درس تفسیر آیت‌الله عبدالله جوادی‌آملی

63/01/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر/سوره رعد/آیه 40 الی 41

 

﴿وَإِن مَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ البَلاغُ وَعَلَيْنَا الحِسَابُ﴾(٤۰)﴿أَوَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِي الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللَّهُ يَحْكُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَهُوَ سَرِيعُ الحِسَابِ﴾(٤۱)

 

بعد از اينكه شبهات منكرين وحي و رسالت را بيان فرمود و آن شبهات را پاسخ دادند آن گاه مي‌پردازند به بيان سنت الهي و آن اين است كه اگر قومي با ادله و برهان هدايت نشدند و بر كفر و عنادشان اصرار ورزيدند سنت الهي آن است كه آنها را معذّب كند براي اين تعذيب هم يك اجل معيني است و ظرف معين تقديم و تأخير اين حوادث هم بر اساس محو و اثبات به دست خداي سبحان است كه فرمود ﴿يَمْحُوا اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ﴾([1] )، و براي محو و اثبات هم يك معيار منظمي است كه آن معيار منظم هم عند الله است لذا فرمود ﴿يَمْحُوا اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ﴾([2] )، يعني اين محو و اثبات كه بر اساس مشيئت است ضابطه و معيار اين مشيتها آن كتابي است كه ثابت است و مصون از هر گونه تغير آن معيارهاي كلي و آن ضوابط اصلي تغيير ناپذيراست ﴿وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ﴾([3] )، يكي از آن مسائلي كه با محو و اثبات از يك نظر و با ام الكتاب از نظر ديگر ارتباط دارد نحوه تعذيب اقوامي است كه در برابر انبيا به مبارزه برخاستند لذا به دنبال آن بحثها به رسول خدا (صلّيالله عليه واله وسلم) خطاب مي‌شود كه ﴿وَإِن مَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِى نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُما اگر بعضي از آنچه را كه به اينها وعده مي‌دهيم كه در حقيقت وعيد است چون وعد و وعيد از يك ماده مشتق مي‌شوند هر دو از وعد يعد است منتها در خير مي‌گويند وعده و در شر و سيئات مي‌گويند وعيد نعدهم هم به معني وعده است هم با وعيد سازگار است فرمود اگر ما بعضي از آنچه را كه به عنوان تهديد و وعيد درباره اينها بيان مي‌كنيم در زمان حيات تو بر آنها نازل بكنيم و تو را نشان بدهيم كه ما آنها را به دست عذاب سپرديم يا نه ما آن وعيدها را و تهديدها را بعد از رحلت شما انجام بدهيم در هر دو حال كاري كه به عهده شماست تبليغ است كاري كه به عهده ماست محاسبه است ما يا حساب اينها را در دنيا رسيدگي مي‌كنيم يا به حساب اينها را در آخرت مي‌سيم شما كارتان فقط تبليغ است ﴿وَإِن مَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِى نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ يا نه تو را متوفّا مي‌كنيم و بعد از وفات تو آن وعده‌ها را پياده مي‌كنيم در هر دو حال ﴿فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُكه آيات سوره جاثيه و آيات سوره ﴿سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الأَعْلَي([4] )، شاهد اين قسمت بود منتها بحثي كه در دنباله ﴿وَإِن مَّا نُرِيَنَّكَمطرح شد همان آيات سوره انفال است كه آيه 32 و 33و 34 سوره انفال كه آيا در زمان وجود مبارك رسول خدا (صلّي الله عليه و آله و سلم) عذاب واقع مي‌شود يا نه در آيه 32 سوره انفال اين چنين آمده كه ﴿وَإِذْ قَالُوا اللَّهُمَّ إِن كَانَ هذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِندِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ([5] )، بعضي‌ها دربارهٴ حقانيت وحي يا درباره حقانيت نصب علي بن‌ابي‌طالب (سلام الله عليه) بالخلافة اعتراض داشتند و ترديد و مي‌گفتند اگر