71/07/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر/ سوره نساء/ آیه 9 و 10
﴿وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافاً خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللّهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلاً سَدِيداً﴾[1] ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَي ظُلْماً إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيراً﴾[2]
شبهه علت کيفر نزديکان فرد گنهکار و پاسخ آن
شبههاي كه در اين آيه اول مطرح است ناظر به اين است كه چگونه پدر ظلم ميكند و فرزند، كيفر ميبيند. پاسخش هم اين است كه فرزند، كيفر نميبيند چون فرزند اگر مظلوم شد، مأجور است، حقّ انتقام دارد و مانند آن كيفر را پدر ميبيند، چه اينكه درباره زن و شوهر هم اينچنين وارد شد. يا درباره شخص و ناموس او هم وارد شد كه شما نسبت به نامحرمهاي ديگر عفيف باشيد و اگر عفيفانه برخورد نكرديد، نسبت به ناموس شما هم هتك عفّت و هتك حيثيت ميشود[3] . ممكن است آن كسي كه هتك حيثيت شد از محارم اين زن، او انتقام بگيرد، مظلوم باشد؛ اما اين شخص رنج ميبرد.
عام بودن عذاب تعدي به اموال يتيم
مطلب ديگر همان آيه بعدي بود كه ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَي ظُلْماً إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَاراً﴾. قبل از اينكه به بحث روايي برسيم، اينكه فرمود: ﴿إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيراً﴾ همان طوري كه اكل، منظور مطلق تصرّف است نه خوردن، قهراً ﴿إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَاراً﴾ هم اختصاصي به كيفر خوردن ندارد. عدهاي لباس يتيم در برميكنند، عدهاي مال يتيم را بر سرمينهند [و] زير سايهٴ سقف حرام زندگي ميكند و مانند آن. عذابهايي هم كه در قيامت هست به عنوان ﴿لَهُم مَّقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ﴾[4] يا ﴿سَرَابِيلُهُم مِن قَطِرَانٍ﴾[5] و امثال ذلك، آنها هم ميتواند نشانهٴ اين باشد كه گاهي عذاب از شكم ميجوشد، گاهي عذاب بر بالاي سر ميريزد: ﴿يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِن نَارٍ وَنُحَاسٌ فَلاَ تَنتَصِرَانِ﴾[6] و مانند آن.
چون عذابها در قرآن كريم درباره تمام اندام آمده سر را عذاب ميكنند: ﴿لَهُم مَّقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ﴾، پيشاني را عذاب ميكنند: ﴿فَتُكْوَي بِهَا جِبَاهُهُمْ﴾، پهلو را عذاب ميكنند: ﴿وَجُنُوبُهُمْ﴾، پشت را عذاب ميكنند: ﴿وَظُهُورُهُمْ﴾[7] بلكه مجموعهٴ سر تا پا هم عذاب ميكنند كه ﴿فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ﴾. در سورهٴ مباركهٴ «رحمان» اينچنين آمده است كه در آن روز، مجرمين و كفّار ﴿يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيَماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ﴾[8] قبلش اين است كه ﴿فَيَوْمَئِذٍ لاَ يُسْأَلُ عَن ذَنبِهِ إِنسٌ وَلاَ جَانٌّ﴾[9] يعني در آن مقطع، از كسي سؤال نميشود. چرا سؤال نميشود? براي اينكه سؤال براي آن است كه درون اين شخص ظاهر بشود و اين شخص، درونش بر اثر تجسّم اعمال ظاهر شده است، خودش چون مجرم است ﴿يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيَماهُمْ﴾، «سيما» يعني سِمه و علامت و نشانه، چيزي كه نشاندار است ميگويند موسوم است يعني سِمه دارد؛ نشان دارد. چون ﴿يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيَماهُمْ﴾، لذا وجهي براي سؤال ندارد. گرچه در موقف ديگر هر كسي مسئول است فرمود: ﴿وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْؤُولُونَ﴾[10] ؛ اينها را بازداشت كنيد براي اينكه اينها زير سؤالاند ﴿وَقِفُوهُمْ﴾؛ اينها را بازداشت كنيد، چرا? براي اينكه ﴿إِنَّهُم مَّسْؤُولُونَ﴾. اما در موقف ديگر و مقطع ديگر ميفرمايد: در آنجا ديگر جا براي سؤال نيست، چون هر كسي مشخص است چه كاره است: ﴿يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيَماهُمْ﴾[11] هر نشانهاي كه براي گناه بود در آنجا هست. بعد در ذيلش فرمود: ﴿فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ﴾ اينها ناصيه اينها، پيشاني اينها و قدمهاي اينها را به هم جمع ميكنند جفت ميكنند؛ چنين حالتي دارند. پس گذشته از اينكه عذاب سَر مشخص، عذاب چشم مشخص: ﴿وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَي﴾[12] ، عذاب شكم مشخص: ﴿إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَاراً﴾ عذاب پيشاني و عذاب پهلو، عذاب پشت همه اين اجزاي بدن را مشخص كرد[13] ، آنگاه عذاب مجموع بدن را هم مشخص كرد.
