87/07/15
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر/سوره اسراء/آیه 78 الی 79
﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَي غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُوداً﴾﴿78﴾﴿وَمِنَ الَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَي أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَاماً مَّحمُوداً﴾﴿79﴾
براي تأمين آن اصول اعتقادي و اخلاقي ياد شده جريان نماز را كه ستون دين است مطرح فرمود و اوقات پنجگانهٴ نماز و نمازهاي پنجگانه را هم اشاره فرمود كه ﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَي غَسَقِ اللَّيْلِ﴾ كه اگر منظور از اين دلوك شمس، زوال شمس باشد ظهرين و مغربين با ﴿دُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَي غَسَقِ اللَّيْلِ﴾ تأمين است و نماز صبح با ﴿إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُوداً﴾ تأمين است ميشود نمازهاي پنجگانه.
براي اهتمام به جريان نماز صبح از او به ﴿قُرْآنَ الْفَجْرِ﴾ ياد كرده است اولاً و ثانياً همين مطلب را با اسم ظاهر ذكر فرمود با اينكه ضمير ممكن بود ثانياً، براي اينكه فرمود: ﴿وَقُرْآنَ الْفَجْرِ﴾ يعني «أقم قرآن الفجر» اگر ميفرمود «إنّه كان مشهودا» مطلب فهميده ميشد زيرا ضمير بالأخره به همين قرآنِ فجر رجوع ميكند لكن با امكان ضمير اسمِ ظاهر را تكرار فرمودند تا به اهميّت مطلب عنايت بشود ﴿إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُوداً﴾. اگر منظور از اين مشهود اين باشد كه «تَشهَده ملائكة الليل و ملائكة النهار» كه در روايت تطبيق شده است اين در نماز عصر هم هست اگر نماز عصر در پايان وقت خوانده بشود هم ملائكةالنهار او را ضبط ميكنند، هم ملائكةالليل اما چه خصيصهاي براي قرآن الفجر است كه فرمود: ﴿إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُوداً﴾ بايد جستجو كرد معلوم ميشود غير از حضور اين دو صنف از ملائكه يك مطلب ديگري هم در ﴿قُرْآنَ الْفَجْرِ﴾ هست كه در نماز عصر نيست وگرنه صرف شهود صنفين از ملائكه باشد اين در نماز عصر اگر در آخر وقت خوانده بشود هست در حالي كه آخر وقت فقط غفرانالله است فضيلتي را به همراه ندارد لذا برخيها گفتند ﴿إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُوداً﴾ يعني ناظر به اين است كه اين شأنيت آن را دارد كه جمعيتي زيادي آنجا حضور پيدا كنند و شهود داشته باشند براي اينكه در نمازهاي ديگر شهودشان آسان نيست ولي شهودِ جمعيّت زياد در نماز صبح سخت است براي اينكه صبح كسي بيدار بشود و در نماز جماعت شركت كند كار آساني نيست اگر به اين معنا باشد كه ﴿إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُوداً﴾ اين جملهٴ خبريه باشد در مقام انشا وصف باشد در مقام دستور يعني جمعيت كثيري بايد در نماز جماعت صبح حضور پيدا كنند اين ميشود مختصّ نماز صبح ديگر نماز عصر را شامل نميشود براي اينكه حضور مردم در نماز جماعت عصر خيلي سخت نيست اما در نماز صبح مهم است و دشوار براي اينكه ﴿نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِيلاً﴾[1] دنبالهٴ ليل كه صلات صبح است مشمول او خواهد بود ﴿وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُوداً﴾.
آنگاه فرمود: ﴿وَمِنَ الَّيْلِ﴾ كه اين «مِن» براي تبعيض است يعني بعضي از شب را به پا خيز و بيدار شو تا نافلهٴ شب را اقامه كني ﴿وَمِنَ الَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ﴾ يعني به همين قرآن ﴿نَافِلَةً لَّكَ﴾ با اينكه از نظر زمان نماز شب مقدّم بر نماز صبح است ولي بعد از نماز ذكر فرمود لوجهين يكي اينكه نماز صبح واجب است در رديف نمازهاي واجب ذكر شد و مقدّم ذكر شد و نماز شب مستحب است، يكي اينكه نماز صبح عمومي است نظير نمازهاي ديگر و نماز شب وجوبش مخصوص وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) است شايد وجوه ديگري هم داشته باشد ولي به اين مناسبتها نماز شب با اينكه زماناً مقدّم بر نماز صبح است ولي ذكراً و ترتيباً بعد از نماز صبح ذكر شده است ﴿وَمِنَ الَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَي أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَاماً مَّحمُوداً﴾.
