درس خارج اصول استاد سیدمحمدرضا حسینی آملی

96/11/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اخبار من بلغ /برائت /اصول عملیه

 

آیا کراهت ملحق به استحباب در باب ادله تسامح سنن می شود؟[1]

خبر ضعیف قائم به کراهت شیئ قائم شود آیا بر اساس اخبار من بلغ می شود فتوا به کراهت داد؟ چنانکه در باب قیام خب ضعیف بر استحباب شیئ بنابر نظر مختار که استحباب عمل ثابت میشود که فتوای به استحباب شیئ داد در باب مکروهات هم اگر خبر ضعیف بر کراهت یک عمل قائم شود، می توانیم بواسطه اخبار من بلغ فتوا به کراهت دهیم ولو در واقع چنین بیانی در کراهت صادر نشده باشد؟

مرحوم محقق اصفهانی تعبیر فرموده اند آیا همان تسامح در باب مستحبات در در باب کراهت هم هست یا نه؟ مشهور و معروف و از جمله مرحوم محقق رضوان الله علیه و می فرمایند کراهت ملحق میشود، اگر خبری بر کراهت شیئی قائم شد کراهت ثابت است و لو در واقع نباشد و لی ثواب ترک این مکروه به شخص داده میشود همانطور که در باب مستحب به شخص داده میشود.

در دائره اخبار من بلغ تصرفی فرموده اند که سه وجه است که بر اساس او میشود قائل به الحاق شویم تبعا للمشهور، البته در باب الحاق مسلم بگیریم که این فعلی که در روایات وارد شده عام از فعل وترک به معنای مطلق عمل بدانیم که تارة به ایجاد شیئ است و اخری به ترک شیئ ، اگر انسان کاری را ترک کردد می گویند چرا ترک کردی این کار را مثلا چرا ترک کردی اکرام مومن را که تعبیر کار می آورند، پس گاهی فعل به معنی فعل است و اخری فعل اعم از فعل و ترک است، مبنای مشهور فعل در روایات من بلغ را باید، فعل اعم فعل و ترک بدانیم که شامل ترک هم بدانیم.

طرق اثبات ادعای الحاق کراهت به استحباب

یا قائل به تنقیح مناط که به دو طریق بیان شده که یک طریق را محقق اصفهانی ره ذکر فرموده و دقت کنید که مرحوم محقق ره گر چه در ادعا با مشهور موافق اند ولی در دلیل بیانی دارندد که کسی دیگر نفرموده که این فرمایش در کلام مشهور نیست.

اما وجوه که مشهور تمسک کرده اند که دو تقریب به عنوان تنقیح مناط است که یکی را مرحوم حاج شیخ ره آورده اند ما بطور کل از موارد مختلف روایاتی که مستند احکام قرار گرفته اند ملاحظه می کنیم متوجه می شویم اهمیتی که احکام الزامیه دارند احکام غیر الزامی در آن حد نیست شاهدش اینکه می بینیم گاهی در الزامی چند روایت که اصحاب هم که سند را دقیق حفظ کنند و ذکر سلسله سند را بیان کنند و به دیگران برسانند که همان اهتمام که در اصل متن روایات دارند در سند و نقل هم دارند

شاید سر اینکه بیشترسنن به صورت مرسل است زیاد تحفظ بر سند نداشته اند، مضافا اینکه در باب سنن انگیزه جعل نبوده لذا سنن زیادی بین عامه و خاصه مشترک است در نتیجه احکام الزامی اهمیت و عنایتی که در احکام غیر الزامی نشده پس تسامح در احکام غیر الزامی به مکان من الامکان ولذا در احکام غیر الزامی می توانیم به مجرد قیام خبر ضعیف حکم به استحباب و کراهت بدهیم و این به عنوان یک اصل است

البته این وجه را مرحوم محقق اصفهانی و بسیاری از اکابر فن قبول ندارند و لذا ایشان می فرمایند (و اثباته مشکل [2] ) که این ثبوتا مشکلی ندارد که احکام غیر الزامی در عرض اهمیت الزامی نیست اما اثبات این که شما از کجا و به چه دلیل می توانید ثابت کنید، حال که اصحاب اهتمام به احکام غیر الزامی به اندازه احکام الزامی ندارند دلیل نمی شود که ما هم اهتمام نکنیم و مضافا بر اینکه حرمت تشریع اختصاص به احکام الزامیه نیست چون در غیر الزامی هم قطعا تشریع حرام است و دائره تشریع محدود به احکام الزامی نیست و لذا اگر کسی چیزی را و لو در مستحبات جعل کند حرام است به حکم حرمت تشریع، اما اینکه اصحاب این کار را نکرده اند حجت نیست چون ممکن است تسامح بی دلیل باشد.

