1402/11/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مسائل علم اصول / مباحث الفاظ / وضع / علائم حقیقت و مجاز / صحت حمل
سالروز رحلت شهادت گونه حضرت زینب کبری، عقیله هستی (سلام الله علیها) را به محضر مولا امام عصر (عجل الله) و شما بزرگواران و شما بزرگواران و همه ارادتمندان حضرت زینب کبری تسلیت عرض میکنم.
شخصیتی که در عظمت مقامشان همین جمله امام سجاد کافی است: عمة انت بحمد الله عالمة غیر معلمة و فهمة غیر مفهمة، یعنی علوم لدنی خدای متعال به شما عنایت کرده و علم آموخته بشری نیست و همین یک جمله در عظمت مقان آن بی بی بزرگوار کافی است البته ما معتقدیم علم غیر معصوم با معصوم متفاوت است و مقام عصمت حضرت زینب با مقام عصمت چهارده معصوم متفاوت است ولی در ما سوای چهارده معصوم بالاترین درجات مقامی را دارا هستند إن شاء الله خدای متعال در دنیا توفیق زیارت و تبعیت ایشان را عنایت کند و در آخرت هم همه ما را مشمول شفاعت ایشان بگرداند.
علائم حقیقت و مجاز
صحت حمل
حمل اولی ذاتی بیان شد و رسیدیم به حمل شایع و نوع اول آن هم بیان کردیم و گذشت (حمل کلی بر فرد مثل زید انسان، الانسان حیوان، الانسان ناطق که گذشت و یک دیدگاه بیان کرد این حمل کلی بر فرد بیانگر این است که وجود طبیعی در خارج عین وجود فرد است و کاشف از حقیقت است در معنایی که موجود در خارج است.)
اما نوع دوم که بحث امروز ماست حمل عنوان عرضی بر معروض خود است مثل زید عالم که عنوان عرضی ما علم است و بر معروض خود که زید باشد حمل میشود و یا زید ضاحک.
نوع سوم حمل عناوین عرضی بر یکدیگر است مثلاً عرض کردیم مثل الکاتب متحرک الاصابع که این دو عنوان عرضی هستند و بر یکدیگر حمل شدند و یا المتعجب ضاحک که تعجب و ضحک دو عنوان عرضی هستند که بر یکدیگر حمل شدند و ضحک بر ذو تعجب حمل میشود.
از این نوع دوم و سوم استفاده میشود که محمول در مرحله ذات موضوع ثابت نیست یعنی اینکه اگر بخواهد محمول در مرتبه ذات باشد حمل علامت حقیقت است اما محمول در مرتبه ذات موضوع نیست بلکه در مرتبه عنوان عرضی موضوع و یا عنوان عرضی دیگری است و به قول آیت الله خویی فتلخص من ذلک ان مرجع جمیع هذه الاقسام الی قسم واحد و هو قسم الاول و بازگشت به قسم اول دارند و ملاک در حمل شایع این است که اتحاد در وجود خارجی داشته باشند و صحت حمل کشف از حقیقت بودن نمیکند و اتحاد در وجود را ثابت میکند.
پس نتیجه میگیریم این حمل اماره نیست الا زمانی که موضوع محمول در خارج متحد باشند اما اینکه استعمال حقیقی است حمل و صحت حمل بر این مطلب دلالت ندارد چون این حداکثر دلالت دارد که استعمال صحیح است و صحت استعمال اعم از حقیقت و مجاز است و صحت اسعمال دال بر استعمال حقیقی بودن نیست.
پس صحت حمل نشانگر حمل و اتحاد در عالم خارج بین موضوع و محمول است و ملاک صحت حمل اتحادی است که دال بر وحدت موضوع و محمول یکی باشد و حمل اعم از استعمال لفظ در معنای موضوع له است چون ممکن است موضوع و محمول با یکدیگر متحد باشند و استعمال لفظ در آن مجازی باشد پس صحت حمل اولی و شایع دال و کاشف از حقیقت نیست. پس عدم صحت حمل هم دال بر مجازی بودن نیست چون این دال بر عدم صحت استعمال میکند و استعمال حقیقی و مجازی فهمیده نمیشود.
آیا عدم صحت حمل دال بر حقیقی نبودن نیست؟! بله فهمیده میشود چون اگر معنای حقیقی یا مجازی باشد حمل صحیح است و لعل بتوانیم بگوییم عدم صحت حمل علامت این است که در این معنا حقیقت نیست و نفی معنای حقیقی میکند ولی ما به دنبال اثبات معنای حقیقی هستیم. و نسبت به معنای حقیقی هم ساکت است.