اگر فرمود: ﴿إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَاراً﴾ اختصاصي به خوردن ندارد تا عذاب از شكم بجوشد. بعد اينكه فرمود: ﴿وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيراً﴾ اين درباره جهنم است. پس كسي كه مال يتيم ميخورد از هماكنون شروع ميكند به آتشخوري، وقتي هم كه سر از قبر برميدارد آتش از زبان او شعلهور است[14] و همه در صحنه قيامت ميبينند كه او دارد آتش ميخورد، بعد هم به حسابهاي او كه رسيدند وارد جهنم ميشود، اين ﴿وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيراً﴾ براي جهنم است.
بررسي علت بيان «س» در «وسيصلون»
از اينكه فرمود: ﴿وَسَيَصْلَوْنَ﴾ با «سين» ذكر فرمود نه «سوف»، بعضي خواستند استشمام بكنند كه كسي كه مال يتيم ميخورد و ظالم است، خيلي دوام ندارد زود به جهنم ميافتد. «سوف يصلون» نيست ﴿سَيَصْلَوْنَ﴾، حالا يا عمرش كوتاه است و زود منقرض ميشود يا نه، بر فرض عمرش طولاني باشد، نسبت به مجموعهٴ جهان آينده كه حساب ميشود اين مدّتش كوتاه است. يكي از نشانههاي ظهور قيامت، بعثت رسول اكرم(صلّي الله عليه و آله و سلّم) است ولو مدتها طول ميكشد، براي اينكه وقتي انسان مجموعهٴ اين حسابها را بررسي ميكند ميبيند كه يك ميليون سال چيزي نيست، نسبت به ابد. اگر وجه اول بود معنايش آن است كه كسي كه به مال يتيم تعدّي ميكند دوامي ندارد، زود منقرض ميشود. بعضي از نصوص هم اين را تأييد ميكند، چون آنچه در دعاي «كميل» آمده است: «اَللّهُمَّ اغْفِرْلِي الذُّنُوبَ الَّتي تُغَيِّرُ النِّعَمَ»، «تُنْزِلُ الْبَلاءَ»، «تَحْبِسُ الدُّعآءَ»[15] بخشي از گناهان هم در روايات، اينچنين آمده است كه اينها زود اثر ميگذارند كه اينها باعث ميشود خدايي كه ﴿سَرِيعُ الْعِقَابِ﴾[16] است زود عِقاب بكند.
روايات ديگري مرحوم كليني و ديگران نقل كردند كه نوع اين روايات را مرحوم فيض(رضوان الله عليه) در وافي جمع كرد، به عنوان آثار گناه. آن گناهي كه «تغيّر النِّعم» است چيست؟ آن گناهي كه «تحبس الدّعا» است چيست؟ آن گناهي كه «تنزل البلاء» است چيست؟ چون اين چند قِسم گناهي كه در دعاي «كميل» آمده است اين به منزلهٴ متن است، اينها را روايات ديگر شرح كردند كه چه گناهي باعث تغيير نعمت است، چه گناهي باعث حَبس دعاست، چه گناهي باعث نزول بلاست و مانند آن[17] [18] .
تسريع در عقوبت ويژگي خاص تعدي به مال يتيم
يكي از گناههايي كه باعث سرعت عقوبت است، ظلم در مال يتيم است. به هر تقدير يا وجه اول يا وجه دوم، اين ﴿سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً﴾ ناظر به جهنم است ولي اين مسئله كه ﴿إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَاراً﴾ مربوط به دنياست، او دارد آتش ميخورد؛ منتها احساس نميكند. در قبر هم كه وقتي در «حُفرةٌ مِن حُفَر النيران»[19] رفت، آتشخور هست در قيامت سر از قبر برميدارد آنهم آتش از دهنش بيرون ميآيد و در صحنهٴ قيامت هم با اين نشانه، شناخته ميشود[20] ، بعد هم ﴿سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً﴾.