هر نمازي خصيصهاي دارد يك خصيصهٴ مشترك كه اثر مشترك همان نمازهاست كه خب «قُربان كلّ تقي»[2] است «قُربان» يعني «ما يتقرّب به العبد مِن الموليٰ» آن هم البته بايد روشن بشود اين در عهدهٴ فقه و حديث نيست ما فقط اجمالاً ميگوييم منظور از قُرب، قُرب معنوي است يعني انسان زماناً يا مكاناً به خدا نزديك نميشود چون او ﴿أَيْنََما تُوَلُّوْا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ﴾[3] و او ﴿أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ﴾[4] است ميگوييد قرب، قرب معنوي است اما اين قرب معنوي يعني چه؟ اين را با يك علم ديگر تعيين كنند حقيقت اين مطالب كه با فهم و علمِ حصولي حاصل نميشود ولي بالأخره يك توجيه فنّي دارد عناوين اعتباري بين ما و خدا نيست كه ما اين عناوين را بگذرانيم به خدا نزديك بشويم، مفاهيم ذهني بين ما و خدا نيست كه تا با درك مفاهيم به خدا نزديك بشويم بنا بر اينكه ماهيّت اصيل باشد راهي با خدا نداريم براي اينكه ماهيّات گسيخته و گسستهاند راه نيست هر ماهيّتي از ماهيّت ديگر جداست، هر مفهومي از مفهوم ديگر جداست چيزي بايد باشد كه مستقيم باشد، متّصل باشد، ناگسيخته باشد، ناگسستني باشد كه آن چيز ديگر است خب بالأخره علمي هست كه بشر را توجيه ميكند كه بين ما و خدا اين امور فاصله است اينها را بايد طي كرد حالا آن از بحث فقهي بيرون است. اين اثر مشترك است كه «الصلاة قُربان كلّ تقي» كه «ما يتقرّب به العبد علي الموليٰ» مستحضريد هر عمل عبادي قُربان است اين ديگر قرباني اختصاصي به اُضحيه روز دهم ذيحجّه ندارد و اختصاصي به نماز هم ندارد كه «الصلاةُ قُربان كلّ تقي» در بيانات نوراني حضرت امير(سلام الله عليه) درباره زكات هم آمده است كه زكات هم «قُربان كلّ تقي» اين بيان نهجالبلاغه هم دربارهٴ نماز است، هم دربارهٴ زكات «كلّ» نه «كلّما» «كلّ ما يتقرّب به العبد إلي الموليٰ فهو قربان» اين قرباني است نماز قرباني است، روزه قرباني است، زكات قرباني است، حج قرباني است و درس و بحث قرباني است و مانند آن اين اثر مشترك، اثر بعضي از نمازها شايد مشترك هم باشد اما ﴿إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ﴾[5] اثر برخي از نمازها دعوت به اتحاد است گذشته از اينكه «قربان كلّ تقي» است، گذشته از اينكه ﴿تَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ﴾ است اين نماز دعوت به اتحاد است مثل نماز جمعه، نماز جمعه وجوباً، نماز جماعت نَدباً «تدعوا الي الوحدة» مهمتر از همه همان نماز جمعه است براي اينكه اين نماز جمعه مشروط به جماعت است اصلاً فُرادا صحيح نيست ولو حالا امام معصوم، امام معصوم(سلام الله عليه) بخواهد نماز جمعه را روز جمعه تنها بخواند اين مشروع نيست همانطوري كه «لا صلاة الاّ بطهور»[6] ، «لا صلاة الاّ بفاتحة الكتاب»[7] ، «لا جُمعة بالجماعة» شرط صحّت او جماعت است لذا آن آقاياني كه مأموم مسبوقاند در ركعت دوم نماز جمعه ميرسند مشكل دارند در نمازهاي عادي اگر كسي مأمومِ مسبوق بود ركعت دوم امام رسيد در نماز صبح مثلاً يا ركعت آخر امام رسيد در نماز مغربين يا ظهرين خب اين ركعت را به جماعت ميخواند وقتي امام سلامش را داد اين جماعتش به فُرادا عدول پيدا ميكند و حالا يا قَهري يا قصدي بالأخره بقيه نماز را ميخواند چون نمازهاي ديگر هم به جماعت صحيح است هم به فرادا اما نماز جمعه به فرادا صحيح نيست اين ركعت دوم را چه كار ميخواهد بكند؟ اين است كه اين آقايان مشكل دارند كه اگر كسي در ركعت دوم امام رسيد وقتي امام سلامِ نماز را داد اين شخص ديگر نمازش ميشود فرادا نماز جمعه هم كه به فرادا صحيح نيست آيا با يك ركعت به جماعت خواندن بقيه تصحيح ميشود يا نه؟ «فيه مطلبٌ آخر» غرض آن است كه نماز جمعه اصلاً مشروط به جماعت است چيزي كه متقوّم به جماعت است، مشروط به جماعت است يقيناً «تدعوا الي الوحدة و تنهيٰ عن الاختلاف» آن نمازهاي ديگر ﴿تَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ﴾[8] نماز جمعه گذشته از اينكه ﴿تَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ﴾ «تنهيٰ عن الاختلاف» منتها وجوباً، نماز جماعت گذشته از اينكه ﴿تَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ﴾ «تنهيٰ عن الاختلاف» چون به جماعت است تا اتّصال صفوف نباشد، تا احكام ديگر جماعت نباشد اين جماعت منعقد نيست مستحضريد كه نماز جماعت مستحب نيست آنكه مستحب است نافله است نماز جماعت «أفضل فَرديِ الواجب» است نه نافله باشد و مستحب، مستحب آن است كه تركش «لا الي بدل» جايز است اما نماز جماعت كه تركش «لا الي بدل» جايز نيست اگر نماز جماعت نشد بايد فرادا باشد نماز جماعت «أفضل فَرديِ الواجب» است مثل نماز اول وقت، نماز اول وقت كه مستحب نيست «أفضل فرديِ الواجب» است بالأخره اين نماز جماعت كه «أفضل فرديِ الواجب» است ﴿تَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ﴾ چون صلات است، «تنهيٰ عن الاختلاف والتنازع» چون جماعت است مهمتر از همه نماز جمعه است كه مشروط به جماعت است، خب.
اينها خصيصهٴ نمازهاي معمولي اما دربارهٴ نماز شب خصيصهٴ او اين نماز شب گذشته از اينكه ﴿تَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ﴾ است، گذشته از اينكه «قُربان كلّ تقي» است اين زمينهٴ مبعوث شدن به مقام محمود است مقام محمود جاي برتر و بَرين است كه انسان برانگيخته ميشود به آنجا ميرسد انسان متحرّك است و محرّك ميخواهد، انسان مُنبعث است، انسان مبعوث است يك باعث ميخواهد اينچنين نيست كه حالا اگر كسي نماز شب خوانده خود به خود برسد نظير اينكه پلّهها را طي كند برود بالا اگر هم نماز شب خوانده است كسي كه دست او را ميگيرد قدم به قدم بالا ميبرد ذات اقدس الهي است ﴿عَسَي أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَاماً مَّحمُوداً﴾ آن مقام محمود كه كشّاف و ديگران نقل كردند كه «يَحمده الأولون والآخرون» همه همانطوري كه در سورهٴ مباركهٴ «واقعه» آمده است كه ﴿إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَالآخِرِينَ ٭ لَمَجْمُوعُونَ إِلَي مِيقَاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ﴾[9] در آن صحنهاي كه روز قيامت برابر سورهٴ «واقعه» اوّلين و آخرين هستند همه در زير پرجم وجود مبارك رسول گرامياند كه فرمود: «آدم و مَن دونه تحت لِوائي»[10] اين «يحمده الأولون والآخرون» اين شفاعت كبراست اين براي وجود مبارك پيامبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) است و ديگر عَديل ندارد حالا اهل بيت كه نور واحدند حسابشان جداست ديگران اگر بر اساس ﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾ اهل نماز شب هم بودند آنها هم در حدّ خود به اين مقام ميرسند حالا به ديگران ميگويند كه وارد بهشت ميشويد ﴿سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ﴾[11] اما به فقها، به علما، به كساني كه مردم را هدايت كردند چنين مستقيم بگويند ﴿سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ﴾ اينچنين نيست به اينها فرشتهها ميگويند «قِفْ تَشفَع»[12] تشريف داشته باشيد شفاعت كنيد شفاعتتان مقبول است عدهاي را هم به همراه ببريد شما كه در دنيا عدهاي را نجات داديد الآن هم عدهاي را به همراه ببريد شما مجازيد، خب به ديگران به افراد عادي ميگويند ﴿سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ﴾ اما به عالِمان دين ميگويند به هر يك از اينها «قِفْ» بايستيد تشريف داشته باشيد «تَشْفَع» براي اينكه شفاعت بكنيد «تُشَفَّع» مُشفَّعي يعني مقبولالشفاعهاي خب اينها هستند اين ميشود مقام محمود منتها اين آقايان حمدشان نسبي است براي اينكه كمالاتشان هم نسبي بود اما وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) كه «يَحمده الأوّلون والآخرون» اينچنيناند اين هم يك مطلب. در قرآن كريم گذشته از اينكه براي نمازهاي ديگر شئوني ذكر كرده، ادلهاي ذكر كرده، بركات جداگانه ذكر كرده براي نماز شب يك فرصت جدايي و وقت مغتنمي ارائه كرده است بهترين فرصت را براي نماز شب مقرّر كرده.
