99/09/13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: روششناسی تفسیر قرآن کریم با رویکرد آیات العقائد / علم قرآن در نزد اهل بیت / بررسی روایات
در مباحث مقدماتی همان طور که اشاره شد، بنا بر مدارک قطعی علم به قرآن و کتاب در نزد پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بوده است.
سؤال: آیا ایشان همه قرآن را تفسیر کردهاند یا خیر؟ آن مقداری که الان از آن حضرت به دست ما رسیده، تفسیر همه قرآن نیست. اما طبق مدارک مسلم، ایشان همه قرآن را برای حضرت علی (علیه السلام) تفسیر کردهاند و حضرت علی (علیه السلام) و سایر ائمه (علیهم السلام) هم بر این مطلب تأکید داشتهاند.
مثلاً در خطبه 192 نهجالبلاغه حضرت علی (علیه السلام) میفرمایند مرا از ابتدا در دامان خودش قرار داد و جایگاه من و اختصاصاتی که در قبال و نزد پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) داشتم، همه شما آن را میدانید. این شدت مصاحبت و همراهی از این خطبه و نظایر آن استفاده میشود.
برای فهم بهتر مطلب به کتاب اصول کافی مراجعه میکنیم.
کتاب العلم جلد اول چاپ دارالکتب الاسلامیه کتاب الفضل العمل جلد اول صفحه 64 باب اختلاف الحدیث.
... كُنْتُ أَدْخُلُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص كُلَّ يَوْمٍ دَخْلَةً وَ كُلَّ لَيْلَةٍ دَخْلَةً فَيُخْلِينِي فِيهَا أَدُورُ مَعَهُ حَيْثُ دَارَ وَ قَدْ عَلِمَ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ لَمْ يَصْنَعْ ذَلِكَ بِأَحَدٍ مِنَ النَّاسِ غَيْرِي فَرُبَّمَا كَانَ فِي بَيْتِي يَأْتِينِي- رَسُولُ اللَّهِ ص أَكْثَرُ ذَلِكَ فِي بَيْتِي وَ كُنْتُ إِذَا دَخَلْتُ عَلَيْهِ بَعْضَ مَنَازِلِهِ أَخْلَانِي وَ أَقَامَ عَنِّي نِسَاءَهُ فَلَا يَبْقَى عِنْدَهُ غَيْرِي وَ إِذَا أَتَانِي لِلْخَلْوَةِ مَعِي فِي مَنْزِلِي لَمْ تَقُمْ عَنِّي فَاطِمَةُ وَ لَا أَحَدٌ مِنْ بَنِيَّ وَ كُنْتُ إِذَا سَأَلْتُهُ أَجَابَنِي وَ إِذَا سَكَتُّ عَنْهُ وَ فَنِيَتْ مَسَائِلِي ابْتَدَأَنِي فَمَا نَزَلَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص آيَةٌ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا أَقْرَأَنِيهَا وَ أَمْلَاهَا عَلَيَّ فَكَتَبْتُهَا بِخَطِّي وَ عَلَّمَنِي تَأْوِيلَهَا وَ تَفْسِيرَهَا وَ نَاسِخَهَا وَ مَنْسُوخَهَا وَ مُحْكَمَهَا وَ مُتَشَابِهَهَا وَ خَاصَّهَا وَ عَامَّهَا وَ دَعَا اللَّهَ أَنْ يُعْطِيَنِي فَهْمَهَا وَ حِفْظَهَا فَمَا نَسِيتُ آيَةً مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَ لَا عِلْماً أَمْلَاهُ عَلَيَّ وَ كَتَبْتُهُ مُنْذُ دَعَا اللَّهَ لِي بِمَا دَعَا وَ مَا تَرَكَ شَيْئاً عَلَّمَهُ اللَّهُ مِنْ حَلَالٍ وَ لَا حَرَامٍ وَ لَا أَمْرٍ وَ لَا نَهْيٍ كَانَ أَوْ يَكُونُ وَ لَا كِتَابٍ مُنْزَلٍ عَلَى أَحَدٍ قَبْلَهُ مِنْ طَاعَةٍ أَوْ مَعْصِيَةٍ إِلَّا عَلَّمَنِيهِ وَ حَفِظْتُهُ فَلَمْ أَنْسَ حَرْفاً وَاحِداً ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى صَدْرِي وَ دَعَا اللَّهَ لِي أَنْ يَمْلَأَ قَلْبِي عِلْماً وَ فَهْماً وَ حُكْماً وَ نُوراً فَقُلْتُ يَا نَبِيَّ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي مُنْذُ دَعَوْتَ اللَّهَ لِي بِمَا دَعَوْتَ لَمْ أَنْسَ شَيْئاً وَ لَمْ يَفُتْنِي شَيْءٌ لَمْ أَكْتُبْهُ أَ فَتَتَخَوَّفُ عَلَيَّ النِّسْيَانَ فِيمَا بَعْدُ فَقَالَ لَا لَسْتُ أَتَخَوَّفُ عَلَيْكَ النِّسْيَانَ وَ الْجَهْلَ. [1]
