درس تفسیر آیت‌الله عبدالله جوادی‌آملی

62/12/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر/سوره رعد/آیه 33 الی 34

 

﴿أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَي كُلِّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لاَ يَعْلَمُ فِي الأَرْضِ أَم بِظَاهِرٍ مِنَ القَوْلِ بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُمْ وَصُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ﴾(۳۳)﴿لَّهُمْ عَذَابٌ فِي الحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَشَقُّ وَمَا لَهُم مِنَ اللَّهِ مِن وَاقٍ﴾(۳٤) ([1] )

 

بعد از اينكه شبهات مشركين را بيان فرمود و جواب آنها را ذكر كرد و فرمود اين شرك نه به دليل عقلي تكيه مي‌كند نه به نقل معتبر و اگر چيزي نه عقل دليل او بود و نه وحي اين حرفي است فقط از دهان خارج مي‌شود فكر همراه او نيست آنگاه به رسولش خطاب مي‌فرمايد كه با اين مشركين احتجاج نكن اينها حرفي ندارند اينها فقط اهل دسيسه هستند و اين دسيسه هم براي اينها زيبا جلوه كرد و چون اين دسيسه براي اينها زيبا جلوه كرد از راه راست ماندند و هم در دنيا گرفتار عذاب هستند هم در آخرت و اين دسيسهٴ اينها مشكلي را هم براي اينها حل نمي‌كند و مشكلي هم براي شما ايجاد نمي‌كند اين نقشه و دسيسه مشركين نه مشكلي را براي اينها حلّ مي‌كند نه مشكلي براي شما ايجاد مي‌كند شما از دسيسه و مكر اينها هراسناك نباشد اين اموري است كه در ذيل اين آيه كريمه مطرح است فرمود با اينها به احتجاج نپرداز زيرا آن مكر و حيله و دسيسهٴ اينها پيش اينها زيبا جلوه كرده است ﴿بَل زُيّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكرُهُم ‌مكر اينها پيش اينها زيبا جلوه كرده است انسان يك موجودي است كه با فكر كار مي‌كند اگر هدايت مي‌شود در اثر هدايت فكري است و اگر گمراه مي‌شود در اثر ضلالت فكري است انسان را نمي‌شود هدايت كرد جز از راه فكر و نمي‌شود فريب داد جز از راه فكر شيطان وقتي نقشهٴ اغواي انسانها را مطرح مي‌كند مي‌گويد من از راه تزيين اينها را گمراه مي‌كنم يعني چيزهايي را براي انسان زيبا جلوه مي‌دهم و چون چيزهايي را براي اينها زيبا جلوه مي‌دهم انسان آن چيزها را خوب و زيبا انتخاب مي‌كند وقتي زيبا تشخيص داد به دنبالش حركت مي‌كند خداي سبحان هم فرمود من به وسيلهٴ عقل و وحي زيبايي را براي اينها تبيين مي‌كنم مي‌گويم چه چيزي زيبا است و چه چيزي نازيبا است و اين انساند كه مختار هستند بين آنچه من براي اينها به عنوان زيبا معيّن كردم يا تو براي اينها به عنوان زيبا معيّن كردي يك مطلب اين است كه انسان جز از راه انديشه نه هدايت مي‌شود نه فريب مي‌خورد زيرا يك موجود متفكّر كه كار او با اراده است و اراده مسبوق به ادراك است حتماً در ادراك او بايد اين امور راه پيدا كند مطلب ديگر اينكه شيطان جز از راه زينت دادن انسان را فريب نمي‌دهد مطلب سوّم اينكه خداي سبحان زينت راستين انسان را معيّن كرد كه زينت انسان چيست بعد هم مشخص كرد كه هر چه از اين معيار و از اين اصل بگذرد زينت شما نيست زينت چيز ديگر است و شما خودتان را به آن چيز ديگر ارزان نفروشيد بعد از اين ارشاد و راهنمايي فرمود هر چه به عنوان دسيسه و مكر در شما پيدا شده است اگر مكرتان هم به قدري قوي باشد كه كوهها را زايل بكند و زير و رو بكند در برابر تصميم الهي اين مكرتان باير است باير آن سرزمين بي‌محصول را مي‌گويند مي‌فرمايد اين مكر شما گرچه مكري باشد كه كوهها را زير و رو بكند ﴿وَإِن كَانَ مَكرُهُم لِتَزُولَ مِنهُ الجِبَالُ﴾([2] )، اما در برابر خواست خداي سبحان ﴿وَمَكرُ أولئِكَ هُوَ يَبُورُ﴾([3] )، مكر اينها باير است باير سرزمين بي‌اثر اين اموري است كه خداي سبحان يكي پس از ديگري تبيين مي‌كند اما