1400/11/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: استصحاب / تنبیهات استصحاب / تنبیه دوم: شک فعلی و یقین فعلی / یقین و شک فعلی و تقدیری / فرع اول مترتب بر این بحث
آیا یقین و شک برای جریان استصحاب حتماً باید یقین و شک فعلی باشد و یا اعم از یقین و شک فعلی و تقدیری برای جریان استصحاب کفایت میکند؟ در این زمینه ادله طرفین را گفتیم و ما هم قائل شدیم که یقین و شک باید یقین و شک فعلی باشد. در این زمینه مرحوم شیخ انصاری و آقایان دیگر 2 فرع را مطرح کردند و این فرعها را مترتب بر این تنبیه کردند.
فرع اول: مثلاً کسی مرتکب حدث شده مثل خواب و امثالهم و از حدثش غافل شده و نماز خوانده و بعد از نماز شک دارد که آیا در حال غفلت از حدث، تطهیر (طهارت حدثی نه طهارت خبثی) کرده یا خیر؟ مثلاً شخصی ساعت 8 صبح بیدار شد و مشغول امور خود شد و ظهر نماز خواند و بعد از نماز به یاد آورد که آیا در فاصله صبح تا نماز ظهر وضو گرفت یا خیر. در اینجا اگر وضو گرفته باشد، نمازش درست است و در غیر این صورت نمازش صحیح نیست. اینجا محل کلام است که اگر بخواهیم استصحاب را جاری کنیم، یقین سابق دارد (ساعت 8 صبح) اما شک لاحق قبل از نماز برایش حاصل نشده، چون کاملاً از حال خود غافل شده و شک در فرض التفات حاصل میشود نه در فرض غفلت. بنابراین در اینجا اگر بگوییم شک اعم از شک تقدیری است، در ما نحن فیه میگوییم لو التفت لشک، اگر التفات پیدا میکرد شک برایش حاصل میشد. اما التفات پیدا نکرد و شک فعلی حاصل نشده است.
مرحوم شیخ انصاری و مرحوم آخوند میفرمایند اگر شک را شک تقدیری هم بدانیم، بنابراین استصحاب حدث جاری میشود و در این صورت نمازش باطل است. ولی ما چون شک تقدیری را کافی نمیدانیم، استصحاب جاری نمیشود و شکی هم که الان حاصل و جاری شده، شک بعد فراغ از نماز است، پس نماز در اینجا درست است و اگر استصحاب را بعد از نماز جاری کنیم و بگوییم الان چون شک حاصل شد و نمازی که خواندیم، چگونه بوده، قاعده فراغ بر استصحاب مقدم است، به 3 دلیل.
1- به دلیل حکومت
2- یا به خاطر تخصیص دلیلی که نتیجه بر بطلان نماز شود
3- یا به دلیل ورود
به نظر مرحوم شیخ انصاری و مرحوم آخوند چون شک تقدیری کافی نیست، پس استصحاب حدث جاری نمیشود. نمازی را که خواندیم، چه میشود؟ قاعده فراغ حاکم است و نماز درست است. ایشان (مرحوم شیخ انصاری و مرحوم آخوند) میفرمایند حتی اگر میخواستیم استصحاب را بعد از نماز جاری کنیم، باز هم جاری نمیشد. یعنی اگر حتی مشکلی از حیث شک تقدیری نداشتیم و استصحاب مشکلی برای جریان نداشت، باز هم در تعارض بین قاعده فراغ و استصحاب، قاعده فراغ مقدم است. چون:
اولاً یا از باب تخصیص دلیل استصحاب است. چون اگر فقط بخواهیم به استصحاب عمل کنیم، موردی برای قاعده فراغ نمیماند چون در همه جا یک یقین سابق و شک لاحق با قاعده فراغ هست. اگر به یقین سابق و شک لاحق- ولو شک تقدیری- اعتنا کنیم، در کجا قاعده فراغ را جاری کنیم؟ هیچ جایی برای قاعده فراغ باقی نمیماند.
ثانیاً یا به اعتبار حکومت (یعنی تصرف دلیل حاکم در دلیل محکوم به لسان تصرف موضوعی، در حالیکه تصرف اصلی تصرف حکمی است) دلیل استصحاب شامل همه موارد میشود و قاعده فراغ در آن دلیل به لسان تضییق، استصحاب حدث و امثالهم را تصرف میکند.