حضرت در اولین روایت که نسبتاً مفصل هم هست، میفرمایند من هر روز خدمت حضرت مشرف میشدم و من بودم و ایشان و هر جا که ایشان میرفتند، من همراهشان بودم و پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) این روش را با غیر من انجام نمیدادند. چه بسا در منزلم بودم و پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میآمدند و اکثر روز را در منزل من بودند و یا من به منزل ایشان میرفتم و زنان و همسرانشان را به بیرون میفرستادند و در نزد پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) جز من، کسی باقی نمیماند. البته وقتی پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به منزل من میآمدند، حضرت زهرا (سلام الله علیها) و فرزندان من از خانه بیرون نمیرفتند و وقتی من هر سؤالی میکردم، پاسخ میدادند. هیچ آیه قرآنی بر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نازل نمیشد، مگر اینکه ایشان بر من میخواندند و املاء میکردند و من با خط خودم آنها را مینوشتم و پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) تأویل، تفسیر، ناسخ، منسوخ، محکم، متشابه، خاص، عام و غیره را برای من بیان میکردند.
یا در کتاب بصائر الدرجات در جزء 4 باب 10 تصریح روایات این است که راسخ در علم، اهل بیت و در رأس آنها حضرت علی (علیه السلام) هستند. پس پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) همه آن علوم را به حضرت علی (علیه السلام) عنایت کردند.
11 حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ حُجْرٍ عَنْ حُمْرَانَ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَجْلَانَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع)فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ ﴿بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ﴾ قَالَ نَحْنُ الْأَئِمَّةُ خَاصَّةً وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ فَزَعَمَ أَنَّ مَنْ عَرَفَ الْإِمَامَ وَ الْآيَاتِ مِمَّنْ يَعْقِلُ ذَلِكَ.
12 حَدَّثَنَا عَبَّادُ بْنُ سُلَيْمَانَ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا(ع)عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى ﴿بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ﴾ قَالَ هُمُ الْأَئِمَّةُ خَاصَّةً.[2]
باب 11 کتاب بصائر الدرجات روایات متعددی دارد و این در سینههای اهل بیت کاملاً ثابت و ماندگار بود. روایت به امام باقر میرسد و سند روایت محذوری ندارد. آیات قرآن، آیات بینات و روشنی هستند، اما آیا این روشنی برای همه است؟ در سینههای کسانی که به آنها علم داده شده است. یا در آیهای که میفرمایند تبیین را پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) باید انجام میداد. در سوره نحل آیه 89 میفرمایند ما کتاب را بر شما به عنوان بیان هر چیزی نازل کردیم که تبیان همه چیز است.
اما آیا این بیان هر چیزی برای همه اصحاب پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هم بوده است؟ خیر. لذا در روایات حضرات معصومین در توضیح آیه بل هو آیات بینات فی صدور الذین اوتوا العلم، میفرمایند اگر جایگاه چیزی از نظر جایگاه و ترکیب کلامی، مؤخر باشد اما به جهتی مقدم شود، مفید حصر است (تقدیم مفعول). مثل آیه ایاک نعبد و ایاک نستعین در سوره حمد که باید بگوییم ایاک نعبدک و ایاک نستعینک، اما مفعول را مقدم میداریم و میگوییم ایاک نعبد و ایاک نستعین که دلالت بر حصر دارد. یعنی خدایا فقط تو را عبادت میکنیم و فقط از ذات احدیت تو استعانت میجوییم. البته در جای دیگر خدای متعال میفرمایند استعینوا بالصبر و الصلات که منظور، پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، حضرت علی (علیه السلام) و موارد بحث توسل است. البته آنها بالاستقلال نیستند بلکه استعانت جستن از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت در سلسله طولیه، بازگشت به استعانت از خدای متعال دارد، اما استعانت استقلالی فقط از آن خداست.