اين حقي است از طرف خدا يك عذابي از آسمان بيايد به حيات ما خاتمه بدهد ﴿اللَّهُمَّ إِن كَانَ هذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِندِكَ([6] )، اگر اين مطلبي است كه پيامبر از پيش خود گفته كه ما نمي پذيريم ‌معاذ‌الله‌ و اگر حقي است كه شما گفتيد و از نزد شما است و او پيام شما را رسانده براي اينكه روشن بشود اين از نزد شماست ﴿فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّماءِ([7] )، اين را به عنوان تحكم و استهزا ‌مي‌گفتند مي‌گفتند يك عذابي از آسمان بفرست كه به حيات ما خاتمه بدهد ﴿فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّماءِ كه به صورت صاعقه باشد ﴿أوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ([8] )، يا عذاب ديگري كه به حياتمان خاتمه بدهد اين درخواست عذاب، در قبال اين پيشنهاد خداي سبحان اين چنين مي‌فرمايد ﴿وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ([9] )، اين سنت الهي است كه مادامي كه توي رسول خدا در بين مردمي خدا آنها را عذاب نكند ﴿وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ دو چيز است كه عذاب را برطرف مي‌كند يكي وجود مبارك تو در ميان مردم است كه امان الهي هستي دوم استغفار مردم است كه مردم اگر استغفار كردند اهل توبه و انابه بودند عذاب الهي از اينها برداشته مي‌شود آن گاه اين آيه محل بحث سوره رعد كه مي‌فرمايد يا در زمان حيات تو ما اينها را به تو نشان مي‌دهيم كه آنها را عذاب كرديم يا بعد از وفات تو آنها را عذاب مي‌كنيم اين چگونه جمع مي‌شود مگر مي‌شود در زمان حيات رسول خداي سبحان خدا امت را عذاب بكند؟ اينكه فرمود ﴿وَإِن مَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِى نَعِدُهُمْ ‌مگر ممكن است با آيه سوره انفال چگونه جمع مي‌شود؟ در آن آيه فرمود خدا هرگز با بود تو اينها را عذاب نمي‌كند در اين آيه مي‌فرمايد ما اگر در زمان حيات تو نشان داديم كه اينها را معذب كرديم يا بعد از حيات تو و وفات تو اينها را معذب كرديم در هر دو حال كار تو تبليغ است ظاهراً آيه محل بحث يعني آيه سوره رعد نمي‌فرمايد كه ما در زمان تو بعضي از وعده‌ها را وفا مي‌كنيم اين قضيه شرطيه است قضيه شرطيه صدقش به تلازم مقدم و تالي است نه اينكه حتماً اين كار را مي‌كنيم نظير ﴿لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا([10] )، نظير ﴿لَوْ كَانَ فِي الأَرْضِ مَلاَئِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنَا([11] )، اين قضاياي شرطيه براي تلازم مقدم و تالي است در آيه محل بحث از سوره رعد فرمود يا آن كار را مي‌كنيم يا اين كار را بالاخره ما به وعده‌هايمان وفا مي‌كنيم يا در زمان حيات شما يا بعد از حيات شما شما وظيفه‌تان تبليغ است محاسبه آنها به عهده ماست اين نمي‌فرمايد ما يك مقدار از عذابها را در زمان حيات تو بر اينها نازل مي‌كنيم كه فرمود يا قبل از وفات يا بعد از وفات ما اينها را معذّب خواهيم كرد و كار تو تبليغ است نفرمود ما حتماً يك مقدار از عذابها را در زمان حيات تو نشان تو مي‌دهيم كه آنها را معذّب كرديم اين يك مطلب مطلب ديگر اينكه آيه سوره انفال نمي‌گويد تو مادامي كه زنده‌اي ما اينها را عذاب نمي‌كنيم فرمود تو در بين اينها هستي ما اينها را عذاب نمي‌كنيم تو اگر از بين اينها بيرون بروي يا تو را بيرون بكنند ما عذابشان مي‌كنيم چه اينكه خداي سبحان اهل مكه را بعد از اينكه رسول خدا را بيرون كردند عذاب كرد در آيه سوره انفال نفرمود تا تو زنده هستي ما اينها را عذاب نمي‌كنيم كه فرمود مادامي كه تو در بين اينها هستي ما اينها را عذاب نمي‌كنيم و سوره انفال هم در مكه نازل شد اين قسمتش اين قسمت سوره انفال در مكه نازل شد و سوره رعد هم كه در مكه نازل شد .