پس این مناطی که احکامی غیر الزامی مثل احکام الزامی نباشد مظنون است وما قطع نداریم و آن مناطی که اعتبار دارد و ما می توانیم دائره حکم را توسعه دهیم مناط مقطوع است و این مناط در صورت تنازل کنیم ظنی است و نمیشود بخاطر این ظن نمیشود دائره حکم را توسعه داد، پس بنابر این توسعه در باب تسامح ادله سنن از باب مستحبات به مکروهات صحیح نیست.

طریق دوم و نقد محقق اصفهانی ره

تقریب دوم برای مناط هست مورد اخبار همه اش فعل است، ولکن از این اخبار یک مطلب استفاده میشود که تشویق می فرماید امام سلام الله علیه به اینکه چون قالب نفوس دنبال ثواب و مزد که یک عملی که هم راحت باشد وهم ثواب زیاد باشد مثل صلوات بر محمد و آل محمد که سید الاذکار است که ما در روایات این ترغیب به تحصیل ثواب است و ترک مکروه هم ثواب دارد چرا که به خباثت و ظلمت مکروه انسان مبتلا نمی شود علی الخصوص بنابر مسلک عدلیه که قائلند احکام ملاکات نفسی الامری دارند یعنی در مستحبات ملاک حسنی دارد که به حد الزام نرسیده ولی تحصیل او خوب است کما اینکه در باب مکروه ترک اوبه مرحله ی الزام نرسیده که حرام باشد ولی ترک او حسن است چون ظلمت دارد که ما من مکروه واقعی که ارتکاب او تاریکی می آورد و لذا تا می تواند مستحبات را انجام دهد و مکروهات را ترک کند چنانکه برخی بزرگان مقید بودند که مکروهی از ایشان صادر نشود.

اگر از این اخبار بطور کل در باب افعال عنوان فعل در روایات را مثال بدانیم، و تحصیل ثواب مطلوب اخبار من بلغ است و این اختصاص به مستحب ندارد و در باب تروک هم تحصیل ثواب هست همانطور که فعل مستحب ثوبا می آورد ترک مکروه هم ثواب دارد از این جهت که مبتلا به ظلمت نمیشود، پس بنابراین دائره بلغه ثواب را توسعه می دهیم به ارتکاب مستحب و ترک مکروه که مطلوب ما هم همین است ولی اشکال وارده همان اشکال وارده بر وجه اول است که این اولا خلاف ظاهر است چون ظاهر فعل در مقابل ترک است نه فعل به معنای لغوی که شامل جانب ایجاد و ترک شود و این خلاف ظاهر است مضافا بر فرض قبول کنیم قطعی نیست و ملاک ظنی است که حجت نیست و با توجه به حرمت تشریع نمیشود با خبر ضعیف با توجه به اخبار من بلغ حکم به کراهت کرد .

راه دوم که محقق اصفهانی به تبع مشهورآورده اند برای توسعه در ادله سنن و تعمیم و شمول اخبار من بلغ برای شمول مکروهات اینکه گفته شود ترک مکروه مستحب است، بحث است که اگر فعلی مستحب شد میشود گفت ترک او مکروه باشد یا بالعکس اگر فعلی مستحب است ترک او مکروه است که بعضی قائل اند، آیا ملازمه هست مثلا استحباب دارد تعمّم ایستاده، آیا می توان می توانیم اگر دلیلی نداشته باشیم که تعمم جالسا مکروه است که قائل دارد، البته ملازمه نیست اما برخی قائلند؛ و راه دوم که شامل باب مکروهات هم شود که بگوییم ترک مکروه مستحب است بنابر این استحباب ترک بالملازمه در اینجا خبر ضعیفی قائم شد ثابت می شود، بله اگر بالمطابقه خبر ضعیف قائم به کراهت شده اما به بالالتزام می توانید بگویید که ترک مکروه مستحب و ثواب دارد که داخل در اخبار من بلغ می شود که اگر ثواب برسد به اعتبار اینکه ترک مکروه ثواب دارد .

