا که آن شخص نذر کرده نماز را به صورت تمام و صحیح بخواند. یعنی نذر کرده نمازش را با حفظ تمام شرائط صحت آن بخواند. نماز تمام صحیح نیز در شرع مقدس دو صورت دارد. صورت اول صحت نماز تمام که همراه با معصیت نمی باشد، مربوط به کسی است که در وطن خودش است یا اگر در سفر است، قصد عشره کرده باشد. صورت دوم صحت نماز تمام که همراه با معصیت می باشد، مربوط به کسی است که به سفر معصیت رفته است. چنین کسی باید نمازش را تمام بخواند و چنین نمازی صحیح است لکن صحت آن متفرع بر صدور معصیت از او می باشد. از طرفی متعلّق نذر باید یک امر راجح شرعی باشد تا نذر منعقد شود. یعنی باید در خارج، فعلش از ترکش بهتر باشد. لذا اگر لازمهﻯ چیزی، صدور معصیت یا امر مرجوحی باشد، ولو فعل آن چیز به حسب ذاتش از ترکش بهتر است، باز هم متعلّق نذر واقع نمی شود. مثل نماز تمام در سفر معصیت که به حسب ذاتش، امر راجحی است ولی متفرع و چسبیده به یک معصیتی می باشد. همچنین مثل اینکه انسان نذر کند دو رکعت نماز بخواند ولی والدین او مخالفت کند و بگوید این دو رکعت را نباید بخوانی یا اگر این نماز را بخوانی ما اذیت می شویم، در این صورت نذر باطل است. چراکه به واسطهﻯ نهی والدین، آن نماز مرجوح می شود و نذر به آن، باطل است. پس متعلّق نذر باید راجح باشد و در رجحان آن، جهات جنبی نیز ملحوظ است. یعنی اگر وقوع فعلی در خارج به واسطهﻯ سببی از اسباب، مرجوح باشد، نذر به آن فعل، باطل است. لذا در ما نحن فیه که رجحان نماز تمام، یک رجحان ترتبی و بر فرض وقوع معصیت می باشد، نذر به تمام خواندن نماز، محل کلام است. بنابراین نذر آن شخص به تمام خواندن نماز، شامل هر دو صورت نماز تمام صحیح نمی شود و صورت دوم که صحت نماز تمام، متفرع بر سفر معصیت است، نمی تواند متعلّق نذر باشد بلکه نذر آن شخص فقط شامل نماز تمام صحیح در وطن که همراه با معصیت نیست، می شود. به عبارت دیگر ما بعید می دانیم اطلاق ادله، شامل صورت دوم نیز بشود. درنتیجه نذر آن شخص به خواندن نماز تمام صحیح، منحصر و متمحض در صورت اول که نماز تمام صحیح، مقرون و متفرع بر معصیت الله نیست، می شود. لذا اشکال دور نسبت به نماز تمام در سفر معصیت از بین می رود. چراکه بر آن شخص، واجب است اقامهﻯ در وطن داشته باشد یا اگر در سفر است، قصد اقامهﻯ ده روز داشته باشد و اگر با قصد فرار از واجب، به سفر برود، بر او واجب می شود نمازش را تمام بخواند و با تمام خواندن نماز نیز حنث نذر اولیه، تبدیل به وفاء به نذر نمی شود. چون نذر او از ابتدا شامل این صورت نبوده است و چنین نماز تمامی ولو ذاتاً رجحان دارد لکن رجحان آن، ترتبی و بر فرض وقوع معصیت است. یعنی پایه های آن معصیت الله می باشند. لذا ادلهﻯ نذر شامل این صورت نمی شوند و متعلّق نذر فقط صورت اول است.