بررسي روايات مربوط به مسئله مال ايتام
حالا رواياتي كه در مسئله هست، چند نكته را در بردارد. نوع اين روايات را در تفسير شريف نورالثقلين ذيل همين آيه مباركهٴ سورهٴ «نساء» ميبينيد.
جلد اول تفسير نورالثقلين صفحه 446، روايات اين باب شروع ميشود.
اول: روايت محمد بن سنان از امام هشتم عليهالسلام
اول، روايتي است كه از وجود مبارك امام هشتم(سلام الله عليه) كه به محمدبن سنان فرمود، از عيونالأخبار ذكر شده است: «في جواب مسائله في العلل»؛ ابن سنان سؤال كرد كه علت فلان شيء چيست؟ حضرت تعليل كرد تا رسيد به اينكه فرمود: خداوند، اكل مال يتيم را ظلماً حرام كرده است «لعلل كثيرة». آن وقت آن علل را ميشمارد «لعلل كثيرة من وجوه الفساد أول ذلك أنّه إذا أكل الإنسان مال اليتيم ظلماً فقد أعان علي قتله»، زيرا در همين آيات سورهٴ «نساء» خوانديم كه مال، به منزلهٴ قيام است كه: ﴿وَلاَ تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ قِيَاماً﴾[21] مال، باعث قيام است و فقير را هم كه فقير گفتند، براي اينكه ستون فقرات او شكسته است و قدرت قيام ندارد. اگر كسي مال يتيم را از بين برد، مثل اينكه او را كُشت و از بين برد: «فقد أعان علي قتله» چرا؟ «إذا اليتيم غير مستغنٍ و لا محتمل لنفسه»؛ نه بينياز است، نه ميتواند كارهاي خودش را خودش تحمل بكند: «و لا عليم لشأنه ولا له مَن يَقوم عليه و يكفيه كقيام والديه» پس او نه عامل از درون دارد، نه عامل از بيرون، نه مستقل است نه سرپرست دارد. «فإذا أكل» آن ظالم «ماله فكأنّه قد قتله و صيّره الي الفقر والفاقة» پس از اين جهت، اكل مال يتيم حرام است، چون به منزلهٴ قتل است. «مع ما خوّف الله تعالي و جعل من العقوبة»؛ با اين دليل ديگري كه خداوند در قرآن فرمود. پس يك تحليل عقلي است و يك تمسّك نقلي «في قوله تعالي ﴿وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافاً خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللّهَ﴾».
آنگاه در ذيل همين حديث، امام هشتم(سلام الله عليه) به قول امام پنجم(سلام الله عليه) استدلال ميكند: «ولقول أبيجعفر(عليه السلام) إنّ الله تعالي وعد في أكل مال اليتيم عقوبتين»، «وعد» يعني وعيد داد يعني «أوعد» «وعد في أكل مال اليتيم عقوبتين: عقوبةً في الدنيا و عقوبة في الآخرة». عقوبت دنيا، همين ﴿وَلْيَخْشَ الَّذِينَ﴾ است، عقوبت في الآخره هم همان ﴿سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً﴾ است. «ففي تحريم مال اليتيم» وقتي تعدّي به مال يتيم حرام شد، چند فايده هست: يكي «استغناء اليتيم»؛ يتيم به فقر و فلاكت نميافتد «واستقلاله بنفسه»؛ مستقل ميشود در مالهاي خود؛ وقتي مالي باشد او استقلال مالياش را حفظ ميكند، «والسلامة للعَقِب أن يُصيبَهُ ما أصابه»؛ نوههاي اين شخص هم كه به مال يتيم تعدّي نكرده است محفوظ ميماند، اعقاب او محفوظ ميمانند «والسلامه للعقب أن يصيبه ما أصابه» چرا؟ براي اينكه از مفهوم آيه اين استفاده ميشود. آيه منطوقي دارد كه اگر كسي به مال يتيم تعدّي كرده است اعقاب او گرفتار ظلم ميشوند يعني اعقاب او به حدّ يُتم ميافتند و بعد گرفتار ميشوند؛ امّا مفهومش اين است كه اگر كسي مال يتيم را حفظ كرده است، اعقاب او هم محفوظ ميمانند. از اينكه اگر كسي به ايتام ديگران رحم كرده است ايتام او هم محفوظ ميمانند و عمل خير كسي از بين نميرود، از آيهٴ سورهٴ «كهف» كه استفاده ميشود ﴿كَانَ أَبُوهُمَا صَالِحاً﴾[22] .
