1400/11/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: استصحاب / تنبیهات استصحاب / تنبیه دوم: شک فعلی و یقین فعلی / یقین و شک فعلی و تقدیری / فرع اول مترتب بر این بحث
تنبیه دوم استصحاب
حاصل این تنبیه این است که در جریان استصحاب وجود یقین و شک فعلی لازم است نه یقین و شک تقدیری و فرضی. آقایان در این زمینه 2 فرع فعلی را متعرض شدند.
فرع دوم: این فرع شبیه فرع اول است با یک تفاوت کوچک. در فرع اول شخص یقین به حدث داشت، بعد غافل شد، بعد نماز خواند و بعد از نماز شک کرد که آیا آن حدث قبل از نماز زائل و متطهر شده یا خیر؟ آقایان در اینجا گفتند چون شک فعلی برایش عارض نشده بنابراین استصحاب حدث جاری نمیشود و قاعده فراغ حاکم است. سابقاً میگفتیم فغفل فصلی، اما در فرع دوم میگوییم لو احدث فشک فغفل فصلی ثم شک بعد الصلاه، یعنی جای شکی برای بعد از حدث ایجاد شد. پس ساعت 9 به دستشویی رفت و ساعت ده و نیم شک کرد که آیا در فاصله ساعت 9 تا ده و نیم وضو گرفت یا خیر؟ پس ساعت ده و نیم استصحاب حدث میکند و دوباره ساعت ده و چهل دقیقه غافل میشود و ساعت یازده و نیم نماز میخواند و ساعت 12 شک میکند که آیا در فاصله بین ساعت 10 تا یازده و نیم طهارت حدثیه را حاصل کرده یا خیر؟
مرحوم آیت الله خویی در این زمینه چند نکته دارند:
نکته اول: نماز این شخص باطل است.
نکته دوم: علت بطلان نماز چیست؟ یک احتمال این است که به استصحاب حدث قبل از نماز مستند باشد. مثال فرع دوم: اول حدث، دوم شک، سوم غفلت، چهارم صلات و پنجم شک. در همان ابتدا که یقین به حدث داشت و دوباره شک کرد استصحاب حدث را جاری کرده ولو غفلت عارض شده، اما قبل از غفلت یک استصحاب حدث داشته است، پس نمازش با استصحاب حدث واقع شده است. ایشان میفرمایند اتفاقاً وقتی میگوییم نماز این شخص باطل است به خاطر استصحاب حدث قبل از نماز نیست.
نکته سوم: اگر نماز باطل است و قبل از نماز استصحاب حدث کرد و بطلان نماز مستند به استصحاب حدث نیست، پس مستند به عدم جریان قاعده فراغ بعد از نماز است. چون در این فرض قاعده فراغ بعد از نماز جاری نمیشود.
نکته چهارم: مستند به عدم جریان قاعده فراغ بعد از نماز است.
نکته پنجم: سؤال: چرا قاعده فراغ بعد از نماز حاصل نشود؟ ایشان میفرمایند چون قاعده فراغ به جایی که شک بعد از فراغ حاصل شود، اختصاص دارد. شاید کسی بگوید در اینجا شک بعد از فراغ حاصل شده است. ایشان میفرمایند خیر. درست است که شک بعد از فراغ از نماز حاصل شده، اما عرفاً این شک با شک قبل از نماز یکی است؛ البته به دقت عقلیه 2 تا است، یعنی جای آن شک قبل از نماز و جای این شک بعد از نماز است. اما به دقت عرفیه هر دو یک چیز است. چون عرف میگوید بعد از نماز شک میکند که آیا نماز را با حدث خوانده یا با طهارت؟ یعنی وقتی در اول صبح حدث داشت، بعد شک کرد و بعد غفلت برایش حاصل شد، این شک بعد از نماز عرفاً همان شک قبل از نماز است. الان هم شک دارد که چه زمانی طهارت را حاصل کرده است؟ در زمان بعد از حدث. پس این، عرفاً همان است.