در این روایت هم حضرت میفرمایند ایانا عنا، یعنی منظور و مقصود خدای متعال از این آیه فقط ما (خاندان عصمت و طهارت) هستیم. یا روایت دیگر از ابی بصیر است که امام باقر میفرمایند حضرت این آیه را خواند و راوی سؤال کرد که آیا این آیات و بینات در نزد شماست؟ حضرت میفرمایند چه کسی قرار است باشد، غیر از ما.
در روایت دیگر امام باقر میفرمایند یا ابا محمد (کنیه ابی بصیر) کسانی که میگویند علم تمام بین جلد قرآن در نزد آنهاست، چه کسانی هستند؟ قرار است چه کسی غیر از ما (خاندان عصمت و طهارت) باشد؟ در تعبیر و روایت دیگر حضرت میفرمایند نحن.
در روایت دیگری میفرمایند فقط اهل بیت. در واقع به یک معنا مبالغه و به معنای دیگر تعبیر کنایهای ابلغ من التصریح است یعنی جای سؤال ندارد و واضح است. ایشان در این باب حداقل 17 روایت آورده است. لذا با توجه به این نکات مشخص میشود که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به اهل بیت، حضرت علی (علیه السلام) و بقیه امامان معصوم همه آن علوم را عنایت کرده است.
9- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كِتَابُ اللَّهِ فِيهِ نَبَأُ مَا قَبْلَكُمْ وَ خَبَرُ مَا بَعْدَكُمْ وَ فَصْلُ مَا بَيْنَكُمْ وَ نَحْنُ نَعْلَمُهُ. [3]
امام صادق میفرمایند کتاب خدا خبر قبل از شما و اخبار بعد از شما و هر آنچه که مربوط به مابین شماست، مائیم که همه اینها را میدانیم. در کتاب کافی مرحوم شیخ کلینی بابی منعقد میکند در مورد اینکه تمام قرآن را فقط ائمه (علیهم السلام) جمع کردهاند و در نزد آنهاست و آنها هستند که همه علم قرآن را میدانند. ایشان در مورد این مسئله خاص 6 روایت آورده است. تمام کتب آسمانی در نزد اهل بیت است. اهل بیت تمام این کتب آسمانی را با اختلاف زبانی که این کتابها دارند، میدانند. احدی توان ندارد که ادعا کند که در نزد او تمام قرآن، ظاهر و باطن قرآن هست، غیر از اوصیاء پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله).
[20] وعنه عن عبد الله بن جعفر، عن السياري، عن محمد بن بكر، عن أبي الجارود، عن الأصبغ بن نباته، عن أمير المؤمنين عليه السلام في حديث أنه قال: ما من شئ تطلبونه إلا وهو في القرآن، فمن أراد ذلك فليسألني عنه. [4]
حضرت علی (علیه السلام) میفرمایند هر چه شما بخواهید، در قرآن هست. سؤال: چگونه در قرآن هست؟ حضرت میفرمایند اگر علم همه قرآن را میخواهید، اگر هر چه را طلب میکنید و من میگویم علمش در قرآن است، طبعاً باید به اهلش مراجعه کنید و هر کس که میخواهد سؤال کند، باید از من بخواهد. پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به حضرت علی (علیه السلام) و اهل بیت علم قرآن و علم الکتاب را عنایت کرد و طبق تصریحات خود اهل بیت علم به تمام قرآن را فقط ما (خاندان عصمت و طهارت) داریم و بس.
سؤال: آیا همه قرآن هم توسط حضرت علی (علیه السلام) و اهل بیت تفسیر شده است یا خیر؟ علمش را دارند، اما آیا برای اصحاب به مرحله تفسیر و تبیین هم رسیده است یا خیر؟
در پاسخ به این سؤال از حیث ثبوت، واقع، قدرت و امکان، همچنان که اشاره شد، علمش در نزد حضرت علی (علیه السلام) و اهل بیت بوده است.
6 باب في الأئمة أن عندهم بجميع القرآن الذي أنزل على رسول الله ص
1 حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنِ الْمُنَخَّلِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع)أَنَّهُ قَالَ مَا يَسْتَطِيعُ أَحَدٌ أَنْ يَدَّعِيَ أَنَّهُ جَمَعَ الْقُرْآنَ كُلَّهُ ظَاهِرَهُ وَ بَاطِنَهُ غَيْرُ الْأَوْصِيَاءِ.