«مع ما في ذلك من طلب اليتيم بثأره إذا أدرك ووقوع الشحناء والعداوة والبغضاء حتي يتفانوا»[23] نكته ديگري كه در تحريم مال يتيم اثر دارد اين است كه اگر كسي به مال يتيم تعدّي كرد اين يتيم، وقتي بالغ شد مال خود را طلب ميكند. آنگاه آغاز اختلاف و عداوت و بغضا و شحناء در خانواده ظهور ميكند تا اينكه اين خانواده منقرض بشود. «مع ما في ذلك من طلب اليتيم بثأره»، «ثار» يعني خونبهاء «إذا أدرك» چون طبق بيان خود امام هشتم(سلام الله عليه) تعدّي مال يتيم به منزلهٴ ريختن خون اوست. اين «ثار» ميخواهد «ثار» يعني خونبها و وقوع شحناء و عداوت و بغضا بين اين ايتامي كه بزرگ شدند با سرپرستان قبلي. اگر سرپرستان قبلي از بين رفتند با بازماندگان آنها اين شحناء برقرار است «حتي يتفانوا» تا اينكه آن دودمان آن ظالم از بين برود.
دوم: روايت سماعة بن مهران
روايت بعدي از ثواب الأعمال است كه از سماعةبن مهران نقل ميكند كه مضمرهٴ سماعةبن مهران است. «يقول إنَّ الله عزّ و جل وعد في أكل مال اليتيم عقوبتين»، «وعد» يعني «أوعد»؛ وعيد فرمود «أما أحدهما فعقوبة الآخر بالنار» كه ﴿وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيراً﴾ «و أما عقوبة الدنيا فهو قوله عزّ و جلّ ﴿وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافاً خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللّهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلاً سَدِيداً﴾ يعني بذلك ليخش»؛ بترسد. اين بترسد، تهديد است كه «إنْ أخلفه في ذريّته كما صنع هو بهؤلاء اليتاميٰ»[24] ؛ همان طوري كه اين ظالم درباره يتاميٰ تعدّي كرده است، يك ظالم ديگري هم به ايتام او تعدّي ميكند.
سوم: روايت معلّي بن خنيس از امام صادق(عليه السلام)
روايت بعدي از مُعلّيبن خنيس است از امام صادق(سلام الله عليه)، «قال دخلنا عليه» ميگويد: ما بر وجود مبارك امام ششم(عليه السلام) وارد شديم «فأبتدأ» حضرت ابتدائاً اين مطلب را فرمود: «من أكل مال اليتيم سلّط الله عليه مَن يَظلمُه أو علي عقبه» حالا چه نكتهاي داشت كه حضرت ابتدائاً فرمود، براي اينكه بعضيها يا خواستند در اين زمينه سؤال بكنند يا محلّ ابتلاي عملي اينها بود. فرمود: اگر كسي مال يتيم را خورد، خدا كسي را مسلّط ميكند كه حالا يا بر او ظلم بكند يا بر عَقبه او ظلم بكند «فان الله عزّ و جلّ يقول ﴿وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافاً خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللّهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلاً سَدِيداً﴾»[25] اما اينكه خدا كسي را بر او مسلّط كند، آن از آن آيه مباركهٴ ﴿وَكَذلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضاً﴾[26] استفاده ميشود يعني خداوند، ظالمي را بر ظالم مسلّط ميكند كه آن ظالم اولي، مظلوم ميشود ولي مأجور نيست، عذاب اخروي هم محفوظ است.