 

سؤال ... جواب: بله نه اگر آن اعم است كه اصلاً نبايد در زمان وجود مبارك حضرت به اهل ارض عذاب بشود در حالي كه در زمان حضرت هم به اهل ارض عذاب شده منظور آن است كه در بين شما باشد

 

سؤال ... جواب: بله يعني در بين شما و الا با بود حضرت كه براي اهل ارض عذاب آمده كه يعني آيه سوره انفال هم همان مقدار كه مي‌گويد روايت هم همان مقدار بيان مي‌كند كه ﴿وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ([12] ).

 

سؤال ... جواب: يكي از احتمالاتي كه به آن اشاره مي‌شود ديگر

 

سؤال ... جواب: بنابراين اما آيه سوره رعد نمي‌فرمايد ما حتماً اينها را عذاب مي‌كنيم در زمان حيات شما بعضي از وعده‌ها را وفا مي‌كنيم امكانش دارد بنابراين به عنوان شرط فرمود يا در زمان حيات شما يا بعد از حيات شما بالاخره ما به وعده‌مان وفا مي‌كنيم كار شما تبليغ است اين يك مطلب مطلب ديگر اينكه در آيه سوره انفال نفرمود تا تو زنده هستي ما اينها را عذاب نمي‌كنيم كه فرمود تا توبين اينها هستي ما اينها را عذاب نمي‌كنيم وقتي از بين اينها خارج شدي اينها را عذاب مي‌كنيم به شهادت آيه بعد همان آيه در سوره انفال در سوره انفال كه آن آيه را فرمود ﴿وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ([13] )، آن گاه فرمود: ﴿وَمَا لَهُمْ ألاَّ يُعَذِّبَهُمُ اللّهُ وَهُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ([14] )، چگونه خدا اينها را عذاب نكند در حالي كه اينها مزاحم مردم اند نمي‌گذارند مردم به طوافشان به زيارتشان موفق بشوند مسجد الحرام را در اسارت خود گرفتند پس معلوم مي‌شود كه خداي سبحان به اينها تهديد عذاب كرده است بعد از اينكه حضرت را از مكه بيرون كردند حضرت مهاجرت فرمود از مكه به مدينه خداي سبحان اينها را معذب كرده درباره اصل تعذيب هم اختصاصي به عذاب استئصال ندارد در موارد ديگر فرمود ﴿قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللّهُ بِأَيْدِيكُمْ([15] )، ‌شما با اينها جنگ كنيد خدا مي‌خواهد به دست شما اينها را عذاب كند معلوم مي‌شود پيروزي رزمنده‌هاي اسلامي عذاب است بر كفار و منافقين ﴿وَمَا لَهُمْ ألاَّ يُعَذِّبَهُمُ اللّهُ وَهُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ([16] )، چه شايستگي داردند كه خدا اينها را عذاب نكند در حالي كه اينها مردم را از مسجد‌الحرام بازمي‌دارند از مكه بازمي‌دارند و حال اينكه هيچ سمتي هم ندارند درباره مسجد الحرام و كعبه ﴿وَمَا كَانُوا أَوْلِيَاءَهُ([17] )، اينها كه متوليان كعبه نيستند اينها كه متوليان مسجدالحرام نيستند كه ﴿وَمَا كَانُوا أَوْلِيَاءَهُ اينها اولياي مسجد الحرام نيستند متوليان مسجد الحرام نيستند ولي مردم را بازمي‌دارند ﴿إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ([18] )، كسي اولياي مسجد الحرام نيست مگر اهل تقوا ﴿وَلكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ([19] )، ‌بنابراين خود اينها هم كه در مسجد الحرام طواف مي‌كنند عبادت نمي‌كنند يا كف زدن است يا سوت كشيدن است زمزمه‌هايي كه دارند ذكرهايي هم كه دارند تسفير و تصفيق است نه، بيان نه ذكر حق ﴿وَمَا كَانَ صَلاَتُهُمْ عِندَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكَاءً وَتَصْدِيَةً([20] )، اين ديگر بيان نيست صلات نيست يك كف زدنها و سوت كشيدنها و امثال ذلك است كه صداي اينها را قرآن كريم صداي انساني نمي‌داند آن صداي انساني را بيان مي‌داند و الا كلام مشركين را مكا و تصديه مي‌داند لفظ لغو بي‌معنا را مكا و تصديه مي‌داند ﴿فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ([21] )، بنابراين در آيه سوره انفال نفرمود ما مادامي كه تو زنده هستي اينها را عذاب نمي‌كنيم فرمود مادامي كه در بين اينها هستي اينها را عذاب نمي‌كنيم و از طرفي هم فرمود چگونه خدا اينها را عذاب نكند درحالي كه اينها مردم را از مسجد الحرام منصرف مي‌كنند و باز مي‌دارند زائران را از مسجد الحرام ﴿وَمَا لَهُمْ ألاَّ يُعَذِّبَهُمُ اللّهُ وَهُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ([22] )، بنابراين تنافي بين آيه سوره رعد كه محل بحث است با آيات سوره انفال نيست از چند جهت .

