درس خارج فقه آیت الله جوادی

91/07/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خیارات

چون روز چهارشنبه است يك مقدار يك بحث‌هاي روايي هم داشته باشيم اين ايام متعلق به وجود مبارك امام جواد(سلام الله عليه) است آن روايت معروفش هم اين است كه «الثِّقَةُ بِاللَّهِ‌ ثَمَنٌ لِكُلِّ غَالٍ‌ وَ سُلَّمٌ إِلَى كُلِّ عَالٍ»[1] يعني اگر كسي بخواهد به درجاتي برسد بگويد فراهم‌كردن آن گران است يا خيلي بالا است با طمأنينه به خدا مي‌تواند آن كالاي گران را فراهم بكند يا آن مقام بالا را با اين نردبان تهيه كند «الثِّقَةُ بِاللَّهِ‌ ثَمَنٌ لِكُلِّ غَالٍ» يعني هر كالاي گراني بهاي او طمأنينه و اطمينان و اعتماد به قدرت «لا يزال» الهي است و هر مقام والا و برجسته‌اي نردباني مي‌خواهد وثوق و طمأنينه به لطف الهي نردبان هر مقام برجسته‌اي است «الثِّقَةُ بِاللَّهِ‌ ثَمَنٌ لِكُلِّ غَالٍ‌ وَ سُلَّمٌ إِلَى كُلِّ عَالٍ»[2] انساني كه موحد باشد مي‌تواند هر كالاي گراني را تهيه كند كه فرمود توحيد ثمن جنت است و مي‌تواند به مقامات بالاتري برسد خب حالا اگر كسي خواست چيزي را بخرد يا اگر كسي خواست به جاي بالايي برود بايد بيدار باشد اولين شرطش يقظه و بيداري است. در مناجات شعبانيه و در بعضي از ادعيه هم ديگر هم آمده است كه داعي، دعا كننده به ذات اقدس الهي عرض مي‌كند كه هيچ راهي و هيچ وسيله‌اي براي پيمودن راه نيست «إِلّا فِي وَقْتٍ ايْقَظْتَنِي»[3] مگر آن وقتي كه تو يقظه و بيداري را نصيب ما بكني تو بخواهي ما را بيدار كني كه بعضي از بزرگان كتاب‌ها و رساله‌هايي نوشتند به عنوان «ايقاظ النائمين» خب ما براي اين‌كه ببينيم خوابيم يا بيدار اين مقدار را مي‌توانيم تشخيص بدهيم اگر كسي خواب محض باشد اين نمي‌تواند تشخيص بدهد كه خواب است يا بيدار اما اگر كسي «بين النوم و اليقظه» باشد يك حالت تفطتني هم در آن باقي مانده باشد اين مي‌تواند تشخيص بدهد كه خواب است يا بيدار، يك محاسب يك سالك بايد ببيند كه بيدار است يا خواب اگر بيدار شد آن وقت مراحل بعد از يقظه را شروع بكند اگر خواب است كه بيدار بشود. پس اگر كسي در خواب سنگين فرورفته باشد «چنان خفته‌اند كه گويي مرده‌اند»[4] به تعبير آن اديب اين راه تشخيص ندارد اما اگر نه خوابش سبك باشد بالأخره مي‌تواند بفهمد كه خوابيده است يا بيدار است. خب خواب چيست؟ و بيداري چيست؟ ما براي اين‌كه معلوم بشود كه خوابيده‌ايم يا بيدار؟ عمر ما به خواب گذشته يا به بيداري، خواب يك مشخصاتي دارد اولين مشخصه خواب اين است كه حركات، اقوال، آثار معقول مقبولي از اين خوابيده صادر نمي‌شود كه حالا حرف‌هاي علمي بزند فكرهاي علمي بكند كارهاي علمي انجام بدهد يا كارهاي عبادي و خدماتي انجام بدهد اين‌طور نيست يك نائم حرف‌هاي علمي بزند كارهاي خير و خدمات خيري انجام بدهد اين‌طور نيست كار علمي معقول و كار عملي مقبول مال آدم بيدار است از خوابيده اين‌ها صادر نمي‌شود اگر كسي در طول مدت عمر ديد كه يك كار علمي معقولي ندارد و يك اقدام و قيام عملي مقبولي هم در دست او نيست اين مي‌تواند بفهمد كه اين عمر را به خواب گذراند به اين‌كه حضرت فرمود «الناس