بیان محقق عراقی[1]
اتفاقاً صحت حمل چه اولی ذاتی و چه شایع کاشف از این است که معنا، معنای حقیقی است و صحت حمل را علامت حقیقت میدانند.
وجه فرمایش ایشان: صحت حمل اولی ذاتی کشف میکند که معنای معلوم نزد مستعلم تفصیلاً آن را میداند و معنای ارتکازی نزد وی ذاتاً و حقیقتاً واحد هستند و یکی هستند و معنای معلوم نزد من بوده از صحت حمل میفهمم آن معنای ارتکازی با این معنای تفصیلی به دست آمده از صحت حمل یکی است و با این اتحاد دو معنا کشف میکنم که لفظ برای معنایی وضع شده که من الان به آن علم پیدا کردم، وقتی میگویم زید انسان میفهمم من هم ارتکازا میدانستم به زید انسان گفته میشد و این صحت حمل برای من تفصیلاً کشف میکند که این دو معنای ارتکازی با صحت حمل یکی است و برای من تفصیلاً معلوم میشود و صحت حمل علامت بر حقیقت است.
آقا ضیاء یک مورد را استثناء میکند: حمل حد بر محدود کاشف حقیقت نیست و آن جایی که در مقام تعریف هستیم مثل الانسان حیوان ناطق و چون در مقام حد هستیم صحت حمل کشف از حقیقت لغوی نمیکند چون مفهوم حیوان ناطق مفومی مرکب مفصل است و در آن جنس و فصل لحاظ شده است اما مفهوم انسان مفهومی مفرد بسیط است پس در مقام حد حمل اولی ذاتی دال بر حقیقت بودن نیست چون مفهوم حیوان ناطق مفهوم مرکب و مفصل است و مفهوم الانسان بسیط است و در حمل شایع حمل کاشف از این است که موضوع و محمول اتحاد طبیعی با فرد دارند و با این اتحاد فهمیده میشود لفظ موضوعی برای طبیعی است.
مرحوم آیت الله خویی پاسخ میدهند: اتفاقاً نه صحت حمل اولی و نه صحت حمل شایع متوقف بر استعمال حقیقی نیست تا اینکه کاشف از معنای موضوع له بشود و این دو دو ملاک دارند صحت حمل ملاک آن اتحاد مفهومی است (به حسب حقیقت و ذات و یا به حسب وجود در حمل شایع) چه این استعمال حقیقی باشد و یا استعمال مجازی باشد و در حمل شایع هم همنیطور است پس مجرد حمل نزد عرف و یا ابناء محاوره کاشف موضوع له و یا حقیقت نیست مگر اینکه تبارد و غیره ضمیمه شود و الا حمل بنفسه اتحاد موضوع و محمول را میفهماند و این فهم معنای حقیقی نیست.
مرحوم آیت الله خویی فرمودند: تفصیل اقا ضیاء بر اینکه حمل حد بر محدود اگر باشد علامت حقیقت نیست و در غیر آن علامت حقیقت است مثل الغیث مطر ابر باران است، حمل اولی ذاتی است و در مقام حد نیست و علامت حقیقت است و این تفصیل ایشان در حمل اولی ذاتی هم اشکال دارد چون اگر اتحاد در حمل طریق به حقیقت باشد پس حیوان ناطق و انسان کشف میکنیم حیوان ناطق معنای حقیقی انسان است و وجهی برای تفصیل نیست.
ظاهرا در مقام حد بهتر دلالت میکند که معنای حقیقی محمول است و یا موضوع است به خصوص اینکه حد تام باشد که معنای حقیقی مشخص میشود لذا به نظر میرسد که فرمایش محقق عراقی قابل پذیرش نباشد. چه کسی گفته انسان بسیط است بلکه مرکب غیر مفصل است و مراد از تفصیل بیان اجزاء است و مرکب مجمل است.
صحت حمل دال بر معنای حقیقی نیست الا حمل حد بر محدود و حقیر فقط در استثناء محقق عراقی علامت حقیقت میدانم خصوصاً حد تام که موضوع نوع و محمول جنس و فصل است.
و بحث در علامت دوم به پایان رسید علامت اول تبادر و علامت دوم صحت حمل بود و علامت سوم که اطراد است خواهد آمد.