 

سؤال ... جواب: به كفار ﴿وَمَا لَهُمْ([23] ) چون همه درباره كفار است

 

سؤال ... جواب: نه حضرت اگر در بين كفارهم باشد باز خداي سبحان كفار را به عذاب مبتلا نمي‌كند براي اينكه مدتها در مكه بود و كفار را خداي سبحان معذب نفرمود همين كه از بين اينها بيرون آمدند به مهاجرت خداي سبحان كفار را معذّب فرمود

 

سؤال ... جواب: دليل؟

 

سؤال ... جواب: آن وجود مبارك حضرت رحمه للعالمين است در بين مردم كه هست عذاب نمي‌كند اما همين كه از بين مردم جدا شد خداي سبحان آنها را عذاب مي‌كند .

 

سؤال ... جواب: مسجد الحرام حرمتش به وحي و رسالت است والا خود مسجد الحرام خود بلد الامين را وقتي كه قرآن كريم سوگند ياد مي‌كند مي‌فرمايد ﴿لاَ أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ([24] ) كه لا لاي زائده است كه من سوگند مي‌خورم به اين شهر پربركت مقيد مي‌كند مي‌گويد ﴿وَأَنتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ([25] ) احترام مسجد الحرام احترام مكه به وجود مبارك حضرت است فرمود من وقتي به مكه قسم مي‌خورم كه تو در مكه باشي والاّ حضرت اگر در مكه نباشد همان جاي بت‌پرستان و كعبه مي‌شد بتكده ديگر تمام بتها را برده بودند كعبه ديگر﴿لاَ أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ ٭ وَأَنتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ([26] ) اين چنين است و اگر رسول خدا نباشد مركز وحي مي‌شود بتكده چه اينكه اين چنين هم بود

 

سؤال ... جواب: نه مستغفر عذاب الهي نشد كه يعني اگر يك عده شهيد شدند عذاب الهي است اين كه عذاب نيست.

 

سؤال ... جواب: بله اين شكست غير از عذاب است اگر ﴿وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ([27] ) هر كشتني و هر شهادتي و هر مرگي كه عذاب نيست عذاب طوري است كه نشان بدهد كه خداي سبحان نه به عنوان امتحان خداي سبحان اينها را در اثر استحقاقشان كه كفر ورزيدند ،

 

سؤال ... جواب: نه

 

سؤال ... جواب: مسلمانها مادامي كه در صراط اسلامي بودند هرگز شكست نخوردند اگر يك گوشه‌اي هم يك آسيبي ديدند به خاطر اينكه آن گوشه يك خلا اسلامي مشاهده شد و الا ما هيچ جا نشان نداريم نه در سيره نه در تاريخ نه در قصص قرآني كه يك جا اهل حق مسلمين به رهبري پيامبران الهي قيام كرده باشند و شكست خورده باشند يك جا هم نمونه نداريم اگر دو جا بيراه رفتند براي اينكه حرف پيامبر را آنجا گوش ندادند و الاّ ما هرگز نمونه نداريم هيچ جا .

 

سؤال ... جواب: براي اينكه حضرت آمد و مسجدالحرام را احيا كرد به حضرت اميرمؤمنين (سلام الله عليه) فرمود پا بگذار روي دوش من و هيچ كسي نمي‌تواند اين بتها را از كعبه دور كند آنها كه سابقاً در برابر اين بتها خضوع مي‌كردند حق ندارند تويي كه يك لحظه براي غير خدا سجده نكردي تو مجازي كه پا روي دوش من بگذاري و اين كعبه را تطهير كني همين كار را هم كردند كه كسر اصنام به دست حضرت امير بود .

