1401/12/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: استصحاب / تنبیهات استصحاب / تنبیه هجدهم / قاعده فراغ و تجاوز
کلام ما در قاعده فراغ و تجاوز به این بحث رسید که آیا در جریان این دو قاعده تجاوز از شیء و دخول در شیء بعد شرط است یا خیر؟ به تعبیر دیگر برای جریان قاعده تجاوز میگوییم جاوز عن فلان شیء، و آیا شرط است داخل در شیء بعد بشود یا خیر؟ مثلاً گفت «احد» و داخل در رکوع نشده، و شک دارد در خواندن سوره توحید، آیا قاعده جاری میشود یا خیر، چون مجموع حمد و سوره قرائت است، قاعده تجاوز جاری میشود یا خیر؟ در بحث قاعده فراغ هم همینطور است، فرد گفته السلام علیکم _ و رحمة الله آن مستحب است _ و هنوز حالت نماز او دگرگون نشده آیا قاعده فراغ جاری میشود یا خیر؟
نسبت به قاعده تجاوز دخول در غیر را شرط دانستند؛ چون عمده مدرک در قاعده تجاوز صحیحه زراره (اذا خرجت من شیء و دخلت فی غیره) و موثقه اسماعیل بن جابر بود (کل شیء شک فیه مما قد جاوزه و دخل فی غیره فالیمض علیه) و در این دو حدیث دخول در غیر در متن دو حدیث آمده است.
قاعده فراغ (بر مبنای اینکه این دو قاعده دوئیت دارند)
گاهی ما در مقتضی بحث را مطرح میکنیم و گاهی در مانع
مقتضی: مواردی که هنوز شخص داخل در غیر نشده، مقتضای اطلاق دلیل قاعده فراغ شامل آن میشود یا خیر؟ آیا ادله فراغ اطلاق دارد تا فرضی را که داخل در غیر شده و نشده را دربربگیرد یا ندارد؟ اگر اطلاق دارد، در هر صورت فراغ جاری میشود.
مانع: آیا بر فرض اطلاق گیری از ادله، مقیدی وجود دارد که فراغ را مختص به محلی بداند که داخل در غیر شده است یا مقیدی وجود ندارد.
بحث اطلاق ادله
برخی گفتهاند ادله اطلاق ندارد و تنها فقط فرضی را شامل میشود که داخل در غیر شده باشد؛
ادله عدم اطلاق دلیل قاعده فراغ
الف) مطلق به فرد غالب منصرف میشود و شامل فرد نادر نمیشود و فرد غالب در شک در صحت در قاعده فراغ شک بعد از دخول در غیر است، و افراد پس از نماز معمولاً شخص عملی انجام میدهد، خصوصاً در وسط نماز که پس از فارغ شدن از جزء معمولاً افراد وارد جزء بعد که میشوند شک بر آنها عارض میشود و اغلب افراد قاعده فراغ دخول در جزء بعد است و حمل قاعده بر فرد نادر خلاف متفاهم عرفی است.
پاسخ: آنچه که مشکل است، حمل اطلاق بر فرد نادر است حال آنکه قائل به مسأله ما اطلاق را شامل فرد نادر میداند و فرد غالب وجود دارد و فرد نادر هم در کنار آن ذیل اطلاق قرار میگیرد. لذا این مانع اطلاق را قبول نکردیم.