دربارهٴ اصل زينت در سورهٴ ابراهيم اين چنين آمده در سورهٴ حجر است در سورهٴ حجر (آيه 39) اين است شيطان مي‌گويد ﴿قَالَ رَبِّ بِمَا أغوَيتَنِى لأزَيِّنَنَّ لَهُم فِى الأرضِ﴾([4] )، من در زمين چيزهايي را براي اينها زيبا جلوه مي‌دهم اگر انسان چيزي را زيبا فهميد خوب به دنبالش حركت مي‌كند براي توده مردم ﴿زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالبَنِينَ وَالقَنَاطِيرِ﴾([5] )، الي آخر براي اوحديّ از انسانها ايمان زينت است نه متاع حيات دنيا اگر شيطان كسي را خواست فريب بدهد از راه تزيين فريب مي‌دهد يعني بر اين مي‌ارزد غير او نمي‌ارزد حسن و قبح او را اغواي شيطان تأمين مي‌كند زشتي و زيبايي كارهاي او را تنظيم شيطان به عهده مي‌گيرد و مانند آن ﴿لأزَيِّنَنَّ لَهُم فِى الأرضِ وَلأغوِيَنَّهُم أجمَعِينَ﴾([6] )، ‌اين كار شيطان است از اين راه فريب مي‌دهد قرآن كريم هم هدايتش را فرو گذار نكرده فرمود آنچه در زمين هست زينت زمين است زينت انسانها نيست يك مضمون در سورهٴ كهف است يك مضمون در سورهٴ حجرات در سورهٴ كهف (آيه 7و8) اين است فرمود ﴿إِنَّا جَعَلنَا مَا عَلَي الأرضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبلُوَهُم أيُّهُم أحسَنُ عَمَلاً﴾([7] )، ‌فرمود اگر چه شيطان از راه تزيين مردم را فريب مي‌دهد ولي ما هم از راه هدايت حق را براي مردم تبيين مي‌كنيم در اين كريمه فرمود آنچه بيرون از جان شما است آن زينت شما نيست هر چه در جهان طبيعت است اين زينت عالم طبيعت است نه زينت شما اگر زمين است اگر باغ است اگر ساختمان است و اگر فرش است اگر اتومبيل است و اگر چيزهاي ديگر است اينها زينت زمين است نه زينت شما ﴿إِنَّا جَعَلنَا مَا عَلَي الأرضِ زِينَةً لَّهَا﴾([8] )، اگر كسي فرش خوبي در منزل پهن كرد آن اتاق را مزين كرد نه خود را و اگر باغي در جايي احداث كرد آن باغ زينت ارض است نه زينت او و همچنين ساير متاعهاي دنيا فرمود ﴿إِنَّا جَعَلنَا مَا عَلَي الأرضِ﴾ هر چه بر روي زمين است ﴿زِينَةً لَّهَا﴾ نه زينة لكم و اين براي آزمايش است ببينيم كه چه كسي فريب مي‌خورد و چه كسي فريب نمي‌خورد ﴿لِنَبلُوَهُم أيُّهُم أحسَنُ عَمَلاً﴾([9] )، و اين زيورها هم ماندني نيست ﴿وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَيْهَا صَعِيداً جُرُزاً﴾([10] )، در آيندهٴ نزديك يا دور ما آنچه كه در روي زمين به عنوان زينت ارض قرار داده شد اين را صعيد كه همان وجه الارض است يك زمين پژمرده بي آب و علف قرار مي‌دهيم صعيد وجه الارض است ﴿فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً﴾([11] )، وجه الارض است اين زمين مزين را در آينده نزديك يا دور به صورت زمين جرز يعني پژمرده و بي‌آب و علف قرار مي‌دهيم پس آنچه بيرون از انسان است زينت زمين است يك و ناپايدار است دو اما آنچه زينت انسان است اين را در سورهٴ حجرات بيان فرمود فرمود خداي سبحان ﴿حَبَّبَ إِلَيكُمُ الإِيمَانَ﴾([12] )، (آيه 7) سورهٴ حجرات فرمود ﴿وَاعلَمُوا أنَّ فِيكُم رَسُولَ اللهِ لَو يُطِيعُكُم فِي كَثِيرٍ مِنَ الأمْرِ لَعَنِتُّم وَلكِنَّ اللهَ حَبَّبَ إِلَيكُمُ الإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُم﴾([13] )، ايمان را زينت دل شما قرار داد و طوري دل شما را آفريد كه ايمان را دوست دارد اگر دلتان را تيره نكنيد طوري ايمان را خداي سبحان زيور دل قرار داد كه دل با ايمان مزين مي‌شود اگر خودش را ارزان نفروشد ﴿حَبَّبَ إِلَيكُمُ الإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُم﴾([14] )، ‌پس آنچه جداي از حقيقت ايمان شد به بيرون از انسان شد زينت ارض است نه زينت انسان و آينده‌اش هم پايدار نيست و آنچه كه زينت انسان است و پايدار است هر دو صفت را دارد ايمان خواهد بود اين تبيين الهي آن .