چهارم: روايت عبدالاعلي مولا از ابوعبدالله(عليه السلام)
روايت بعدي را كه مرحوم كليني نقل ميكند از عبدالأعلي مولي آلسام «قال، قال أبوعبدالله(عليه السلام) مبتداءً مَن ظَلم يتيماً سَلَّط الله عليه مَن يَظْلِمه أو علي عَقبه أو علي عَقب عقبه»؛ اگر كسي بر يتيمي ستم كرد، خداوند كسي را يا بر او يا بر فرزند او يا بر نوههاي او مسلّط ميكند. عبدالأعلي ميگويد كه من به حضرت عرض كردم: «هو يَظلم فيسلّط الله علي عقبه أو علي عقب عقبه؟»؛ يعني شما فرموديد اگر كسي به يتيم ظلم كرد، خداوند به يكي از انحاي سهگانه كيفر ميگيرد؛ كسي را مسلّط ميكند كه بر خود او ظلم بكند يا بر فرزند او يا بر نوهٴ او. آن اوّلي قابل درك است كه خداوند، كسي را بر خود او مسلّط بكند؛ اما چطور بر فرزند او يا بر نوهٴ او مسلّط ميكند؟ لذا از دوّمي و سوّمي سؤال كرد. عبدالأعلي عرض كرد كه «هو يظلم فيسلّط الله علي عقبه أو علي عقب عقبه؟»، آنگاه «فقال ان الله عزّ و جل يقول ﴿وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافاً خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللّهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلاً سَدِيداً﴾»[27] .
تحليل و بررسي روايات فوق
اين شاگردها چند گروه بودند: عدهاي جنبهٴ تعبّدي آنها خيلي قوي بود. عدهاي هم ـ گذشته از اينكه در مسائل فروع دين جنبهٴ تعبّدي قوي داشتند ـ در اين مسائل تحديدي، جنبهٴ تعقّلشان هم قوي بود. اين شخص سؤالش اگر يك سؤال عقلي بود اگر اشكال عقلي داشت، حضرت وقتي آيه را خواند او قانع نميشد؛ ميگفت كه خود آيه را شما معنا كنيد. ولي وقتي كه آيه را خواند او ديگر ساكت شد و اگر شاگرداني نظير هشامبن سالم، هشامبن حَكَم، اينگونه از افراد فرصت بيشتري ميداشتند و بيشتر سؤال ميكردند، خيلي از معارف نصيب ميشد. در شاگردان ائمه(عليهم السلام) همه اينها مثل هشامبن سالم و هشامبن حَكَم و اينها نبودند. گاهي اينها مدتها با ائمه(عليهم السلام) بحث ميكردند. خب، آنها درباره فروع دين كه نبود [بلكه] درباره اصول دين بود.
اين عبدالأعلي سؤال كرد كه چطور اين شخص ظلم ميكند ولي نوهٴ او يا فرزند او مظلوم ميشود؟ حضرت اين آيه را خواند[28] ، او ديگر ساكت شد. خب، اگر يك جنبهٴ تعقّلي قوي ميداشت، ميگفت كه چرا آيه اينچنين فرمود! شما كه منبع معارف هستيد خود آيه را براي ما تحليل كنيد؛ اما ديگر ساكت شد.
غرض از نقل اين حديث آن است كه آيه همين معنا را ميخواهد بگويد. آيه نميخواهد بگويد كه وقتي كه در احتضار هستيد، همه مال را در كار خير صرف نكنيد [و] به فكر فرزندانتان هم باشيد، بلكه آيه ميخواهد بگويد كه اگر كسي به مال يتيم ظلم كرده است، يتيمهاي او مظلوم ميشوند، البته مأجور هستند؛ منتها خود اين شخص آسيب ميبيند.
پرسش: ...
پاسخ: همين عين عدالت است، براي اينكه خودِ اين شخص كه مظلوم است، خداوند دعاي مظلوم را مستجاب ميكند و آن ظالم را منقرض ميكند و اين بچههاي يتيم را ولو به وسيله خضر راه هم كه باشد تأمين ميكند كه ﴿وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحاً﴾[29] . اما تمام كيفر را آن پدر و مادر ظالم ميبينند، آنها چون در برزخ و يا در قيامت باخبرند. قبل از اينكه قيامت كبرا منقرض بشود، مادامي كه عدهاي در دنيا هستند آن گذشتگان باخبرند از بازماندگانشان و خداوند اين خبر را هم به آنها ميرساند. اگر كسي جزء افراد صالح باشد، حوادث تلخي كه براي بازماندگان رسيد اجازه نميدهند كه آن اولياي صالح بفهمند تا متأثر بشوند ولي اگر كسي بدرفتار بود، اين حوادث تلخ را به او اطلاع ميدهند، او آنجا كه هست عذاب ميبيند.
