1402/02/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: استصحاب / تنبیهات استصحاب / تنبیه هجدهم / قاعده فراغ و تجاوز / موارد ورود در غیر
امر رابعی که آیت الله خویی در مصباح الاصول به آن متعرض میشوند مطلبی محل ابتلا و موثر در مقام عمل است.
سوال: ما که قاعده فراغ و تجاوز را جاری میکنیم باید علم به عدم غفلت داشته باشیم پس جایی که شک در غفلت باشد قاعده فراغ و تجاوز جاری نمیشود چون علم به عدم غفلت شرط شده است و یا شرط جریان قاعدة فراغ و تجاوز با علم به غفلت حین العمل هم جاری میشود.
پاسخ محقق نائینی
قائل به قول دوم هستند؛ نصوص موجود در بحث اطلاق دارند و صورت علم را هم شامل میشود مثل آنچه که گفتیم
موثقه ابن بکیر
۱۰۵۲۶- ۳- وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ بُکَیْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: کُلُّ مَا شَکَکْتَ فِیهِ مِمَّا قَدْ مَضَی فَامْضِهِ کَمَا هُوَ.[1]
اطلاق روایت فرض علم به غفلت حین عمل هم شامل میشود. فرض علم به التفات و عدم علم به آن است نه علم و عدم علم به خود جزء.
مناقشه آیت الله خویی
به نظر ما قاعده فراغ و تجاوز فقط در فرض علم به عدم غفلت جاری میشود.
نصی که محقق نائینی فرمودند اطلاق ندارد؛ چون قاعده فراغ و تجاوز که تعبدی نیستند، بلکه از قواعد ارتکازی عقلایی است و دایره دلالت آن را عقلا مشخص میکنند و نص تثبیت بناء عقلا است.
بناء عقلا: شک پس از عمل توجه نمیشود؛ چون غالبا در هنگام عمل انسان غافل نیست پس علی القاعده بنا بر غالب گذاشته میشود و انسانی که حین عمل ذاکر است عمل را درست انجام داده است پس در فرض علم به غفلت قاعده فراغ و تجاوز جاری نمیشود.
بیان استاد
در مقام عمل قواعد ارتکازی عقلا گاهی از فرمایش شارع شکل میگیرد و لو الان عقلایی است و گاهی عقلا بما هم هم تصمیمی دارند، و بر فرض نص ناظر به نظر عقلا باشد ما باید حیطه دلالت عقلا را در نصوص پیگیری کنیم و اگر اطلاق داشته باشد سخن آیت الله خویی محل اشکال است.
ایشان پاسخ میدهند بر فرض نصوص اطلاق داشته باشد؛ تعلیلی که در نص وجود دارد دایره اطلاق را مقید میکند؛ اذکر منه حین یشک، فرد باید اذکر باشد و سر جریان قاعده توجه و التفات مکلف است.
و در دلیل دیگر میخوانیم بعد عمل نزدیک تر به حق است، از ظرف شک و با علم به غفلت حین عمل جمع نمیشود.
محقق نائینی
ایشان توجه به علت داشته است لذا از تعلیل پاسخ داده است؛ آنچه در روایت است حکمت جریان قاعده است نه علة، علت تعمیم و تخصیص میزند نه حکمت.
پاسخ آیت الله خویی
چه کسی گفته حکمت است؟ اینها علت هستند.
شاهد: مرجع شک در علت و حکمت بودن قید فهم عرف است، به نظر ما عرف تعلیل میفهمد، حال آنکه طبق اعم اغلب عرف حین عمل توجه به آن را دارد.
آیت الله خویی
شاید کسی طبق این روایت توهمی برایش ایجاد شود.
۱۲۴۱.وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْعَلَاءِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْخَاتَمِ إِذَا اغْتَسَلْتُ قَالَ حَوِّلْهُ مِنْ مَکَانِهِ وَ قَالَ فِی الْوُضُوءِ تُدِیرُهُ فَإِنْ نَسِیتَ حَتَّی تَقُومَ فِی الصَّلَاةِ فَلَا آمُرُکَ أَنْ تُعِیدَ الصَّلَاةَ.[2]
اگر علم به غفلت باشد قاعده فراغ و تجاوز جاری میشود به قرینه «نسیت» و مورد عدم التفات است.
پاسخ
روایت دلالت بر آن ندارد؛ چون شک در آب رسیدن به عضو نیست بلکه تحویل و اداره عملی است که مطلوبیت فی نفسه دارد و بخاطر رفع شک در وصول آب نیست.
بیان استاد
چگونه است که تحویل و اداره مطلوب فی نفسه است و انگشتر مانع است و برای رفع مانعیت حضرت چنین دستوری دادند.
نتیجه
قول محقق نائینی گویا مقدم است و قاعده فراغ و تجاوز در فرض علم به غفلت نیز جاری میشود.