1402/09/12
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ / وضع / حقیقت وضع / وضع تعیینی و تعیّنی
کلام ما در یکی از مقدمات علم اصول، وضع بود. سه مطلب تا کنون بیان شد: حقیقت وضع، من الواضع؟ و اقسام اربعه وضع از حیث وضع و موضوع له.
عرض نهایی ما این شد که اگر وضع عام و موضوع له خاص رو پذیرفتیم عکس آن هم باید بپذیریم، چون افراد عام ضمن عام در فرض اول تصور نمیشود، گاهی عام اینقدر کثیر الافراد است که احاطه به افراد آن امکان پذیر نیست. یعنی پس از تصور عام، خاص تصور میشود و وضع خاص موضوع له عام هم به واسطه فرض عام پس از خاص محقق میشود.
مطلب چهارم: تقسیم وضع به تعیینی و تعینی
وضع تعیینی: اقوال شش گانه در این رابطه بود که اعتبار وضع و قرن اکید وضع و تعهد وضع در این قسم از وضع تقسیم میشوند و آن وضع واضع خاص برای الفاظ است.
وضع تعینی: به قول شهید صدر این قسم معلول عامل کمی (کثرت استعمال است) و انسی میان لفظ و معنا به وجود میآید که با شنیدن لفظ انسان به معنا منتقل میشود و این استعمال ابتدائی با قرینه است و پس از انس بین لفظ و معنا دیگر قرینهای نیاز نیست.
مناقشه منقول از شهید صدر در رابطه با وضع تعینی[1]
اولین استعمالات وضع تعینی، استعمال مجازی است چون مع القرینه است. پس صحت استعمال دائر مدار وجود قرینه است. کثرت استعمال مجازی هرچقدر هم کثیر باشد، نتیجهاش علاقه تلازم بین لفظ بدون قرینه و معنا نمیشود. چون انس بین لفظ و معنا حاصل شده انس بین لفظ مع القرینه با معناست نه لفظ بدون قرینه حال آن که وضع تعینی استعمال لفظ بدون قرینه است و تعریفی که گذشت با روح وضع تعینی منافات دارد. (بحوث جلد 1 صفحه 96)
پاسخ شهید صدر
استعمال لفظ در معنا با قرینه مرتکز بر دو عنصر است: لفظ و قرینه، لفظ عنصر مشترک بین تمام موارد استعمال است، آری عنصر دوم گاهی قرینه حالیه است، گاهی قرینه مقامیه است، گاهی قرینه لفظیه و اختلاف ساختار کلام در قرینه مؤثر است پس قرینه لیست عنصرا ثابتا و مفوظا در استعمال مجازی در تمام موارد، و لفظ عنصر مشترکی در تمام موارد استعمال است.
عنوان قرینه، عنوانی حقیقی نیست، مصداق قرینه هم در موارد متغیر است و عنوانی انتزاعی است، و آهسته آهسته انس بین ذات لفظ بدون قرینه هم با معنا ایجاد میشود، اینقدر لفظ در معنا استعمال میشود که لفظ ثابت با قرائن متفاوت، قرائن را کم رنگ کرده و خود علاقه با معنا پیدا میکند، پس علاقه و ارتباط ایجاد شده و اگر قرار باشد ارتباط بین لفظ و معنا با قرینه باشد خلاف فرض است چون انس باعث علاقه ذاتیه بین لفظ و معنا شده است. و انس بین لفظ بدون قرینه است چون قرائن متغیر هستند و انس با متغیر ایجاد نمیشود.
اگر هم ادعا کنید لفظ با یک قرینه از بین قرائن مأنوس شده است ترجیح بلا مرجح است.
بیان استاد
چه کسی گفته اگر لفظ با قرائن مختلف باشد، علاقه بین لفظ و معنا ایجاد میشود؟ هر قسم از قرائن استعمالات فراوانی دارد و به خاطر استعمالات زیاد در موارد دیگر انس با لفظ مع القرینه باز هم با معنا حاصل میشود.
پاسخ نهایی
در وضع تعینی اینقدر استعمال کثیره با قرینه داریم که آهسته آهسته به گونهای میشود که بین سماع لفظ و معنا علاقه ایجاد میشود و قرینه به حاشیه میرود.
مثال
دانش آموز زرنگ آمد مراد علی است، دانش آموز خوش لباس آمد مراد علی، دانش آموز مرتب آمد مراد علی است و وقتی قرائن از بین برود کم کم میفهمیم مراد علی است.
پس بین ذات لفظ و معنا انس ایجاد میشود و اینگونه وضع محقق میشود.
وضع تعینی بر مسلک اعتبار شکل نمیگیرد. چون اعتبار از افعال قصدیه است. تحقق اعتبار با استعمال امکان پذیر نیست؛ چون اگر مراد این است که اعتبار با وضع محقق میشود به نحو علت و معلول غیر معقول است چون اعتبار فعل قصدی مباشری است و نمیتوان از باب علت و معلول باشد و اگر مراد شما این باشد که کثرت استعمال مبرز جعل و اعتبار است و کاشف از اعتبار است، باز هم اشکال وارد است، کثرت استعمال که فعل شخص واحد نیست. (البته ممکن است شخص واحد هم کثرت استعمال داشته باشد و از این جهت اشکال به شهید صدر وارد است).
پس وضع تعینی بنابر مسلک اعتبار ثابت است، با استعمال اعتبار به وجود میآید و کم کم بدون قرینه هم این اعتبار شکل میگیرد.