پنجم: روايت علي بن رئاب از (امام صادق) ابي عبدالله (عليه السلام)
حديث بعد از عليبن رئاب عن الحلبي عن أبي عبدالله(عليه السلام) «قال إنّ في كتاب عليّ(عليه السلام)» اين است كه «إن آكل مال اليتيم سيدركه وبال ذلك في عَقبه من بعده في الدنيا و يلحقه وبال ذلك في الآخرة»[30] ؛ اگر كسي به مال يتيم تعدّي كرده است، هم عذاب دنيا دارد هم عذاب آخرت. يك عده هم مشكل دنيايي دارند هم مشكل آخرت، با اينكه اين شخص مرده است در دنياست، چون برزخ گرچه به لحاظ دنيا، آخرت است ولي به لحاظ آخرت، دنياست، لذا برزخيان وقتي وارد صحنهٴ قيامت ميشوند از آنها سؤال ميشود كه ﴿كَمْ لَبِثْتُمْ فِي الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِينَ ٭ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ﴾[31] با اينكه اينها شايد ميليونها سال در برزخ ماندند يا هزارها سال يا كمتر و بيشتر در برزخ ماندند ولي وقتي وارد صحنهٴ ابديّت ميشوند، از آنها سؤال ميكنند كه شما چقدر در زمين مانديد، ميگويند يك روز يا نصف روز. خب، از آنها سؤال ميكنند: ﴿كَمْ لَبِثْتُمْ فِي الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِينَ ٭ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ﴾[32] وقتي انسان وارد صحنهٴ ابديّت ميشود، يك ميليون سال براي او يك نصف روز است يا كمتر. بنابراين برزخ از يك نظر به حساب دنياست و اگر كسي مُرد و باخبر شد كه به فرزندان او آسيب ميرسد، اين در حقيقت عذاب دنيايي او محسوب ميشود: «إن آكل مال اليتيم سيدركه وبال ذلك في عَقبه من بعده في الدنيا و يلحقه وبال ذلك في الآخره أمّا في الدنيا فإنّ الله عزّ و جل يقول: ﴿وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافاً خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللّهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلاً سَدِيداً﴾ و أما في الآخرة فإنّ الله عزّ و جل يقول ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَي ظُلْماً إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيراً﴾»[33] .
پرسش: ...
پاسخ: اگر قيامت كبرا قيام بكند برابر سورهٴ «واقعه»: ﴿إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَالآخِرِينَ ٭ لَمَجْمُوعُونَ إِلَي مِيقَاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ﴾[34] ؛ آن روزي است كه اين نظام كيهاني بساطش برچيده شد [و] ديگر احفاد او در دنيا نيستند تا عدهاي به آنها ظلم بكنند. اينكه فرمود به احفاد و به اعقاب او ظلم ميشود، اين معلوم ميشود قبل از قيامِ قيامت كبراست. اينها در برزخاند يعني آن آبا در برزخاند كه برزخ از يك نظر به حساب دنيا ميآيد، لذا فرزندان او كه در دنيا هستند و آنها در برزخ هستند از عذاب فرزندانشان رنج ميبرند.
ششم: روايت من لا يحضر از امام صادق(عليه السلام)
مرحوم صدوق در من لا يحضره الفقيه اين حديث را نقل ميكند كه «قال الصادق(عليه السلام) إنّ آكل مال اليتيم سَيَلْحَقُه وَبال ذلك في الدنيا والآخره اما في الدنيا فإنّ الله عزّ و جل يقول ﴿وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافاً خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللّهَ﴾ و اما في الآخرة فان الله عزّ و جلّ يقول ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَي ظُلْماً إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيراً﴾»[35] [36] .