 

سؤال ... جواب: او اگر كسي اين را دوست دارد مثلاً خودش را معطّر مي‌كند براي نماز و امثال ذلك اين نه اين اطاعت خدا است اما (أيما امرأة استعطرت وخرجت ليوجد ريحها فهي زانية) ([15] )، اين هم هست خصوص زن نيست مرد هم مبتلا به اين وصف خواهد شد تا براي چه هدف باشد ديگر بنابراين شيطان جز از راه تزيين كسي را فريب نمي‌دهد خداي سبحان هم زينت انسان را مشخّص كرده است كه از اين به بعد اگر انساني فريب خورد روي سوي اختيار خود او است چون همهٴ قسمتها را خدا بيان كرد.

سؤال ... جواب: بله اما ﴿زُيِّنَ لِلنَّاسِ﴾([16] )، اين زينت نوع مردم است اما زينت مؤمنين چه چيزي است زينت مؤمن را در سوره حجرات بيان فرمود كه ﴿حَبَّبَ إِلَيكُمُ الإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِى قُلُوبِكُم وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الكُفْرَ وَالفُسُوقَ وَالعِصيَانَ أولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ﴾([17] )، فرمود راشد كسي است اهل رشد كسي است كه آن دو صفت ثبوتي و اين سه صفت سلبي را داشته باشد اگر ايمان محبوب او باشد و پيش او مزيّن باشد و كفر و فسوق و عصيان پيش او بد باشد او راشد است اهل رشد در تحف العقول است كه يك مرد مسيحي با يك لباس تميزي وارد مدينه شد مسلمين صدر اسلام كه با آن وضع زندگي مي‌كردند اين مرد مسيحي خوش‌لباس را ديدند گفتند (ما اعقل هذا الرجل) عجب آدم عاقل و متمدني است حضرت فرمود «مه» نگوييد «ما اعقل هذا النصراني ... إن العاقل من وحّد الله»([18] )، سعاقل كسي است كه موحّد باشد اينهايي كه گرفتار تثليث هستند چه عقلي دارند زينت را مشخص كردند چرا گفتند لباسي كه از خياطي گرفتيد مي‌خواهيد بپوشيد يك جمله‌أي است در دعا آن را بخوانيد بعد بپوشيد لباس نو را آدم خوب است بپوشد مخصوصاً در اعياد در مساجد در نمازجمعه و جماعات گفتند لباس خوبتان را آنجا انتخاب كنيد مرحوم ابن بابويه قمي (رضوان الله عليه) در كتاب شريف من لا يحضره الفقيه در لباس مصلّي اين را نقل مي‌كند از معصوم (عليه السلام) نقل مي‌كند كه اگر كسي دو تا لباس دارد يك لباس خوب و يك لباس مثلاً كهنه اين لباس خوب را گذاشته براي رفت و آمدهاي عادي‌اش آن لباس كهنه را براي و نماز و اينها خداي سبحان يا فرشتگان مي‌گويند تو پس براي خدا پوشاكي نداري اين شايسته نيست كه انسان لباس خوبش را بگذارد براي كارهاي عادي و لباس مندرسش را بگذارد براي مسجد و اينها نماز اين هست كه اگر كسي لباس نويش را موقع نماز استفاده نمي‌كند به او مي‌گويند تو پس براي خدا نمي‌پوشي اين در من لا يحضره الفقيه مرحوم صدوق از معصوم (عليه السلام) است اما مستحب است انساني كه لباس نو را از خياطي گرفته و آورده همينجور نپوشد يك چيزي بگويد بعد بپوشد بگويد «اللهم ألبسنى لباس العزّ والقنوع والكفاف» اين چيزها را بگويد.

 

سؤال ... جواب: بله انسان اگر حقيقت او به روح او بسته است و آنچه كه جداي از روح او است او را در خدمت روح گرفته است مي‌شود زينت و اگر عطر است براي نماز باشد و اگر لباس خوب است براي مسجد و نماز

جمعه و جماعت باشد و امثال ذلك اين مي‌شود زينت ممدوح .

 

