1402/10/28
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر معارفی قرآن کریم / تفسیر سوره توحید / توحید در صفات / روایات نفی صفت جسمانیت
کلام ما در روایات جلد 3 بحار شریف باب 14 بود، در کتاب التوحید روایات نفی جسمانیت و صفات مخلوقیت نسبت به خدای متعال بود.
در روایت 22 دو یهودی خدمت امیر المومنین رسیدند و اول ابوبکر و دوم عمر را دیدند که به ظاهر خلیفه بودند و این دو از سؤال یهودیها عاجز ماندند که آن سؤال این بود که قرابت شما با پیامبر چیست و گفتند ما عشیره پیامبر هستیم و این سؤال را که از حضرت پرسیدند حضرت فرمودند اخی و انا وارثه و وصیه او برادر من است یعنی قرابت وجود دارد و اول من آمن به پاسخ قرابت جمله اولیه بود و غیر از قرابت جایگاه خود را نیز بیان کردند.
بحث قرابت و عشیره
در قرآن کریم به اعتبار اینکه روابط خویشاوندی از حیث کمیت و دوری و نزدیکی چند تعبیر وجود دارد: اهل، عشسره، آل، رهط، فصیله، قبیله، شعب، قوم، قربی، رحم و امثالهم که در تحقیقی که آقا و خانمی انجام داده بودند واژه اهل را کوچکترین واحد خویشاوندی و شعب بزرگترین واحد خویشاوندی است اول اهل بعد آل بعد عشیره و بعد رهط و فصیله که دایرهاش گستردهتر میشود و واژه قبیله و شعب شامل دایره وسیع خویشاوندی در انساب عرب داشته و روابط دور هم شامل میشود و واژه قوم هم آمده است و کلمه نسب هم بیان شده است (﴿وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْمَاء بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَکانَ رَبُّک قَدِیرًا﴿54﴾) در سوره مبارکه فرقان آمده است.
واژه اهل
اهل در قرآن به کار رفته است و با مفاهیمی مثل ذکر (اهل الذکر) و مغفرة و تقوا (در قنوت نماز عید فطر موارد آن آمده است[1] ) یعنی کسی که آمرزنده است، اهل تقوا یعنی کسی که شایسته رعایت حلال و حرام اوست و الی آخر. پس گاهی اهل اضافه میشود. و گاهی اهل با اسم مکان یا شهر استعمال میشود.
مثل اهل یثرب مثل قوم کسی که ورود کاروان اسراء را به مدینه آورد: یا أهلَ یثرِبَ لا مُقامَ لَکم بِها قُتِلَ الحُسَینُ فَأَدمُعی مِدرارُ[2]
باید شروع کنید به گریه کردن، اهل مدین، اهل البیت.
اهل گاهی با کتب آسمانی ترکیب شده است: اهل الکتاب که پیروان آن کتب مد نظر هستند.
دسته چهارم اشخاص است: مثلاً اهله و اهل فلان که به معنای خانواده اوست و ظرافتهایی در معنای اهل آمده است.
راغب: در مجموعه استعمالات اهل اشتراک در نسب یا دین و یا امثالهم مثل شغل و خانه و شهر میباشد و اهل الرجل به کسانی گفته میشود که در یک منزل هستند و معانی دیگر اهل مجازی است. البته برخی از لغویین معنای اهل را زوجه یا زوج دانستند ولی ظاهراً اهل واژه وسیعتری است و فرزندان را نیز شامل میشود: ﴿إِنَّا مُنَجُّوک وَأَهْلَک إِلَّا امْرَأَتَک﴾ اگر فقط زوج و زوجه را آیه شریفه شامل میشد دیگر استثناء معنایی نداشت و اهل به معنای خانواده است. شاهدی دیگر: ﴿قَالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیسَ مِنْ أَهْلِک﴾ یعنی تو یک اهلی داری و این پسر از اهل خارج است و مشخص است پسر وی زوجه ایشان نیست پس اهل اعم از اعضای خانواده است.
سؤال: پس چرا اهل بیت پیامبر عده خاصی را شامل میشد؟
پاسخ استاد: چون پیامبر لفظاً و عملاً اهل بیت خود را معرفی کردند تا یک ماه در مسیر مسجد مقابل منزل امیر المومنین میاستادند و میفرمودند: السلام علیکم اهل البیت و سپس با حدیث کساء بیان کردند و به تعابیر مختلف حتی در برخی تعبیرات دو دست خود را به دو طرف درب خانه میگرفتند و میفرمودند السلام علیکم اهل البیت السلام و میفهماندند خانه دیگری اهل البیت نیست.
اقوال در مسأله:
اهل زوج و زوجه است.
اهل خانواده است.
برخی توسعه بیشتری دادند و گفتند به عشیره اقرباء و خویشاوندان فرد هم گفته میشود البته این استعمال مشخص نیست. صاحب مجمع البیان در ذیل آیه 35 سوره نساء[3] حکمی از اهل زوج و زوجه بیاورید به معنای قوم گرفتند و اگر اهل فقط زن و شوهر باشند دیگر معنایی ندارد بلکه مجموعه خانواده مراد است و لازم نیست از خانواده زیر یک سقف باشد.
﴿وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِّنْ أَهْلِهَا﴾: اهل زلیخا از اعضای خانواده وی نبوده و آن بچه پسر عمو و یا خواهر زاده وی بوده است.
برخی هم اهل را به ساکنان منزل ترجمه کردند و منحصر در زن و فرزند نیست و شامل کودک اجنبی و فرزند خوانده هم میشود و ساکنین دایره وسیعتری دارد.
واژه آل
این واژه برای معروفین به کار رفته است: آل ابراهیم، آل عمران، آل لوط، آل داوود، آل فرعون
اصل آل اهل بوده و هاء آن مبدل به الف شده (راغب و برخی دیگر)
برخی دیگر میگویند از أول گرفته شده و به معنای رجوع است و عدهای که نسب و عنوان و طریق و دینشان به دیگری برمیگردد (جوهری در صحاح) پس آل از اهل وسیعتر شده است.
واژه سوم: عشیره
عشیره در قرآن سه استعمال دارد و لغویون در این معنا هم اختلاف کردهاند.
عشیره به معنای قبیله است.
عشیره خویشان نزدیک به هم هستند (مثل ابوبکر و عمر که نسبت سببی با پیامبر داشتند و خود را عشیره معرفی کردند)
طبرسی: عشیره اقارب و نزدیکان شخص هستند و علت نام گذاری لفظ عشیره این است که با یکدیگر معاشرت دارند.
راغب: عشیره خانواده مرد است که وی به واسطه آنها زیاد میشود و به عدد کاملی میرسند.
صاحب قاموس القرآن: پدران و فرزندان و برادران شامل عشیره نیستند: ﴿قُلْ إِن کانَ آبَاؤُکمْ وَأَبْنَآؤُکمْ وَإِخْوَانُکمْ وَأَزْوَاجُکمْ وَعَشِیرَتُکمْ﴾
چون در آیه عشیره را در عرض این موارد قرار داده است. مگر اینکه ذکر عام بعد از خاص بدانیم ولی نه عطف ظهور در مغایرت دارد.
برخی نیز عشیره را بستگان نزدیک پدری مینامند و ابوبکر و عمر به اشتباه خود را عشیره پیامبر معرفی کردند و آیه انذار عشیره مراد بنی عبد مناف یا بنی عبد مطلب هستند که بستگان پدری هستند.
واژه چهارم: رهط و فصیله که در جلسه بعد خواهد آمد.