درس خارج فقه استاد سیدمحمدرضا حسینی آملی

97/02/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تطابق /شروط العقد /بیع

خلاصه مباحث گذشته: بیان شد آیا در عقد باید طرفین از اول عقد تا آخر واجد شرایط عقد باشند یا خیر؟ اختلاف بین بزرگان بود؛ فرمایشی را از مرحوم امام رض نقل کرده بودیم که ایشان فرموده بودند در ماهیت بیع چیزی به عنوان مخاطبه و تخاطب وجود ندارد که ما بگوییم که طرفین باید از ابتداء تا انتهاء عقد اهلیت انشاء داشته باشند و اشکال کردند بر شیخ ره که بیان این که معامله با غیر اهل مثل معامله با دیوار و حیوان است، اجنبی از عقد بیع است.

 

بیان فرمایش حضرت امام خمینی ره[1] و نقد آن

لذا فاقدیت آقای موجب شرائط را حین القبول، و یا فاقدیت آقای قابل شرائط را حین الایجاب هیچ ضرری به صحت عقد، بعد از اینکه حین العقد واجد باشد، ندارد.

در حق مطلب باید عرض کرد، هر چند که مخاطبه و تخاطب دخلی در ماهیت بیع ندارد. ولی بحث در این نیست. بله در بحث ماهیت بیع، همانطور که مخاطبه و تخاطب دخیل نیست، انشاء هم دخیل نمی باشد. ولکن اگر قصد ما انشاء بیع باشد، باید مخاطبه و تخاطب باشد، و الا به صِرف انشاء بیع درست نیست. لذا مرحوم حاج شیخ ره می فرمایند: مدار معاهده عرفیه، این است که بین الاثنین باشد.

بنابرین بیع بما هو بیعٌ، شیءٌ، اما عقد البیع بما هو عقدٌ شیء آخر. شیخ انصاری رض این که بیان کردند تخاطب با غیر اهل مثل تخاطب با جدار است، نمی خواهند بگویند که مخاطبه در ماهیت بیع دخیل است، بلکه می خواهند بگویند که عقد البیع نیاز به تخاطب دارد که می فرمایند معیت شاعر ملتفت الی ما یلتزم للغیر در مقابل ما یلتزم له الغیر[2]

تعهدی که این آقای موجب می دهد متوجه به قابل است، و التزامی که قابل دارد متوجه به بایع است، لذا تا طرفین شعور و توجه و اهلیت نداشته باشند، عقد البیع شکل نمی گیرد.

لذا با این بیان نمی توانیم با مرحوم امام رض همراه بشویم.بنابرین اگر کسی بخواهد عهدی را انشاء کند، قصد جدی در نفس عاقل با کسی که کالجدار او الحمار است، با این که بداند بعداً ملتفت می شود و اهلیت پیدا می کند، محقق نمی شود. لذا باید این مطلب را بپذیریم که در باب عقد 2 طرف لازم است. و الا این که انسان پیش خودش بنشیند و انشاء معامله بکند، و بعد بگوید من انشاء کرده ام، و بعد کسی بیاید قبول بکند.

1تحقیق در مقام

این است که شروط معتبره در باب مشتری و بایع 2 قسم است.

شروط عقلی: عبارت است از شروطی که ماهیت عقد (نه ماهیت بیع، عقد البیع شیءٌ و خود بیع بما هو بیعٌ شیءٌ آخَر. در ماهیت بیع تخاطب نیست، ولی در ماهیت عقد البیع تخاطب هست.) لذا التفات مثلاً مقوِّم عقلی ماهیت عقد است. امر عقد امرٌ انشائیٌ و انشاء قوامش به قصد است، و مکرر گفته ایم که انشاء و اخبار از وجوه استعمال اند.