نيام اذا ماتوا انتبهوا»[5] اين مشمول همين حديث است خواب است. اين يك راه براي اين‌كه معلوم بشود كه عمر به خواب گذشت يا به بيداري، راه دوم اين است كه هر كدام از ما بخشي از عمر را به خواب گذرانديم يعني كسي كه شصت سال دارد سي سال را به خواب گذرانده و سي سال را به بيداري، آن بيداري‌هايش از زمان كودكي تا الآن به هم مرتبط‌اند و باعث رشد و پيشرفت يكديگر هم هستند اين شخص از دوران كودكي‌اش يادش هست كه در مكتب‌خانه پيش كه درس خوانده و به شكرانه او از آن استاد طلب مغفرت مي‌كند او را احترام مي‌كند اين يك نعمتي است كه انسان يادش هست كه در دوران كودكی در كدام مكتب‌خانه رفته پيش چه استادي درس خوانده چه درسي خوانده اين‌ها هست اين‌ها يك نعمتي است كه انسان كودكي‌اش يادش است حرف‌هاي كودكانه‌اش يادش است و به شكرانه هم از اساتيدش هم حق‌شناسي مي‌كند تا الآن كه به دوران شصت سالگي رسيد تمام اين‌ها يادش است اين‌ها به هم گره خورده است يك كسي مي‌بينيد كه در دوران نوجواني و جواني و دبيرستان و اين‌ها رفته بعد يا وارد حوزه شده بعد كم‌كم مراحل علمي را طي كرده به‌جايي رسيده، اين ارتباطي است كه بين اين سي سال بيداري هست، اين سي سال بيدار بود بين اين بيداري كاملاً انسجام هست. اما آن سي سالي كه خواب بود هيچ ارتباطي بين آن‌ها نيست. ما بين بحث ديروز ما و امروز ما كاملاً انسجام هست اما بين خواب پريشب ما و ديشب ما هيچ رابطه‌اي نيست پريشب چه خواب ديديم يک خوابی ديديم، ديشب چه خواب ديديم يک خوابی ديديم، خواب‌ها به هم مرتبط نيستند يعني شما محصول سي سال خواب را اگر جمع بكنيد چيزي دست آدم نيست كه من سي سال خوابيدم خب خوابيدي كه خوابيدي چه دستت است خواب‌ها سكوت است تعطيل است ارتباطي بين اين تعطيلات نيست پس يقظه و بيداري آن است كه با هم ارتباط داشته باشند يكي مقدمه ديگري و يكي نتيجه ديگري باشد خواب‌ها گسيخته‌اند «النوم ما هو؟» «اليقظة ما هي؟» حالا كه اين شد حالا بياييم به سراغ عمرمان بعضي‌ها مي‌بينيد كه همين شصت سال زندگي كردند چيزي در دستشان نيست معلوم مي‌شود شصت سال خواب بود ديگر اگر هيچ چيزي در دست او نيست نه كار علمي كرده نه كار عملي كرده بين، نسيل و معترف به سر برده تمام اين روزها از هم گسيخته است خوب خواب همين است ديگر خواب ديگر يك حقيقت شرعيه‌اي ندارد كه همه مي‌گويند خواب ديگر بين خواب پريشب و خواب ديشب و پس ‌پريشب و خواب امشب هيچ رابطه‌اي نيست اين‌طور نيست كه حالا پريشب يك خوابي ديده او را مقدمه قرار داده براي خواب ديشب نتيجه گرفته باشد كه اين‌طور نيست كه اگر كسي شصت سال اين‌طور زندگي كرده اين معلوم مي‌شود مصداق بيان حضرت است كه فرمود «الناس نيام اذا ماتوا انتبهوا»[6] اين آقا شصت سال خواب بود براي اين‌كه بين دهه شصت و پنجاه و چهل و سي و بيست و ده‌اش هيچ رابطه‌اي نيست هيچ‌كدام زمينه رشد ديگري را فراهم نكرده هيچ‌كدام نتيجه كار ديگري هم نبوده همين ديگر، كسي توقع داشته باشد كه خواب حقيقت شرعيه داشته باشد نه آن‌طور نيست همين تعطيلي و تنبلي به‌نام خواب است اگر هيچ ارتباطي بين گذشته و حال زندگي يك كسي نبود؛ قبلاً هم نمي‌فهميد الآن هم نمي‌فهمد قبلاً هم اهل اقدام و قيام نبود الآن هم نيست خب اين نوم است ديگر «الناس نيام اذا ماتوا انتبهوا».