1403/03/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ / وضع / صحیح و اعم / ثمره نزاع / ثمره دوم و نقد آن
کلام ما در ثمرات صحیح و اعم بود.
ثمره اول: عند الشک در جزئیت و شرطیت تمسک به برائت یا اشتغال باید کرد؟ ما عرض کردیم اینگونه نیست که صحیحی حتماً اشتغالی و اعمی برائتی باید باشد و قائل به تفصیل شدیم که تفصیل را افرادی مثل آیت الله خویی و به تبع ایشان شهید صدر بیان فرمودند.
ثمره دوم
جواز التمسک بالاطلاق علی القول بالاعم و عدم الجواز علی القول بالصحیح
اگر اعمی شویم در نفی شرطیت یا جزئیت میتوان به اصالة الاطلاق تمسک کنیم و شک در جزئیت و شرطیت مثل شک در جزئیت استعاذه اعمی برای تمسک به اطلاق ما همیشه اول باید موضوع را احراز کنیم و در طوارئ و اطراف موضوع شک میکنیم و میدانیم مولا گفته اعتق رقبة موضوع رقبه و حکم عتق است و رقبه را احراز کرده و شک میکنیم که شرط مؤمنه بودن هم دارد یا خیر؟ چون موضوع احراز شده اصالة الاطلاق جاری شده و ایمان را شرط نمیدانیم و موضوع برای اعمی محرز است و نمیداند باید مؤمنه باشد یا نه، پس اعمی میتواند تمسک به اطلاق برای نفی شرطیت ایمان یا جزئیت استعاذه بنماید.
اعمی برای نماز قائل شده جامع اربعة ارکان فصاعدا است (که ما قائل به این جامع شدیم) و برخی از اجزاء باشد یا نه دیگر اهمیتی ندارد و عند الشک بالجزئیة الاستعاذه جزئیت آن را نفی میکنیم چون اصل موضوع که صلاة باشد احراز شده، مسمی ارکان اربعه هستند و محرز است و شک در جزء شک در مأمور به است چون بدون استعاذه هم صدق اسم صلاة میکند و با تمسک به اطلاق میگوییم ان شاء الله به این مشکوک امر نشده است و به آن شرط امری نداریم.
اما صحیحی میگوید همه چیز دائر مدار مسمی است و کاری به مأمور به ندارد چون قائل به صحیح است پس باید نماز صحیح را لحاظ کند، پس شک میکند که اگر نماز بدون استعاذه باشد مسمای نماز محقق میشود یا خیر؟ و اینجا اشتغال جاری میکند و احتیاطی میشود.
دلیل این ثمره: اعمی موضوع را احراز کرده و مسمی صادق است و شک در طوارئ و عوارض میکند و اصالة الاطلاق جاری میکند اما صحیحی در اصل مسمی و صدق موضوع شک دارد چون به نماز صحیحه صلاة میگوید و اگر جزء مشکوک را اتیان نکند موضوع احراز نشود.
مناقشات ثمره دوم
اول
شما فرمودید صحیحی به اطلاق نمیتواند تمسک کند، اطلاق بیانیه که داریم مثل اینکه حضرت باقر فرمودند ظرف آبی بیاورید تا وضوی حضرت رسول را انجام بدهم، ما اگر شک کنیم شستن پا و گوش واجب است یا نه (طبق قول حنفیها) و اطلاق بیانی شستن پا یا گوش را نفی میکند و صحیحی اگر باشم هم به اطلاق بیانی میتوانم تمسک کنم. پس نگویید صحیحی نمیتواند به اطلاق تمسک کند.
و یا راوی حماد خدمت امام صادق میرسد و حضرت میفرمایند چقدر زشت است فردی چند سال سن داشته باشد، و اینگونه نماز بخواند و حضرت نمازی صحیح اقامه میکنند و ما شک میکنیم حضرت استعاذه هم کردند یا نه در اینجا با اطلاق بیانی جزئیت را نفی میکنیم و اطلاق جاری میکنیم.
پاسخ: دعوای قائل به ثمره بر سر اطلاق لفظی است و ادعای اطلاق بیانی ندارد و هر دو بر اطلاق مقامی و بیانی اخذ میکنند.
