1402/10/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مسائل علم اصول / مباحث الفاظ / وضع / وضع ماده و هیئت
کلام ما در مقدماتی بود که مرحوم آخوند و به تبع ایشان دیگران متعرض شده بودند.
امر ششم در امر مواد و هیئات است
وضع مواد وضع شخصی و وضع هیئات نوعی است در مقام توضیح کلام ایشان عرض میشود ما گاهی وضع جوامد داریم و گاهی وضع مشتقات.
در جوامد وضع ماده داریم و وضع هیئت و این دو وضع، وضع شخصی است. مثلاً لفظ زید، انسان، ارض، حنطه، شعیر و امثاله الفاظ جامد هستند و ماده و هیئت آنها یک وضع دارند و مرة واحده است. زید یک ماده است که بر وزن فَعل یک وضع و یک مرتبه وضع دارد و میبینیم که شخص طبیعی این لفظ در مقابل شخص طبیعی لفظ دیگر است، لفظ زید در مقابل لفظ انسان و در علقه وضعیه بین طبیعی لفظ و طبیعی معنا وضع صورت میگیرد پس وضع زید، وضع ماده و هیئت شخصی است.
اما وضع مشتقات و افعال: وضع مواد مشتقات مثل ضارب وضع شخصی است، یعنی وضع خالی از هر هیئت مشتقی هستند و ماده آنها یک وضع شخصی دارند که طبیعی لفظ برای طبیعی معنا در یک مرتبه وضع شدند اما هیئات مشتقات وضع نوعی برای معنایی مخصوص دارند، هیئت ضارب برای من قام به المبدأ (مصدر و ماده) فی ایة مادة تحققت وضع شده است و وزن فاعل اگر مشتق باشد وضع برای من قام به المبدأ است. پس ماده مشتقات وضع شخصی شده و هیئت آنها وضع نوعی شده است.
اشکال به مرحوم آخوند
بین ماده و هیئت چه فرقی وجود دارد که در ماده شخصی اما در هیئت نوعی است؟ در حالی که جهت شخصی بودن و نوعی بودن در هر دو وجود دارد. اگر مدار در وضع شخصی خصوصیت ماده در مقابل سایر مواد باشد (ماده ض ر ب با ماده ن ص ر فرق میکند) هیئت هم همینگونه است هیئت اسم فاعل و اسم مفعول متفاوت است حال چرا وضع ماده در مشتقات شخصی و وضع هیئت نوعی است؟
اگر مراد شما از وضع نوعی این باشد که شامل افراد متعدد میشود و در هر مادهای تکرار میشود، ماده هم همینطور است چون ض ر ب هم معنای زدن در ضمن هر هیئتی پیدا میکند.
نتیجه: ما در مواد و هیئات در مشتقات باید بگوییم یا هر دو وضع شخصی باید باشند یا هر دو نوعی باید باشند.
بیان استاد در پاسخ به اشکال فوق: ماده ممکن است در ضمن هر هیئتی معنایی جدا داشته باشد، ض ر ب در وزن فاعل با ض ر ب در وزن مفعول متفاوت است. رماده هر دو یکی است اما هیئتها فرق میکند. مدار در نوعی بودن وحدت معنا است ولی وحدت معنا در مواد وجود ندارد چون در ضمن هیئتهای مختلف معانی متعددی پیدا میکند.
مرحوم اصفهانی در نهایة الدرایه جلد 1 صفحه 77 از این اشکال پاسخ دادند[1]
فرق بین ماده و هیئت در باب الفاظ مثل فرق جواهر و اعراض است؛ یعنی جوهر در وجود خارجی خود نیاز به عرض ندارد (الموجود لا فی الموضوع) اما عرض در وجود خارجی نیازمند به جوهر است، ماده الفاظ هم در عالم ذهن قابل تصور هستند بدون تصور هیئت مثلاً ماده ضرب یعنی حروف ض ر ب در ذهن وجود دارند بدون لحاظ هیئتی از هیئات، و ماده خاص را برای معنای خاص واضع وضع میکند اما وزنی برای آن مشخص نمیکند. وضع شخصی ماده یعنی آنچه وضع شده شخصی طبیعی است که در لحاظ خود مستقل است و همانند وضع جوهر است. لذا وضع خاص موضوع له خاص یا وضع عام موضوع له عام. در اینجا بحث لفظ است و در اقسام وضع بحث معنا بود.
اما در هیئات برخلاف ماده هستند و در عالم ذهن هیئت فقط در ضمن ماده تصور میشود پس وقتی اینگونه است باید معنای هیئت نوعی باشد چون ممکن نیست مجرد از ماده برای هیئات تصور شود پس معنای نوعیت وضع همین است چون موضوع شخص هیئت نیست بلکه مربوط به جامع عنوانی آن وضع صورت میگیرد لذا میگوییم هیئت ضارب برای من قام به المبدأ وضع شده است پس موضوع شخص هیئت خاص نیست بلکه موضوع تمامی هیئت است که معنایی مخصوص دارد، مفعول یعنی من وقع علیه المبدأ است و هکذا.
بیان استاد نسبت به کلام محقق اصفهانی
شما مواد را بدون در نظر گرفتن هیئت قابل تصور هستند و این مطلب اشتباهی است ض ر ب از اول یا در هیئت مصدری است که معنای زدن است و یا در معنای مجهول به معنای زده شده است و ماده هم در ضمن هیئات تصور میشده است.
شما هیئت را بدون ماده قابل تصور ندانستید و ما ماده را نیز اینگونه دانستیم.
اگر ماده را بدون هیئت قابل تصور بدانید ما هم هیئت را بدون ماده تصور میکنیم مثل وزن فاعل که دال بر من صدرعنه المبدأ است.
پس اگر ماده وضع شخصی دارد هیئت هم وضع شخصی دارد و اگر هیئت را نوعی دانستید ماده را نیز باید نوعی بدانید لذا علی الظاهر شاید اشکال مستشکل بر محقق آخوند وارد باشد و وضع ماده و هیئت نباید با یکدیگر فرق کند و علی الظاهر هم نباید فرقی باشد لذا یا هر دو وضع شخصی دارند و یا هر دو وضع نوعی دارند.