99/07/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: زندان در اسلام/ مسائل زندان
قال الحکیم فی کتاب الکریم: ﴿ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَإِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُن مِّنَ الْجَاهِلِينَ﴾[1]
وقال فی آیة اخری: ﴿الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ﴾[2]
محور بحث:
1. آیا در اسلام جرائمی وجود دارد که برای آن، مجازات زندان به صورت موقت یا ابد در نظر گرفته شده باشد؟
2. آیا زندان از جمله حدودی میباشد که به موارد مشخص و محدودی منحصر است و یا اینکه از جمله مجازاتهای تعزیری است که تعیین و مقدارش به دست حاکم قرار دارد و یا آنکه باید به تفصیل قائل شد بدین معنی که در بعضی از مجازاتها زندان به عنوان حد بوده و در بعضی به عنوان تعذیر مطرح است.
پاسخ:
ممکن است بگوییم آن چه به نظر می آید این است که در اسلام جرائمی هست که مجازاتشان حبس دائم یا موقت و در بعضی از جرائم مجازات حبس به عنوان حد شرعی است اما در بعضی از جرائم هم آن را به عنوان تعذیر مطرح و منطبق کرد.
در این مبحث آیات و روایات و فتاوای فقهای عامه و خاصه پیرامون زندان و موارد زندان و حقوق زندانی را مورد بررسی و به مبانی آن ها اشاره ای داشته باشیم. بنابر این بحث ما یک حالت مقارنه ای دارد یعنی هم به مبانی و نظرات علمای امامیه (رضوان الله تعالی علیهم اجمعین) پرداخته خواهد شد و هم به مبانی علمای عامه چه مذاهب چهار گانه مشهور و چه بعض مذاهبی که قبل از رسمیت این چهار مذهب فعلی وجود داشته به آن ها هم بعضا اشاره میشود. البته در لابه لای مبحث هم به استدلال علما چه عامه و چه خاصه اشاره و حتی مبانی اصولی آن ها مخصوصا عامه مثل: قیاس، استحسان، مصالح مرسله را هم اشاره میکنیم، حتی به آراء و اقوال علمای صدر اسلام تا زماننا هذا پرداخته خواهد شد، بنابراین یک بحث تقریبا مقارنه ای است در عین حال استدلالی است با اشاره به مبانی و نقد مبانی آن ها.
مطلبی را که دوباره باید عرض کنیم این است که متاسفانه علمای اهل سنت از همان صدر به تبع فرمانروایانی که مخالف مذهب شیعه بودند، توجهی به نظرات علمای امامیه نداشته و در برخی از اوقات به گروههای غیر اسلامی مانند خوارج تا زمانی که بودند در کتابهایشان بدانها اشاره کرده و نظرات آن ها را آوردند اما متاسفانه به نظرات علمای امامیه توجهی نداشتند، بنابراین ما مفتخریم که علمای امامیه در هر دورهای توجهی به نظرات علمای غیر امامیه هم داشته و نظرات آن ها را مورد بحث قرار دادهاند، البته در آخر نظرات صواب که همان نظرات فقه امامیه میباشد، با استدلال مطرح کرده و مبنای واضح و روشنی را ارائه نمودهاند. لذا می بینیم کتابهایی را که فقها در صدر اسلام از علمای امامیه نوشتند مثل انتصار، خلاف، تذکرة الفقهاء، منتهی المطلب، این ها تقریبا مباحثی را که مطرح می کردند به صورت مقارنه ای بین فقه امامیه و سائر مذاهب عامه بوده است، بنا بر این از همان اول هم علماء در این باب قلم فرسایی کرده و مطلب نوشتند
در بحث زندان هم همین جور هست، متاسفانه در زمان ما از طرف اهل سنت مطالبی آمده که بیشتر به نظرات خودشان نظر دارد و به فقه امامیه که یک فقه غنی و سرشار از منابع دست اول که از امامان معصوم و اهل بیت پیامبر ( صلوات الله و سلامه علیه ) نشات میگیرد توجه نشده و یا کمتر بدان توجه کردهاند. امیدوارم که این سیره جا بیفتد و الان بهتر شده ولی بیش از پیش نظرات علمای اسلام را هم از عامه و هم از خاصه نگاه کنند تا ان شاء الله اگر مراجعه به فقه امامیه کنند یقینا در نظراتشان یک غنای خاصی به وجود خواهد آمد، مطلب دیگری که باید بگوییم این است که همه احکام اسلامی از حدود، قصاص، دیات و از جمله بحث زندان، موارد