2 حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ عَنْ جَابِرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(ع)يَقُولُ مَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ يَقُولُ إِنَّهُ جَمَعَ الْقُرْآنَ كُلَّهُ كَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَّا كَذَّابٌ وَ مَا جَمَعَهُ وَ مَا حَفِظَهُ كَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَّا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ. [5]
کتاب بصائر الدرجات مرحوم صفار که ایشان در جزء 4 باب 6 صفحه 213 تعداد 7 روایت میآورد، میفرمایند تمام قرآن که بر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نازل شده، علمش در نزد اهل بیت است. یا باب 8 از کتاب بصائر الدرجات صفحه 217 که مرحوم صفار به اینکه امامان بعد از حضرت علی (علیه السلام) همین علوم را داشتهاند، تصریح دارد. اهل بیت این علوم را به تمام معنا داشتند، اما اگر بخواهند تفسیر کنند و به دیگران منتقل کنند، لازمهاش این است که دیگران ظرفیت آن را داشته باشند. مثلاً اگر کسی بخواهد آب اقیانوس را داخل یک ظرف بریزد، اگر این ظرف قابلیت و استعداد آن را نداشته باشد، واضح است که نمیتواند آب اقیانوس را در خود جای دهد.
در نهجالبلاغه حکمت 139 کمیل بن زیاد میگوید حضرت دست مرا گرفت و به صحرا برد و به سینه خود اشاره کرد و فرمود ای کمیل بهترین این ظرفها، ظرفی است که قابلیت و گنجایش بیشتری داشته باشد، کمیل آنچه که من میگویم حفظ کن و به سینه خود اشاره کرد و فرمود اینجا علوم متراکم و انبوهی است، ای کاش حاملانی برای این علوم عظیم که در نزد من علی هست، مییافتم.
عن ابن عباس : قال : قال لي علي (علیه السلام): يا أبا عباس إذا صليت العشاء الاخرة فالحقني إلى الجبان ، قال : فصليت ولحقته ، وكانت ليلة مقمرة ، قال : فقال لي : ما تفسير الالف من الحمد ، والحمد جميعا ، قال : فما علمت حرفا منها اجيبه ، قال : فتكلم في تفسيرها ساعة تامة ، ثم قال لي : فما تفسير اللام من الحمد؟ قال : فقلت : لا أعلم ، قال : فتكلم في تفسيرها ساعة تامة ، ثم قال : فما تفسير الحاء من الحمد؟ قال : فقلت : لا أعلم ، قال : فتكلم في تفسيرها ساعة تامة ، ثم قال لي : فما تفسير الميم من الحمد؟ قال : فقلت : لا أعلم ، قال : فتكلم في تفسيرها ساعة تامة ثم قال فما تفسير الدال من الحمد؟ قال : قلت : لا أدري فتكلم فيها إلى أن برق عمود الثعنجر ، قال : فقال لي : قم يا أبا عباس إلى منزلك ، فتأهب لفرضك ، فقمت وقد وعيت كل ما قال ، قال : ثم تفكرت فاذا علمي بالقرآن في علم علي 7 كالقرارة في المثعنجر قال : القرارة الغدير ، المثعنجر البحر.[6]
ابن عباس که در علم تفسیر حتی در نزد تسنن هم از جایگاه بلندی برخوردار است، میگوید حضرت به من فرمود آیا تفسیر کلمه الحمد را میدانی؟ نمیدانستم. ساعتی تمام در تفسیر تمام حروف الحمد سخن گفتند. ابن عباس میگوید آنجا بود که علم خودم را در مقابل علم حضرت علی (علیه السلام) مثل قراره (یعنی آب کف دیگ که مانع از سوختن غذا میشود) در برابر مثعنجر (یعنی وسط دریا) دانستم.