 

سؤال ... جواب: به وسيله وحي رسول اكرم بود

 

سؤال ... جواب: بله اينها همه از وحي پيدا شده يعني رسول خدا به وسيله وحي قيام كرد و بتكده را به حالت قداست اوّ ليش برگرداند ديگر و اينكه درباره حضرت امير(سلام الله عليه) گفته مي‌شود علي (كرّم الله وجهه) براي اينكه اين چهره جز براي خدا براي احدي خضوع نكرد بر خلاف ديگران آن گاه بياني را مرحوم ابن بابويه قمي (رضواناللهعليه) نقل مي‌كند مرحوم مجلسي اول هم نقل مي‌كند مرحوم فيض در وافي هم نقل مي‌كند كه چطور وقتي ابرهه امده خواست كعبه را ويران كند خداي سبحان ﴿وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبَابِيلَ ٭ تَرْمِيهِم بِحِجَارَةٍ مِن سِجِّيلٍ ٭ فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ([28] ) ولي وقتي ابن‌زبير به كعبه متحصن مي‌شود به وسيله منجنيق و كوه ابوقبيس عبدالملك دستور مي‌دهد به نماينده‌اش حجاج كه بالاي كوه ابوقبيس منجنيق نصب كنند و كعبه را زير اين سنگها خراب بكنند و ابن‌زبير را كه در كعبه متحصن شده بود دستگير كند چگونه يك جا سخن از ﴿أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ([29] ) است يك جا كعبه را خراب مي‌كنند سخن از هيچ جا نيست آن بزرگوار بيان مي‌كند كه حرمت كعبه مربوط به ولايت است و اگر كسي به اين خاندان سر نسپرد و در برابر اين خاندان باشد ولو به كعبه هم پناه ببرد خدا پناهش نمي‌دهد ابن‌زبير موظف بود وقتي حسين‌ بن علي(سلام الله عليه) قيام كرد خدمت حضرت باشد وقتي امام سجاد (سلام الله عليه) نصرت طلب كرد او در خدمت حضرت سجاد باشد كسي كه سيد الشهدا(سلام الله عليه) و علي بن الحسين (عليهما السلام) را رها مي‌كند يك هم چنين كسي يه كعبه اگر پناهنده بشود خدا پناهش نمي‌دهد كعبه يك سنگ و گلي كه چندين بار خراب شده آن را ساختند سيل خراب كرد باران خراب كرد حوادث ديگر خراب كرد چندين بار خراب شد و مي‌سازند «حجر علي حجر» آن كه به هيچ وجه قابل گذشت نيست آن ولايت است و بس بنابراين اگر آن روز كعبه را خداي سبحان حفظ كرد براي اينكه آن شخص مستقيماً در برابر خداي سبحان به مبارزه برخاست خواست چيزي كه اثر ابراهيم خليل است و مطاف يك عده‌اي است آن را از آن جهت بردارد اين مطاف بودن را و اما جريان ابن زبير و عبدالملك و حجاج و امثال ذلك بر اساس بازيهاي سياسي بود مگر ابن‌زبير حق بود كه به كعبه پناهنده بشود تا خدا پناهش بدهد او هم باطل بود نبايد ابن زبير را در برابر يزيد يا عبدالملك و حجاج سنجيد بايد در برابر ذات مقدس سيدالشهداء‌(سلام الله عليه) سنجيد خب معلوم مي‌شود باطل است ديگر او بايد اينجا حضرت را ياري مي‌كرد وسيدالشهدا را ياري مي‌كرد و علي ابن الحسين (عليهما السلام) را ياري مي‌كرد اين است كه،

 