و حقوق زندانی این ها نوعا برای این است که یک نتیجه تربیتی و عملی را بدهد یعنی نوعا به خاطر اصلاح هست بنابراین این نتیجه گرفته نخواهد شد مگر با وجود یک حکومت اسلامی که همه احکام اسلام را در همه جنبه های حیات جامعه تحقق ببخشد و الا اگر بعض احکام اسلام تحقق پیدا کند و بعض دیگر تحقق پیدا نکند این مجازات ها آن اثری را که باید در جامعه اسلامی بگذارد نخواهد گذاشت، نمیشود که بعض کتاب را پیاده کنیم و ایمان داشته باشیم و به بعض کتاب ایمان نداشته باشیم اگر این باشد نتیجه برعکس گرفته خواهد شد ﴿و تومنون ببعض الکتاب و تکفرون ببعض فما جزا من یفعل ذلک منکم الا خزی فی الحیوة الدنیا﴾[3] بعض کتاب را قبول می کنید پیاده می کنید ایمان دارید و بعضی را ایمان ندارید پیاده نمیکنید گزینشی با دین برخورد میکنید، جزای کسی که این چنین گزینشی با احکام دینی برخورد میکند چیست جز خواری در دنیا و عذاب در آخرت این آیه قرآن است بنابراین اگر احکام اسلامی بخواهد نتیجه تربیتی و عملی خود را بدهد باید حکومت اسلامی سعی وافرش در این باشد که همه احکام اسلامی را در همه جنبه های حیات جامعه تحقق بدهد مخصوصا به اینکه این مجازات ها جنبه اصلاحی دارند تا اینکه بحث تنبیه باشد مواردی هست که تنبیه باشد اما اون تنبیه یا به اصلاح جامعه می انجامد یا لااقل به اصلاح معنوی خود آن مجرم هم کمک می کند و لو بحث قصاص هم باشد ای بسا شخصی هم که قصاص میشود او را دچار پشیمانی و بازگشت کند و حداقل در آخرت اصلاح شده است و آن عذاب ها و جرم هایی که مرتکب شده را نمی بیند مردم هم می بینند دیگر به سمت آن جرم نمیروند و عموما خداوند هدف از نظام کیفری را بازدارندگی از وقوع جرم و حمایت از مصالح و منافع عمومی، اصلاح و باز پروری و در یک کلام تحقق عدالت و امنیت فردی و اجتماعی می داند. لذا جناب آقای شیخ محمد شلتوت که از علمای اهل سنت است میگوید که هدف از مجازات ها در اسلام اصلاح نفوس و تهذیب آن ها و تلاش در جهت سعادت جوامع بشری است نه تعذیب هدف تعذیب نیست تعذیب یک وسیله است برای رسیدن به آن هدف. بنابراین قانون الهی بیانگر رحمت و لطف خداوند منان نسبت به انسان و جامعه انسانی اصلا اساس و پایه شریعت بر محبت و مدارا استوار است و تعالیم و احکام دین هم مظهر رحمت الهی است لذا در قرآن آیه 7 سوره غافر میگوید: ﴿الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ﴾[4] یعنی قرآن از زبان فرشتگان که حامل عرش هستند نقل می کند که این ها تسبیح و تقدیس می کنند و از برای مومنان استغفار می کنند و میگویند خدایا : ﴿ رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً ﴾ رحمت تو همه چیز را در بر گرفته هر چه را که اسم شی بر آن صدق می کند آثاری از آثار رحمت توست بنابر این ببخش کسانی را که خطایی کردند و بعد توبه کردند و پشیمان شدند، ﴿ وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ ﴾ از راه شیطان برگشتند راه تو را تبعیت کردند این ها را ببخش ﴿ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ ﴾ و آن ها را از عذاب جهنم نجات بده یعنی مجازاتی را هم که شما میکنید حتی برای آن جرم برای این است که آن شخص برگردد خودش را اصلاح کند اگر مجازات غیر از قتل است و اگر مجازات قتل است توبه کند که دیگر عذاب جحیم را عذاب دردناکی الهی را در جهنم نداشته باشد لذا خداوند حتی ملائکه را هم مامور میکند به دعا کردن برای بندگانش و ابزار مغفرتش را هم رحمت واسعه خودش می شمارد و حتی عواقب کیفری هم از این قائده مستثنی نیستند، لذا در قرآن می بینیم که در باب قصاص هم میگوید ﴿ لکم فی القصاص حیوة یا اولی الالباب ﴾ ای صاحبان خرد قصاص برای شما در همین دنیا مایه حیات، مایه امنیت و مایه آرامش هست هم جامعه و هم فرد.
