1402/03/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: استصحاب / تنبیهات استصحاب / اصالة الصحة / صحت واقعی یا در نزد حامل
سومین جهتی که مرحوم آیت الله خویی در اصالة الصحة مطرح میکنند این است که مراد ما از صحت صحت واقعی است یا صحت در نزد عامل است؛ یعنی اینکه عامل آن را صحیح میداند و آثار صحت نزد وی حمل شود.
و لو منسوب به محقق قمی صحیح نزد عامل است، ولی مراد از صحت، صحت واقعی است؛ حامل بر صحت آثار صحت را ترتیب میدهد، إن شاء الله عمل وی صحیح انجام شده و حامل آثار را حمل میکند و آثار واقعی عمل صحیح را حمل میکند اما صحت نزد عامل با اصالة الصحة ثابت نمیشود.
دلیل مطلب
مهمترین دلیل آن سیره عقلا است، عقلا هم آثار را بر عمل صادر از غیر حمل میکنند.
مثال؛ اگر مأموم بداند نماز امام باطل است اجتهادا او تقلیدا، مثل اینکه امام بدار کرده باشد و یا امام اخلالی کرده است و از باب شبهه موضوعیه است مثل استفاده از عبای غصبی، اقتدا به امام جایز نیست و لو امام نزد خودش نمازش صحیح است، پس صحت محل کلام ما صحت واقعیه است در نزد حامل.
جهت چهارم بحث
صوری در مسأله وجود دارد از این جهت که عامل علم به صحت عمل دارد یا خیر؟
الف. میدانیم عامل نمیداند عمل وی صحیح است یا فاسد، جهل به حکم یا موضوع دارد، عامل نمیداند که نماز با خون بدن غیر جایز نیست، و یا لباسی به ادرار آغشته شده و در حین شستن با آب قلیل است ولی عامل دو بار شستن را نمیداند.
اصالة الصحة ممکن است جاری شود چون شاید تصادفاً عمل عامل صحیح واقع شده باشد.
در این صورت اصالة الصحة جاری نمیشود چون دلیل این قاعده لفظی نیست که اطلاقی داشته باشد، دلیل ما سیره عقلا است و سیره دلیل لبی است و به قدر متیقن اکتفاء میشود و قدر متیقن جایی است که ظهور حال مسلمان بر عمل صحیح است و وقتی میدانیم مسلمان جاهل به حکم و موضوع است، ظاهر حال برای او جاری نیست.
در موارد علم اجمالی نیز اصالة الصحة جاری نمیشود، شک دارد عبای وی بین دو عبا پاک است یا خیر.
ب. نمیدانیم فرد به مسأله جاهل است یا خیر
اصالة الصحة جاری میشود؛ چون سیره قائم بر این است که اعمال دیگران حمل بر صحت میشود و احراز علم عامل نیازی ندارد، شک در علم عامل در سیره جایگاهی ندارد.
ج. میدانیم که عامل عالم است؛
فرض ج_الف. عامل و حامل موافقت با حکم دارند
فرض ج_ب. عامل و حامل موافقت با حکم ندارند
فرض ج_ج. نمیدانیم با حامل مطابقت دارند یا خیر.
فرض اول: قطعاً اصالة الصحة جاری میشود و قدر متیقن از اصالة الصحة همین مورد است.
فرض سوم: اصالة الصحة جاری میشود چون سیره در این صورت قائل به جریان اصالة الصحة است.
فرض دوم: گاهی مخالفت بین حامل و عامل بالتباین است مثل صحت و فساد، حمل بر صحت نمیشود کرد حامل تسبیحات اربعه را سه تایی میداند، ولی عامل یکی میداند. گاهی مخالفت بالتباین نیست مثل اینکه یکی عمل را مشروط میداند ولی دیگری عمل را مشروط نمیداند نه اینکه نباید شرط باشد، در این فرض نیز حمل بر صحت میشود و مشکلی در قضیه نیست (نظر شیخ اعظم).
آیت الله خویی میفرمایند در فرضی که تباین جزئی باشد باز هم اصالة الصحة جاری نمیشود چون سیره حمل بر صحت نمیکنند، یکی سه تایی بودن تسبیحات اربعه را شرط میداند نمیتواند بر کسی که قائل به اکتفاء به یکی میکند اقتدا کند. ولی اگر عامل سه تایی بودن را شرط بداند ولی مأموم به یکی اکتفاء کند، اصالة الصحة جاری میشود.
به نظر ما کلام شیخ مقدم است و اصالة الصحة جاری میشود و محملی برای صحت نزد حامل باید وجود داشته باشد.
جهت پنجم بحث
ما از جهتی دیگر تقسیم میکنیم.
شک در صحت گاهی در قابلیت فاعل است و گاهی از جهت شک در قابلیت مورد است و گاهی شک از جهت احتمال عدم شرط و یا وجود مانع است با احراز قابلیت مورد است.
صورت سوم: احتمال عدم شرط یا وجود مانع؛ نزد حامل شاید عامل شرطی را رعایت نکرده و یا مانعی را اتیان کرده باشد، قدر متیقن از موارد جریان اصالة الصحة صورت سوم است.
صورت اول و دوم در جلسه بعد خواهد آمد.