استعمال تارةً به عنوان اخبار است تارة به عنوان انشاء. اگر مقصود و منظور به حکایت از ما فی الواقع باشد، إخبار است. و اگر حکایت فی الواقع را نداشته باشد، بلکه منظور او این است که انشاء معنایی در حال و ایجاد امری اعتباری در افق نفس بکند در حال. (این هم که فی الحال می گوییم، به خاطر این است که زمان ظرف انشاء است. و الا در حقیقت انشاء زمان هم دخیل نیست.) و انشاء نیاز به مبرز دارد برای این که دیگران عالم به آن شوند. و الا ابراز هم در ماهیت انشاء نیست.

لذا می گویند وجود لفظ، وجود للفظ اولاً و بالذات، و وجود للمعنی ثانیاً و بالعرض و الا وجود اولاً و بالذات معنی و انشاء خارج از لفظ و زمان و ... است پس عقد ایجاد در مرحل ایجاب و قبول است پس عقد محتاج قصد است

شروط اگر مربوط به استعمال و قصد باشد، بدون این شروط عقد و استعمال تحقق پیدا نمی کند. از قبیل حیات و عقل و عدم النوم و عدم الاغماء که شروط عقلیه است.

در مقابل شروطی است که ربطی به ماهیت عقد ندارد، و اگر نباشد از نظر عقلاء ماهیت عقد تحقق یافته است، ولی شارع آن شروط را معتبر کرده است. مثلاً شارع می گوید عاقد نباید صبی یا محجور باشد.

اگر عاقد صبی باشد، یا محجور باشد، از نظر عقلاء مسلوب العبارة نیست، و به راحتی می تواند قصد انشاء و عقد کند، ولی شارع عبارات این 2 را کالعدم محسوب می کند که تعبیر یه شروط شرعی می کنند

 

خب علی القاعدة هر یک از بایع و مشتری باید واجد این شروط از اول عقد تا انتهاء عقد باشند. بایع باید واجد شروط حتی حین القبول باشد، و قابل هم حتی باید حین الایجاب واجد شروط باشد، با این که این 2 در این 2 زمان کاری انجام نمی دهند. چه شروط شرعیه و چه شروط عقلیه را باید داشته باشند.

لذا اگر بایع بگوید که بعتک هذا المتاع، و بعد مجنون شد، قبول مشتری فایده ای ندارد. و عکسش هم همین طور است.

1.1نظر مرحوم شیخ انصاری ره

لذا مرحوم شیخ رض واجدیت طرفین للشروط العقلیه و النقلیه را لازم می داند، و ادعاء می کنند اگر این شروط نباشند، معاهده و معاقده تحقق پیدا نمی کنند.

لذا چون عقد به عنوان یک معاهده بین الطرفین است، علی القاعده طرفین باید واجد همه شروط باشند چه شروط عقلیه و چه شروط نقلیه.

مرحوم شیخ می فرمایند: و الاصل علی اعتبار هذا الشرط الاجماع علی بطلان المعامله لو رجع البایع عن ایجابه قبل قبول المشتری. اگر بایع از انشاء ایجاب خودش قبل از قبول مشتری، بر گردد؛ اجماع قائم شده است که این معامله باطل است. از این اجماع بر بطلان کشف می کنیم، که صِرف واجدیت للشروط حین انشاء الایجاب کفایت نمی کند. یکی از شروط قصد جدی بود، باید این قصد تا هنگام قبول باقی باشد، و الا اگر منصرف شود، دیگر این شرط که قصد جدی است، از بین رفته است. پس معلوم می شود که شروط باید از ابتداء تا انتهاء عقد موجود باشند.

بعد مرحوم شیخ انصاری رض اشکالی را از باب وصیت بر خودشان ذکر کرده اند و آن را جواب داده اند که جلسه بعد انشالله و صل الله علی محمد و آل محمد


[1] کتاب البیع، السید روح الله الموسوی الخمینی، ج1، ص354.
[2] حاشیة الکتاب المکاسب، الشیخ محمد حسین الاصفهانی، ج1، ص291.