ما میگوییم حتی عرفاً هم این، آن نیست. الان میگوید آیا در زمان حدث استصحابی و غفلت تحصیل طهارت کرد یا خیر؟ ساعت 9 حدث، ساعت 10 شک و استصحاب حدث، ساعت ده و نیم غفلت و ساعت یازده و نیم نماز. شک بعد از نماز یعنی شک میکند که آیا در فاصله زمانی ساعت 9 تا یازده و نیم تحصیل طهارت کرده یا خیر؟ ساعت 9 تا 10 زمان استصحاب حدث بود اما بعد از این زمان، زمان غفلت بود و شک دارد که در زمانی که استصحاب حدث کرده، یعنی در زمان حدث و شک و غفلت، آیا تحصیل طهارت کرده یا خیر؟ پس دایره استصحاب بعد از نماز، هم زمان بعد از حدث تا شک و هم زمان شک تا نماز (زمان غفلت) را شامل میشود. در حالیکه استصحاب حدث قبل از نماز فقط برای زمان حدث تا زمان شک بوده است. ما میگوییم اینکه شما (مرحوم آیت الله خویی) فرمودید استصحاب حدث بعد از نماز عرفاً همان استصحاب حدث قبل از نماز است، عرف میگوید دایره استصحاب الان از زمان حدث تا نماز است، شاید در زمان غفلت هم شخص وضو گرفته باشد در حالیکه استصحاب حدث قبل از نماز فقط برای زمان حدث تا زمان شک بود.
مرحوم آیت الله خویی میفرمایند بعد از استصحاب حدث قبل از نماز غفلت حاصل شد و در ظرف غفلت استصحاب جاری نشد. بعدی هم همان قبلی است و انگار استصحابی در کار نیست یعنی استصحاب جاری نیست و علت بطلان، جریان استصحاب حدث نیست چون استصحاب جاری نیست بلکه عدم جریان قاعده فراغ است. ما میگوییم اگر قاعده فراغ جاری نمیشود، استصحاب حدث هم کالعدم است، علت بطلان نماز چیست؟ شک بعد از نماز شک بعد از حدث نیست. چون دایره این شک با محدوده و دایره آن شک متفاوت است.
ایشان میفرمایند استصحاب قبل از نماز مقتضی بطلان نیست. چون بعد از استصحاب، غفلت حادث شد و دیگر استصحاب جاری نمیشود. در استصحاب همچنان که یقین و شک حدوثاً لازم هستند، بقائاً هم لازم هستند و آن شخص در بازه زمانی غفلت قبل از نماز بالفعل یقین و شک ندارد. البته یقین اول صبح را دارد ولی الان چون کاملاً از این بحث غافل است، فرض این است که قبل از نماز بقائاً یقین و شک نداشته چون غافل شده، پس استصحاب حدث جاری نمیشود و ساقط است. چون سقوط، فرع ثبوت است و قبل از آن در زمانی که اول محدث بود و بعد شک کرد، ثابت شده است. لذا در اینجا میگویند استصحاب حدث از لحظه غفلت قبل از نماز ساقط شد و لحظه غفلت به خود نماز و بعد شک منتهی شد و بعد میخواست استصحاب را جاری کند اما جاری نمیشود. استصحاب ساعت 10 جاری شد ولی اشکالش این است که بین آن غفلت حادث شد، استصحاب بعد از نماز هم همان استصحاب است، پس بقائاً غفلت ادامه داشته و لذا بطلان نماز مستند به استصحاب نیست.
ما میگوییم آیا برای صحت نماز لازم است که عدم جریان قاعده فراغ را اثبات کنیم؟ به چه دلیل تا قاعده فراغ جاری نشد، بگوییم حتما نماز باطل است؟ سرّ بطلان نماز عدم جریان قاعده فراغ است.
مرحوم آیت الله خویی میفرمایند شک بعد از نماز همان شک قبل از نماز است و استصحاب حدث جاری نمیشود چون بین آن غفلت فاصله شد و قاعده فراغ هم اینجا جاری نشد چون شک باید، شک بعد از فراغ باشد. شاید کسی بگوید شک بعد از فراغ دارد. این، همان است عرفاً، پس شک جدیدی بعد از فراغ حاصل نشده است. چرا نماز باطل است؟ چون قاعده فراغ جاری نیست.