بنابراین در اسلام مجازات هایی هست که یا مالی هستند مثل دیات یا بدنی هستند مثل رجم مثل قصاص و مثل حدود و تعذیراتی که وجود دارد و از جمله تعذیرات هم می تواند زندان باشد و در مواردی همین زندان می تواند به عنوان حد مطرح بشود که یک موردش جایی هست که شخص دیگری را وادار به قتل دیگری می کند که در اینجا قاتل قصاص میشود و آمر به حبس ابد محکوم می شود و به نظر می آید که این حبس ابد برای کسی که امر کرده و دیگری را وادار به قتل کرده، این به عنوان حد مطرح هست، حالا در موارد دیگری که بعدها خواهیم گفت که بعضی جرم ها را سه روز حبس برایش در نظر گرفته اند ممکن است که آن جا را بگوییم تعذیر است و یا اینکه بگوییم قابل تغییر باشد.
مشهور فقها از جمله شیخ مفید میگوید که زندان یا حبس یا تعذیر است حد نیست بعد هم دلیل را این جور می آورند که چون پیامبر اکرم (صلوات الله علیه) از اجرای حدود در حرم و مساجد و مشاهد ائمه (علیهم السلام) نهی کرده اند و از طرفی روایاتی داریم که میگوید ایشان و امیر مومنان مجرمان را در مسجد می بستند، بنابراین اگر حبس حد محسوب می شد هرگز اجرای آن در مسجد جایز نبود البته این استدلال ایشان میتواند در بعض حبس درست باشد اما در حبس آمر به قتل این حبس ابد به نظر می آید حد باشد تعذیر نیست چون میگوید یحبس حتی یموت حبس میشود تا زمانی که بمیرد ولی به صورت کلی نمیشود فرمایش ایشان را قبول کرد که حبس تعذیر است نه، مواردی حبس حد محسوب می شود مثل حبس ابد برای کسانی که آمر به قتل بودند بنابراین حالا فرمایش ایشان و بعض روایات را داریم که پیامبر در خانه های افراد یا در قبیله خودش دستور می داد که او را حبس کنند دیگر داخل مسجد نبود، در مسجد مواردی را داریم که او را مثلا سه روز در مسجد نگه می داشتند تا امر روشن شود اگر معلوم می شد که او قاتل هست حد قصاص را بر او جاری میکردند و اگر معلوم می شد که نه، قاتل نیست یا آزادش میکرد و یا اگر بوده اگر قتل شبه عمد بوده از خود قاتل دیه را دریافت میکردند و به اولیاء مقتول میدادند و اگر نه قتل خطایی بوده از عاقله قاتل دیه را دریافت می کردند علی ای حال شخص قاتل را بیش از سه روز در شِبه عمد و خطا نگه نمی داشتند. به نظر می آید بحث مجازات به عنوان یک اصلاح و به عنوان یک تربیت است به همین خاطر هم می بینیم که پیامبر گرامی اسلام و امیر مومنان علی علیهم السلام که مصداق عینی دین هستند زندان که تاسیس کردند نام هایی را که روی آن ها می گذاشتند نام های خاصی بود. مثلا حضرت علی علیه السلام دو نوع زندان را تاسیس کردند و بعدا اشاره خواهیم کرد که به نام های نافع و مخیس، نافع به معنای نفع است ضد ضرر است مخیس با توجه به اینکه از تخییس گرفته شده خوار نمودن، نرم کردن و تمرین دادن شتری را که بخواهند آن را رام کرده باشند شتر وحشی را تعبیر به مخیس می کنند، آدمی را که خشن است وقتی بخواهند او را نرمش کنند میگویند مخیس یعنی نرم شده، بنابر این از این دو نام که برای زندان گذاشتند تحت عنوان نافع یعنی به معنای نفع و ضد ضرر یا مخیس به معنای خوار کردن یا نرم کردن و تمرین دادن هست این معلوم می شود که ایشان برای زندانی ارزش قائل می شدند و کیفر دادن این ها بر پایه تفکر اصلاحی بوده، لذا میبینیم در این جور زندان ها حضرت به زندانی ها تعلیم می دادند افرادی را می گماردند تا آن ها را عبادت یادشان دهند تهذیب نفس بکنند سواد و قرآن به آن ها یاد بدهند و اتفاقا این برنامه ها هم در زندانی هایی که حضرت علی علیه السلام تاسیس کردند یک برنامه های اجباری بوده، بنابراین زندان یک ابزاری برای اصلاح است و اگر او را هم کیفر بدانیم و بگوییم که زندان یک نوع کیفر است خب مادامی که زمینه های ارتکاب جرم و عوامل جرم زا را از بین