البته این وجه را هم باید ما باید ترک را به عنوان فعل به معنای عام بدانیم و بگوییم میزان فعل نیست بلکه میزان ثواب است که همانطور که فعل برخی از امور ثو.اب دارد ترک هم ثواب دارد که ترک مکروهات باشد پس این می شود از مصادیق اخبار من بلغ کهاین شیئ مکروه است و استحباب ترک ثابت شده پس فعل می شود مکروه، این وجه هم مرحوم حاج شیخ میفرماید که مخدوش است که اثبات مدعا مشهور نمی کند چون این کلام بر مبنای باطل استوار است، بحث است، آیا هر حکم تکلیفی از نظر شارع منحل به دو حکم می شود، که اگر ما انحلال به حکمین را قبول نکینم کما هو الحق که در جای خودش ثاب است،نمی توانیم بگوییم اگر شیئی مستحب شد ترکش مکروه است، ممکن است ترکش مباح باشد، خلاصه این یک حکم واحد است و دو حکم نمیشود و اما کلاو مدعی معنایش این است که اگر شیئی کراهت او ثابت شد از طرفی ترکش می شود مستحب در حالی که دو حکم نیست و آنچه شما بالالتزام اخذ کردید نمیشود به شارع نسبت دهید که حکم کرده عنوان کراهت و یا استحباب است فقط و نمی شود گفت ترک مکروه هم مستحب است پس هر حکمی یک حکم است نه دو حکم منحل شود مثال در وضو نماز که ترک کند بگویید مکروه از او صادر شده که کسی این حرف را نمی گوید پس این راه دوم هم بر اساس یک کلام بی اساس است و اثبات مدعا را نمی کند مضافا بر اینکه این بر این اساس است که ما فعل را عام بگیریم که شامل ترک هم بشود و این خلاف ظاهر است چون در عرف هم در فعل امر وجودی را می فهمند نه اینکه ترک را هم شامل نمی شود و عبارت صاحب معالم (التروک تجتمع وتجامع کل فعل) اولا تروک خودش قابل اجتماع است و صدها ترک در آن واحد جمع می شود و با هر فعلی هم می سازدو در موقع ارتکاب صدها فعل ترک می شود.

طریق سوم ادعای مشهور و نقد مرحوم حاج شیخ ره[3]

راه سوم که مشهور ادعا کرده اند ترک مکروه اطاعت است است نسبت به نهی تنزیهی از چیزی که قطعا ثواب بر او داده می شود اگر کسی در مکروهات و یا مستحبات اطاعت کند حسن فاعلی برای او ثابت است چون منقاد است پس بر این ترک ولو به حسب واقع صادر نشده باشد لذا می فرمایند اطاعت نهی تنزیهی ثواب داده میشود و که در مکروه هم در موردی که در خبر برسد این ثواب مانند مستحب رسیده است.

ترتب ثواب در مستحبات بخاطر اطاعت امر استحبابی است و دراینجا هم چون حسن فاعلی دارد و منقاد است در مقابل مولا ولو فعل به حسب واقع مستحب نباشد و همین معنا عینا در مکروه هم هست و فرقش اینجا آنجا ایجاد و امر استحبابی است است و اینجا ترک هم نهی تنزیهی غیر الزامی است مطابق همان است که ثواب است و موضوع محقق شود میشود همانطور که حکم به استحباب می شد در مورد ترک هم حکم به کراهت شود و در حقیقت در این وجه سوم موضوع اخبار من بلغ را موضوع را درست کند اطاعت است که اگر موضوع که محقق شد حکم به ترتب ثواب هم هست و اگر ثواب باشد چه بخاطر امر باشد و چه بخاطر ترک باشد می شود که شما حکم کراهت کنید.

می فرمایند که سابق بیان شد که دلالت مطابقی اخبار جعل ثواب که در حقیقت جعل ملزوم است چون بالمطابقه جعل لازم که ثواب است و بالالتزام جعل ملزوم که عبارت است از امر استحبابی و یا نهی تنزیهی که کراهت باشد پس گرچه در ظاهر جعل ثواب که کاشف از جعل ملزوم می شود که امر یا نهی باشد در نتیجه مقتضای اخبار من بلغ تارة جعل استحباب و اخری جعل کراهت و در اصول در بحث حجیت خبر و یا بحث استصحاب قائل شدیم بنابر مشرب کسانی که نتیجه ادله حجیت خبر گرچه به ظاهر حجیت خبر است ولی در واقع جعل حکم مماثل است طبق مودای خبر و در استصحاب گرچه به ظاهرحرمت نقض یقین به شک است ولی در واقع جعل حکم مماثل است بقاءً و این هم نظیر آنهاست و لکن عمده اشکال این خلاف ظاهر اخبار من بلغ زیرا در اخبار فعل در مقابل ترک میزان است و فعل به معنای عام که شامل ترک شود خلاف ظاهر است و در ادامه تعبیر حاج شیخ ره می فرمایند چون ظاهر را در افعال و وجودات است نه در تروک و عدمیات پس این وجه هم اثبات مدعا را نمی کند و اینکه مشهور قائل به تعمیم شده اند با انها اثبات نمی شود

بنده وجه دیگری برای قول مشهور ندیدم ولی مرحوم حاج شیخ ره استدراک میفرمایند که طبق این وجه اثبات مدعا از طریق تعمیم ثابت می شود البته فردا توضیح می دهیم و صل الله علی محمد آل محمد.


[1] نهایة الدرایه فی شرح الکفایه، محمد حسین اصفهانی، ج4، ص187.
[2] نهایة الدرایه فی شرح الکفایه، محمد حسین اصفهانی، ج4، ص188.
[3] نهایة الدرایه فی شرح الکفایه، محمد حسین اصفهانی، ج4، ص188.