سوال ... جواب: بله نه اين زينت كمال وجودي آن شىء است شىء اگر نفس باشد كمالش همان ايمان است اگر بدن باشد همين ﴿مَتَاعُ الحَيَاةِ الدُّنْيَا﴾([19] )، زينت او است در سورهٴ نحل يك مقدار از اين مباحث را بيان فرمود آن سورهٴ نحل مربوط به مكر است كه بعداً خواهد آمد دو قسمت در سورهٴ نحل هست يك قسمت مربوط به مكر است كه بحث بعدي است يك قسمت هم مربوط به زينت است سورهٴ نحل (آيه 63) اين زينتها را كه بدي براي كفّار زينت داده شد كار چه كسي است در اينجا فرمود ﴿زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُم﴾ بعد از اينكه معلوم شد انسان از راه زينت فريب مي‌خورد بعد از اينكه روشن شد خداي انسان زينت دنيا را بيان كرده و زينت انسان را هم بيان كرده و بعد از اينكه روشن شد شيطان انسان را از راه زينت فريب مي‌دهد در اين آيه محل بحث سورهٴ رعد فرمود ﴿زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُم﴾ مكر اينها براي اينها زيبا نشان داده شد چه كسي اين مكر را تزيين كرد فاعل ﴿زُيّنَ﴾ كيست كه اينجا به صورت مبني للفاعل خوانده مي‌شود آن مزيّن كيست چه كسي براي انسان زينت مي‌دهد مكر كفّار را چه كسي براي كفّار مزيّن مي‌كند آن مزيّن چه كسي است در بعضي از آيات اين تزيين را خدا به شيطان نسبت مي‌دهد در بعضي از آيات به خودش نسبت مي‌دهد در سورهٴ نحل (آيه 63) اين است ﴿تَاللَّهِ لَقَد أرسَلْنَا إِلَي أمَمٍ مِّن قَبلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أعمَالَهُم فَهُوَ وَلِيُّهُمُ اليَومَ وَلَهُم عَذَابٌ ألِيمٌ﴾([20] )، ما براي امّتها انبيا را فرستاديم اعزام كرديم اما اين رفتار بد اينها را شيطان پيش اينها خوب جلوه داد اينها عمل بد را عمل خوب مي‌پندارند پس مزيّن شيطان است در آيات ديگر هم تزيين را به شيطان نسبت مي‌دهد مي‌فرمايد شيطان است كه اعمال بد را براي كفار و تبهكاران زيبا جلوه مي‌دهد ولي همين اصل را قرآن كريم به خدا نسبت مي‌دهد خدا است كه اعمال هر كسي را براي او زيبا نشان مي‌دهد در سورهٴ نمل (آيه 4) اين است ﴿أنَّ الَّذِينَ لاَ يُؤمِنُونَ بِالآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُم أَعْمَالَهُم فَهُم يَعْمَهُونَ﴾([21] )، آنهايي كه به آخرت ايمان ندارند وكافر هستند ما اعمال اينها را براي اينها مزيّن كرديم اينها اعمال خودشان را خوب مي‌پندارند كارهاي خودشان را آن كفر و نفاقشان را خوب مي‌بينند مي‌گويند عجب كاري كرديم عجب فكري داريم مايم كه اعمال اينها را براي اينها زيباستان داديم مزيّن كرديم پس اگر در يك جا مي‌فرمايد شيطان اعمال اينها را براي اينها زينت مي‌دهد در جاي ديگر مي‌فرمايد ما اعمال اينها را براي اينها زينت مي‌دهيم اين مؤيد همان بحثهاي گذشته است كه شيطان به منزلهٴ كلب معلّم است مأمور الهي است اگر خدا خواست كسي را بگيرد به وسيله شيطان مي‌گيرد شيطان مستقيماً در برابر خواست خدا نيست نظير اهرمن در برابر يزدان نيست شيطان نسبت به اكثري مردم حقّ وسوسه دارد و وسوسهٴ بسيار چيز خوبي است براي اينكه با وسوسه او است كه انسان مبارزه مي‌كند در جهاد اكبر پيروز مي‌شود تهذيب نفس نصيب او مي‌شود اگر وسوسه شيطان نباشد كه سخن از جهاد اكبر و تهذيب نفس نيست او وسوسه مي‌كند وسوسه ضرر ندارد از اين طرف عقل است از آن طرف وحي است و وسوسه باعث درگيري اين عقل و هوس است تا انسان در جهاد اكبر پيروز بشود ولي همين شيطان نسبت به كساني كه عقل و وحي را پشت سر گذاشتند و كتاب آسماني را ﴿فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِم﴾([22] )، مثل كلب معلّمي است كه خداي سبحان همين شيطان را بر آن گروه مسلّط مي‌كند لذا فرمود ﴿إِنَّا جَعَلنَا الشَّيَاطِينَ أولِيَاءَ لِلَّذِينَ لاَيُؤمِنُونَ﴾([23] )، و فرمود ﴿أنّا أرسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَي الكَافِرِينَ تَؤُزُّهُم أزّاً﴾([24] )، شيطان يك رسالتي دارد هر كسي را كه گازنمي‌گيرد اين سگ تربيت شده هر كسي را كه نمي‌گزد كه سارقين را مي‌گزد نه واردين و مهمانها را شيطان نسبت به آن اولياي خاص اصلاً حقّ وسوسه هم ندارد نسبت به ديگران وسوه مي‌كند يك پا جلو يك پا عقب تا آدم بگويد ﴿وَاستَغفِرِ اللهَ﴾([25] )، او فرار كند تا بگويد اعوذ بالله من الشيطان الرجيم كه او فرار كند جريان شيطان را حضرت امير (سلام الله عليه) در نهج البلاغة تمثيل و تبيين فرمود فرمود شيطان «يقدم رجلاً ويؤخر اُخري»([26] )، يك كسي كه