نبردیم روز به روز شاهد توسعه جرائم، ناکامی ها، جنایت ها خواهیم بود و کیفر منهای زدودن عوامل جرم و ممکن است که بوسیله ازدیاد جرم تبدیل بشود لذا ما می بینیم که در جرائم مالی خصوصا در مواردی که بدهکار معسر و تنگدست هست باید دنبال عوامل اصلی بود و او را رها می کنند و او ندارد که بدهد رها باید بشود تا برود بتواند تامین مالی بکند لذا او را رها می کنند بنابر این اصلا معنا ندارد که الان کسی را که زندان است به خاطر بدهی مالی و یا حتی روی بحث مهریه ها هم بعضا سابقا این جور بود حالا دیگه این جور نیست شخص را به خاطر نداشتن و ندادن مهریه زن، او را زندان می کردند این خلاف آن روح حاکم بر مجازات ها در اسلام و نتیجه بر عکس کشیده می شود چقدر در این زندان ها و محدود بودن شوهر فسادهایی در جامعه ایجاد میشود، بنابر این اگر بخواهیم همان اعسار را هم از بین برود باید شرائط حاکم بر جامعه را مثل تورم ، نواسانات اقتصادی این ها را برداریم تا جرم و جرائم مالی و کیفری این ها هم از بین بروند. بنابراین احکام دین برای رفع فقر و رفع تنگدستی و رفع ظلم برای اجرای عدالت الهی است به همین خاطر می بینیم که پیامبراکرم (صلوات الله علیه) به این مسئله توجه می دادند و بحث شرائط اقتصادی را در جامعه مهم می دانستند برای اینکه جلوگیری از جرم و بزهکاری بشود. در روایاتی از پیامبر نقل شده خدایا به نان ما برکت ده و بین ما و آن جدایی مینداز که اگر نان نباشد نه میتوانیم نماز بخوانیم نه روزه بگیریم و نه دیگر واجبات تو را ادا کنیم. بنابر این برای خشکاندن ریشه جرم باید به مسائل اقتصادی رسید جامعه را اصلاح کرد و به سمت عدالت اقتصادی پیش برد، برای اینکه مسائل زنا العیاذ بالله کمتر بشود و یا از بین برود باید اخلاق و معاد را در جامعه چه کسانی که خودشان سردمداران جامعه و امام جامعه و مجری قانون هستند و بعد هم در مرحله بعدی برای مردم چون الناس علی دین ملوکهم مردم نگاه به دست ملوک خود می کنند اگر آن ها (سردمداران) صالح باشند این ها ( مردم ) هم به مرور به صلاحیت می روند و گرنه، آن ها در پی اجرای بسط عدالت نباشند مردم هم به سمت و سویی می روند که ناچاریم این کیفرها را در نظر بگیریم و عملا هم با این کیفرها، مجازات ها به آن چیزی که باید برسیم نخواهیم رسید، بنابراین فقر اثرات مستقیم و غیر مستقیمی دارد بر ارتکاب جرائمی مثل ولگردی، گدایی، کلاهبرداری، ارتشا. علی ای حال باید فقر را از بین برد تا زمینه های جرم هم از بین برود در نتیجه زندان و لو به عنوان تعذیر هم به آن نیازی نباشد.
در این جا بحث ما در رابطه با بحث زندان و موارد زندان هست که بحث ما هم فقهی است، یعنی این چیزهایی را که بعضا گفتیم به عنوان یک مقدمه ای و به عنوان یک پیش درآمدی بر بحث مان عنوان کردیم و در اینجا سعی می کنیم اول دلالت آیات و رویات به موارد زندان را بررسی کنیم در هر مبحثی، فتاوای فقها را در این خصوص چه عامه و چه خاصه، همچنان قواعد عمومی مثل قواعد فقهی و اصولی را در استنباط به ما کمک کنند در رابطه با آن مسئله، اتفاق یا اختلاف علمای امامیه و غیر امامیه را در این خصوص بررسی خواهیم کرد.
ضرورت های این دوره هم به این است که فقه شیعه یک فقه پویا است و پویایی این فقه می طلبد که نسبت به مسائل مستحدثه پژوهش های لازم را داشته باشد و یکی از امور مبتلابه نظام اسلامی که بین خواص و عوام مطرح می شود همین موضوع موارد زندان است که آیا در زمان پیامبر یا حضرت علی علیه السلام این زندان بوده یا اگر هم بوده است چگونگی و مصادیق و شرائط او چه بوده است و ادله دال بر این موارد چی هست، لذا می طلبد که درس خارج اش دائر بشود تا به نحو مستوفی با این مطلب که موارد زندان هست و زندان مورد کنکاش قرار بگیرد.