مرحوم شیخ انصاری و مرحوم آخوند میفرمایند:
اولاً شک تقدیری کافی نیست.
ثانیاً به فرض که شک تقدیری جاری شود، در اینجا قاعده فراغ بر استصحاب مقدم است.
مناقشات آقایان برای فرع اول
مناقشه مرحوم شیخ انصاری
ایشان میفرمایند یا بعد از نماز و یا قبل از نماز در مثال ما نحن فیه را بحث میکنیم. بعد از نماز فراغ بر استصحاب مقدم است ولی قبل از نماز اگر بر فرض استصحاب جاری شود، فراغ بر استصحاب مقدم نیست، چون اگر قبل از نماز استصحاب فعلی بود، کدام یک مقدم میشد؟ استصحاب. اگر استصحاب فعلی بود چطور استصحاب مقدم میشد؟ حالا هم که استصحاب تقدیری است، اگر قائل به جریانش باشیم نوبت به فراغ نمیرسد. مرحوم شیخ انصاری به یک معنا یک تفسیر دادند که واضح است. چون اگر استصحاب قبل از نماز باشد، نمازی نخوانده که به خاطر قاعده فراغ بگوید این نماز صحیحاً واقع شده است.
ما میگوییم این مناقشه در واقع اشکال نیست بلکه مرحوم شیخ انصاری میخواهند بفرمایند بعد از نماز فراغ و قبل از نماز استصحاب بنائاً علی شک تقدیری و کفایتش جاری است. یعنی انگار بعد از نماز یک بار میخواهیم برای قبل از نماز و یک بار برای بعد از نماز استصحاب را جاری کنیم.
آیت الله سیستانی میفرمایند اگر بگوییم قاعده فراغ بر استصحاب مقدم است، در هر دو فرض مقدم است. چون رکن قاعده فراغ این است که شک بعد از عمل حادث شود و در اینجا شک تقدیری هم بعد از عمل آمده و قاعده فراغ در هر دو جاری میشود. ایشان میفرمایند در قاعده فراغ شک وقتی شک بعد از عمل بود، قاعده فراغ بر استصحاب مقدم است، در این صورت در اینجا فرقی نمیکند که شک تقدیری هم بعد از عمل حادث شده، چون شک تقدیری قبل از عمل معنا ندارد و شک فعلی است. لذا آیت الله سیستانی میفرمایند در هر دو فرض شک تقدیری هم بعد از عمل آمده و قاعده فراغ مقدم است. در حالیکه مرحوم شیخ انصاری فرمودند قبل از نماز اگر استصحاب جاری شود، نوبت به فراغ نمیرسد.
مناقشههای آیت الله سیستانی
مناقشه اول: ایشان میفرمایند فرع اول نباید در عنوان بحث شک تقدیری داخل شود، چون اصلاً در اینجا شک تقدیری نداریم. چون اگر قبل از نماز ملتفت میشد و حالت التفات به او دست میداد، ممکن بود 3 حالت پیدا کند:
حالت اول: شاید قطع به وجود طهارت پیدا میکرد (یعنی یقین به طهارت)
حالت دوم: شاید قطع به عدم طهارت پیدا میکرد (یعنی یقین به عدم طهارت و حدث)
حالت سوم: شاید شک کند. در این صورت شما (مرحوم شیخ انصاری) از کجا میفرمایید در این مثال شک تقدیری جاری است که بگوییم آیا شک تقدیری کافی هست یا نیست.
اگر فقط فرض شک تقدیری محقق بود، خوب بود. اما 3 حالت در اینجا متصور است و به چه دلیل میفرمایید لو التفت لشک؟ لذا آیت الله سیستانی میفرمایند با توجه به این خصوصیت، فرع اول را به عنوان یکی از مصادیق بحث شک تقدیری گرفتن درست نیست. و هذا الاشکال غیر موجود فی کلمات القوم.
ما میگوییم ظاهراً این اشکال وارد نیست. چون درست است که بزرگان متعرض این اشکال نشدهاند، اما علی القاعده به این جهت توجه داشتهاند. ما هم میپذیریم که صورت مسئله 3 حالت پیدا میکند. بعد از نماز میگوییم لو التفت قبل الصلات فإما عن اکون. من یا اینگونه بودم که متیقناً بالحدث أو متیقناً بعدم الحدث ای الطهاره و إما کنت شاک. اما آن دو ثمرهای در بحث ما ندارند و چون میخواستند مثالی را بیان کنند که در بحث ما ثمره داشته باشد، گفتند لو التفت لشک. در این صورت اگر مکلف یقین داشت که اگر قبل از نماز ملتفت میشد، حتماً حالت شک برایش ایجاد میشد چون حال خودش را میداند.