هفتم: روايت عبدالله مسکان از امام صادق(عليه السلام)
حديث بعدي را كه عليبن ابراهيم در تفسيرش عن عبدالله مسكان از امام صادق(عليه السلام) نقل كرد اين است كه: «لمّا نزلت ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَي ظُلْماً إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيراً﴾ أخرج كلّ من كان عنده يتيم» قبلاً در ذيل آيهاي كه در سورهٴ مباركهٴ «بقره» بود اين حديث خوانده شد كه: ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَي قُلْ إِصْلاَحٌ لَهُمْ خَيْرٌ﴾ وقتي اين آيات تهديدآميز نازل شد، كساني كه سرپرستي ايتام را داشتند، تفكيك كردند. گفتند: ما حاضر نيستيم با اينها زندگي كنيم «وسألوا رسول الله(صلّي الله عليه و آله) في إخراجهم»؛ كه ما اينها را بيرون بكنيم، نكنيم با اينها زندگي بكنيم، بالأخره وقتي با اينها زندگي كرديم قهراً اموال اينها تصرّف ميشود. آن وقت اين آيه نازل شد كه: ﴿وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَي قُلْ إِصْلاَحٌ لَهُمْ خَيْرٌ وَإِن تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ﴾[37] در اختلاط با يتيم چند حُكم است: يكي همان اوايل سورهٴ مباركهٴ «نساء» مشخص كرد كه فرمود: ﴿وَآتُوا الْيَتَامَي أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَلاَ تَأْكُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَي أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوباً كَبِيراً﴾[38] مبادا به بهانهٴ اينكه بعدها اين مال، ارزان ميشود هماكنون خودتان ارزان بخريد! مبادا به بهانهٴ اينكه اينها بزرگ ميشوند و در تقسيم، آن قسمتي كه خوب است ميگيرند يا آن قسمتي كه بد هست حاضر نيستند بگيرند! ﴿وَلاَ تَأْكُلُوهَا إِسْرَافاً وَبِدَاراً أَن يَكْبَرُوا﴾[39] ، ﴿بِدَاراً أَن يَكْبَرُوا﴾ يعني مبادرت ميكنيد مبادا اينكه بزرگ بشوند، كه اگر بزرگ شدند در تقسيم اين مزرعه يا آن باغ حاضر نيستند آن قسمتي كه بد است بگيرند. الآن كه اينها صغيرند، تفكيك ميكنيد آن قسمتي كه خوب است و مرغوب خودتان ميگيريد، آن قسمتي كه نامرغوب است به نام اينها ثبت ميكنيد. فرمود: اين كارها را نكنيد! هم ﴿وَلاَ تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ﴾ است، هم ﴿لاَ تَأْكُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَي أَمْوَالِكُمْ﴾ است، هم ﴿وَلاَ تَأْكُلُوهَا إِسْرَافاً وَبِدَاراً أَن يَكْبَرُوا﴾ است و امثالذلك.
اينگونه از آيات تهديدآميز كه نازل شد از رسول خدا(صلّي الله عليه و آله و سلّم) سؤال كردند كه ما با ايتام، زندگي بكنيم، مشاركت داشته باشيم يا نه؟ آن وقت اين آيه سورهٴ مباركه نازل شد: ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَي قُلْ إِصْلاَحٌ لَهُمْ خَيْرٌ﴾؛ شما اگر بخواهيد به سود اينها قدم برداريد چيز خوبي است، اينكه بد نيست ﴿وَإِن تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ﴾؛ اينها برادران ديني شما هستند خب شريك باشيد شريك زندگي، شريك تجارت، كار خوبي است؛ اما ﴿وَاللّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ﴾[40] به بهانه اينكه ما خواستيم زمين اينها مرغوب بشود، به بهانه اينكه خواستيم سرمايه خوبي گيرشان بيايد، نوعِ اموال اينها را بفروشيد كه مبادا اينها بزرگ بشوند و چيز خوبي از شما طلب كنند، اين افساد است و خداوند، مفسد را از مصلح تشخيص ميدهد.
هشتم: روايت هشام بن سالم از امام صادق(عليه السلام)
حديث بعد كه هشامبن سالم از وجود مبارك امام صادق(عليه السلام) نقل ميكند اين است كه: «قال رسول الله(صلّي الله عليه و آله و سلّم) لمّا اُسري بي إلي السماء رأيت قوماً تُقذف في أجوافهم النار و تخرج من أدبارهم فقلت مَن هؤلاء يا جبرئيل؟ فقال هؤلاء الذين يأكلون أموال اليتاميٰ ظلما»[41] ؛ چطور در دنيا انسان غذا را ميخورد و دفع ميكند؟ همين صحنه وقتي كه غذا خورد بالأخره موادّي دفع ميشود كه بعد ميتواند موادّ غذايي بعضي از گياهان قرار بگيرد. وقتي آتش خورد، آتش دفع ميشود، همين منظره را حضرت در معراج ديد. گاهي در جريان حضرت امير(سلام الله عليه) دارد كه «مرّ علي مزبلة» بعد فرمود: اين محصول چيزي است كه مردم براي او تشاح و نزاع كردند[42] يعني آنچه مردم نزاع ميكردند از مأكولات، محصولش همين است و آنچه را كه حضرت در معراج ديد، ورود و خروج نار است بالأخره.
پرسش: ...
