درس خارج اصول استاد سیدمحمدرضا حسینی آملی

96/11/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اخبار من بلغ /برائت /اصول عملیه

خلاصه مباحث گذشته:

بحث ثمره نزاع در اینکه آیا به اخبار من بلغ استحباب عمل ثابت میشود یا فقط ارشاد و انقیاد است، در موارد مختلف ظاهر می شود: یکی در مورد ترتیب آثار وضعیه بر عمل صادر از خبر ضعیف بنابر اینکه استحباب عمل ثابت شود، آثار وضعیه عمل نیز ثابت می شود و در صورتی که دلالت بر انقیاد کند، نمی شود آثار وضعیه شیئ را بر او مترتب کرد؛ البته عرض شد آثار وضعیه بنابر مسلک اول در صورتی است که از آثار شیئ به صورت اولی باشد و ولی اگر از آثار به عنوان آخر مثل عنوان بلوغ باشد در این صورت در ترتیب آثار اشکال شد که گذشت.

اشکالات در ترتیب ثمره بحث بر جناب شیخ ره و جواب از آن

یکی از این ثمرات این نزاع که شیخ انصاری ره در مورد باب وضوییکه به خبر ضعیف وارد شده باشد که ایشان می فرمایند بنا بر مسلک اول رافع حدث است و بنا بر مسلک دوم رافع حدث نیست، در این تطبیق شیخ دو اشکال شد که این ثمره در مورد وضو در صورتی ثابت است که رافعیت حدث برای هر وضویی ثابت باشد، اگر هر وضویی بما هو وضو اثرش رافع للحدث می توانید بگویید بنابر مسلک ول رافع حدث است و بنابر مسلک دوم نیست در حالی که این ثابت نشده چون ما در مواردی ثابت است که وضو وارد شده و مستحب هم هست مع ذلک رافع حدث نیست و بنابراین وقتی وضوی غیر رافع حدث داریم با اینکه مستحب است نمی توانیم بگوییم ثمره نزاع در باب وضو جاری است شاید آن وضو رافع حدث نیست نه از باب این باشد که قائل است به عدم اثر از مسلک دوم باشد بلکه از این باب باشد که این وضو در آن مورد اثر را ندارد چرا که ما وضوهایی داریم که رافع حدث نیستند؛ این یک اشکال بر مرحوم شیخ بر ترتیب ثمره در باب وضو.

اشکال دوم آیا ملاک عبادیت وضو وجوب یا استحباب وضو است بخاطر غایت مستحب، تا بعد ما در مورد بحث تا بگوییم ثمره این نزاع در وضو جاری است و حال آنکه استحباب وضو لغایة مستحب، این ملاک عبادیت نیست کما اینکه بالاتر از این وجوب وضو ملاک عبادیت نیست، بلکه ملاک عبادیت و مقربیت رجحان نفسی اوست که بیان شد درکتب فقهی ثابت شده که اصلا وضو بما هو وضو استحباب دارد و رجحان نفسی دارد هر چند ما دلیل بر وجوب نداریم که در جواهر مبسوط بحث شده مثل استحباب نفسی وضو جنب و زن حائض که استحباب نفسی او را کسی منکر نیست.

جواب از دو اشکال بر مرحوم شیخ ره

اما این دو اشکال بر شیخ رد می شود اما اشکال اول که این ثمره بین مسلکین در فرضی ثابت است که همه وضوها رافع للحدث باشد و حال آنکه ما وضوهایی داریم که رافع للحدث نیست اما اینکه اشکال وارد نیست این ثمره که شما قائل شدید صحیح نیست که وضو رافع للحدث مطلقا، که اگر استحبابش ثابت شود رافع للحدث و اگر استحبابش ثابت نشود و اخبار من بلغ فقط بر انقیاد دلالت کند بنابراین رافع حدث نیست، اما بخاطر اینکه وضوءهای که رافع حدث نیست پس معلوم می شود با قطع نظر از مبنای ارشاد و انقیاد، می شود کسی مبنای اول را قائل باشد و وضو رافع للحدث نباشد

اما جواب از اشکال، وضو حسب ادله که رجحان ذاتی و استحباب نفسی او را ثابت می کند وضو حدث را رفع می کند و کل وضو رافع للحدث از ادله استفاده میشود و در آنجایی که رافع حدث نیست بخاطر این است که مرتبه حدث مرتبه شدیده است چون حدث اکبر داریم و حدث اصغر و درجات حدث تفاوت دارد و آن مرتبه قویه و شدیده از حدث مثل جنابت و حیض بواسطه وضو رفع نمی شود نه بخاطر عدم رافعیت وضو بلکه لکون الحدث شدیداً و برخی صبغه عرفانی می دهند که از روایات استفاده می شود وضو نور است، نهایت گاهی ظلمت حال شخص به لحاظ جنابت و سائر اسباب به حدی است که وضو رافع او نیست و فقط بواسطه غسل باید باشد

بنابراین ما وضو را رافع حدث اصغرو نور می دانیم و در موارد نقض که شما بیان کردید حدث اکبر است نه حدث اصغر و شاهد این است که ظلمت و مانع اکل و شرب و یا بیان ذکر حق تعالی در اوقات صلاة برداشته می شود ومی تواند شخص به این مقدار از طهارت اکل و شرب کند و یا زن عبادت کند.