دوم
هیچکدام به اطلاق نمیتوانند تمسک کنند، صحیحی که واضح است، اعمی هم نمیتواند چون مولا باید رد مقام بیان باشد و ادله وارده معمولاً از حیث اجزاء و شرایط در مقام بیان نیستند و در مقام اهمال و اجمال هستند و حال آنکه یکی از شرایط اطلاق در مقام بیان بودن است. ﴿اقیموا الصلاة﴾[1] در مقام بیان خصوصیات و جزء و شرط نیست، مثل پزشکی که به بیمار میگوید باید دارو مصرف کنی و در مقام بیان نوع دارو نیست. پس چه صحیحی و چه اعمی باشیم نمیتوانیم به اطلاق تمسک کنیم.
پاسخ: اطلاقات و ادله لفظی در مقام بیان هستند مثلاً آیه صوم، ﴿ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ﴾ [2] پس شرط وجوب روزه در حضر بودن است پس از حیث شرایط در مقام بیان است. و یا آیه وضو در مقام بیان شرایط و اجزاء است و قابلیت تمسک به اطلاق در این ادله وجود دارد. و عاد الثمره.
سوم
اعمی هم نمیتواند به صحیحی تمسک به اطلاق کند، چون در نزد اعمی صدق نماز محرز است اما مأمور به برای اعمی قید دارد و مقید به صحت است و نماز را باید صحیحا اتیان کند، و لو مسمی اعم است ولی در شک در جزئیت و شرطیت به شک در موضوع بازمیگردد چون اعمی هم درصدد اتیان صلاة صحیح است و بنابر قول به اعم باید دنبال مأمور به صحیح باشیم. صحیحی که برای صدق مسمی و اعمی هم برای صدق مأمور به صحیح باید تلاش کند و برای هر دو عنوان صدق مسمای عنوان محرز نیست و صدق عنوان مسمی چون محرز نیست تمسک به اصالة الاطلاق نمیشود کرد.
پاسخ
فرق میکند؛ آیا مأمور به خود صلاة صحیحه است یا صلاة مقید به عنوان صحت باشد، اگر خود صلاة صحیحه باشد اعمی به اطلاق تمسک میکند، ذات صلاة واجب است و عنوان صحت عنوان مشیر است مثل اینکه مولا اکرم المعمم را امر میکند، اینجا معمم عنوان مشیر به موضوعی است که عالم است، اینجا هم اگر عالمی باشد و معمم نباشد اکرام واجب است، و در ما نحن فیه هم اگر مولا بگوید تجب ذات الصلاة الصحیحة در اینجا صحیحه یعنی صلاة تامة الاجزاء و الشرایط و اعمی به اطلاق تمسک میکند چون ذات صلاة واجب بوده و صحت قید نبوده اما اگر صحت قید باشد، یجب الصلاة المقیدة بعنوان الصحة شک در مشکوک الجزئیه شک در عنوان موضوع است و شک در سقوط و محصل غرض داریم و اینجا صحیحی نمیتواند به اطلاق تمسک کند چون در اصل موضوع شک دارد اما اعمی میتواند چون شک ندارد.
بنده عرض میکنم، اعمی هم موضوع برایش محرز نیست. لذا پاسخی که برخی مثل آیت الله سبحانی بر این ثمره دادند بنده عرض میکنم علی الظاهر این اشکال سوم وارد نیست چون اگر صلاة مقید به صحت ملاک باشد در قول به صحیحی و اعمی باید این قید لحاظ شود.
دو اشکال دیگر بعد از ایام تعطیلی بیان خواهیم داشت. ان شاء الله در ایام تعطیلی ظهور حضرت را شاهد باشیم و نیاز به خواندن این درسها نباشد و با یک اشاره عقلمان چهل برابر شود و در فضاهای معارفی وارد شویم و لو الآن وظیفه خواندن داریم.
دوستان را توصیه میکنم از باب ﴿وَذَكِّر فَإِنَّ ٱلذِّكرَى تَنفَعُ ٱلمُؤمِنِينَ﴾[3] ، از امروز درس و تحقیق و مطالعه تعطیل نباشد، بزرگان ما در ایام تعطیلی گاهی جهشهایی فراتر از ایام دراسی داشتند.