ناشناس است قادر نيست مي‌خواهد يك چيزي را از جايي سرقت كند يك بچه‌اي كه بخواهد يك چيزي را از جايي سرقت كند اين طور نيست كه مستقيماً بيايد از آن مركز چيزي را ببرد يك پا جلو يك پا عقب كه آماده است اگر يك وقتي اين را ديدند فرار كند «يقدم رجلاً ويؤخر اُخري»([27] )، براي فرار در نهج البلاغة فرمود شيطان اين چنين است كه يك پا جلو يك پا عقب تا انسان متوجّه مي‌شود كه اين وسوسه است مي‌خواهي استغفار كند او فرار مي‌كند اين مي‌شود خنّاس كه خودش را يك جا را پنهان مي‌كند درهمين حدّ شيطان اثر دارد اين قدرها قوي نيست و انسان اگر با داشتن همهٴ اين وسائل رحمت گرفتار اين فريب بشود بدا به حال او بنابراين شيطان براي اكثري در حدّ وسوسه است برا اولياي خدا كه دسترسي ندارد امّا نسبت به كفّار و منافقين وليّ آنها است آنها در تحت ولايت شيطان هستند اين ولايت هم آنها آمدند زير چتر شيطان او را وليّ انتخاب كردند نه خداي سبحان او را وليّ منافقين قرار داده باشد ﴿إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أولِيَاءَ مِن دُونِ اللهِ﴾([28] )، ‌اينها اتّخاذ كردند اوّل اينها سر سپردند خدا مهلت داد كه برگردند برنگشتند آنگاه خداي سبحان لطفش را گرفت وقتي لطف را خداي سبحان از يك انساني بگيرد او در تحت ولايت شيطان قرار مي‌گيرد لذا در اين كريمه فرمود آن آيه‌اي كه قبلاً خوانده شد ﴿فَهُوَ وَلِيُّهُمُ اليَومَ﴾([29] )، شيطان ولي آنها است آنها عمري در تحت ولايت شيطان هستند و نمي‌دانند چه مي‌كنند در اين آيه سوره نمل هم فرمود ﴿أنَّ الَّذِينَ لاَ يُؤمِنُونَ بِالآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُم أعمَالَهُم فَهُم يَعمَهُونَ﴾([30] )، ‌اينها در تاريكي با چشم كم نور دارند راه مي‌روند خوب مي‌افتند ديگر پس اگر شيطان تزيين مي‌كند بالاصاله و بالاستقلال نيست چون چيزي در جهان امكان نيست كه مستقلاً كار بكند همه مأموران الهي هستند تزيين كه ﴿زُيّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا﴾ تزيين به چه معنا است و چند قسم زينت است و زينه الارض چيست زينت الانسان چيست و زينت دهنده كيست اين مربوط به جمله اول اما فرمود ﴿زُيّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكرُهُم﴾ مكر عبارت از آن نقشه كشيدني است كه از يك راه خاصي انسان به مقصد برسد كفّار همواره در برابر انبياي عظام مكر داشتند يا بتوانند مكتب او را بپوشانند يا بتوانند خود او را از پا در بياورند اين مكرها را داشتند و اين مكر و دسيسه هم براي اينها زيبا جلوه كرده بود خداي سبحان مي‌فرمايد اين مكرها كاري از پيش نمي‌برد چرا براي اينكه مكر يك وقتي اثر مي‌كند كه طرف مكر از مكر مكار بي‌خبر باشد اينها كه در برابر مكتب الهي به مكر و دسيسه پرداختند اينها ممكن است افراد عادي را فريب بدهند اما ممكن است در براب دين خدا مكر بكنند و خدا نداند خداي سبحان برهان اقامه مي‌كند مي‌فرمايد مكر اينها به جايي نمي‌رسد چرا براي اينكه من مي‌دانم دارند چه مي‌كنند من مي‌دانم دارند چه مي‌كنند اگر آن ممكور آن طرف مكر بداند كه اين شخص چه نقشه‌اي دارد خوب آن نقشه اثر ندارد ديگر اين يك برهان ديگر اينكه فرمود من هستم كه بايد كارهاي اينها را سامان بدهم ﴿أفَمَن هُوَ قَائِمٌ عَلَي كُلِّ نَفسٍ بِمَا كَسَبَت﴾ خدا مسلط بر تمام نفوس است و تمام كارها زير پوشش وتدبير او بايد اداره بشود هرگز اجازه نمي‌دهد كه يك عدّه‌اي در برابر دين او مكر كنند و دين او را آسيب برسانند فرمود ممكن نيست كسي بخواهد در برابر دين دسيسه كند و ما به او مهلت بدهيم اولاً مي‌دانيم او چطور دسيسه مي‌كند براي اينكه ﴿يَعلَمُ مَا تَكسِبُ كُلُّ نَفسٍ﴾([31] )، اين را در ضمن آيه مكر فرمود در همين سورهٴ رعد ثانياً فرمود مگر متولّي امور مردم ما نيستيم ﴿أفَمَن هُوَ قَائِمٌ عَلَي كُلِّ نَفسٍ بِمَا كَسَبَت﴾ كه دو جور خدا قيام دارد قيام دارد بر كل ذاتها يعني قيام سلطه‌اي و سيطره دارد ﴿بِمَا كَسَبَت﴾ يعني قيّم كارها است وقتي ما مي‌گوييم جد قائم به امور صبي است يعني چي يعني كارهاي او را او سامان مي‌دهد قام بالامر يعني قيم اين امر است اگر خداي سبحان قائم به كل امر است پس او بايد سامان بدهد و او سامان نمي‌دهد ديگر لذا برهان را در همين سورهٴ رعد فرمود موارد را در آيات ديگر در همين سورهٴ رعد كه محل بحث است اين چنين بود فرمود ﴿أفَمَن هُوَ قَائِمٌ عَلَي كُلِّ نَفسٍ بِمَا كَسَبَت﴾ ‌اگر خداي سبحان بر