1402/12/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ / وضع / حقیقت شرعیه / بررسی اقوال
کلام ما در بحث حقیقت شرعیه بود و معنای آن را توضیح دادیم و در جلسه گذشته به اینجا رسیدیم که اگر ما چیزی به نام حقیقت شرعیه داشته باشیم مثلاً در آیه انما المشرکون نجس اگر حمل بر معنای شرعی شود نجاست فقهی است و اگر قائل به حقیقت شرعیه شویم لذا الفاظ آیات و روایات را حمل بر معنای شرعی کنیم و در مثل آیه فوق باید حمل بر معنای لغوی کنیم که معنای لغوی پلیدی است. پس اگر حقیقت شرعیه را قبول کنیم مشرکین نجاست فقهی دارند و اگر قبول نکنیم مراد پلیدی باطنی است.
در جلسه قبل عرض شد مرحوم آخوند دو راه برای اثبات حقیقت شرعیه داریم:
الف) وضع تعیینی برای معانی شرعیه
ب) وضع تعینی برای معانی شرعیه
راه اول خودش دو راه داشت، یکی وضع تعیینی تصریحی و تصریح واضح باشد ما چنین وضعی نداریم که وضعت لفظ الصلاة للماهیة الجعلیه و قسم دوم آن وضع تعیینی استعمالی است و در ضمن استعمال وضع کند، فرزندی متولد شده و میگوید جئنی بولدی محمد و میشود وضع تعیینی استعمالی.
محقق نائینی وضع تعیینی استعمالی را قبول ندارد چون جمع بین دو لحاظ آلی و استقلالی است چون از طرفی لفظ زمینه ساز وضع است پس لفظ لحاظ آلی دارد و از طرفی لفظ منظور نظر است و با استعمال لفظ میخواهیم وضع کنیم لحاظ استقلالی است و جمع بین دو لحاظ در یک مورد امکان ندارد لذا وضع تعیینی استعمالی صحیح نیست.
در پاسخ گفته شده در استعمال میشود لفظ استقلالی لحاظ شود و یک لحاظ است و آن هم لحاظ استقلالی است که دیروز توضیح دادیم و گذشت.
اشکال دوم
وضع تعیینی استعمالی مشکل دارد: این استعمال نه حقیقی و نه مجازی است و استعمال هم از این دو حالت خارج نیست، چون ما باید اول یک معنای موضوع له داشته باشیم و این وضع نه استعمال حقیقی است و نه مجازی، حقیقی نیست چون معنای موضوع له نداریم، مجازی نیست چون در غیر معنای موضوع له با علاقه به معنای موضوع له و قبل از آن هم معنای موضوع له نیست.
مرحوم آخوند
مانعی نیست که نوع سومی از استعمال داشته باشیم و طبع انسان هم این را میپذیرد.
پس حقیقت شرعیه به وضع تعیینی بحث شد و دو راه داشت یکی تصریح واضع و دوم به وضع تعیینی استعمالی.
دقت کنید چند فرض در مسأله ما نحن فیه وجود دارد و ما این مسائل را بررسی میکنیم.
فرضیه اول
در محیط اسلام قبل از پیغمبر اکرم معانی جدید وجود نداشته و صلاة معنای نماز را نداشته است، یعنی صلاة به معنای نماز اصلاً مطرح نبوده.
فرضیه دوم
معانی قبل از بعثت در منطقه جزیرة العرب بوده چون عرب از نسل حضرت ابراهیم هستند و نماز در آئین ابراهیمی وجود داشته اما استعمال صلاة در نماز نادر بوده و کم استعمال میشده تا جایی که الفاظ در معنای نماز حقیقت لغویه نبوده و پیامبر بعد از بعثت صلاة را در نماز حقیقت شرعیه کردند.
فرضیه سوم
الفاظ در جزیرة العرب در معانی شرعی به کار میرفت و حضرت نیازمند جعل و وضع نبودند بله پیامبر تفصیلاً کیفیت را بیان کردند.
