1401/11/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: روشهای تفسیری قرآن کریم / گرایش های تفسیری / تفسیر سوره توحید
به مناسبت تفسیر سوره مبارکه توحید باب ۱۳ از ابواب جلد ۳ بحار را میخواندیم با عنوان باب نفی الجسم و الصورة و التشبیه و الحلول و الاتحاد و انه لایدرک بالحواس و الاوهام و العقول و الافهام، روایت ۲۰ از کتاب شریف احتجاج است.
«۲۰»-ج، الإحتجاج عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِی إِبْرَاهِیمَ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: لَا أَقُولُ إِنَّهُ قَائِمٌ فَأُزِیلَهُ عَنْ مَکَانٍ وَ لَا أَحُدُّهُ بِمَکَانٍ یَکُونُ فِیهِ وَ لَا أَحُدُّهُ أَنْ یَتَحَرَّکَ فِی شَیْ ءٍ مِنَ الْأَرْکَانِ وَ الْجَوَارِحِ وَ لَا أَحُدُّهُ بِلَفْظِ شَقِّ فَمٍ وَ لَکِنْ کَمَا قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ بِمَشِیئَتِهِ مِنْ غَیْرِ تَرَدُّدٍ فِی نَفَسٍ صَمَداً فَرْداً لَمْ یَحْتَجْ إِلَی شَرِیکٍ یُدَبِّرُ لَهُ مُلْکَهُ وَ لَا یَفْتَحُ لَهُ أَبْوَابَ عِلْمِهِ.[1]
روایت از امام کاظم علیه السلام نقل شده است. میفرمایند خداوند را از مکان نفی نمیکنم و یا خداوند را به مکانی حد نمیزنم و او را توسط حرکت حد نمیزنم و آنچه که جسم دارد بر خدا حمل نمیکنیم و خدا را حد نمیزنم به اینکه برای گفتار باید دهانش را باز کند بلکه خداوند کن فیکون میکند و کنایه از اراده الهی است نه لفظ کن تا فیکون محقق شود و خداوند در نفس خود منفعل نمیشود، مشیت خدا بر چیز دیگری معلق نیست و خداوند صمد و بی نیاز است و نیاز به شریکی ندارد و تدبیر هستی از آن خود اوست و برای او فتح باب علم معنا ندارد بلکه قل هو الله احد الله الصمد.
بیان علامه مجلسی: فازیله...؛ یعنی قائم است ولی نقل مکان میکند ولی حقیر عرض کردم قائم است و مکان ندارد ولی علامه بمعنای نقل مکان کردند و در این فرض تبدل احوال هم بر خدا لازم میآید که این نیز محال است، یا اینکه قیام نسبت به مکان داده میشود نه نسبت به خداوند متعال یعنی مکان خداوند متعال اینگونه است که مکانی است که در دیگر اماکن خداوند متعال نیست که این نیز محال است؛ یعنی الان در این مکان است و زمانی در مکان دیگر حال آنکه نسبت خداوند متعال نسبت به مکانها مساوی است هو معکم اینما کنتم و خداوند در مجموعه هستی وجود دارد.
یتحرک فی شیء؛ فی را بمعنای باء ترجمه کردند و بمعنای حرکت بوسیله اعضا و جوارح نیست و اگر نخواهیم فیه بمعنای باء باشد، حرکت در ضمن ارکان و جوارح به صورت مقداری باشد.
شق فم: کلمهای توسط حرکات دهان صورت بگیرد.
«۲۱»-فس، تفسیر القمی مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أُسَیْدٍ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ سَمِعْتُ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْزَلَ عَلَی عَبْدِهِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ وَ یُسَمَّی بِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الْعَزِیزِ الْجَبَّارِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ فَتَاهَتْ هُنَالِکَ عُقُولُهُمْ وَ اسْتَخَفَّتْ حُلُومُهُمْ فَضَرَبُوا لَهُ الْأَمْثَالَ (حال آنکه لیس کمثله شیء) وَ جَعَلُوا لَهُ أَنْدَاداً وَ شَبَّهُوهُ بِالْأَمْثَالِ وَ مَثَّلُوهُ أَشْبَاهاً وَ جَعَلُوهُ یَزُولُ وَ یَحُولُ فَتَاهُوا فِی بَحْرٍ عَمِیقٍ لَا یَدْرُونَ مَا غَوْرُهُ وَ لَا یُدْرِکُونَ کَمِّیَّةَ بُعْدِهِ[2]
روایاتی که در این زمینه آمده نیاز به بررسی سندی ندارد چون تواتر معنوی دارد.
تاهوا؛ سرگردان شدند. تیه؛ بیابان و چون انسان در بیابان انسان سرگردان میشود.