كل نفس سلطه دارد يك كه قائم است ﴿ عَلَي كُلِّ نَفسٍ ﴾ و ﴿قَائِمٌ﴾ است ﴿بِمَا كَسَبَت﴾ يعني همهٴ كارها را او بايد سامان بدهد چگونه ممكن است كسي در برابر دين او مكر كند و خدا سامان ببخشد اين شدني نيست در همين سورهٴ رعد در اواخر سوره فرمود ﴿وَقَد مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم﴾([32] )، اينها اوّلين گروهي نيستند كه به دسيسه و مكر پرداختند پيش از اينها اقوامي هم بودند كه به مكر ودسيسه عمر گذراندند اما ﴿فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً﴾([33] )، تمام اين نقشه‌ها مال خدا است ملك او است ديگر و ﴿يَعلَمُ مَا تَكسِبُ كُلُّ نَفسٍ﴾([34] )، هر كسي هر كاري مي‌كند او مي‌داند ديگر خب حال اگر كسي زيدي در برابر عمر مكر كرد ممكن است كه عمر كه ممكور است آسيب ببيند چون آگاه نيست ولي اگر كسي در برابر دين خدا خواست مكر بكند خدا مي‌داند كه آن ماكر چه مي‌كند اگر مي‌داند او چه مي‌كند چون ﴿يَعلَمُ مَا تَكسِبُ كُلُّ نَفسٍ﴾([35] )، و اگر او قيّم كارها است بايد سامان ببخشد فرمود من مكر و دسيسه را سامان نمي‌بخشم گرچه مكري باشد كه كوه كن ﴿وَإِن كَانَ مَكرُهُم لِتَزُولَ مِنهُ الجِبَالُ﴾([36] )، اما ﴿وَمَكرُ أولئِكَ هُوَ يَبُورُ﴾([37] )، مكرشان باير است هرگز زائل نخواهد شد اين قسمتها را در سورهٴ نحل و سورهٴ فاطر بيان فرمود در سورهٴ نحل (آيه 26) اين است ﴿قَد مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم﴾([38] )، خداي سبحان مكر افرادي كه قبل از اينها بودند آگاه بود ﴿فَأتَي اللهُ بُنْيَانَهُم مِنَ الْقَوَاعِدِ﴾([39] )، اينها مكر كردند يك خانهٴ امني ساختند كه از اين خانهٴ امن علي الاسلام و المسلمين بتازند فرمود خدا همين خانه را به سر اينها خراب كرد ﴿فَأتَي اللهُ بُنيَانَهُم مِنَ القَوَاعِدِ﴾([40] )، اينها مي‌خواهند مكر كنند خدا نسبت به اينها مكر مي‌كند مكر اينها بي‌اثر است براي اينكه آن ممكور كه خدا است مي‌داند و اجازه نمي‌دهد كه اين مكرها به سامان برسد خدا كه نسبت به اينها مكر مي‌كند اينها نمي‌دانند لذا در يك خانه امن نشستند خدا آن پايه را مي‌زند نه از ديوار بيايد يا از در بيايد يك گروهي را كه خداي سبحان بخواهد بگيرد اين طور نيست كه از در بيايد تا اينها از پنجره فرار كنند يا از ديوار نمي‌آيند كه تا از يك ديوار ديگري اينها فرار كنند فرمود خدا اگر بخواهد كسي را بگيرد از همان پايه ويران مي‌كند اينها در خانهٴ امن نشستند سقف فرود مي‌آيد مكر خدا را اينها نمي‌دانند ولي مكر اينها را خدا مي‌داند ﴿قَد مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم فَأتَي اللهُ بُنْيَانَهُم﴾([41] )، اما نه از در نه از ديوار ﴿ مِنَ الْقَوَاعِدِ﴾([42] )، از قاعده‌ها از پايه‌هايش مي‌آيد اين طور نيست كه خداي سبحان بخواهد خانهٴ مكارها را خراب بكند با كلنگ از در و ديوار بيايد اينها كه در خانهٴ امن نشستند از قواعد از پايه‌ها شروع مي‌كنند اينها در همانجا دفن مي‌شوند خصوصيت مكر الهي اين است كه انسان نمي‌داند خداي سبحان با او چگونه مكر مي‌كند و مي‌گيرد ﴿فَأتَي اللهُ بُنيَانَهُم مِنَ القَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَيهِمُ السَّقفُ مِن فَوقِهِمْ وَأتَاهُمُ العَذَابُ مِن حَيثُ لاَ يَشْعُرُونَ﴾([43] )، اين خاصيّت مكر است پس اينها نسبت به خدا نمي‌توانند مكر بكنند و امّا مكرهاي اينها بي‌اثر است براي اينكه در سورهٴ فاطر اين چنين فرمود (آيه 10) سورهٴ فاطر اين چنين است فرمود ﴿وَالَّذِينَ يَمكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُم عَذَابٌ شَدِيدٌ﴾([44] )، آنهايي كه دسيسه‌هاي بد بازي مي‌كنند گرفتار عذاب دردناك خواهند شد اين كيفر اُخروي اينها ولي ﴿وَمَكرُ أولئِكَ هُوَ يَبُورُ﴾([45] )، نفشه‌شان باير مي‌شود باير آن زميني كه چون آب ندارد محصول هم ندارد خدا نمي‌گذارد دسيسهٴ كفار داير بشود باير نگه مي‌دارد چرا چون مي‌داند اينها چه مي‌كنند خدا است كه ﴿قَائِمٌ عَلَي كُلِّ نَفسٍ بِمَا كَسَبَت﴾ است بايد سامان ببخشد سامان نمي‌بخشد و اين در آيه ديگر است كه ﴿وَإِن كَانَ مَكرُهُم لِتَزُولَ مِنهُ الجِبَالُ﴾([46] )، اگر هم مكرهاي كوه كن داشته باشند دسيسه‌هايي داشته باشند كه كوهها به وسيلهٴ آن دسيسه زايل مي‌شود ما كه نخواهيم اين باير مي‌ماند و فرمود اگر سخن از دين باشد ما هرگز نمي‌گذاريم مكر كفار نسبت به دين داير بشود همواره باير است .

