درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

91/07/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: بررسی اقوال در مسافت تلفیقی / فصل فی صَلاه المُسافر / کتاب الصَّلاه
  اقوال ثلاثه پیرامون مسافت تلفیقی:
 قول اول پیرامون مسافت تلفیقی که مرحوم سید(ره) آن را پذیرفته، این است که اگر مجموع ذهاب و ایاب، هشت فرسخ باشد، پس از گذشتن از حدّ ترخص نماز شکسته می شود ولو اینکه رفتن، یک فرسخ و برگشتن، هفت فرسخ یا بالعکس باشد.
 در قول دوم که قول مشهور است علاوه بر اینکه مجموع ذهاب و ایاب، حد اقل باید هشت فرسخ باشد، شرط دیگری هم وجود دارد و آن اینکه رفتن، کمتر از چهار فرسخ نباشد. لذا در صورتی که رفتن، کمتر از چهار فرسخ نباشد و مجموع ذهاب و ایاب هم حداقل هشت فرسخ باشد، نماز شکسته است ولو برگشتن کمتر از چهار فرسخ باشد. مثل اینکه رفتن، پنج فرسخ و برگشتن، سه فرسخ باشد. بسیاری از محشین از جمله مرحوم بروجردی(ره)، این قول را پذیرفته اند.
 قول سوم که در بین معاصرین طرفدارانی دارد، این است که هرکدام از ذهاب و ایاب، نباید کمتر از چها فرسخ باشند و قهراً جمع آنها هم هشت فرسخ یا بیشتر می شود. اما اگر هر کدام از ایاب و ذهاب، بیشتر از چهار فرسخ باشند، تأثیری در حکم ندارد بلکه آن چیزی که در حکم مؤثر است، این است که ایاب و ذهاب، حداقل چهار فرسخ باشند. مرحوم آقای گلپایگانی(ره)، محقق خوئی(ره) و مرحوم سید محسن حکیم(ره) همگی قائل به این حکم هستند.
 قول حق در مسافت تلفیقی و دلیل آن:
 به نظر ما أقوی الأقوال همین قول سوم است که با مراجعه به روایات به دست می آید. در کتاب وسائل، باب اول از ابواب صلاة مسافر که عبارت است از «بابُ وُجُوبِ القَصرِ فِی البَریدین، ثَمانیَه فَراسِخ فَصاعداً»، هجده روایت آمده است که برخی از آنها ضعیف السند یا مرسله هستند که تعبیر«عَن بَعضِ أصحابِنا» در آنها آمده است لکن اجمالاً مضمون قریب به اتفاق آنها این است که مسافت شرعی برای شکسته شدن نماز، هشت فرسخ است که با تعابیر مختلف بیان شده است. گاهی با تعبیر «ثَمانِیَه فَراسِخ» و گاهی با تعبیر «أربَعَ وَ عِشرین مِیلاً» بیان شده است که همان هشت فرسخ است. چون در اصطلاح شرعی هشت فرسخ، سه میل و در نتیجه هشت فرسخ، بیست و چهار میل است. گاهی هم با تعبیر«بَیاضُ یَومٍ» یا «مَسِیرَهُ یَومٍ» بیان شده که از امام(ع) سؤال شد مسیر یک روز از صبح تا غروب اگر با اسب باشد، بیست فرسخ می شود، اگر با گاو باشد، چهار فرسخ می شود و ... کدامیک ملاک هستند؟ حضرت فرمودند حدّ متعارف آن، ملاک است. در آن زمان قوافل شتر متعارف بوده و مقدار مسیر یک روز آن، هشت فرسخ می شود.
 گاهی هم با تعبیر «بَریدین» بیان شده که مجموع دو برید، هشت فرسخ می شود. از آنجا که این روایات مستفیضه هستند، لازم نیست تک تک پیرامون آنها بحث سندی بکنیم هرچند که تعدادی از آنها هم روایات معتبر و صحیحه هستند. از جملهﻯ روایات این باب، موثقهﻯ سماعه است که در بیان هشت فرسخ، بسیار روشن است: عَن محمد بن الحسن بِإسناده عَن محمد بنِ علی بن مَحبوب عَن أحمد عَن الحسین (حسین بنِ سعید) عَن الحسن (حسن بِن سعید برادر حسین بن سعید) عَن زرعه عَن سُماعه قال: «عَنِ المُسافِر فی کَم یُقَصِّر الصَّلاه؟ فَقال: فی مَسیرَهِ یَومٍ وَ ذلِک بَریدان وَ هُما ثَمانِیَهُ فَراسِخ» [1] .