سؤال ... جواب: پناه نبرد به كعبه كه آمده در مجمع عمومي كه همه را آگاه كند آن روز كه وسيله تبليغاتي نداشتند كه حضرت فرمود من بلدم چه كار كنم خلاصه اين قسمت خاورميانه را بالاخره من روشن مي‌كنم و كرد فرمود اين طور نيست كه من اينجا قيام بكنم در مدينه مرا بكشيد و صدايم را خفه كنيد اين طور نيست من اين محدوده را روشن مي‌كنم و كرد دست زن و بچه‌اش را هم گرفته همه اينها رسالت داشتند شب عاشورا هم فرمود هركس خواست برود برود ولي اينها باشند چون ما كار داريم با اينها چون بچه‌هاي من رسالتي دارند اين چنين است و همه اين بركات بركات كربلا است و فرمود من همه اين محدوده را روشن مي‌كنم و كرد و از اول هم به اين قصد رفته كه هشتم ذيحجه برگردد در تاريخ و مقتل اين چنين است كه حضرت حجش را حجّ تمتّع را تبديل به عمره مفرده كرد اين در مقاتل و تاريخ هست اما خب تاريخ ريشه‌اي ندارد مقتل ريشه‌اي ندارد آدم بايد خيلي تلاش بكند تا در اين تاريخها يك تاريخ صحيح و در اين مقتلها يك مقتل صحيح پيدا كند آن كه مهم است روايات است در روايات كار كردند براي اينكه منتهااليه روايات معصوم (سلام الله عليه) است سخنش حجت است او حجت خداست و در تك تك حلقه‌هاي روايات را هم اهل رجال و درايه كار كردند براي اينكه فقه ما بستگي به اينها داشت لذا حديث يك ساماني دارد در تاريخ متأسفانه اين طور كار نشده تك‌تك حلقه‌هاي تاريخ بايد مثل بحثهاي رجالي در آن بحث بشود يك تازه به آن شخص آخر كه رسيديم اول الكلام است حديث ارزشي دارد كه علماي زيادي در آن كار كردند در تك تك اين حلقه‌هاي حديث كار كردند آخرش هم كه حجت حق است در كتب حديث آمده در جوامع روايي ما در بحث حج آمده كه حضرت سيد‌الشهدا(سلاماللهعليه) از همان اول به عمره مفرده معتمر بود از اول مي‌دانست دارد چه مي‌كند حج تمتع نبود از اول اين را خدا رحمت كند مرحوم سيدالاستاد مرحوم آقا سيدنا محمد داماد (رضوان الله عليه) اين را در درس بيان كردند و فرمودند پس آنچه كه در مقتل است درست نيست در روايات صحيحه هم هست كه حضرت(سلاماللهعليه) سيدالشهدا(سلاماللهعليه) از همان اول به عمره مفرده محرم شد كه برود احرام ببندد چون مرز حرم را آدم نمي‌تواند بدون احرام وارد بشود در همه جاهاي دنيا به طور آزادانه آدم مي‌تواند وارد شود اما محدوده حرم و مكه يك خصيصه‌اي دارد كه كسي در تمام ايام سال ولو در غير موسم حج اگر خواست وارد مكه بشود بايد احرام ببندد الان كه ماه رجب است و موسم حج نيست اگر كسي دوستي داشت مريضي داشت كاري داشت برادرش در مكه بود خواست برود ببيند اين چنين نيست مثل مشهد يا شهرهاي ديگر بتواند مستقيم وارد مكه بشود كه بايد در ميقات احرام ببندد، لباس، همان كارهايي كه عمره مفرده انجام مي‌دهند اين هم عمره مفرده است احرام ببندد برود سعي طواف بكند نماز طواف انجام بدهد سعي صفا و مروه انجام بدهد و تقصير بكند و آن طواف نسا را انجام بدهد بعد حالا مي‌خواهد برود منزل برادرش مي‌تواند برود مكه يك شهري نيست كه هركسي هر وقت خواست برود همين طور آزادانه بتواند برود حضرت هم با عمره مفرده محرم شد وارد مكه شد براي اينكه حرفش را بين مردم مكه برساند و رساند وقتي رساند فرمود من يك سفر سنگيني در پيش دارم هر كسي هم لايق آن سفر نيست هر كسي سر بر دست دارد بيايد كه وطنش لقاء‌الله باشد بيايد اين كار را كرده آمده به كعبه و مسجدالحرام و همه و همه آبرو داد اينها با اينكه نگذاشتند اينها مثلاً طبق جريان عادي قربانگاه بروند و منا بروند و امثال ذلك اما مي‌بينيد امام سجاد(سلاماللهعليه) فرمود كه شما امسال رفتيد مني اما فرزند منا من هستم «أنا إبن مكَةَ وَمِني» ما رفتيم اين را احيا كرديم خلاصه اين چنين نيست كه كعبه ذاتاً قداستي داشته باشد كعبه قبله نيست كه اگر سيل آمده كعبه را خراب كرد مسلمين قبله نداشته باشند قبله آن بعد مخصوصي است از تخوم ارض الي عالم السماء آن بعد را با اين خانه مكعب شكل محدود كردند كه اگر سيل آمده اين خانه را خراب كرد اين طور نيست كه مسلمين بي‌قبله باشند كه اين بعد و من تخوم الارض الي عالم السماء قبله است علي اي حال اگر يك حرمتي براي اين امكنه هست به بركت اولياي الهي است.