 

سؤال ... جواب: البته چون همهٴ انسانها مأموران الهي هستند در همان آيه‌اي كه قبلاً تلاوت شد فرمود ما انبيايمان را فرستاديم اينها در برابر انبيا مكر كردند اين است كه خداي سبحان انبيايش را و پيروان انبيايش را پيروز مي‌كند و دسيسه دسيسه‌بازان را محو مي‌كند .

 

سؤال ... جواب: اينها تمام دسيسه‌ها را كردند كه نور الهي را خاموش بكنند و الان هم با همهٴ دسايسي كه دارند اين 4ميليارد بشري كه روي زمين است 3ميليارد طرفدار اين نور است يك ميليارد هم اگر آن زور و اسلحه را از سرشان برداردند به اين نور علاقه‌مند هستند چه مسلمين عالم چه مسيحي‌ها چه يهوديها چه زرتشتي‌ها مي‌گويند خدا قيامت وحي اين سه ميليارد روي زمين با همهٴ فشارهايي كه بودند الآن هم دنيا را اين دو سه نفر دارند اداره مي‌كنند يعني همين انبياي بزرگوار اولوالعزم ديگر ابراهيم خليل موساي كليم عيساي مسيح و خاتم الانبياء (عليهم السلام) آنها با داشتن همهٴ وسايل كه مكرشان ﴿ لِتَزُولَ مِنهُ الجِبَالُ﴾([47] )، سخن از اين نيست كه يك كسي بماند اولاً حيف آدم خوبي است كه در دنيا بماند آدم خوب علاقمند است برود در همان خطبهٴ همّام حضرت فرمود «ولولا الآجال التي كتب الله عليهم لم تستقر أرواحهم في أجسادهم طرفه عينٍ»([48] )، آدمهاي خوب اصلاً دلشان پر مي‌كشد كه زودتر بروند و حيف آنها است كه در دنيا بمانند عمده دين خدا است كه مانده است و هيچ پيامبري را خداي متعالي تضمين نكرد كه او بماند فرمود ﴿إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنّهُم مَيّتُونَ﴾([49] )، علي أي حال اينها كه مي‌ميرند احدي الحسنيين هستند آنها كه مي‌ميرند احدي السيّئتين هستند اين نور مانده است و اگر يك وقتي در يك امتي خداي ناكرده مردم آن شايستگي را نداشته باشند كه دين را حفظ بكنند خدا دينش را حفظ مي‌كند نظير جريان ابرهه از راه غيب اگر چنانچه آن لياقت را داشتند مثل اين جوانهاي خالص كه همينجور صاف زير آسمان اجسادشان گرفته اين نعمت را خدا به اينها مي‌دهد هر كسي به طرف دين برود خدا ياري مي‌كند اگر خداي ناكرده يك ملتي لايق نبود باز سنّت الهي اين است كه از راه غيبي دينش را حفظ بكند نظير جريان ﴿ألَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأصْحَابِ الفِيلِ﴾([50] )، اين دين از بين رفتني نيست به ماهم فرمود فرمود اين چنين نيست كه حالا اگر شما كوتاه آمديد ما بگوييم خيلي خوب حالا ما دست از دينمان يك چند صباح برمي‌داريم نه همهٴ شما را مي‌بريم يك عده آدم خوب را مي‌آوريم ﴿وَإِن تَتَوَلَّوْا يَستَبدِل قَوماً غَيْرَكُم ثُمَّ لاَ يَكُونُوا أمْثَالَكُم﴾([51] )، اين چنين نيست كه خداي سبحان دست از دينش بردارد اين سنّت اله است منتها ما بايد تلاشمان اين باشد كه آن دين به دست ما ياري بشود به ما هم گفتند در بهترين فرصتها كه ماه مبارك رمضان است از خدا اين دعاها را با اين دعا از خدا چيز بخواهيد بگوييد خدايا تو كه دينت را حفظ مي‌كني امّا آن توفيق را بده كه دينت به دست من حفظ بشود نه بدست ديگران حفظ بشود من تماشاچي باشم «واجعلنى ممن تنتصر به لدينك ولا تستبدل بى غيرى»([52] )، اينجا از جاهايي است كه رقابت خوب است غبطه خوب است خدايا طوري نباشد كه من بروم كنار ديگري دينت را حفظ كند تو كه دينت را حفظ مي‌كني من نشد ديگري ما نشد ديگري ولي آن توفيق را بده كه دينت به دست ما حفظ بشود بنابراين در يك كريمه فرمود ﴿وَإِن كَانَ مَكرُهُم لِتَزُولَ مِنهُ الجِبَالُ﴾([53] )، ‌اگر مكر اينها طوري هم باشد كه كوهها به وسيله اين مكر ريشه‌كن مي‌شود زايل مي‌شود در برابر دين اگر كسي خواست مكر كند ﴿وَمَكرُ أولئِكَ هُوَ يَبُورُ﴾([54] )، باير مي‌شود.