 *****
 [2271] مسأله 40: إذا کانَ سَفَرُه مُباحاً لکِن یَقصُدُ الغَایَهَ المُحَرَّمَه فِی حَواشِی الجادَّه فَیَخرُج عَنها لِمُحَرَّمٍ وَ یَرجِع إلی الجادَّه فإن کانَ السَّفَرُ لِهذا الغَرَض کانَ مُحَرَّماً مُوجِباً لِلتَّمامِ، وَ إن لَم یَکُن کَذلِک وَ إنَّما یَعرُضُ لَه قَصدُ ذلِک فِی الأثناءِ فَما دامَ خارِجاً عَن الجادَّه یُتِمَّ وَ ما دامَ عَلَیها یُقَصِّر...
 قصد انجام معصیت در جادهﻯ فرعی:
 کسی که در جادهﻯ فرعی، یعنی محلی که در مسیر اصلی سفرش نیست، مرتکب معصیت شود و از این طریق بخواهد برای خودش کلاه شرعی درست کند، در صورتی که از ابتدای سفر، قصد انجام معصیت در جادهﻯ فرعی را داشته باشد، باز هم سفرش، سفر معصیت و مسیر باطل و نمازش، تمام است. اما اگر از ابتدا که سفرش را در جادهﻯ اصلی شروع کرده، قصد معصیت در جادهﻯ فرعی را نداشته بلکه هنگامی که به ابتدای جادهﻯ فرعی می رسد، چنین قصدی می کند، در این صورت از همان جایی که قصد معصیت کرده، یعنی از ابتدای جادهﻯ فرعی سفرش، سفر معصیت می شود و باید نمازش را تمام بخواند. لکن پس از برگذشت بر سر جادهﻯ اصلی، به شرط اینکه مسافت باقیمانده به هشت فرسخ تلفیقی برسد، نمازش شکسته می شود.
 *****
 ...کَما أنَّه إذا کانَ السَّفَرُ لِغایَهٍ مُحَرَّمَه وَ فِی أثنائِه یَخرُج عَن الجادَّه وَ یَقطَع المَسافَه أو أقَلّ لِغَرَضٍ آخَر صَحیح یُقَصِّر ما دامَ خارِجاً، وَ الأحوَط الجَمع فِی الصُّورَتَین.
 قصد معصیت در مسیر اصلی و تبدیل آن به طاعت در جادهﻯ فرعی:
 درصورتی که انسان از ابتدای سفر، قصد معصیت در مسیر اصلی را داشته باشد لکن پس از رسیدن به جادهﻯ فرعی، پشیمان شود و قصد انجام عمل خیری در جادهﻯ فرعی را بکند، در این صورت تا قبل از رسیدن به آن نقطه، به دلیل قصد معصیت، نمازش تمام است ولی از ابتدای جادهﻯ فرعی که نیتش تغییر می کند، اگر مسافتی که طی کند به چهار فرسخ برسد، به نظر ما نمازش شکسته می شود و إلّا فلا. اما نظر مرحوم سید(ره) در این مسأله با نظر ما تفاوت دارد و آن اینکه ایشان می فرمایند زمانی که نیت آن شخص، تبدیل به طاعت می شود و از معصیت، صرف نظر می کند، تمامی طول مسیر، یعنی مسیر قبلی به ضمیمهﻯ مسیر بعدی، محاسبه می شود و درصورتی که مجموع مسیر، به اندازهﻯ مسافت شرعی باشد، نمازش شکسته است. لکن به نظر ما مسافت شرعی باید از زمانی که نیت طاعت می کند، محاسبه شود. ایشان در نهایت می فرمایند احتیاط مستحب به جمع بین قصر و اتمام در هر دو صورت است.
 *****
 [2272] مسأله 41: إذا قَصَدَ مَکاناً لِغایَهٍ مُحَرَّمَه فَبَعدَ الوُصُولِ إلَی المَقصَد قَبلَ حُصُولِ الغَرَض یُتِمّ وَ أمّا بَعدَه فَحالُه حالُ العَودِ عَن سَفَرِ المَعصِیَه فِی أنَّه لَو تابَ یُقَصِّر، وَ لَو لَم یَتُب یُمکِنُ القَولِ بِوُجُوبِ التَّمام لِعَدِّ المَجمُوع سَفَراً واحِداً، وَ الأحوَط الجَمع هُنا وَ إن قُلنا بِوُجُوبِ القَصرِ فی العَود، بِدَعوی عَدَمِ عَدِّه مُسافِراً قَبلَ أن یَشرَعَ فِی العَود.