و لذا می فرمایند شما باید رافعیت وضو را نسبت به خود وضو ملاحظه کنید نه نسبت به هر حدثی و آن رافع حدث اصغر است و وضو اصلا اقتضای رفع حدث اکبر ندارد که شما بگویید رفع نشد و یک ثمره ثابته برای وضو نیست که بنابر دو مسلک فرق کند و حکم بنابر اول مترتب شود و بنابر دوم مترتب نشود پس بنابر این اشکال وارد نیست، لذا تعبیر یمکن ان یقال آورد اند چون بعضی با این مبانی کمتر انس دارد و لذا می فرماینذد اگر کسی اهل ذوق باشد و به روایات به دقت بیشتری نگاه کند متوجه می شود حدی از نور برای وضو هست و آثار وضو در روایات زیاد است از جمله جناب سلمان که وقتی پرسیدند فرمود که من تمام شبها در حال عبادتم و اموری دیگر هم بیان فرمودند، آمدند پیش پیامبر ص که این عجم ادعاهای دروغ می کند و ما مکرر دیدیم که شبها را خوابیده چطور ادعا می کندپیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند چه می گویید در مورد شخصی که لقمان این امت است از خودش بپرسید جواب شما را می دهد وقتی سوال کردند فرمود چون هر شب با وضو می خوابم و شنیدم از حبیبم رسول خدا ص که هر کس با وضو طهارت کندد به منزله کسی است که تا صبح مشغول عبادت باشد و لذا چون من همیشه با وضو می خوابم می توانم ادعا می کنم هر شب در طول سنه عبادت می کنم.[1]

از این بیان اشکال دوم هم که مناط عبادیت وضو، استحباب یا غایت واجب نیست تا شما بگویید وضو اگر مستحب باشد آثار باشد و الا نه؛ خیر ممکن است برخی از آثار ناظر به استحباب و وجوب وضو نباشد که این جواب را گرچه مرحوم حاج شیخ تصریح نکرده اند اما می شود گفت این اشکال هم وارد نیست بخاطر اینکه یک وقت است که اثر از آثار استحباب وضو است که اختلاف دو مسلک معنا پیدا می کند اما یک وقت اثر برای خود وضو است اما وضو از نظر حکم شرعی وقتی استحباب او ثابت است دو مسلک معنا دارد که از دو حال خارج نیست یا لعرضٍ می شود واجب و اما اگر عارضی نباشد می شود مستحب و ما وضوی غیر مستحب نداریم پس اگر آثار دیگری باشد که ناظر به استحباب او نباشد نمی توانید بگویید منفک از استحباب و رجحان ذاتی وضو است پس هر دو مسلک ثمره پیدا می کند چون اگر استحباب ثابت شد کاشف است که داری آثار است وبنابر مسلک اول ترتیب آثار است و بنا بر مسلک دوم نه.

ثمره بحث در بلل مسترسل و اشکال بر او

و یکی دیگر که مرحوم شیخ وارد شده اند و به عنوان ثمره ذکر کرده اند موضوع مسح بر بلل زائد از قبضه و حدّ وجه در مورد کسی که لحیه او بلندتر از حد قبضه است؛ در وضو شخص می تواند از بلل در اعضا وضو استفاده کند اما در مورد بلل موجود در این لحیه زائد آیا می شود؟ اگر آن زائد از حد قبضه مستحب باشد می تواند از بلل استفاده کند اما اگر استحباب نداشته باشد و فقط جنبه به عنوان مقدم یقینیه که حد وجه را غسل کرده آن زائد را بیاورد که این غسل نه واجب است و نه مستحب و مقدار واجب غسل وجه است و مقدار قبضه لحیه هم واجب است در مقام غسل وجه اما اگر گفتیم زائد مستحب است می شود جزء وضو غسل او لازم است ولی اگر گفتیم مستحب نیست غسل مقدمه واجب است و غسل از باب اینکه یقین کند تمام واجب را می شوید از بلل زائد نمی شود استفاده کرد و جناب شیخ ره این را از باب ثمره ذکر کرده اند.

