درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

91/07/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: بررسی فروع مختلف در مسافت مستدیره / فَصل فِی صَلاه المُسافر / کتاب الصلاه
  [2243] مسأله 12: لَو تَرَدَّدَ فی أقَل مِن أربَعَهِ فَراسِخ ذاهِباً و جائیاً مَرّات حَتّی بَلَغَ المَجمُوعُ ثَمانِیَه لَم یُقَصِّر، فَفِی التَّلفِیقِ لابُدَّ أن یَکونَ المَجمُوع مِن ذِهابٍ واحِد وَ إیابٍ وَاحِد ثَمانِیَه.
 تردد مکرر در مسیر کمتر از چهار فرسخ:
 چناچه شخصی در مسیری کمتر از چهار فرسخ مثل مسیر یک فرسخی، چندین بار تردد کند تا اینکه مجموع رفت و آمدهای او در آن مسیر به هشت فرسخ برسد، چنین ذهاب و ایابی برای شکسته شدن نماز کفایت نمی کند. درحالی که اگر عنوان «مَسیرَهُ یَومٍ» موضوعیت داشته باشد، باید تردد این شخص کافی باشد لکن در روایات دیگر به مقدار یک برید یعنی چهار فرسخ برای هرکدام از رفتن و برگشتن، تصریح شده است.
 *****
 [2244] مسأله 13: لَو کانَ لِبَلَدٍ طَرِیقان وَ الأبعَد مِنهُما مَسافَه فَإن سَلَکَ الأبعَد قَصَّر، و إن سَلَکَ الأقرَب لَم یُقَصِّر إلّا إذا کانَ أربَعه أو أقل وَ أرادَ الرُّجُوعَ مِنَ الأبعَد.
 میزان در مسافت شهری که دو طریق دارد:
 اگر شهری دو مسیر داشته باشد که یکی از چهار فرسخ کمتر و دیگری چهار فرسخ یا بیشتر است، میزان در شکسته شدن نماز، همان مسیری است که طی می شود. یعنی اگر کسی از مسیر چهار فرسخی برود، نمازش شکسته است ولی اگر از مسیر کمتر از چهار فرسخی برود، نمازش تمام است مگر اینکه قصدش این باشد که برای برگشتن، از مسیر أبعد برگردد که مجموع ذهاب و ایاب، به هشت فرسخ برسد. البته این مسأله، مطابق مبنای مرحوم سید(ره) است که می فرمایند اگر مجموع رفت و برگشت هشت فرسخ باشد، کفایت می کند مطلقاً.
 *****
 [2245] مسأله 14: فِی المَسافَهِ المُستَدِیرَه الذِّهاب فِیها الوُصُول إلی المَقصَد وَ الإیاب مِنهُ إلی البَلَد، وَ عَلَی المُختارِ یَکفِی کونُ المَجمُوع مَسافَهً مُطلَقاً وَ إن لَم یَکُن إلَی المَقصَدِ أربَعَه، وَ عَلَی القولِ الآخَر یُعتَبَرُ أن یَکونَ مِن مَبدَأ السِّیر إلَیه [1] أربَعَه مَعَ کونِ المَجمُوع بِقَدرِ المَسافَه.
 میزان تشخیص ذهاب و ایاب در مسافت مستدیره:
 در مسیر مستدیره، یعنی در مسافتی که دایره شکل است و انتهای آن به همان نقطهﻯ آغاز ختم می شود، برای تشخیص مقدار ذهاب و ایاب، باید مقصد را ملاک قرار دهیم. یعنی باید مسافتی را که از خانه تا مقصد طی می شود، به عنوان ذهاب و مسافتی را که از مقصد تا خانه طی می شود، به عنوان ایاب در نظر بگیریم. البته طبق مبنای مرحوم سید(ره) که مجموع ذهاب و ایاب را مهم می داند، نیازی به تشخیص مقدار ذهاب و ایاب نیست و این بحث ثمره ای ندارد. درنتیجه اگر مقصد از یک طرف در سه فرسخی و از طرف دیگر در پنج فرسخی مسیر دایره قرار داشته باشد، یعنی شخص مسافر، سه فرسخ برود و پنج فرسخ برگردد یا بالعکس، طبق مبنای ما که گفتیم هرکدام از رفتن و برگشتن باید چهار فرسخ باشند، این مسیر کفایت نمی کند. اما طبق مبنای برخی از فقها مثل مرحوم بروجردی(ره) که می گفتند فقط مسیر رفتن نباید کمتر از چهار فرسخ باشد، اگر از مسیر پنج فرسخی برود و از مسیر سه فرسخی