 حکم نماز در سفر معصیت، قبل از انجام معصیت و پس از آن:
 کسی که به نیت انجام معصیتی در چهار فرسخی به سفر می رود و در همان نقطه توقف می کند، در حال توقف و عدم سیر و قبل از انجام معصیت، نمازش تمام است. چون الان در حال سفر است و قصد معصیت نیز دارد. اما پس از انجام عمل حرام در چهار فرسخی، قبل از اینکه برگردد، حالش حال کسی است که از سفر معصیت برمی گردد که ما در آنجا گفتیم کل سفر او، سفر واحدی است و نماز او در کل سفر، تمام است. لذا در اینجا نیز نماز آن شخص، تمام است. چون مجموع سفر او، سفر واحدی است و از ادله ای که در آنها حکم به وجوب تمام شده است عرفاً فهمیده می شود تا زمانی که انسان به وطن خود برنگشته، نمازش تمام است مگر اینکه توبه کند که در این صورت به واسطهﻯ توبه کردن، معصیت او پاک و نمازش شکسته می شود. لکن اکثر محشین مثل محقق خوئی(ره) با این حکم مخالفت کرده و فرموده اند قصد معصیت فقط در مسیر رفت وجود دارد و برگشتن او از سفر معصیت، ربطی به معصیت ندارد و اگر مسیر برگشت به تنهایی هشت فرسخ باشد، نمازش شکسته است.
 *****
 [2273] مسأله 42: إذا کانَ السَّفَرُ لِغایَهٍ لکِن عَرَضَ فِی أثناءِ الطَّرِیق قَطعُ مِقدارٍ مِن المَسافَه لِغَرَضٍ مُحَرَّمٍ مُنضَمّاً إلی الغَرَضِ الأوَّل فَالظَّاهِر وُجُوبُ التَّمام فِی ذلِکَ المِقدارِ مِن المَسافَه، لِکَونِ الغایَهِ مِن ذلِکَ المِقدار مُلَفَّقَه مِنَ الطَّاعَهِ وَ المَعصِیَه، وَ الأحوَط الجَمع خُصُوصاً إذا لَم یَکُن الباقِی مَسافَه.
 تلفیق نیت حلال با نیت حرام در اثناء سفر:
 کسی که با قصد حلال سفری را شروع می کند لکن در اثناء سفر به ذهنش می رسد علاوه بر آن عمل حلال، عمل حرامی نیز انجام دهد و هدفش، ملفّق از حلال و حرام می شود، درصورتی که هر دو نیت او، مستقلاً مؤثر باشند یا عَلی وَجه الإشتِراک مؤثر باشند، از آن محلی که نیت معصیت پیدا می کند، نمازش تمام است و سفر او به دلیل وجود نیت حرام، مسیر باطل می باشد. مرحوم سید(ره) در انتهای این مسأله فرموده اند احتیاط مستحب به جمع کردن است مخصوصاً در صورتی که باقیماندهﻯ مسیر، به اندازهﻯ مسافت نباشد که در این صورت، احتیاطِ به جمع، اقوی است. این بیان مرحوم سید(ره) نسبت به اقوی بودن احتیاط در صورت کامل نبودن مسافت در مسیر باقیمانده، نشان می دهد در صورتی که باقیمانده، به اندازهﻯ مسافت کاملی باشد، احتمال قصر نماز وجود دارد. چون نماز قصر است که احتیاج به وجود مسافت دارد نه نماز تمام. چراکه در هر جا نیت انسان به معصیت تبدیل شود، نماز تمام واجب می شود.
  والسلام