پرسش:...
پاسخ: حتمي است، خب بله وقتي كه ذات اقدس الهي وعده داد و وجود مبارك پيامبر هم معصومانه به اين حُكم عمل كرده است اين ديگر ﴿لاَ يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعَادَ﴾[13] منتها مادامي كه انسان در دنيا هست با «عسي» و «ليت» و «لعلّ» همراه است چون دنيا نشئهٴ حركت است يك، هر حركتي تحوّل و دگرگوني را به همراه دارد دو، بعضيها اُفت و آفت دارند بعضي مصوناند سه، در همهٴ موارد اين «لعلّ» گفتنها، «ليت» گفتنها، «عسي» گفتنها براي همين است كه اصلاً دنيا جاي اُفت و خيز است البته اولياي الهي كه مصوناند كه «عصمه الله» است حسابشان جداست ولي ﴿كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَي الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾[14] يا ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[15] در همهٴ موارد جا براي «ليت» و «لعلّ» هست براي اينكه كسي اطمينان ندارد آينده چه خواهد شد ولي دربارهٴ اين ذوات قدسي البته هم اينها معصوماند، هم ذات اقدس الهي ﴿لاَ يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعَادَ﴾.
پرسش:...
پاسخ: آن براي وقت است.
پرسش:...
پاسخ: آن قاعدهٴ «مَن أدرك» براي وقت است يعني اگر كسي در پايان وقت مثلاً نماز عصر يك ركعت مانده به غروب كه نماز قضا بشود نماز عصر چهار ركعت است كسي موفق نشد نماز عصر را در وقتش بخواند حالا فقط يك ركعت دارد پنج ركعت فرصت پنج ركعت است تا اينكه مغرب بشود يا غروب بشود اين چهار ركعتِ ظهر را خوانده يك ركعت وقت دارد اين قاعدهٴ «مَن أدرك» براي آن وقت عصر است «مَن أدرك ركعةً مِن الصلاة فقد أدرك الصلاة»[16] كار به نماز جمعه و جماعت ندارد كه آن هم فوت را ميگيرد نه تفويت را يعني كسي خواب مانده بود، معذور بود، مضطر بود، راهي نداشت الآن يك ركعت مانده كه وقتش قضا بشود اگر كسي يك ركعت را در وقت درك كرد گويا چهار ركعت را بتمامها در وقت درك كرد اما تفويت را نميگيرد يعني كسي عمداً نخواند، نخواند تا بشود يك ركعت بگويد «مَن أدرك ركعةً مِن الصلاة فقد أدرك الصلاة»[17] اين قاعدهٴ «مَن أدرك» براي وقت است اولاً، و راجع به فوت است نه تفويت ثانياً آن وقت از بحث صلات جمعه بيرون است.
اما نسبت به عظمت نماز شب سورهٴ مباركهٴ «مزمل» ملاحظه فرموديد آيه اولش بعد از «بسم الله» از اينجا شروع ميشود ﴿يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ ٭ قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلاً﴾[18] اگر توانستيد تمام شب را به استثناي يك اندك به پا خيزيد حالا يا ﴿نِصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلاً ٭ أَوْ زِدْ عَلَيْهِ﴾[19] يا نيمي از شب يا كمتر از نيم يا بيشتر از نيم ﴿وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلاً ٭ إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقِيلاً﴾[20] چرا نماز شب را اينقدر گرامي بدار؟ براي اينكه ﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِيلاً﴾[21] نشئهاي است براي خودش همه آراماند تو هستي و خداي تو اما آنقدر بخوري كه ديگر سحر بيدار نشوي آن ديگر مطمئن باشيد كه كسي به جايي نميرسد بله ممكن است يك آخوند عادي بشود بعد برود جايي كار بكند بخواند عالِم بشود علم نور است آنقدر با جلال و شكوه است، آنقدر غيرتمند است، آنقدر باكبرياست كه به هر دلي فرود نميآيد مگر علم از آسمان بالاتر است؟ از زمين بالاتر است؟ از شمس بالاتر است؟ از قمر بالاتر است؟ آنقدر قوي و غني است كه هر جايي مهمان هر كسي نميشود اين حواستان جمع باشد ﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِيلاً﴾ نشئهاي است آدم ميفهمد دارد چه چيزي ميگويد سر و صدايي نيست مگر صداي «يا الله»، «يا الله» خود او بيگانهاي نيست، مزاحمي نيست نه در درون، نه در بيرون ﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِيلاً﴾ آدم ميفهمد دارد چه چيزي ميگويد متقوّم است، قوام دارد، قائم است، قيّم است، قيّوم است حرفهايش حسابشده است او هم خوب گوش ميدهد هيچ چيزي به عظمت و جلال علم نيست آنقدر كبريايي دارد مگر خانهٴ كسي ميرود، سَري به كسي ميزند تا كسي طيّب و طاهر نباشد آنجا راه پيدا نميكند، خب.
﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ﴾[22] هفتاد درصد، هشتاد درصدش براي همان نماز شب است سي درصدش براي درس و بحث عادي است ﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِيلاً﴾ اين يك دليل، ﴿إِنَّ لَكَ فِي النَّهَارِ سَبْحاً طَوِيلاً﴾[23] اين گفتگوها و شنيدنها و ديدنها و خوردنها و مطالعههاي عادي و درس و بحث و اينها شناوري است يك حيات شناوري است، يك زندگي شناوري است سَبح طولاني اين در روز است با هر كه ميخواهيد حرف بزنيد، با هر كه ميخواهيد گفتگو كنيد، حرف هر كسي را ميخواهيد بشنويد اينها در روز است اما شب را بگذاريد براي خودتان و خدايتان ﴿إِنَّ لَكَ فِي النَّهَارِ سَبْحاً طَوِيلاً﴾ خب اين براهين مسئله است خب اين براهين را كه دربارهٴ مسائل عادي ذكر نميكند كه چند جا ﴿إِنَّ﴾، ﴿إِنَّ﴾، ﴿إِنَّ﴾ تعليل كند، تبيين كند، تحليل كند، تحرير كند، تعميق كند اين در احكام عادي نيست كجا شما يك حُكم فقهي داريد كه خدا پشتسر هم ﴿إِنَّ﴾، ﴿إِنَّ﴾ دليل بياورد برايش، اما اين وقتي ميخواهد به پيامبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) بگويد آماده باش كه وحي بگيري سحر را درياب ما آنوقت ﴿إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقِيلاً﴾[24] همين است اگر كسي بخواهد وحي بگيرد ميشود پيغمبر، كسي بخواهد وحي را بفهمد ميشود امّت او، بالأخره اين ﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِيلاً﴾ را به همراه دارد.
در سورهٴ مباركهٴ «سجده» نه سورهٴ «فصلت» در سورهٴ «سجده» آيه پانزده كه سجدهٴ واجب دارد هيچ، بعد از او آيه شانزده اين است كه مردان الهي كسانياند كه ﴿تَتَجَافَي جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَطَمَعاً﴾ اينها خيلي به رختخواب نچسبيدند بالأخره مقداري تجافي كردند از رختخواب فاصله گرفتند اين حالتي كه ميگويند مأمومِ مسبوق در تشهّد حالت تجافي داشته باشد يعني جاخالي بكند اين وسطهايش خالي است آمادهٴ برخاستن است اين را ميگويند تجافي فرمود: ﴿تَتَجَافَي جُنُوبُهُمْ﴾ پهلوهاي آنها از رختخواب مقداري تجافي كرده اينقدر نچسبيده به رختخواب پُر نخورده يك، دير نخوابيده دو، همهٴ سريالها را گوش نداده و نديده سه، يك روحاني بود ميخواهد عالِم بشود چهار، خب اين اهل سَحر است ديگر ﴿تَتَجَافَي جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَطَمَعاً﴾[25] اين وقت، وقتِ همين كارهاست ديگر وقت دريافت فيض است ديگر، خب.