طبق فرض اول حقیقت شرعیه معنا دارد چون قبل از اسلام در معانی شرعیه به کار نمیرفتند، طبق فرض دوم هم حقیقت شرعیه معنا دارد چون الفاظ استعمال نادر داشتند و اسلام الفاظ را حقیقت شرعیه کرد. اما طبق فرضیه سوم نیازی به حقیقت شرعیه نداریم چون اصلاً عرب با همین معانی آشنا بوده و نیازی به حقیقت شرعیه و جعل جدید وجود نداشته است.
اقوال در بحث حقیقت شرعیه
قول اول
ابوبکر باقلانی که متکلم اصولی فقیه نامیدند متوفای 403 و در زمان شیخ مفید میزیسته و با شیخ مفید هم بحثهایی داشته: صلاة الان هم به معنای دعاست و پس از اسلام به معنای دعا به کار برده میشود و در معنای لغوی خود باقی است و در لسان پیغمبر اکرم هم در همین معنای لغوی استعمال میشده و در لسان بعد از حضرت هم معنای لغوی است تا زماننا هذا.
مناقشه
صلاة از قبل به معنای دعا بوده اما نمیشود گفت بعد از حضرت هم به این معنا باقی مانده است. انصافاً الان که صلاة گفته میشود دعا بخشی از ماهیت جعلیه است و جزئی که از اجزاء اصلی نیست و شامل رکوع و سجود و حرکات دیگر میشود و نماز و دعا فاصله زیادی با هم دارند و مصداق جدید با فاصله کم بین دو مصداق اشکال ندارد ولی این قول خلاف وجدان است چون وقتی آیات و روایات صلاة استعمال میشود به معنای لغوی نیست.
قول دوم
این قول با فرضیه اول سازگار است که قبل از بعثت این معانی جدید وجود نداشت، پیغمبر اکرم این الفاظ را در معانی جدید مجازاً به کار میبرد و بعد از رسول الله تدریجاً بخاطر غلبه استعمال حقیقت متشرعه به وجود آمد. چون یا باید به وضع تعیینی باشد و یا به وضع تعینی، وضع تعیینی نیست چون تصریحی که نشده و در وضع تعیینی استعمالی مناقشه شده و وضع تعینی هم زمان بردار است حال آنکه زمان کمتر از این بود که الفاظ در معانی جدید حقیقت شدند.
صلاة در اول اسلام در معنای ماهیت مخترعه به کار میرفته حال آنکه وضع تعینی نیازمند استعمال زیاد با قرینه است.
قول سوم
حضرت رسول الفاظ را در معانی جدید به کار بردند و در لسان حضرت حقیقت شرعیه شد و حقیقت شرعیه داریم اما نه اینکه مجازاً به کار رفت بلکه خود حضرت در معنای حقیقی و ماهیت مخترعه به کار میبردند، حضرت 10 سال با مردم نماز خواندند و در اقامه و اذان حی علی الصلاة گفته میشده و در سال اول رسالت و وجوب نماز برای این کار کافی بوده. و پیغمبر یا وضع تعینی انجام دادند و یا تعیینی استعمالی و خودشان میفرمودند صلوا کما رأیتمونی اصلی و با همین واژه صلاة را برای مردم استعمال کردند و در همین استعمال معنای جدید را بیان کردند و یا از باب وضع تعینی. (قول صاحب کفایه)
معروف است مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی در درس به مرحوم آخوند اشکال کردند: امکان ندارد استعمال به داعی وضع چون لازم میآید لحاظ آلی و استقلالی در شیء واحد شود و صحیح نیست چون انسان لفظ را که استعمال میکند لحاظ لفظ آلی است ولی وقتی قصد وضع لفظ را دارد به لفظ لحاظ استقلالی دارد و اجتماع لحاظین صحیح نیست.
قول چهارم (قول آیت الله بروجردی)
الفاظ قبل از بعثت رسول الله در معانی شرعیه به کار میرفتند و حضرت هم معانی قبلی را بعد از اسلام به کار بردند در مقابل قول اول حال آنکه قول چهارم خلاف آن را میگوید چون ماهیات صلاة و صوم و حج قبل از اسلام هم وجود داشته است. اوصانی بالصلاة و الزکاة ما دمت حیا و یا و کان یأمر اهله بالصلاة و الزکاة