البته میتوانیم به یک معنا بگوییم فرمایش ایشان نقد واردی است اما به تناسب افراد متفاوت است. اشکال ایشان بنا بر نوع مکلفین وارد است چون همیشه فقط حالت شک برایشان حاصل نمیشود. شاهد مطلب این است که گاهی قبل از نماز به یاد میآورند که وضو نگرفتهاند و گاهی میفهمند که وضو گرفتهاند و یکی از صور مسئله این است که اگر ملتفت میشد، شاک بود.
مناقشه دوم: آیت الله سیستانی میفرمایند نمیتوانیم حکم کنیم و به خاطر قاعده فراغ بگوییم نماز درست است. چون:
1- قاعده فراغ از امارات عقلائیه است. یعنی عقلا این قاعده را به عنوان یک اماره جاری میکنند؛ یعنی قاعده فراغ طریق به واقع است. شاهد مطلب هم ادله قاعده فراغ است. حضرت (علیه السلام) میفرمایند لأنه حین ما کان یتوضأ کان اذکر منه حین ما یشک، در حال وضو یقیناً حواسش جمعتر بوده تا الان که شک دارد که آیا وضو را درست انجام داده یا خیر.
2- مورد قاعده فراغ صورتی است که انسان احتمال میدهد بعضی از شئون عمل مأموربه را انجام نداده است و این قاعده، احتمال غفلت است و شاید هم غفلت نبوده است. مثلاً الان شک میکند که غافل از مسح سر در وضو شده یا خیر. پس موردش احتمال غفلت است.
ایشان میفرمایند اگر جایی یقین به غفلت داشت، مثل ما نحن فیه که شخص صبح بیدار شده و ظهر نماز خوانده و بعد از نماز به یاد آورد که آیا وضو گرفت یا خیر، آیا در اینجا بعد از نماز احتمال غفلت را میدهد یا یقین به غفلت دارد؟ یقین به غفلت دارد. پس قاعده فراغ در جایی جاری میشود که احتمال دارد غافل بوده و شاید هم غافل نبوده است. اما در ما نحن فیه در این مثال شما یقین به غفلت دارید و به همین خاطر قاعده فراغ جاری نمیشود.
در بحث قاعده فراغ، مطلقات با بعضی از مقیدات تقیید میخورند. بعضی از مقیدات مثل صحیحه محمد بن مسلم که میگوید کان حین انصرف اقرب إلی الحق منه بعد ذلک، وقتی انصراف پیدا کرد (عمل تمام شد و در مقام اتیان عمل بود) در حین انصراف حواسش جمعتر بود. پس این شخص در ما نحن فیه غافل نبوده و فرض ما در قاعده فراغ فرض احتمال غفلت است نه یقین به غفلت. آیت الله سیستانی میفرمایند شما (مرحوم شیخ انصاری و مرحوم آخوند) که میفرمایید اگر شک تقدیری کافی نباشد، قاعده فراغ را جاری میکنیم، در اینجا قاعده فراغ نمیتواند جاری شود.
مناقشه سوم: مرحوم شیخ انصاری و مرحوم آخوند میفرمایند بعد از عمل اگر فراغ جاری نشود، استصحاب جاری میشود. چون شک دارد که آیا حدث سابق بر عمل، مرتفع شده یا خیر. اگر تا بعد از عمل مرتفع نشده، پس این عمل با حدث بوده و باطل میشود. آیت الله سیستانی در اینجا اشکال میکنند و میفرمایند استصحاب جاری نمیشود چون حکم میکنیم به اینکه باید نماز را اعاده کند اما نه از باب استصحاب. چون اگر از باب استصحاب باشد، میشود استصحاب تقدیری. پس باید نماز را دوباره بخواند چون فراغ و استصحاب جاری نمیشوند و باید بگوید الاشتغال الیقینی یستدعی الفراغ الیقینی (قاعده اشتغال). مگر اول وقت یقین به اشتغال ذمه نداشت؟ بله. از اول وقت اذان اشتغال ذمه شخص بوده و الان نماز خوانده ولی نمیداند آیا این نماز با طهارت بوده یا خیر. اگر با طهارت بوده فراغ حاصل شده و اگر با طهارت نبوده فراغ حاصل نشده است، یعنی اشتغال یقینی مستدعی فراغ یقینی است. ایشان میفرمایند نگویید اگر فراغ جاری نشود، استصحاب جاری میشود. بلکه اگر فراغ جاری نشود، استصحاب هم جایی برای جاری شدن ندارد بلکه یک راه سومی هم در این مسئله وجود دارد و آن، قاعده اشتغال است.