  برخلاف باب اول که روایات آن ظهور در هشت فرسخ امتدادی دارند، در باب دوم کتاب وسائل از ابواب صلاه مسافر نوزده روایت ذکر شده که اگر متواتر نباشند حداقل مستفیضه و مورد عمل مشهور اصحاب هستند و بر کفایت تلفیقی بودنِ هشت فرسخ بین رفتن و برگشتن، دلالت می کنند. مضمون این روایات از واضحات و مسلمات است چرا که در زمان خود پیامبر(ص) وقتی ایشان به عرفات می رفته اند، نمازشان را شکسته می خوانده اند. حال آنکه فاصلهﻯ مکه تا عرفات چهار فرسخ است. پس تلفیقی بودنِ هشت فرسخ هم کفایت می کند لکن شرطی که روایات این باب برای مسافت تلفیقی قرارداده اند، این است که هرکدام از رفتن و برگشتن، حداقل باید چهار فرسخ باشد. کما اینکه عبارت صاحب وسائل هم در ابتدای باب دوم که می فرماید: «بابُ وُجُوبِ القَصر عَلی مَن قَصَدَ ثَمانِیَهَ فَراسِخ أربَعَهً ذِهاباً وَ أربَعَهَ إیاباً مُطلقاً لا أقلَّ مِن ذلِک» قول سوم را تقویت می کند.
 البته برخی از روایات این باب، فقط رفتن را مقیّد به چهار فرسخ کرده اند و مسافت تلفیقی را اینگونه بیان کرده اند که مسیر رفتن نباید کمتر از چهار فرسخ باشد ولی مسیر برگشتن مهم نیست. اما روایات معتبره و متعدد دیگری هم در این باب وجود دارد که می گویند هر کدام از رفتن و برگشتن، باید حداقل چهار فرسخ باشد که این تعبیر، ظهور در موضوعیت دارد.
 پس نمی توانیم مسافت تلفیقی را آن طوری که مرحوم سید(ره) بدون قید و شرط بیان کرده اند، در نظر بگیریم و بگوئیم صرف هشت فرسخ بودنِ مجموع ذهاب و ایاب به هر صورتی که باشد کفایت می کند. چون روایاتی که می گویند: «ثمانِیَهُ فَراسِخ، أربَعَهٌ ذِهاباً وَ أربَعَهٌ إیاباً»، ظهور در حدّیت و مفهوم دارند. البته مفهوم آنها از طرف أقل می باشد. یعنی هرکدام از ذهاب و إیاب نباید کمتر از چهار فرسخ باشد چرا که مسلماً بیشتر از چهار فرسخ بودن، ضرری ندارد.
 و از طرفی روایاتی هم که فقط قید چهار فرسخ بودنِ ذهاب را مطرح کرده اند و نسبت به ایاب سکوت کرده اند، تعارض و منافاتی با این روایات ندارند چون مثبتین هستند. پس به نظر ما باید به ظهور همهﻯ روایات در قیدیت و مفهوم داشتن آنها عمل کرد.
 نتیجهﻯ کلی استدلال:
 از آنجا که روایات باب اول ظهور بدوی در هشت فرسخ امتدادی دارند، برای اثبات قول سوم از اقوال مطرح شده در مسافت تلفیقی، به درد ما نمی خورند لذا باید از روایات باب دوم استفاده کرد. روایات باب دوم هم که مسافت تلفیقی را ملحق کرده اند و آن را نازل منزلهﻯ امتدادی قرار داده اند، برای آن قید گذاشته اند. برخی از آنها گفته اند ذهاباً باید چهار فرسخ باشد، برخی دیگر گفته اند ذهاباً و ایاباً باید چهار فرسخ باشد که چون مثبتین هستند، منافاتی با همدیگر ندارند و این قید هم دلالت بر مفهوم دارد یعنی کمتر از چهار فرسخ کافی نیست.
 پس اگر بخواهیم به مجموع ظهورات عمل کنیم به این نتیجه می رسیم که مسافت شرعی یا باید هشت فرسخ امتدادی باشد یا اینکه چهار فرسخ ذهاباً و چهار فرسخ ایاباً باشد و اگر بیشتر هم باشد، ضرری ندارد لکن نباید هر کدام از آنها کمتر از چهار فرسخ باشد چرا که مفهوم این روایات از ناحیهﻯ زیادی نیست و فقط می خواهد قیدیت آن را از ناحیهﻯ أقل بیان کند. پس به نظر ما أقوی الأقوال همان قول سوم است که سیدنا الاستاد المحقق الخوئی(ره) و سید گلپایگانی(ره) و فقیه راحل سید محسن حکیم(ره) که در زمان حیاتشان ایشان را أفقه از معاصرین می دانستند و مرحوم شیخ عبدالکریم حائری(ره)، همگی نظرشان همین قول است.