 

«والحمد لله رب العالمين»

 


[1] الرعد/سوره13، آیه33 و34 .
[2] ابراهیم/سوره14، آیه46 .
[3] فاطر/سوره35، آیه10 .
[4] حجر/سوره15، آیه39 .
[5] آل عمران/سوره3، آیه14 .
[6] حجر/سوره15، آیه39 .
[7] کهف/سوره18، آیه7 .
[8] کهف/سوره18، آیه7 .
[9] کهف/سوره18، آیه7 .
[10] کهف/سوره18، آیه8 .
[11] نساء/سوره4، آیه43 .
[12] حجرات/سوره49، آیه7 .
[13] حجرات/سوره49، آیه7 .
[14] حجرات/سوره49، آیه7 .
[15] ـ مجموعة ورام، ج1، ص28 .
[16] آل عمران/سوره3، آیه14 .
[17] حجرات/سوره49، آیه7 .
[18] ـ مستدرك الوسائل، ج11، ص210 .
[19] آل عمران/سوره3، آیه14 .
[20] نحل/سوره16، آیه63 .
[21] نحل/سوره16، آیه63 .
[22] آل عمران/سوره3، آیه187 .
[23] اعراف/سوره7، آیه27 .
[24] مریم/سوره19، آیه83 .
[25] نساء/سوره4، آیه106 .
[26] ـ بحار الانوار، ج10، ص275 .
[27] ـ بحار الانوار، ج10، ص275 .
[28] اعراف/سوره7، آیه30 .
[29] نحل/سوره16، آیه63 .
[30] نمل/سوره27، آیه4 .
[31] الرعد/سوره13، آیه42 .
[32] الرعد/سوره13، آیه42 .
[33] الرعد/سوره13، آیه42 .
[34] الرعد/سوره13، آیه42 .
[35] الرعد/سوره13، آیه42 .
[36] ابراهیم/سوره14، آیه46 .
[37] فاطر/سوره35، آیه10 .
[38] نحل/سوره16، آیه26 .
[39] نحل/سوره16، آیه26 .
[40] نحل/سوره16، آیه26 .
[41] نحل/سوره16، آیه26 .
[42] نحل/سوره16، آیه26 .
[43] نحل/سوره16، آیه26 .
[44] فاطر/سوره35، آیه10 .
[45] فاطر/سوره35، آیه10 .
[46] ابراهیم/سوره14، آیه46 .
[47] ابراهیم/سوره14، آیه46 .
[48] ـ نهج البلاغه، خطبهٴ: 193 .
[49] زمر/سوره39، آیه30 .
[50] فیل/سوره105، آیه1 .
[51] محمد/سوره47، آیه38 .
[52] ـ كافي، ج2، ص589 .
[53] ابراهیم/سوره14، آیه46 .
[54] فاطر/سوره35، آیه10 .