[7] پس اين‌كه گفتند اولين قدم يقظه و بيداري است اين درست است البته توبه مال بعد از يقظه است ما براي اين‌كه روشن بشود «حَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا»[8] كه خوابيم يا بيدار بايد بفهميم «النوم ما هی؟» «اليقظة ما هي؟» ما با دو علامت با دو معرف مي‌شود خواب و بيداري را تعريف كرد اگر هيچ‌كدام از اين‌ها «ان‌شاء‌الل»ه در ما نبود خدا را شاكر باشيد كه يقظانيم و بيدار اين بيداريمان را ادامه بدهيم اگر ـ معاذ الله ـ خداي ناكرده يكي از اين علائم در ما بود معلوم مي‌شود خوابيم و خوابيده را بالأخره با فشار بيدار مي‌كنند اگر كسي بخواهد بيان نوراني امام جواد(سلام الله عليه) كه فرمود «الثِّقَةُ بِاللَّهِ‌ ثَمَنٌ لِكُلِّ غَالٍ‌ وَ سُلَّمٌ إِلَى كُلِّ عَالٍ»[9] فراهم بكند بالا برود ترقي بكند و كالاي گران‌بهاء را بخرد كه گفته شد «التَّوْحِيدُ ثَمَنُ الْجَنَّةِ»[10] و «إِنَّ أَبْدَانَكُمْ لَيْسَ لَهَا ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةُ فَلَا تَبِيعُوهَا بِغَيْرِهَا»[11] اين دو روايت هست يكي هم مربوط به نفوس است يكي مربوط به ابدان فرمود اين بدنتان به اندازه بهشت مي‌ارزد اين را كمتر از بهشت نفروشيد اين مال جنت جسماني، همين تعبير درباره نفوس و ارواح هم هست كه «إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا»[12] آن مال جنت معنوي كه ﴿وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ﴾[13] بعدش هم ﴿وَ مِنْ دُونِهِما جَنَّتانِ﴾[14] اين‌قدر بهشت فراوان است «الي ماشاء الله» فرمود اين بدنتان اين تنتان اين دست و پايتان به اندازه بهشت مي‌ارزد به كمتر از بهشت نفروشيد اين بهشتي كه ﴿جَنّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا اْلأَنْهارُ﴾[15] آن بهشتي كه ﴿عِنْدَ مَليكٍ مُقْتَدِرٍ﴾[16] است فرمود اين روحتان به آن اندازه مي‌ارزد كمتر از او نفروشيد. خب پس بنابراين اگر طبق بيان نوراني امام جواد(سلام الله عليه) كسي بخواهد دادوستدي كند معامله‌اي بكند چيزي بدهد ثمني عطا كند مثمني بگيرد ثمن‌اش اين است مثمن‌اش آن، جان اين‌قدر مي‌ارزد بدن اين مقدار مي‌ارزد اين فرع بر آن است كه بيدار بشود فرق نوم و يقظه هم همان است كه گذشت «ان‌شاء‌الله» خدا همه ما را يقظان كند.

«والحمد لله رب العالمين»


[1] . بحارالانوار(ط- بيروت)، ج75، ص364.
[2] . بحارالانوار(ط- بيروت)، ج75، ص364.
[3] . اقبال بالاعمال الحسنه(ط- جديد)، ج3، ص298.
[4] . گلستان (سعدی)، باب دوم، حکايت هفتم.
[5] . شرح الکافی (مولی صالح مازندرانی)، ج9، ص170.
[6] . شرح الکافی (مولی صالح مازندرانی)، ج9، ص170.
[7] . شرح الکافی (مولی صالح مازندرانی)، ج9، ص170.
[8] . وسائل الشيعة، ج‌16، ص99.
[9] . بحارالانوار(ط- بيروت)، ج75، ص364.
[10] . امالی(طوسی)، ص570.
[11] . الکافی(ط- اسلامی)، ج1، ص19.
[12] . نهج‌البلاغه، موعظه448.
[13] . سوره الرحمن، آيه46.
[14] . همان، آيه62.
[15] . سوره بقره، آيه25.
[16] . سوره قمر، آيه55.