اين بيانات بعد فرمود: ﴿فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُم مِن قُرَّةٍ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[26] اين ديگر اصلاً نه تنها او نميداند اين نكره در سياق نفي است نه تنها او نميداند ما براي او در بهشت چه چيزي ذخيره كرديم خيليها هم نميدانند اين دعاهاي ما برابر با معرفت ماست ما هر چه از خدا بخواهيم به اندازهٴ دركمان ميخواهيم شايد قبلاً هم اين مثال گفته شد ما به اندازهٴ دركمان آرزو داريم آرزوي هر كسي به قلمرو معرفت اوست شما ديدي هيچ كاسبِ گذر، هيچ شاطر نانوا اين آرزو داشته باشد اي كاش نسخهٴ خطّي شيخ طوسي را كه در فلان رساله نوشته من داشته باشم اصلاً در تمام مدّت عمرش چنين آرزو ندارد او شيخ طوسي را نميشناسد، او نسخهٴ خطّي شيخ طوسي را نميداند، آن مطلب خاصّي كه شيخ طوسي يا شيخ مفيد در آن رساله نوشتند نشنيده هرگز آرزو ندارد كه اي كاش نسخهٴ خطّي شيخ مفيد را در مقالات من داشته باشم براي اينكه آرزوي هر كسي به اندازهٴ درك اوست در اينجا در تمام اين ادعيههايي كه ماه مبارك رمضان خوانديم و خوانديد خيلي از چيزهاست كه اصلاً نميفهميم آنجا چه چيزي هست تا از خدا بخواهيم فرمود شما نميدانيد آنجا چه خبر است كه چه چيزي را ميخواهيد از ما؟ شما فقط ميگوييد خدايا به ما خير بده، سعادت بده، رفاه بده، آسايش بده اينها را بده اينها را شنيديد اما چيزهاي ديگر هم هست كه ما نگفتيم براي شما گفتني نيست ﴿فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُم مِن قُرَّةٍ أَعْيُنٍ﴾[27] اين را به نماز شب خوانها ميدهند اينكه شب خلوت كرده است براي او چيزي ذخيره ميكنند كه به ذهن كسي نميآيد اينكه «ما سبعت إلاّ اُذنٌ ولا خطر علي قلب بشر» تبيين همين جمله است كه چيزهايي است كه اصلاً كسي نشنيده نمونههايش هم در دنيا نديده، خب.
بنابراين اين بركات را ذات اقدس الهي دربارهٴ نماز شب بيان كرد در حدود بيست صفحه از كتاب شريف وسائل مربوط به همين نماز شب است يعني باب 39 و باب 40 اينها را يك دور مرور بفرماييد اين نوزده صفحه است تقريباً در نزديكيهاي بيست صفحه دربارهٴ فضيلت نماز شب كه شرفآور است، عزّتآور است، عزّت مرد مؤمن در نماز شب است، شرف او در نماز شب است ما در ماه مبارك رمضان در دعاي سحر از ذات اقدس الهي شرف خواستيم «اَللّهُمَّ اِنّي اَسْئَلُكَ مِنْ شَرَفِكَ بِاَشْرَفِهِ»[28] خب شرف در چه چيزي است؟ در همين وسائل طبع مؤسسه آلالبيت(عليهم السلام) جلد هشت صفحهٴ 145 تا صفحهٴ 164 اين نوزده صفحه در طيّ دو باب 39 و 40 مربوط به نماز شب است چندتا روايت را تبرّكاً ميخوانيم.
روايت اوّلش كه همان وصيّت وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) به حضرت امير(عليه السلام) است كه «يا علي! اوصيك في نفسك بخصالٍ فأحفظها» بعد آن حضرت فرمود: «وعليك بصلاة الليل، وعليك بصلاة الليل، وعليك بصلاة الليل» اينجا سهبار گفته شده و ضبط شده اهميّت اين مسئله است.
روايت دوم كه از وجود مبارك امام صادق(سلام الله عليه) است فرمود: «شرف المؤمن صلاته بالليل» خب ما گفتيم «اَللّهُمَّ اِنّي اَسْئَلُكَ مِنْ شَرَفِكَ بِاَشْرَفِهِ» شرفش همين است «وعزّ المؤمن كَفّه عن أعراض الناس» كاري به آبروي مردم نداشته باشد بعضي از اين روايات ﴿إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ﴾[29] را به صلات ليل معنا كردند.
روايت پنجم همين باب كه هشامبنسالم از وجود مبارك امام صادق(سلام الله عليه) نقل ميكرد اين است كه «﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِيلاً﴾[30] يقول ﴿وَأَقْوَمُ قِيلاً﴾ قيام الرجل عن فراشه يريد به الله عزّ و جل لا يريد به غيره» اين نماز شب بخواند.
پرسش:...
پاسخ: بله ديگر اين را خصوصيّاتش را روايات مشخص كرده است مثل اوقات نمازهاي واجب را كه روايات خصوصيّاتش را روايت مشخص كرده است.
روايت هفتم اين باب هم باز «شرف المؤمن صلاة الليل وعزّ المؤمن كفّه الأذيٰ عن الناس» غالب اين روايات دربارهٴ عظمت نماز شب و فضيلت نماز شب هست تا به اين بخش از حديث شريف.