 

سؤال ... جواب: بله ديگر حضرت روز هشتم يا نهم ظاهراً حركت كرده بودند بنابراين اين وعده‌اي كه داد فرمود مادامي كه تو در بين اينهايي ما عذاب نمي‌كنيم وقتي حضرت از بين اينها رفت هجرت فرمود به مدينه آمد خداي سبحان آنها را هم عذاب كرده ديگر لذا در آن آيه فرمود ﴿وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ([30] )، آن گاه در همين آيه محل بحث از سوره رعد اين چنين فرمود ﴿وَإِن مَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِى نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ ٭ أَوَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِى الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللَّهُ يَحْكُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَهُوَ سَرِيعُ الْحِسَابِ يك بيان به رسول خدا (صلّي الله عليه و آله) فرمود فرمود كار تو تبليغ است حسابشان به عهده ماست ما يا در زمان حيات تو به حساب اينها مي‌رسيم يا بعد از رحلت تو به حساب اينها مي‌رسيم در هر دو حال ﴿فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُيك بياني هم به مشركين به عنوان هشدار فرمود فرمود مگر اينها نمي‌بينند كه ما در بسياري از جاها تخريب كرديم بساط آنها را به هم زديم آنها را از بين برديم هلاكشان كرديم ﴿أَوَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِى الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَامگر نمي‌بينند كه ما مي‌آييم اطراف زمين را مي‌گيريم و كم مي‌كنيم به وسيله هلاك به وسيله اهلاك به وسيله تعذيب به وسيله تخريب و مانند آن مگر نشانه‌هاي قدرت ما را نمي‌بينند مگر نمي‌دانند كه قدرت از آن خداست و حكم از آن خداست مگر نمي‌دانند كه كسي حق حاكميت ندارد مگر الله و كسي هم نمي‌تواند جلوي حاكميت الله را بگيرد ﴿لاَ مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِو مگر نمي‌دانند كه اگر خدا تصميم گرفت كه يك قومي را براندازد معطلي ندارد سريع الحساب است همه اينها لسان لسان تهديد است فرمود يك مقدار اينها در جريان مبارزه با انبيا ببينند كه اقوام پيشين به كجا رسيدند ما چگونه اينها را هلاك كرديم يك مقدار ببينند آن كه حاكم مطلق بر اين نظام است خداست ولاغير ديگري حق حاكميت ندارد سوم نه تنها ديگري نمي‌تواند حاكم باشد كارشكني هم نمي‌تواند بكند يك وقت است انسان خودش حاكم است مدير و مدبر است كار به دست اوست يك كاري انجام مي‌دهد يك وقتي كار به دست ديگري است ولي او كارشكني مي‌كند فرمود نه كار به دست اينهاست نه مي‌توانند كارشكني بكنند ما هم اگر تصميم گرفتيم كارهاي ما اين چنين نيست كه زمان بخواهد خيلي اگر بخواهيم سريع الحساب هستيم ما گفتيم ﴿فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُمحاسبه اينها با ماست ما اگر بنا بر آن گذاشتيم كه محاسبه را تصفيه كنيم حساب را ﴿سَرِيعُ الْحِسَابِهستيم اين يك هشداري است نسبت به كفار كه فرمود اينها را از نزديك ببينند و بينديشند اين كه در بعضي از تفاسير آمده كه ﴿أَوَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِى الأَرْضَ نَنقُصُهَارا تطبيق كردند گفتند مگر كفار مكه نمي‌بينند ما پشت سر هم داريم زمين را فتح مي‌كنيم فلان جا را گرفتيم فلان جا را گرفتيم فلان جا را گرفتيم ﴿نَأْتِى الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَابه وسيله فتوحات اسلامي اين بيان ظاهراً تامّ نيست براي اينكه اين آيه در سوره رعد است و سوره رعد مكي است و در مكه فتحي نشده اين نظير تهديدهايي است و عذابهايي كه درباره اقوام و امم پيشين اتفاق افتاده كه فرمود اينها بينديشند نظير آيات سوره حجر كه در آيات سوره حجر فرمود شما وقتي كه از مكه به طرف شام و انطاكيه مي‌رويد براي مسافرت اين شهرهايي كه ما ويران كرديم سر راهتان است ﴿وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُّبِينٍ([31] )، يعني اين دو تا شهري كه ما ويران كرديم برجاده است بر اين بزرگراه است كه بحثش قبلاً گذشت اين آيات در مكه نازل شد اينها را هشدار داد كه ما اقوامي كه در برابر انبيا به مبارزه برخاستند آنها را به دست عذاب سپرديم و اين هم سنت الهي است و اگر روزي وقتي تصميم بگيرم با سرعت انجام مي‌دهيم نه اينكه ناظر به فتوحات اسلامي باشد چون فتوحات اسلامي در مدينه اتفاق افتاده واين آيه واين سوره در مكه نازل شده ﴿أَوَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِى الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللَّهُ يَحْكُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَهُوَ سَرِيعُ الْحِسَابِ حاكم خداست ولاغير كسي هم به دنبال حكم خدا توان تعقيب ندارد دو و خدا هم سريعاً كار انجام مي‌دهد اين سه منتها در ذيل اين آيه ﴿أَوَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِى الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا بعضي از روايات آمده كه آنها جنبه تطبيقي دارد و نظائر آن كه فرمودند اين اطراف به معناي طرائف است نه اطراف يعني طرفها در اينجا اطراف جمع طرائف است طرائف طريف مثل ظريف آن شيئهاي گرانبار و گرانبها را مي‌گويند كه گفتند اين آيه درباره ارتحال و درگذشت علماست كه علما و اولياي الهي وقتي رحلت مي‌كنند خداي سبحان گويا فيضش را تنزل مي‌دهد و ارواح اينها را قبض مي‌كند طرائف زمين را اطراف ارض يعني طرائف ارض كه علما و صلحا و اوليايند طرائف ارض را خداي سبحان فيضش را تنزل مي‌دهد واينها را قبض مي‌كند ديگران را اگر بخواهد قبض روح كند مأمور مي‌فرستد ولي علما و اوليا و صالحين را اگر بخواهد قبض كند فيضش را تنزل مي‌دهد خودش آنها را قبض روح مي‌كند كه از امام سجاد(سلاماللهعليه) رسيده است كه اين آيه باعث مي‌شود كه ما در بذل جان خيلي سخي باشيم سخاوتمندانه جان بدهيم براي اينكه اين جان را خداي سبحان دريافت مي‌كند روايتي در ذيل اين آيه هست البته و اما با اصل مسئله همان معنايي ارتباط دارد كه به عرض رسيد ﴿أَوَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِى الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللَّهُ يَحْكُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَهُوَ سَرِيعُ الْحِسَابِ بنابراين هر نقشه‌اي كه اينها بكشند بي‌ثمر است آيه بعد راجع به بي‌ثمر بودن نقشه‌هاي اينهاست كه ﴿وَقَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ([32] ).