مرحوم آخوند میفرمایند علت اینکه نماز این شخص باطل است، این است که در ساعت 10 قبل از غفلت با حدث استصحابی وارد نماز شده است. درست است که بعد از حدث استصحابی تا نماز حالت غفلت برایش عارض شده، اما در ساعت 10 استصحاب حدث کرد و این استصحاب حدث در سر جای خود هست ولو غفلتاً آمده اما مزیلی آن را زائل نکرد. عدم التفات هست اما استصحاب حدث هم سر جای خود هست و این استصحاب به قوت خود باقیست و در نتیجه نمازش باطل است.
نقد مرحوم آیت الله خویی به کلام مرحوم آخوند
مرحوم آیت الله خویی میفرمایند در حال ورود در نماز استصحاب حدث ندارد چون در این لحظه این شخص غافل است. موضوع استصحاب شک فعلی بوده و در زمان غفلت شک فعلی نداشته پس استصحاب جاری نیست. ایشان استدراک میکنند و این سخن را بر سخن اولشان متفرع میکنند و میفرمایند اگر شک دیگری بعد از نماز بیاید که با شکی که قبل از نماز آمده، متفاوت باشد، در اینجا نماز صحیح است چون قاعده فراغ جاری میشود. مجرای قاعده فراغ این بود که شک بعد از نماز بیاید و بعد بگوییم قاعده فراغ میگوید نماز درست است. در ما نحن فیه هم شک بعد از نماز همان شک قبل از نماز است ولو در نظر عرف نیست و شک جدیدی است و به اعتبار شک جدید قاعده فراغ جاری میشود.
سؤال: مثال چیست؟ در همین مثال اگر بعد از نماز شک کند که آیا بعد از شک در طهارت (در زمان غفلت) وضو گرفته یا خیر؟ شک به خاطر این بوده که نمیداند در زمان شک (از لحظه یقین به حدث تا شک در حدث) آیا وضو گرفته یا خیر. اما الان اگر قبل از نماز شک کرد که آیا از لحظه استصحاب حدث تا لحظه نماز (در ظرف غفلت) وضو گرفته یا خیر، این شک و استصحاب با آن شک و استصحاب متفاوت است. چون زمان فعلیت شک اول و استصحابش ساعت 10 بود اما زمان شک دوم از ساعت 10 تا اذان و نماز بود پس استصحابش هم متفاوت است. یعنی زمانش آن ساعت بوده ولی شک بعداً آمده است. میگویند متعلق شک و دایره مشکوک اشکال ندارد ولو ممکن است برای قبل از نماز بوده که هست، اما خود شک بعد از نماز حاصل شده است. مرحوم آیت الله خویی میفرمایند اگر چنین شکی کرد، نماز صحیح است چون مجرای قاعده فراغ است. شاید کسی بگوید آن شک است. خیر.
مرحوم آیت الله خویی میفرمایند در این مثال حدث استصحابی قبل از نماز دارد.
1- از لحظه حدث تا شک
2- از لحظه شک تا نماز که بعد از نماز این شک، همان شک لحظه غفلت است.
پس در نتیجه قاعده فراغ جاری است. شاید کسی بگوید استصحاب حدث هم جاری است، چون نمیداند در لحظه غفلت آیا طهارت حاصل شده یا خیر؟ اولاً در اینجا استصحاب حدث جاری نمیشود و جا برای جریان ندارد. چون زمان را برای استصحاب از لحظه اول غفلت در نظر گرفتیم و در لحظه اول غفلت یقین سابق و شک لاحق ندارد، البته الان شک لاحق دارد.
مرحوم آیت الله خویی میفرمایند حدث استصحابی قبل از نماز اولی از حدث یقینی قبل از نماز نیست. ایشان میفرمایند فلو کان محدثا، اول یقیناً حدث قبل از نماز. فغفل و صلی، استصحاب نکرد و یقیناً محدث بود و بعد غافل شد و نماز خواند و بعد از نماز شک کرد که آیا بعد از آن حدث وضو گرفته یا خیر. یحکم بصحت الصلاه لقاعده الفراغ، جایی که یقین به حدث داشته است. در حالیکه در ما نحن فیه شک در حدث دارد و به همین خاطر میگوییم جا برای استصحاب حدث است پس اینجا به طریق اولی است. لذا ایشان میفرمایند فالحکم بصحت الصلاه دائرمدار جریان قاعده الفراغ فی کل الفرقین، اگر قاعده فراغ جاری شد نماز صحیح است و اگر جاری نشد نماز باطل است.