روايت هيجده اين باب كه عبداللهبنسنان از وجود مبارك امام صادق سؤال ميكند ﴿سِيَماهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ﴾[31] چيست؟ فرمود: «هو السَهَر في الصلاة»[32] سَهر با «سين» و «هاء» هوّز يعني بيداري اين بيداري در نماز است كه همان مربوط به نماز شب است.
روايت 26 آن ﴿تَتَجَافَي جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ﴾[33] را معنا فرمود كه در سورهٴ مباركهٴ «سجده» بود. روايت 32 «حمّادبنعيسي عن حريز عن زراره عن أبيجعفر(عليه السلام) قال قلتُ» به حضرت عرض كردند اين آيه سورهٴ مباركهٴ «زمر» يعني چه؟ ﴿آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِداً وَقَائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ﴾[34] يعني چه؟ «قال يعني صلاة الليل»[35] مستحضريد اين جملهٴ معروف ﴿هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[36] اين تنها يك آيه نيست اين ذيل آيه است نه صدر آيه اول آيه همين است كه ﴿أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِداً وَقَائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ﴾ ذيلش اين است كه ﴿هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾ خب آنكه در سورهٴ «زمر» هست مستقيم نگفت كه عالِم بالاتر از غير عالم است كه اين يك آيه نيست ﴿هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ﴾ اين ذيل آيه است صدرش مربوط به نماز شب است آن عالِم نماز شبخوان البته با ديگري فرق ميكند ديگر اول نماز شب بعد سواد، زراره از وجود مبارك ابيجعفرامام باقر(عليه السلام) سؤال ميكند كه اينكه در سورهٴ مباركهٴ «زمر» آمده است ﴿هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾ آيه نُه سورهٴ «زمر» آمده است كه صدرش دارد ﴿آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِداً وَقَائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُوا رَحْمَةَ﴾ اين يعني چه؟ فرمود يعني صلاتالليل اول نماز شب خب معلوم است آدمِ نماز شبخوان باسواد با ديگري فرق ميكند ديگر درجاتشان فرق ميكند، هدايتشان فرق ميكند، تأثيرش فرق ميكند اول آن است بعد مسئلهٴ سواد است اين جريان تقدّم تزكيه بر تعليم هم سرّش همين است اگر در بعضي از موارد «يُعلّم» بر «يزكّي» مقدّم است براي اينكه تعليم مقدّمهٴ تزكيه است اما آنجا كه تزكيه مقدّم بر تعليم است براي اينكه تزكيه مقدّم بر تعليم است نه مقدّمهٴ اوست اين آيات دو گونه است ديگر در بخشي از آيات تعليم بر تزكيه مقدّم است براي اينكه تعليم مقدّمهٴ تزكيه است در بخش ديگر تزكيه بر تعليم مقدّم است براي اينكه واقعاً تزكيه مقدّم است ديگر هدف است ديگر در همين آيه 39 سورهٴ مباركهٴ «زمر» چون تزكيه مقدّم بر تعليم بود ارزش نماز شب را هم قبل از ارزش علم ذكر فرمود، فرمود: ﴿أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِداً وَقَائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[37] آن هم كسي كه اهل نماز شب است خوفي دارد و رجايي لكن متعلَّق خوف پايان كار خودش است از نتيجهٴ كار خودش ميترسد، متعلَّق رجا لطف و عنايت الهي است ﴿يَحْذَرُ الْآخِرَةَ﴾ يعني «آخرة عمله» ﴿وَيَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ﴾ نه اينكه «يرجوا ثمرة عمله» اين از پايان كار خود ميترسد اين ميشود خوف، به لطف خدا اميدوار است ميشود رجا نه «يحذر ربّه» ﴿يَحْذَرُ الْآخِرَةَ﴾ يعني «آخرة عمله» ﴿يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ﴾ كه هم خوف و رجا هست، هم متعلّقشان محفوظ است هم اين مجموعه مقدّم بر علم است اين را زراره از وجود مبارك امام صادق(سلام الله عليه) نقل كرده است و توضيح داد.
اين باب سي و نهم تقريباً 41 حديث نوراني دارد اما باب چهلم، باب چهلم كه آن هم داراي سيزده روايت است يكي از آن رواياتش اين است كه وجود مبارك امام صادق(سلام الله عليه) به سليمان ديلمي فرمود: «يا سليمان لا تدع قيام الليل» نماز شب را فراموش نكن «فإنّ المغبون مَن حُرِم قيام الليل»[38] اين سورهٴ «تغابن» براي آن است كه يكي از اسامي يومالقيامه، يومالتغابن است ﴿يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذلِكَ يَوْمُ التَّغَابُنِ﴾[39] يومالتغابن براي اينكه غَبْنها روشن ميشود چه كسي مغبون شد چه كسي مغبون نشد؟ چه كسي بيشتر مغبون شد چه كسي كمتر مغبون شد؟ يومالتغابن است فرمود نماز شب را فراموش نكن كه اگر كردي مغبون ميشوي.