مناقشه مرحوم آیت الله خویی
مرحوم آیت الله خویی میفرمایند قاعده فراغ یا از اصول تعبدی شرعی یا اماره عقلائی است. یعنی قاعده فراغ منشأ حکم عقلا است به اعتبار اینکه طریق به واقع است. یعنی عقلا میگویند معمولاً انسان در هنگام عمل حواسش جمعتر است تا بعد از عمل. مثلاً وقتی وضو میگیرم، حواسم جمعتر است که مسح سر را درست بکشم تا الان که از وضو فارغ شدم و نمیدانم آیا مسح سر کشیدم یا خیر. ایشان میفرمایند ظاهر هم همین است یعنی قاعده فراغ از امارات عقلائیه است، در این صورت استصحاب نسبت به حال غفلت جاری نیست. چون شک فعلی نداشت. اما مانعی از استصحاب بعد از نماز نیست حتی نسبت به نمازی که انجام داده است. چون قاعده فراغ جاری نمیشود تا حاکم یا مخصص بر آن استصحاب شود. پس اگر قاعده فراغ اماره باشد، در اینجا اخذ به قاعده فراغ نمیشود چون علم به غفلت دارد (بیان آیت الله سیستانی). قاعده فراغ در فرض احتمال غفلت است و استصحابی که میخواهیم جاری کنیم، بعد از نماز است.
ایشان میفرمایند بعد از نماز استصحاب را جاری کن اما پایه استصحاب را از اول صبح بگذار و بگو از اول صبح یقین به حدث داشتم و این یقین به حدث را تا بعد از نماز استصحاب میکنم. پس اگر در فاصله بین اول صبح تا الان (بعد از نماز) استصحاب حدث بود، این نماز هم در همین فاصله واقع شده پس این نماز در حدث است.
اگر بگوییم قاعده فراغ اصل تعبدی شرعی است، فقط اختصاص به فرض احتمال غفلت ندارد بلکه شامل یقین به غفلت هم میشود. چون در بعضی از روایات میفرمایند آنچه که گذشته بگو همانطور که بوده، هست. یعنی از آن بگذر. مرحوم آیت الله خویی میفرمایند از این دلیل قاعده فراغ استفاده میکنیم که خصوصیتی در اینکه احتمال غفلت باشد، ندارد بلکه یقین به غفلت را هم شامل میشود، چون اطلاق دارد. ما مضی یعنی صلاتی که گذشت، بگو درست است. پس قاعده فراغ فقط فرض احتمال غفلت نیست بلکه اصل تعبدی عقلائی است و هم شامل احتمال غفلت و هم شامل یقین به غفلت میشود.
مرحوم آیت الله خویی میفرمایند اگر اصل تعبدی شرعی باشد وقتی به دلیلش مراجعه کنیم، میبینیم شارع کاملاً هر دو فرض را گرفته، یعنی هم فرض احتمال غفلت و هم فرض یقین به غفلت، که ما نحن فیه فرض یقین به غفلت است. پس در این صورت قاعده فراغ بر استصحاب حاکم است هر چند بگوییم در استصحاب شک فعلی لازم نیست. یعنی حتی اگر در استصحاب شک فعلی را هم لازم ندانیم و بگوییم در اینجا استصحاب جاری میشود، باز قاعده فراغ مقدم است. چون قاعده فراغ هم بر استصحاب جاری بعد از نماز حاکم است و هم بر استصحاب جاری قبل از نماز.
در نتیجه یا قاعده فراغ را اماره تعبدی عقلائی میگیریم که فرضش میشود جایی که احتمال غفلت را بدهد، پس قاعده فراغ در اینجا جاری نمیشود و یا قاعده فراغ را اصل تعبدی شرعی میگیریم.