1401/11/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: استصحاب / تنبیهات استصحاب / تنبیه هجدهم / تعارض استصحابین (دیدگاه مرحوم شیخ و محقق نائینی)
کلام ما در تعارض دو استصحاب به حسب مقام جعل بود، در مقام جعل گاهی یکی از دو مستصحب مسبب از دیگری است، یعنی نسبت بین این دو سببی و مسببی است مثل آبی که مشکوک الطهارة است و ظرفی نجس است با آن آب تلاقی پیدا میکند، طهارت آب استصحاب شده و در نتیجه ظرف هم طاهر شده و استصحاب طهارت اصل سببی است و استصحاب نجاست ظرف مسببی است.
امروز کلام در ان قلت و قلت جدیدی است.
ان قلت: اگر اصل سببی اصل غیر محرز بود و اصل مسببی اصل محرز بود، به مشکل بر میخوریم، اصل سببی غیر محرز مثل اینکه آبی که حالت سابقه آن مشخص نیست و قاعده طهارت جاری میشود و قاعده طهارت اصل محرز نیست، و از طرفی استصحاب بقاء نجاست ظرف، اصل محرز مسببی است. و از طرفی اصل محرز بر غیر محرز باید مقدم شود، به جهتی اصل مسببی باید مؤخر شود و سببی مقدم شود که اصاله الطهاره است، و از طرفی اصل مسببی باید مقدم شود؛ چون اصل محرز است.
آیت الله خویی و جمعی میفرمایند:
این اصل، اصل مثبت است، توسط نجاست ظرف ثابت شود، اگر نجاست آب اصل مثبت است. البته اینکه ظرف طاهر باشد شارع کل شیء طاهر را فرموده و این بمعنای وجود آثار طهارت است مثل جواز شرب، جواز توضی و اینجا استعمال در جایی که مشروط به طهارت است اشکال ندارد، قاعده طهارت و لو محرز نیست اما جری عملی آن برای ترتیب آثار واقع است پس یکی از آثار آن مطهر بودن است و باز هم قاعده طهارت مقدم میشود. یعنی اصل در مقام عمل جاری شده و آثار واقع بر آن حمل میشود.
سؤال: چطور قاعده طهارت اصل عملی است که آثار واقع بر آن حمل میشود؟ بحثش مفصل است که به همان بحث موکول میکنیم.
نتیجه: تقدم اصل سببی بر مسببی؛ چون اصل سببی تعبدا موضوع اصل مسببی را برمیدارد.
یکی از مواردی که آقایان گفتند اصل سببی و مسببی است، جریان اصالة الحلیة در حیوان است، ما میدانیم نماز در اجزاء حیوان غیر مأکول اللحم باطل است، لباس نماز گزار پشمی است و فرد نمیداند پشم حیوان مأکول اللحم است یا پشم حیوان غیر مأکول اللحم، و اینکه اصالة الحلیة در پشم جاری است، چون اصالة الحلیة اصل سببی است و بر اصالة الاشتغال نماز مقدم است پس نماز صحیح است. این مساله یکی از عویصات مهم فقهی است. و بحثهای فنی و دقیقی در آن مطرح شده است، برخی نماز را با اصل سببی تصحیح کردند.
آقایان بوسیله اصالة الحلیة در صوف حیوان موضوعی برای اصالة الاشتغال باقی نگذاشتند.
ما وارد این بحث نمیشویم چون بحث مفصلی است که معمولاً این نوع بحثها را در فرصتهای تعطیلی مطرح میکنند.
بیان استاد: اصل عملی فقط وظیفه فعلیه را ثابت میکند، اصالة الحلیة پشم را حلال میداند اما ثابت نمیکند حیوانی که از آن پشم گرفته شده مأکول اللحم است یا غیر مأکول اللحم؛ چون اصالة الحلیة اماره نیست تا لوازم آن ثابت شود، بلکه اصل است و لوازم آن ثابت نمیشود پس در نهایت میگوییم نماز باطل است، باید ثابت شود حیوان صاحب پشم مأکول اللحم است، حال آیا بین این دو چگونه جمع میشود که اصالة الحلیة در پشم جاری است ولی اینکه این پشم برای حیوان مأکول اللحم است ثابت نمیشود؟ چون اصل مثبت است و فقط یک اشکال باقی است، من اگر اصالة الحلیة در پشم جاری کنم چرا نشود با آن نماز خواند، و اینجا خفاء واسطه وجود دارد که اصل در ناحیه پشم و حیوان گویا یکی است و عرض بنده این است پس نماز صحیح است. مراد از حلیة، حلیة اکل است و در پشم حلیة استفاده در نماز است و شاید سرّ مطلب اصل مثبت باشد که ما نظر خود را مطرح کردیم.
گاهی نسبت بین دو استصحاب سببی و مسببی شرعی نیست
و این مورد دو قسم دارد، گاهی از جریان دو استصحاب مخالفت قطعیه عملیه با تکلیف حاصل نشود، و گاهی مخالفت قطعیه عملیه با تکلیف حاصل میشود.
مخالفت قطعیه عملیه از جریان دو استصحاب جاری شود
دو اناء مشتمل بر ماء طاهر سپس علم اجمالی برای ما حاصل میشود که یکی از این دو نجس است، اگر ما بخواهیم استصحاب طهارت را جاری کنیم مخالفت قطعیه با علم اجمالی لازم میآید؛ چون علم اجمالی میگوید قطعاً یکی از این دو نجس شده است.
مخالفت قطعیه عملیه با تکلیف حاصل نمیشود (البته مخالفت التزامیه حاصل میشود)
ما میدانیم یکی از دو اناء متنجس با آب باران اصابت کرده، استصحاب نجاست در هر دو آب مخالفت عملیه ای لازم نمیآید ولی مخالفت التزامیه لازم میآید، چون میدانم یکی از این دو پاک شده است.