روایتی در بحار جلد 99 صفحه 41 حدیث اول داریم که طلحه از حضرت علی (علیه السلام) سؤال میکند که این علوم را به چه کسی دادید؟ حضرت میفرمایند به فرزندانم. پس حضرت علی (علیه السلام) و بقیه ائمه (علیهم السلام) هم علم قرآن را داشتهاند و وارث علم پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هستند. اما هیچ بیانی نیامده که حضرت علی (علیه السلام) و اهل بیت تفسیر تمام قرآن را به دیگران داده باشند. تصریح حضرت علی (علیه السلام) است که میفرمایند ای کاش حاملانی مییافتم و اگر آن علوم، علومی است که علم اول و آخر است، باید یک ظرفی باشد که قابلیت گیرایی و درک همه این علوم را داشته باشد که نداشتند.
در ادامه این مطلب تصریحاتی که اهل بیت در همین زمینه داشتهاند، کاملاً بیان میکند که اهل بیت و عترت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هستند که در کنار قرآن میباشند و علم همه قرآن را دارند و از قرآن جداشدنی نیستند و ماسوای اهل بیت این خصوصیات را ندارند.
مرحوم شیخ حر در کتاب اثبات الهداة میفرمایند حضرت علی (علیه السلام) با گروهی از صحابه بود و فرمود از شما سؤال میکنم که آیا یادتان میآید که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) خطبهای خواند و آخرین خطبه ایشان بود؟ حضرت میفرمایند عمربن خطاب با حالتی غضبناک بر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ایستاد و گفت همه اهل بیت شما در کنار قرآن اینطور هستند ؟ خیر، اوصیاء من از اهل بیت هستند.
البته طبق مدارک مسلم شیعه و سنی اهل بیت همین خاندان عصمت و طهارت هستند. لذا در این تعبیر که در مورد کل اهل بیت سؤال کرد، منظورش از سؤال، کل خاندان پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بود. لذا با توجه به سؤال او، پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) پاسخ را تصریح کرد که کل خاندان من که سؤال توست، همه خاندان من نیست. ولو کلمه اهل البیت، اختصاصی اهل بیت، امامان و حضرت زهراست. اما طبق سؤال او که همه را اتصال داد، پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود اوصیاء من.
پس علم القرآن و علم الکتاب در نزد آنهاست و فقط آنها هستند که با این خصوصیات در کنار قرآن قرار دارند. مرحوم شیخ صدوق در معانی الاخبار میفرماید اینکه پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود 2 ثقل (کتاب خدا و عترت من) را در بین شما میگذارم، فقط فرمود کتاب خدا و عترت من از هم جدا نمیشوند. عترت چه کسانی هستند؟ حضرت علی (علیه السلام) میفرمایند نه اینها از کتاب خدا جدا میشوند و نه کتاب خدا از اینها.
نتیجه
1- پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، حضرت علی (علیه السلام) و اوصیاء آنها به تمامی معارف قرآن آگاه بودهاند.
2- تمام تنزیل و تأویل قرآن در نزد اهل بیت بوده است.
3- در مقام تفسیر آیات قرآن به اقتضاء موارد نیاز برآمدهاند، گاهی اصحاب سؤال کردند و گاهی خود ائمه (علیهم السلام) ابتدائاً فرمودند.
4- تفسیرشان به اندازه ظرفیت، استعداد و قابلیت مخاطبان بوده است.
5- تفسیر تمام قرآن از اهل بیت برای اصحاب نقل نشده است.
6- عامل همه این محرومیتها، ظلم ظالمان بوده است. افرادی که مسیر خلافت را غصب کردند، متوجه شدند که اگر روایات پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در کنار آیات قرآن باشد، مطلب تمام است و جایی برای پنهانکاری باقی نمیماند و چون غرض داشتند جلوی تدوین حدیث را گرفتند (بحث منع تدوین حدیث).
آیا الان تفسیرهایی از اهل بیت به یادگار مانده است یا خیر؟ بله.
مصحف حضرت علی (علیه السلام) که علوم فراوانی در آن هست، نزد اهل بیت بوده و الان هم در نزد امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. اما روایات تفسیری متعددی از اهل بیت مثل تفسیر منصوب به امام حسن عسکری داریم. مرحوم ابن شهرآشوب در معالم العلما در شرح حال حسن بن خالد برقی میفرمایند تفسیر العسکری به املاء حضرت در 120 جلد بوده، ولی همه 120 جلد در اختیار نیست[7] و مرحوم محدث نوری در مستدرک الوسائل قائل است که تفسیر موجود منصوب به امام حسن عسکری بخشی از آن است. مرحوم شیخ بزرگ تهرانی میفرمایند مراد از امام در اینجا امام هادی (علیه السلام) است. [8]
و لله الحمد