1402/10/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مسائل علم اصول / مباحث الفاظ / اقسام دلالت
تبریک عرض میکنم حلول ماه شریف رجب را خدمت شما و همچنین سالروز ولادت امام باقر علیه السلام و عیدی ما إن شاء الله تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان باشد و همه ما را از فیوضات ماه رجب الاصب بهره مند باشیم.
اقسام دلالت
بیان مقدمه
خدای متعال انسان را به نعمت بزرگی در قبال سایر مخلوقات عظمت و فضیلت داده است و آن علمه البیان است خداوند به انسان بیان و گفتار را تعلیم داده تا حیات مادی و معنوی خود را تنظیم کند و همنشینی و تعامل و تفهیم با دیگران منوط به بیان است چرا که مقاصد انسان بوسیله بیان بازگو میشود و جلوگیری از اختلال نظام میشود.
لفظ در مقوله بیان به کار میرود و دال بر معناست و دلالت الفاظ بر معانی چند قسم است؛
1. دلالت تصوریه: به مجرد شنیدن یا دیدن لفظ انتقال به معنا صورت میگیرد یعنی دلالتی که متوقف بر علم (اجمالی) به وضع است. پس تنها چیزی که این دلالت نیاز دارد علم به وضع است و عدم القرینه دخلی در خطور معنا ندارد تبعا عالم به وضع خاص برای معنای خاص به مجرد شنیدن لفظ به معنای آن منتقل میشود و لو قرینه بر عدم هم وجود داشته باشد. فردی میگوید رأیت اسدا یرمی: قرینه یرمی آمده و مراد از اسد را رجل شجاع میداند ولی ذهن خود به خود متوجه حیوان مفترس میشود. چون شنونده میداند اسد برای حیوان مفترس وضع شده است.
حتی اگر لافظ بلاشعور یا بلااختیار و یا اصلاً انسان هم نباشد و از به هم خوردن دو حجر لفظی شنیده شود ذهن به معنا منتقل میشود و به جهت دیگری دلالت قهریه نیز نام گذاری میشود. یعنی دلالتی که خارج از اختیار انسان است و لابد از انتقال ذهن به معناست و اصطلاحاً به آن دلالت تصوریه گفته میشود.
دلالت تفهیمیه یا تصدیقیه
یعنی مخاطب متکلم را تصدیق میکند بر تفهیم اراده متکلم و مخاطب متلکم را بر تفهیم معنا به فرد دیگری تصدیق میکند یعنی عبارت است از ظهور اللفظ فی کون المتکلم به قاصدا لتفهیم معناه (هر لفظی ظهور در اراده تفهیم معنا از جانب متکلم دارد) پس به دلالت اللفظ و ظهور اللفظ بازمیگردد.
دلالت دوم نیازمند به علم به وضع است و نیاز به احراز در مقام تفهیم بودن متکلم دارد در حالی که قرینه متصله برخلاف هم نیاورده باشد. بلکه باید بدانیم ما یصلح للقرینیه هم نیامده است و ما یصلح للقرینه ظهور کلام را در معنای مقصود مشکوک میکند و منجر به اجمال میشود.
اگر مایصلح للقرینیه باشد لفظ در معنای اصلی به کار نرفته و دلالت بر معنای دیگر هم ندارد اما قرینه ظهور کلام را به معنای مجازی منصرف میکند.
پس وجود قرینه متصله مانع وجود دلالت تصدیقیه تفهیمیه میشود.
دلالت تصدیقیه ثانویه
مراد استعمال دلالت را مطابق با مراد جدی میداند و برای ما مراد جدی را روشن میکند یعنی لفظ دلالت دارد که اراده جدی مطابق اراده استعمالی است. منشأ این دلالت بناء عقلاست و بناء عملی عقلا این است که هر گاه لفظی استعمال شود و قرینه بر خلاف نباشد مطابق را مراد جدی است به تعبیر دیگر دلالت تصدیقی ثانی مطابق دلالت تصدیقی اولی است و مراد استعمالی و جدی یکی است.
ارکان این دلالت سه شیء است: علم به وضع، عدم اتیان قرینه متصله، عدم اتیان قرینه منفصله.
رأیت اسدا دلالت تصوری شکل گرفت سپس گفت ذاک الاسد هو رجل شجاع و این جمله منفصله میفهماند دلالت تصدیقی قبل که حیوان مفترس بود، با مراد جدی او مطابق نبود و مراد او رجل شجاع است.
در جلسه بعد درباره انطباق دلالت وضعیه بر این دلالتها سخن میگوییم.