ب) محقق نائینی در اجود التقریرات میفرمایند:
چه زمانی حکم شامل تمام افراد طبیعت میشود؟ جایی که طبیعت مشککه نباشد، مشکک در صدق طبقات افراد در حمل آنها بر طبیعت نباشند، مثلاً صدق کلمه ماء به آب دریا، و آب باران و آب چاه و آیا ماء در آب باران درجه ماء بودن آن بر آب دریا بالاتر است؟ خیر بلکه اینها در یک درجه قرار دارند و میزان صدق ماء بر آبها واحد است، در محل بحث ما اگر طبیعت مشکک بود و بر فردی از فرد دیگر صدق طبیعت بیشتر بود؛ مثل طبیعت حیوان که حمل بر اسب و حیوانات و انسان هم میشود اما صدق طبیعت حیوان بر انسان از دیدگاه عرف خفا دارد و ظهور صرف طبیعت بر افراد حیوانات بیشتر است، و لو انسان هم جسم نامی است ولی صدق آن خفی است، شاهد اینکه اگر به انسانی بگویند ایها الحیوان ناراحت میشود اما اگر صدق آن بر انسان واضح بود ناراحت نمیشد، ما نحن فیه هم همینطور است؛ صدق مضی بر مضی با عدم دخول در غیر هم رتبه با صدق مضی بر فرض دخول در غیر نیست. مضی دو فرد دارد یکی از آنها با فرض دخول در غیر و دیگری فرض عدم دخول در غیر و مضی بر فرد دوم فرد اخفی در مسأله است و مشمول قاعده فراغ نیست و ادله قاعده فراغ بر فرد جلی دلالت دارد.
پاسخ: آیت الله خویی به محقق نائینی میفرمایند:
بر فرض قبول تشکیک در مسأله و بر فرض تأثیر تشکیک در شمول ادله بر افراد؛ ما قصد حمل طبیعت بر فرد مخفی را نداریم، بلکه طبیعت را هم شامل فرد جلی و خفی با هم میدانیم.
مثال استاد: اگر در کلاسی بگویند به منتخبین جایزه میدهند، فرد جلی آن، بالاترین نمره است، ولی شامل افراد دیگری هم میشود که قریب به بالاترین نمره هستند ولی فرد خفی محسوب میشوند.
از حیث مقتضی اطلاق ادله شامل دخول در غیر و عدم دخول در غیر شد.
بحث از مانع
مانع در اطلاق گیری وجود دارد و اطلاق شامل فرض عدم دخول در غیر نمیشود.
الف) صحیحه زراره و موثقه اسماعیل بن جابر مانع از اطلاق است.
بیان استاد: اولاً بحث ما قاعده فراغ است و شما موانعی ذکر میکنید که محل استشهاد قاعده تجاوز بود، بله الا اینکه این دو دلیل را شامل قاعده فراغ را نیز بدانند ولی طبق مبنای خود که اختصاص این دو دلیل به قاعده تجاوز باشد، این اشکال وارد نیست.
پس ذکر این دو دلیل که مختص قاعده تجاوز است، لغو است. اما ممکن است برخی استناد کرده باشند.
ما در قاعده تجاوز گفتیم در ادله قاعده از کلمه تجاوز استفاده میکنیم که باید در غیر داخل شده باشد، و لو صحیحه و موثقه هم در کار نباشد و صدق گذشت از محل با دخول در غیر سازگار است، شاهد اینکه و دخلت فی غیره را قید توضیحی دانستیم نه قید احترازی، چون با خود جاوزت دخول در غیر فهمیده میشود، اما در قاعده فراغ که کلمه مضی آمده است مراد مضی از مشکوک فیه است، و دخول در شیء با مضی سازگار است.
بیان استاد: به همان ملاکی که کلمه جاوز ظهور در جزء بعد را دارد، کلمه مضی هم در جایی صادق است که در جزء بعد داخل شده باشد و مضی یعنی جایی که در غیر داخل شده است.
ولی در قاعده فراغ اعم است از اینکه داخل در غیر شده و نشده است. در قاعده تجاوز هم حمل بر فرد شایع بوده است و قاعده تجاوز هم در صورت عدم دخول در شیء بعد میتوان جاری کرد، و قاعده تجاوز و فراغ هم شامل دخول در غیر و هم شامل عدم دخول در غیر میشود.
در قاعده فراغ که واضح است و در قاعده تجاوز هم دخلت فی غیره از باب حمل بر فرد شایع است.