 توجیه قائلین به قول دوم نسبت به روایات باب دوم:
 قائلین به قول دوم که قید چهار فرسخ را فقط در ذهاب معتبر می دانند، روایات باب دوم را حمل بر غالب کرده اند و گفته اند فقط نسبت به رفتن مفهوم دارند و نسبت به برگشتن مفهوم ندارند. چرا که غالباً انسان از همان راهی که رفته است برمی گردد و چون برای رفتن، قید چهار فرسخ ذکر شده، برگشتن هم چهار فرسخ می شود. لذا روایاتی که گفته اند برگشتن هم باید چهار فرسخ باشد، در مقام تقیید نیستند بلکه ناظر به غالب هستند. مثل تعبیر ﴿فی حُجُورِکُم﴾ در آیهﻯ شریفهﻯ ﴿وَ رَبائِبُکُمُ اللّاتِی فِی حُجُورِکُم﴾ [2] که ناظر به غالب است و هیچگونه تقییدی نسبت به حکم ایجاد نمی کند.
 ردّ توجیه قائلین قول دوم:
 در صورتی که تجمد بر ظهور کلام داشته باشیم و در مقام اجتهاد مِن عِندی نباشیم، چنین استظهاری از تقیید مذکور در روایات فهمیده نمی شود بلکه این روایات ظهور در قیدیت دارند و باید هم در ذهاب و هم در ایاب، چهار فرسخ رعایت بشود. از جملهﻯ این روایات، روایتی است از معاویه بن وهب که می فرماید: «قُلتُ لِأبی عَبدِالله(علیه السلام): أدنی ما یُقَصِّرُ فِیه المُسافِر الصَّلاه؟ فَقال (علیه السلام): بَرِیدٌ ذاهباً و بَریدٌ جائیاً » [3]
 استدلال قائلین قول دوم:
 استدلال دیگری که این افراد مطرح می کنند این است که در صورتی که رفتن، از چهار فرسخ بیشتر شود، قول سوم که می گوید برگشتن هم باید حداقل چهار فرسخ باشد، با مشکل مواجه می شود. توضیح اینکه مثلاً اگر رفتن، پنج فرسخ باشد و برگشتن را هم مقیّد به چهار فرسخ کنیم، مجموع آنها نُه فرسخ می شود. در اینصورت لازم می آید قصد هشت فرسخ برای شکسته شدن نماز کافی نباشد. چون این شخص در مسیر رفتن، پنج فرسخ می رود، و برای برگشتن هم قید کمتر از چهار فرسخ نبودن را به گردن او می گذاریم و می گوئیم تا نُه فرسخ نرود، نمازش شکسته نمی شود. درحالی که روایات باب اول، هشت فرسخ را میزان قرار داده اند و هرچند ما به وسیلهﻯ روایات باب دوم، تلفیقی بودنِ مسیر را هم پذیرفتیم لکن نباید در جمع آنها از آن نصاب اولیه که هشت فرسخ است، صرف نظر کنیم.
 پس برای اینکه با چنین مشکلی مواجه نشویم بهتر است بگوئیم قید چهار فرسخ فقط نسبت به رفتن است لکن مسیر برگشتن تابع این است که مجموع رفتن و برگشتن، هشت فرسخ بشود. لذا اگر کسی پنج فرسخ برود و سه فرسخ برگردد، کافی است و نمازش شکسته است. چون طبق میزان در روایات باب اول، مجموع آنها هشت فرسخ شده است ولی اگر بخواهیم برگشتن را هم مقیّد به چهار فرسخ کنیم، چنین شخصی نمازش تمام است چون برگشتن او سه فرسخ بوده است. و از آنجا که دوران بین قصر و اتمام، دوران بین متباینین است و تمام خواندن نماز برای کسی که وظیفه اش قصر است و بالعکس، موجب بطلان نماز می شود ، در چنین مثالهایی که رفتن بیشتر از چهار فرسخ است ، با مشکل مواجه می شویم.
 ردّ استدلال قائلین قول دوم:
 این محذور در مثالهایی که رفتن، بیشتر از چهار فرسخ هستند، از این جهت ایجاد می شود که این افراد به طور کلی میزان را در مسافت شرعی هشت فرسخ معین کرده اند اعم از امتدادی و تلفیقی، به هر صورتی که باشند. دراین صورت فرمایش آنها درست است و این اشکال وارد است. چون اگر میزان، هشت فرسخ باشد، کسی که پنج فرسخ می رود و سه فرسخ برمی گردد، نمازش شکسته می شود بدون اینکه برگشتن او چهار فرسخ شده باشد. ولی ما از همان ابتدا گفتیم روایات باب اول فقط در هشت فرسخ امتدادی ظهور دارند و اصلاً ناظر به مسافت تلفیقی نیستند لذا از آنجا که مسافت تلفیقی، تنزیلی و الحاقی می باشد، ربطی به روایات باب اول ندارد و باید به ادلهﻯ خودش مراجعه کنیم و به قید آنها عمل کنیم که می گویند باید هر کدام از رفتن و برگشتن، چهار فرسخ باشد.
 والسلام


[1] - الوسائل 8 : 453/ أبواب صلاه مسافر ب1 ح8
[2] - سوره نساء، آیه 23.
[3] - الوسائل 8: 456/ أبواب صلاه مسافر ب2 ح2