یعنی چون خدا را به صفات مخلوقات مینگرند سرگردان میشوند و باید بگویند خداوند از آنچه در ذهن ما وجود دارد برتر است (کلما میزتموه بادق المعانی فهو مخلوق لکم مردود الیکم)
«۲۲»-ب، قرب الإسناد (حمیری که در بحث فقه بررسی شد که بعنوان موید آن را قبول کردیم.) ابْنُ عِیسَی عَنِ الْبَزَنْطِی قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ هُمْ یَقُولُونَ فِی الصِّفَةِ فَقَالَ لِی هُوَ ابْتِدَاءً إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَمَّا أُسْرِیَ بِهِ أَوْقَفَهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام مَوْقِفاً لَمْ یَطَأْهُ أَحَدٌ قَطُّ فَمَضَی النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَأَرَاهُ اللَّهُ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ مَا أَحَبَّ فَوَقَّفْتُهُ عَلَی التَّشْبِیهِ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ دَعْ ذَا لَا یَنْفَتِحُ عَلَیْکَ مِنْهُ أَمْرٌ عَظِیمٌ[3] (در این وادی وارد نشو که ساحت خدا منزه از تشبیه است)
بیان علامه: حضرت اجازه ندادند که من تشبیه مردم را نقل کنم و حضرت در مقام سؤال هم قضیه تشبیه را مانع شدند. و از تفکر از آن هم نهی کردند که بر وی کفر لازم نیاید. و حضرت اجازه تکلم در تشبیه ندادند که فرد کافر نشود.
حدیث مضمره است.
«۲۳»-ید، التوحید الْمُفَسِّرُ بِإِسْنَادِهِ إِلَی أَبِی مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیه السلام قَالَ: قَامَ رَجُلٌ إِلَی الرِّضَا علیه السلام قَالَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ صِفْ لَنَا رَبَّکَ فَإِنَّ مَنْ قِبَلَنَا قَدِ اخْتَلَفُوا عَلَیْنَا فَقَالَ الرِّضَا علیه السلام إِنَّهُ مَنْ یَصِفُ رَبَّهُ بِالْقِیَاسِ لَا یَزَالُ الدَّهْرَ فِی الِالْتِبَاسِ مَائِلًا عَنِ الْمِنْهَاجِ ظَاعِناً (یعنی السیر و کمی و کاستی) فِی الِاعْوِجَاجِ ضَالًّا عَنِ السَّبِیلِ قَائِلًا غَیْرَ الْجَمِیلِ (چون در دامن قیاس افتاده است) أُعَرِّفُهُ بِمَا عَرَّفَ بِهِ نَفْسَهُ مِنْ غَیْرِ رَوِیَّةٍ وَ أَصِفُهُ بِمَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ مِنْ غَیْرِ صُورَةٍ لَا یُدْرَکُ بِالْحَوَاسِّ (حتی عقل هم خدا را درک نمیکند) وَ لَا یُقَاسُ بِالنَّاسِ مَعْرُوفٌ بِغَیْرِ تَشْبِیهٍ وَ مُتَدَانٍ فِی بُعْدِهِ لَا بِنَظِیرٍ لَا یُمَثَّلُ بِخَلِیقَتِهِ وَ لَا یَجُوزُ فِی قَضِیَّتِهِ الْخَلْقُ إِلَی مَا عَلِمَ مُنْقَادُونَ وَ عَلَی مَا سَطَرَ فِی الْمَکْنُونِ مِنْ کِتَابِهِ مَاضُونَ لَا یَعْمَلُونَ خِلَافَ مَا عَلِمَ مِنْهُمْ وَ لَا غَیْرَهُ یُرِیدُونَ (یعنی اراده آنها را نیز خداوند متعال میداند و بمعنای جبر نیست) فَهُوَ قَرِیبٌ غَیْرُ مُلْتَزِقٍ (چسبیده به هستی و مخلوقین) وَ بَعِیدٌ غَیْرُ مُتَقَصٍّ (دارای ابعاد نیست) یُحَقَّقُ وَ لَا یُمَثَّلُ وَ یُوَحَّدُ (که بحث ما هم سوره توحید است) وَ لَا یُبَعَّضُ یُعْرَفُ بِالْآیَاتِ وَ یُثْبَتُ بِالْعَلَامَاتِ فَلَا إِلَهَ غَیْرُهُ الْکَبِیرُ الْمُتَعالِ ثُمَّ قَالَ علیه السلام بَعْدَ کَلَامٍ آخَرَ تَکَلَّمَ بِهِ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَبِیهِ علیه السلام عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ مَا عَرَفَ اللَّهَ مَنْ شَبَّهَهُ بِخَلْقِهِ وَ لَا وَصَفَهُ بِالْعَدْلِ مَنْ نَسَبَ إِلَیْهِ ذُنُوبَ عِبَادِهِ.[4] (چون از طرفی به خدا نسبت داده شود و از طرفی خدا بر گناهان بندگان را عقاب کند).
در ضمن آیه مباهله خود خدا به اهل بیت علیهم السلام وصف ابن رسول الله را داده است که در آن آیه امام حسن و امام حسین علیهما السلام مستقیم مورد این وصف هستند.