« الحمد لله رب العالمين»

 


[1] الرعد/سوره13، آیه39 .
[2] الرعد/سوره13، آیه39 .
[3] الرعد/سوره13، آیه39 .
[4] اعلی/سوره87، آیه1 .
[5] انفال/سوره8، آیه32 .
[6] انفال/سوره8، آیه32 .
[7] انفال/سوره8، آیه32 .
[8] انفال/سوره8، آیه32 .
[9] انفال/سوره8، آیه33 .
[10] انبیاء/سوره21، آیه22 .
[11] اسراء/سوره17، آیه95 .
[12] انفال/سوره8، آیه33 .
[13] انفال/سوره8، آیه33 .
[14] انفال/سوره8، آیه34 .
[15] توبه/سوره9، آیه14 .
[16] انفال/سوره8، آیه34 .
[17] انفال/سوره8، آیه34 .
[18] انفال/سوره8، آیه34 .
[19] انفال/سوره8، آیه34 .
[20] انفال/سوره8، آیه35 .
[21] انفال/سوره8، آیه35 .
[22] انفال/سوره8، آیه34 .
[23] انفال/سوره8، آیه34 .
[24] بلد/سوره90، آیه1 .
[25] بلد/سوره90، آیه2 .
[26] بلد/سوره90، آیه1 و2 .
[27] بقره/سوره2، آیه61 .
[28] فیل/سوره105، آیه3 ـ 5 .
[29] فیل/سوره105، آیه1 .
[30] انفال/سوره8، آیه33 .
[31] حجر/سوره15، آیه79 .
[32] الرعد/سوره13، آیه42 .