پاسخ: نه؛ اگر اكل به معناي وسيع باشد البته؛ اما همان اكل اگر به معناي خوردن باشد «فِي بُطُونِ» است ديگر. اگر اكل مطلق تصرّف باشد يعني اينها باطناً در آتشاند، ديگر ﴿يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ﴾ «أي في باطنهم» نيست، ديگر أكل نيست يعني «يتصرّفون في النار».
حضرت در معراج سؤال فرمود كه «مَن هؤلاء يا جبرئيل؟ قال هؤلاء الذين يأكلون أموال اليتاميٰ ظلما»[43] .
عدم فرق در اهميت مال يتيم در مقدار کم يا زياد
مطلب ديگر آن است كه كيفيت مال يتيمخوري مشخص؛ اما كمّيت او چه كم چه زياد. گاهي انسان ميگويد حالا اين يك درهم چيزي نيست، اين دو درهم چيزي نيست! اين را هم در روايات سؤال كردند. معصومين فرمودند نه؛ فرق نميكند كم و زياد يكسان است. «محمدبن مسلم عند أحدهما»؛ سؤال ميكند «قلتُ في كم يَجب لآكل مال اليتيم النار»، «يجب» يعني «يثبت»، «قال(عليه السلام) في درهمين»[44] حالا «في درهمين» يعني اينچنين نيست كه مفهوم داشته باشد اگر يك درهم باشد اينچنين نيست يعني قليل و كثير، يكسان است.
نهم: روايت امام ششم و هفتم (عليهما السلام)
روايت بعدي «سماعة عن أبيعبدالله أو أبي الحسن»؛ امام ششم يا امام هفتم(عليهما السلام). «قال سألته عن رجل أكل مال اليتيم هل له توبه؟ قال يَرُدّ به الي أهله»؛ اين توبهٴ حقاللهياش هم بايد انجام بشود، حقالناسياش هم محفوظ بشود «ذلك بأن الله يقول ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَي﴾ الآية»[45] .
دهم: روايت زراره از امام صادق (عليهالسلام)
روايت بعدي عبيدبن زراره از امام صادق سؤال ميكند كبائر چيست؟ حضرت كبائر را كه ميشمارد ميفرمايد: «منها أكل مال اليتيم ظلماً و ليس في هذا بين أصحابنا اختلاف»[46] . أبي بصير ميگويد من از امام باقر(عليه السلام) سؤال كردم كه «ما أيسر ما يدخل به العبد النار؟ قال مَن أكل مِن مال اليتيم درهماً»، بعد فرمود: «ونحن اليتيم»[47] اين ديگر تطبيق است نه تفسير، وجوه بريّه هم همين طور است ديگر، وجوه بريّه هم همين طور است.
روايت بعدي آن است كه «سألته عن الرجل يكون للرجل عنده المال إمّا ببيع أو بقرض فيموت و لم يَقْضه ايّاه فَيَتْرُك ايتاماً صغاراً فيَبْقي لهم عليه فلا يَقْضيهم أيكون ممن يأكل مال اليتيم ظلماً؟ قال إذا كان ينوي أن يؤدي إليهم فلا»[48] ؛ فرمود اگر كسي قصدش اين است كه مال آن طلبكار را به ايتام بدهد نه، اين ديگر مشمول نيست.
يازدهم: روايت طبرسي از امام هشتم(عليهالسلام)
روايت بعدي كه مرحوم طبرسي از امام هشتم(عليه السلام) نقل ميكند «كم أدني ما يدخل به آكل مال اليتيم تحت الوعيد في هذه الآية؟ قال قليله و كثيره واحد إذا كان مِن نيته ان لا يَردّه اليهم»[49] [50] اين ديگر خطرش از روايات ديگر بدتر است، چون آن روايات دارد كه قليل و كثير ولو يك درهم همان خطر را دارد، اين دارد اگر كسي نيّتش اين است كه مال مردم را ندهد، اينهم مشمول اين آيه است «إذا كان مِن نيته ان لا يَردّه اليهم»[51] [52] .
روايت بعدي «سَيُبعَث ناسٌ من قبورهم يوم القيامة» كه «تأجّج افواههم نارا فقيل له يا رسول الله من هؤلاء؟ فقرأ هذه الآية»[53] ؛ اينها كسانياند كه مال يتيم ميخورند.
حالا چند روايتي است[54] كه آنها را هم مطالعه ميفرماييد.