لذا می فرمایند بناء علی ارشاد اخذ بلل از این مسترسل جائز نیست چرا که جزء رطوبت وضو نیست بلکه هو راجح عقلا که جهتش اینکه شخص اطمینان پیدا می کند که مقدار لازم در غسل انجام شده و نظرشیخ انصاری ره[2] نمیشود از بلل زائد استفاده کرد و لو قائل به استحباب شویم و اگر مبنای شیخ انصاری که بر فرض استحباب غسل زائد اخذ بلل او جائز نباشد این ثمره نیست چون علی کل تقدیر اخذ بلل جائز نیست و وجه عدم جواز در کتاب طهارت فرموده ند ما دلیلی برجواز مسح برهر بللی از آبی که استعمال شده در وضو به عنوان وجوب یا مستحب نداریم و قدر متیقن مقدار بللی است که بالاصاله شسته شده که خود مقدار لحیه است که داخل در حد وجه است و زائد بر او لو مستحب باشد اما از بلل او نمی شود استفاده کرد پس در موقعی میشود به عنوان ثمره استفاده کنید که مسح به مطلق بلل در وضو جائز باشد چه بلل در اعضایی که غسل آنها واجب باشد یا مستحب که ثمره می آید ولی اگر گفتیم جائز نیست بلکه باید به قدر متیقن اکتفا کنیم دیگر ثمره نخواهد بود البته خود مرحوم شیخ در کتاب طهارت وجه عدم جواز را چون در دلیلی که برای اخذ بلل در مسح رسیده مطلق نیست بلکه دلیل طوری است که باید به قدر متیقن باید اکتفا کنیم و کانّه اجمال دارد ولی در تعلیقه مرحوم آخوند بر رسائل ص 127مطلبی را میفرمایند( لابد من ان یکون بلل الوضو و لایصح ببلل ما لیس منه و ان کان مستحبا فیه ) ایشان فرق می گذارند بین آنچه جزء وضو است و بین آنچه خاارج از ماهیت وضو است اما ظرف آن مستحب داخل در وضو است.

بعضی از مستحبات است که ظرف آنا برخی از اعمال واجب و مستحب است مثلا فرض کنید نماز واجب ظرف آنهاست مثل جلسه استراحت و قنوت و بعضی از ادعیه که صلاة ظرف آنهاست و جزء نماز نیستند و در ظرف نماز است، و وضو هم ظرف است برای مثل استقبال الی القبله و یا قرائت سوره قدر و یا اذکاری که بریا هر یک از افعالکه رسیده و اینها جزء وضو نیستند ولی وضو ظرف آنهاست، ایشان در رساله برائت تعبیری که برای اخذ بلل از مسترسل الحیه فرموده اند با بیان در رسائل که از باب اخذ قدر متیقن فرمودند نمی توانیم اخذ کنیم و مسح کنیم در آنجا فرمایش دیگری دارند که ما باید اخذ بلل از آنچه جزء وضو هست و به عنوان جزء وضو هست مثل ید تا مرفق و یا وجه طولا و عرضا واجب هست ولی زائد بر این ولو مستحب هستند غسل از مسترسل اللحیه می فرمایند این مستحبی است که وضو ظرف اوست و چون اصلا جزء وضو نیست نمی شود بحث کرد و حتی اگر مستحب هم باشد چون جزء وضو نیست و از ماهیت وضو خارج است اساسا از موضوع بحث خارج می شود این کلام شیخ است.

از ادله استفاده می شود این فرمایش شیخ خلاف روایات است و ظاهر امر به شیئ یا به عنوان جزء است یا به عنوان شرط ومطلوبیت به نفسه ندارد پس گر چه امر به شیئ ظهور مطلوبیت نفسی دارد ولی این ظهور اولی منقلب می شود که ظهور به ارشاد به جزئیت و یا شرطیت است از قبیل نهی اولی که ظهور در مبغوضیت دارد که منقلب می شود به ظهور به ظهور ثانوی که تعبیر می کنیم از او به عموان مانعیت مثل نهی از لبس حریر به عنوان این است که ناظر است به مانعیت لبس حریر از صلاة در اینجا هم همین طور که ناظر می شود یا به جزئیت و یا شرطیت.

مطلب دیگر اینکه ترتیب آثار وضعیه و یا تکلیفیه بنابر مسلک اول و عدم ترتیب بنابر مسلک دوم، در صورتی است که آثار مستحب به عنوان آثار ذاتی فعل نباشد و الا اگر به عنوان عرضی از آثار شیئ باشد همانطور که در غسل جمعه عرض شد که اگر به عنوان بلوغ ثواب این حکم رسیده باشد در ترتیب آثار مثل رافعیت حدث محل کلام است یعنی لقائل که تفکیک کند یعنی از یک طرف قائل با استحباب او و از طرف دیگر او را رافع حدث نداند کما اینکه بعضی از بزرگان به این فتوا داده اند

وتتمه بحث فردا انشالله و صل الله علی محمد و آل محمد


[1] معانی الأخبار، شیخ صدوق، ج1، ص234.
[2] فرائد الاصول، شیخ مرتضی انصاری، ج2، ص158.