برگردد، نمازش شکسته است. طبق مبنای مرحوم سید(ره)، همانطور که خود ایشان می فرمایند، در هر دو صورت نماز شکسته است چرا که به نظر ایشان، هشت فرسخ بودنِ مجموع، مهم است ولو اینکه هرکدام از ذهاب و ایاب، کمتر از چهار فرسخ باشند. البته ایشان در این مسأله، قول مخالف را منحصر در قول مرحوم بروجردی(ره) دانسته اند که ذهاب نباید کمتر از چهار فرسخ و ایاب نیز باید مکمل ثمانیه باشد لکن قول دیگر که مبنای ما می باشد این است که هیچکدام نباید کمتر از چهار فرسخ باشند.
 برخی با این بیان مرحوم سید(ره) که میزان را در تشخیص ذهاب و ایاب، مقصد قرار داده است، مخالفت کرده و گفته اند ملاک در تشخیص مقدار ذهاب، رسیدن به نقطهﻯ مقابل مبدأ در دایره می باشد. یعنی محیط دایره به وسیلهﻯ نقطهﻯ مبدأ و نقطهﻯ مقابل آن که بیشترین فاصله را با آن دارد، به دو قسمت تقسیم می شود و حرکت صعودی از نقطهﻯ مبدأ تا نقطهﻯ مقابل، ذهاب و حرکت نزولی از نقطهﻯ مقابل تا نقطهﻯ مبدأ، ایاب به حساب می آید و مقصد، هیچگونه نقشی در تعیین مقدار ذهاب و ایاب ندارد. این نظریه مبتنی بر دقت عقلیه می باشد حال آنکه میزان، صدق عرفی است که حرکت از مبدأ به سمت مقصد را ذهاب می داند ولو اینکه کمتر از نیم دایره و مسیر برگشت باشد. لذا ما در تشخیص مقدار ذهاب و ایاب در مسافت مستدیره، نظر مرحوم سید(ره) را می پذیریم که مقصد را میزان قرار داده است. چرا که این نظر مطابق صدق عرفی می باشد.
 اما اگر شخصی در مسافت مستدیره، مقصدی نداشته باشد، بلکه مثلاً محیط دایره را طی می کند تا آن را متر کند، در اینصورت این شخص، ذهاب و ایابی ندارد و روایاتی که ناظر به مسافت تلفیقی بودند شامل او نمی شوند بلکه باید مطابق با روایاتی که مسیر امتدادی را ملاک قرار داده اند عمل کند و نماز را در هشت فرسخی شکسته بخواند. چرا که روایات تلفیق، ناظر به جایی هستند که ذهاب و ایاب وجود داشته باشد و در اینجا که ذهاب و ایابی وجود ندارد، با ساقط شدن آن روایات که در حکم مخصص بودند، نوبت به عموم عام که دلالت بر هشت فرسخ امتدادی می کند، می رسد.
 فرع دوم در تصویر مسافت مستدیره:
 ظاهراً مرحوم سید(ره) این مسأله را همانطور که ما تصویر کردیم، فرض کرده اند که شخصی از خانه حرکت می کند و پس از مقداری حرکت، در یک مسیر مستدیره قرار می گیرد. اما فرع دیگری نیز وجود دارد که بگوئیم خانهﻯ او مرکز دایره است و این مسیر مستدیره، با فاصله ای که بیش از حدّ ترخص است، دور شهر قرار گرفته است (مثل جاده کمربندی). در این صورت اگر از خانه حرکت کند و با حرکت در خط مستقیم از مرکز دایره به سمت محیط دایره برود که از حد ترخص خارج شود و شروع به حرکت در این مسیر دایره ای دور شهر بکند، چون فاصلهﻯ او تا شهر هیچگاه از مقدار حدّ ترخص بیشتر نمی شود و شعاع دایره که فاصلهﻯ محیط دایره تا شهر است، در تمام طول مسیر ثابت است، ولو هشت فرسخ نیز طی کند، عرفاً بعید است که مسافرت کردن بر او صدق کند. به دلیل اینکه در صدق عرفی مسافرت، ابتعاد از بلد لازم است. یعنی فاصله باید مقدار معتدٌ به و قابل توجهی باشد تا گفته شود او از شهر خود سفر کرده است. درحالی که این شخص هرچند هشت فرسخ راه می رود ولی در فاصلهﻯ حدّ ترخص، دور شهر می چرخد.
 
  والسلام


[1] - إلی المَقصَد.