روايت سوم اين باب دارد كه وجود مبارك امام صادق(سلام الله عليه) طبق اين فرمود كسي يك دروغ ميگويد از نماز شب محروم ميشود اينچنين نيست كه اين لطف الهي، فيض الهي، نور الهي در هر قلبي بتابد اينطور نيست اگر گفته شد «ديو بگريزد از آن قوم كه قرآن خوانند» اين هم اينچنين است اگر گفته شد:
منظر دل نيست جاي صحبت اغيار ديو چو بيرون رود فرشته درآيد
همين است در آن روايت دارد كه فرشتهها داخل نميشوند خانهاي كه «فيه كلب أو صورة كلب» اين روايت كه در مكاسب محرّمه خوانديد همهتان آنجا كه سگ است فرشته نميآيد خب حالا اگر كسي خداي ناكرده اوصاف زشت در او باشد خب آنجا فرشته حضور ندارد كه اين روايت نوراني را مرحوم صدوق(رضوان الله عليه) در كتاب شريف توحيدشان نقل كردند مرحوم صاحب وسائل هم(رضوان الله عليه) به عنوان حديث پنج باب چهل ذكر ميكنند و آن روايت اين است كه «جاء رجلٌ إلي اميرالمؤمنين عليبنابيطالب(عليه السلام) فقال إنّي قد حُرِمْتُ الصلاة بالليل» من از نماز شب محروم شدم چكار كنم؟ راهش چيست؟ «فقال اميرالمؤمنين(عليه السلام) أنت رجلٌ قد قيّدتك ذنوبك»[40] گفت بيا اين دست و پايت را باز كن گناهِ تو، تو را بست در اين بحثهاي قبل ملاحظه فرموديد كه فيالواقع گناه دست و بال آدم را ميبندد اين تعارف نيست بعضيها ميبينيد ميگويد من هر چه ميخواهم چشمم را كنترل كنم يا گوشم را كنترل كنم يا زبانم را كنترل كنم نميتوانم اين بيچاره راست ميگويد براي اينكه، اينكه آزاد نيست در دو جاي قرآن ذات اقدس الهي اين مضمون را فرمود: ﴿كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ﴾[41] بعضيها مرهوناند، در گِرواند آدم بدهكار بايد گِرو بدهد ديگر اگر مال بدهكار بود خب خانه و فرش را گرو ميدهد اگر به الله بدهكار بود چه چيزي به الله گرو ميدهد؟ خود او را گرو ميگيرند ديگر ﴿كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ﴾ اين «فعيل» به معني «مفعول» است ديگر ﴿كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ﴾[42] يعني «مرهونة» مرهون يعني گِرو ديگر خب گرو كه آزاد نيست طِلق نيست حالا اصحاب يمين مستثناياند خب ما ميتوانيم اصحاب يمين بشويم؟ فَكّ رهن كنيم ديگر اگر دِيْن را نداديم همين است كه ميبينيم اينكه ميگويد من هر چه ميخواهم چشمم را كنترل كنم راست ميگويد بيچاره اين وقتي كه به بند كشيده شد همين است ديگر يا زبانم را كنترل كنم يا گوشم را كنترل كنم اين به بند كشيده شد ديگر اينجا هم حضرت فرمود: «قد قيّدتك ذنوبك»[43] گناه اينچنين نيست كه تاريخ مصرفش گذشته باشد كه خير، هست تو را به بند ميكشد تو در بندي فكّ رهن كن، استغفار كن، توبه كن «إن انفسكم مرهونة بأعمالكم» كه در خطبهٴ وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) در آخرين جمعه ماه شعبان فرمود «إن انفسكم مرهونة بأعمالكم ففكّوها باستغفاركم»[44] فكّ رهن كنيد ديگر اينجا هم وجود مبارك حضرت امير فرمود فكّ رهن كنيد.
بقيه روايات ميماند مخصوصاً آن روايت نوراني كه از وجود مبارك امام حسن عسكري است كه اگر فردا شد بخوانيم حالا چون بعضي آقايان بايد به نماز جماعتشان برسند امام جماعتاند و الآن قبل از دوازده اذان گفته ميشود ما بحث را زودتر شروع ميكنيم انشاءالله.
«و الحمد لله ربّ العالمين»