اهداف کلی دوره هم عبارتند از : جوابگو بودن فقه آل محمد بر امور مستحدثه ، تقویت بنیه علمی دانش پژوهان، سمت و سو دادن درس خارج به فقه معاصر، تعمیق بخشیدن فقه معاصر، حساس کردن اساتید به اهمیت دادن پیرامون فقه معاصر و تبیین جایگاه پژوهشی بودن در فقه معاصر. این ها می توانند از بحث های کلی این دوره در باب فقه معاصر باشد که امیدواریم ان شاءالله بتوانیم در این مدت درس پس بدهیم و خدمت عزیزان مطالبی را ارائه بدهیم و از نظرات عزیزان هم استفاده کنیم، ادعایی ندارم و نداشتم امیدوارم که بتوانیم مفید باشیم و در این زمینه کاری انجام داده باشیم، البته در این موضوع کتابهای زیادی نوشته شده که به بعض موارد این کتاب ها اشاره خواهم کرد البته خود عزیزان هم مراجعه و در این رابطه مطالبی را استخراج خواهند کرد چون معمولا به عنوان پیشینه تحقیق قائدتا باید مطالبی آورده شود و مورد بررسی و مداقه قرار بگیرد.
یکی از کتابهایی که در این رابطه نوشته شده کتابی است با عنوان: الحبس از ابوالفضل صافی محمد بن احمد بن ابراهیم بن سلیمان جوفی که نجاشی به دو واسطه آن کتاب را روایت کرده است یکی دیگر از کتاب ها با عنوان حبس المحارب از ابو نصر عیاشی صاحب تفسیر عیاشی، من این کتاب ها را از کتاب حقوق زندانی و موارد زندان در اسلام که مولفش آقای نجم الدین طبسی است و مترجم اش هم آقای سید محمد علی احمدی ابهری و بوذر دیلمی معظمی و سید هادی رمضانی است دارم از آنجا نقل میکنم و خود کتابی که ترجمه شده تحت عنوان موارد السجن فی النصوص و الفتاوی تالیف آقای نجم الدین طبسی این هم یکی دیگر از کتاب ها هست، احکام السجون شیخ احمد وائلی است که ما مطالبی را از آن نقل کردیم، زندان و زندانی از دیدگاه اسلام از سید ابوالفضل میر محمدی و شیخ باقری، زندان در اسلام از احمد صادقی اردستانی، زندان از دیدگاهی نو از شورای عالی قضایی، باز این ها از جمله کتاب هایی است که در این موضوع مستقل یا ضمنی نوشته شده در باب موارد زندان و حقوق زندان، حقوق زندانیان و علم زندان ها از تاج زمان دانش، نزهة الناظر از یحیی بن سعید حلی، مجمع المسائل آیت ا... گلپایگانی، الحکومة الاسلامیه فی احادیث الشیعه مربوط به موسسه در راه حق قم، قضا و شهادت از آیت ا.. محسنی، ولایة الفقیه جلد دوم از آیت الله منتظری، تاریخ السجن الاصلاحی از فکیکی مجله اعتدال سال ششم شماره اول، رد المختار جلد چهارم از ابن عابدین، ادبا السجون از عبدالعزیز حلفی، حساد السجن از احمد صافی نجفی، حقوق الانسان فی السجون از محمد غنام، السجون و اثرها فی الآداب العربیه از واضح الصمد، احکام المحبوسین از آقای خالصی و احکام السجن و معاملة السجناء فی الاسلام از حسن ابو قدر.
این ها بعضی از کتاب هایی است که در این رابطه نوشته شده. البته بحث فقهی این مطلب در لا به لای کتب فقهی ما در جواهر در تحریر مرحوم امام و شروحی که بر تحریر امام نوشته شده و در کتاب های مختلف این بحث به صورت پراکنده آمده و علماء به آن پرداخته اند ما یک بحث مفصلی را میخواهیم در رابطه با دو موضوع، یکی موارد زندان در اسلام و دیگری بحث حقوق زندانی در اسلام، هر کدام را جداگانه مورد بررسی قرار می دهیم. در باب موارد زندان هم این مطالب را خواهیم گفت، یکی حبس قاتل است حبس دزد هست، حبس آزار دهنده جسمی غیر از جرح، مطلب بعدی حبس دشنام دهنده و هجو کننده، حبس مرتکب محرمات و تارک واجبات، حبس ساحر، حبس محکومین به حدود الهی، حبس مرتد، حبس فاحشه، حبس شارب خمر، حبس در امور زناشویی، حبس دشمنان و مخالفان دولت، حبس کارگزاران و کارکنان خائن و حبس در حقوق مالی.