1401/12/21
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: استصحاب / تنبیهات استصحاب / تنبیه هجدهم / قاعده فراغ و تجاوز
یکی دیگر از بحثهایی که در قاعده فراغ مطرح است این است که؛ ما تا اینجا گفتیم برای جریان قاعده فراغ دخول در غیر شرط نیست و نیاز نیست مشغول کار دیگری باشم تا مجرای قاعده فراغ باشد، و ثانیاً گفتیم قاعده فراغ در اثناء عمل هم جاری میشود.
اما عند القائلین به اینکه دخول در غیر برای جریان قاعده فراغ شرط باشد، صحبت به اینجا منتهی میشود که مراد از غیر چیست؟
چهار احتمال وجود دارد:
الف) مشکوک فیه گاهی جزء اخیر عمل است
ب) مشکوک فیه گاهی جزء اخیر نیست
الف_الف) شک در جزء اخیر بدون اشتغال به عمل دیگر: شک در سلام و بدون انجام دیگر عمل و پس از رحمة الله و برکاته شک کرد که هاء برکاته تلفظ شد یا خیر.
الف_ب) شک در جزء اخیر همراه اشتغال به عمل دیگر که شرعاً مترتب بر جزء اخیر نیست: شک در سلام نماز کرده است و سپس کلامی منعقد کرده که مربوط به نماز نیست.
الف_ج) شک در جزء اخیر و اشتغال به کاری که مترتب به جزء اخیر است علی حالة العمد: اشتغال به تعقیب نماز و تعقیب مترتب بر اتمام سلام نماز است اما اگر سهواً تعقیب بخواند میگویند نماز هنوز تمام نشده است.
الف_د) شک در جزء اخیر و اشتغال به کاری که مطلقاً مترتب به جزء اخیر است و عمد و سهوی در آن راه ندارد، مثل اشتغال به نماز پس از اتمام وضو و شک در صحت مسح پای چپ و چه عمدی و سهوی وضویش باطل باشد نماز بر وضو مترتب است.
در صورت اول: فرد سکوت دارد، و شک در صحت جزء اخیر است، بزرگان فرمودند و لو سکوت، غیر از تسلیم است، ولی روایاتی که در باب قاعده فراغ است و قائل به اشتراط دخول در غیر شدند، ناظر به غیر سکوت هستند بله اگر سکوت طویل باشد، به نماز ضرر میزند و الا به نماز ضرر نمیزند فلذا اینجا قاعده فراغ جاری نیست و باید مجدداً سلامی صحیح ادا کند.
صورت دوم: مشغول به شیء غیر مترتب بر شیء اخیر شده، مرحوم محقق نائینی میفرمایند: دخول در غیر صادق است؛ چون مشغول به تکلم است و عرف تکلم را غیر از نماز میداند و اگر سؤال شود، سخن گفتن او احراز میشود پس قاعده فراغ جاری است چون داخل در غیر شده و میتواند مشغول به تکلم باشد یا خیر و شک در صحت اتیان سلام بوده است.
در اینجا قاعده تجاوز و فراغ هر دو جاری میشود. و معظم اجزاء را آورده است و از دیدگاه عرف عمل انجام شده و مشغول تکلم شده و قاعده فراغ جاری میشود چون مشغول به غیر شده است.
در پاسخ محقق نائینی برخی گفتهاند: اگر فصل طویل شد و عمل تکلم طولانی شد، دخول در غیر و مضی عن العمل صادق است، اما اگر فصل طویل صورت نگرفت و تکلم کوتاه بود، و شک در صحت سلام کرد، اینجا مضی و دخول در غیر صورت نگرفته است و محل تسلیم هنوز باقی است، پس قاعده فراغ جاری نمیشود، چون در قاعده فراغ باید احراز مضی شود و در فصل قصیر مضی تلقی نمیشود پس مثل صورت اول قاعده فراغ جاری نمیشود.
مرحوم آیت الله خویی میفرمایند: به نظر ما در صورت دوم نه قاعده تجاوز جاری است و نه قاعده فراغ، قاعده تجاوز در وجود سلام و قاعده فراغ در صحت سلام؛ چون گفتیم غیری که داخل در آن شده و میتوان قاعده فراغ جاری شد، باید ترتب شرعی به جزء اخیر داشته باشد حال آنکه ترتب شرعی بر جزء اخیر ندارد. بین صلاة و تکلم ترتبی نیست لذا محقق خویی میفرمایند قاعده تجاوز جاری نمیشود چون تجاوز عن الشیء یعنی عن محل شیء و صادق نیست و قاعده فراغ هم بعد از مضی جاری است و تکلمخ اگر سهوی باشد با نماز منافات ندارد و آنچه در جریان قاعده فراغ شرط است صدق مضی عن العمل است و مضی عن العمل در اتیان عمل بعدی صورت نگرفته است؛ چون تکلم ترتب شرعی بر سلام نماز ندارد.
عرض حقیر هم این است که مضی عرفی صورت گرفته است و نماز تا تمام میداند و لو سهواً مشغول تکلم شده است.
صورت سوم: شک در جزء اخیر و اشتغال به عملی است که مترتب بر جزء اخیر است و عمدی در کار است، مثل کسی که پس از تسلیم تسبیحات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را شروع کرد.
محقق نائینی میفرمایند: به نظر ما هم قاعده فراغ و تجاوز جاری است، قاعده تجاوز در شک سلام و قاعده فراغ در شک در صحت سلام، اما قاعده تجاوز جاری است چون تجاوز از محل عرفا و شرعاً صادق است و تجاوز عن محل الصلاة و جاری است، اما قاعده فراغ چون عمده صلاة اتیان شده و جمله کل ما مضی من صلاتک و طهورک صادق است و مضی عن الصلاة صادق نیست ولی عرف مضی میداند؛ و مضی در فراغ صورت گرفته است چون سلام رد شده و وارد تعقیب شده و قاعده فراغ جاری است.
آیت الله خویی اشکال میکنند: به نظر ما نه قاعده فراغ جاری است و نه تجاوز؛ اما قاعده تجاوز بخاطر اینکه ملاک در جریان این قاعده این است که مشکوک شرعاً بر عمل مدخول مقدم باشد اگر در سجده و شک در رکوع کند، صدق تجاوز عن محل میکند، اما در نماز ظهر سلام دهد و نماز عصر را شروع کند ترتب وجود دارد، ولی صلاة ظهر در آن معتبر نیست که بر نماز عصر مقدم باشد حال آنکه قاعده تجاوز هم دو را نیاز دارد و ترتب از حیث تقدم و تأخر بر یکدیگر مترتب باشند. تعقیبات هم همینگونه است، تعقیب مشروط به تأخر از نماز است ولی نماز مشروط به تقدیم از تعقیب نیست.