1400/09/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: استصحاب / بررسی ادله حجیت استصحاب / دلیل چهارم: روایات / فقه الحدیث صحیحه دوم جناب زراره / بررسی کلام متأخرین و معاصرین پیرامون فقره سوم صحیحه دوم
فقره سوم از صحیحه دوم جناب زراره
در فقره سوم 4 احتمال وجود دارد. احتمال 1 و 2 این است که قبل از اقدام بر انجام فریضه نماز به حالت یقین نمیرسد بلکه آن ظن و شک به قوت خود باقیست و به تعبیر بعضی از بزرگان نه تنها ظن تبدیل به یقین نشده، بلکه حتی تبدیل به شک میشود (شک را در قبال ظن به کار میبریم، یعنی تقریباً تساوی الطرفین) چون فرض این است که بررسی کرده اما نجاست را پیدا نکرده است. بعد از نماز هم که به نجاست علم پیدا میکند، تارتاً یقین دارد که این، همان نجاستی است که دنبالش بود و پیدا نکرد و أخری شک میکند.
احتمال 3 و 4 این است که قبل از ورود در نماز به حالت یقین رسیده است.
آیت الله سیستانی میفرمایند اولاً باید نسخهها را بررسی کنیم و ببینیم فقره سوم در تهذیبین چگونه آمده و ثانیاً ببینیم در کتاب مرحوم شیخ صدوق (علل الشرایع) چه آمده است. ایشان میفرمایند تعبیری که در تهذیبین وجود دارد نسبت به علل الشرایع 2 تفاوت دارد.
1- ایشان میفرمایند بنا بر علل الشرایع واضح است که استصحاب است چون لم أری (من ندیدم) معنایش این است که یقین به عدم اصابه ندارد. با جمله ثم طلبت فرأیت فیه بعد الصلاه میگوییم قبلاً متیقن به عدم اصابه نبوده است. یعنی اینطور نبوده که یقین پیدا کند که اصابه نکرده است. همان چیزی که نسبت به آن ظن داشت، بعد از نماز یقین پیدا کرده است. نتیجه این است که در ابتدای نماز توانسته استصحاب را جاری کند. پس بنا بر نسخه علل الشرایع استصحاب میشود (احتمال اول) چون قبل از نماز یقین به عدم پیدا نکرده و بعد از نماز فهمیده که این، همان است.
2- ایشان میفرمایند بنا بر نسخه تهذیبین و بنا بر قول اکثر محققین، میگویند این را باید بر علل الشرایع حمل کنیم یعنی بگوییم فنظرت فلم أری شیئاً که در تهذیب هم آمده، یعنی کنت شاکاً فی النجاسه، نه اینکه قبل از نماز یقین به طهارت داشته باشد. در تهذیبین گفته است فرأیت فیه و آقایان میگویند در این جمله حذف مفعول به خاطر رعایت اختصار زیاد است (مفعولی که ضمیر باشد) پس در اینجا هم محذوف است (احتمال اول).
قول اول میگوید نسخه تهذیبین هم از نظر برداشت مثل نسخه علل الشرایع است. یعنی در ابتدای صبح یقین داشته، بعد شک میکند، بعد فحص میکند ولی چیزی پیدا نمیکند، بعد در لحظه شروع نماز شاک است و استصحاب میکند و بعد از نماز همان نجاست صبح را پیدا میکند. لذا با شک و استصحاب طهارت وارد نماز میشود و بعد از نماز نجاست را پیدا میکند و یقین میکند که این، همان نجاست است.
قول دوم میگوید این فراز از صحیحه جناب زراره مربوط به قاعده یقین است نه استصحاب. یعنی جمله فنظرت فلم أری شیئاً کنایه از علم به طهارت است. پس قبل از نماز برای شخص علم به طهارت حاصل شده و بعد که میگوید صلیت فرأیت فیه یعنی یک چیزی دیدم اما شک دارم که این، همان است یا نیست. پس ابتدای صبح یقین، بعد شک دارد، بعد فحص میکند و یقین قبل از نماز، بعد نماز میخواند، بعد از نماز نجاست را مییابد و شک میکند این، همان نجاست است یا نیست. این شک به همان یقین قبل سرایت میکند. یعنی فرض این است که فرأیت فیه به معنای یقین نیست (شک ساری) یعنی آن یقین خراب شد. ما این قول را نمیپذیریم.
آیت الله سیستانی هم میفرمایند این وجه اشکال دارد. فنظرت فلم أری شیئاً یک مدلول مطابقی دارد (ندیدم) و یک مدلول التزامی و عدم العلم است نه العلم بالعدم. فلم أری شیئا عدم علم است (چیزی پیدا نکردم) نه اینکه با ندیدن، علم به عدم پیدا کرده باشم. در این صورت کنایه از یقین به عدم قبل از نماز نشد. فلم أری شیئا یعنی چیزی پیدا نکردم و حالت شک به قوت خود باقیست. در این صورت اگر امر دائر باشد بین اینکه مراد استعمالی همان مراد جدی باشد یا غیر آن، یقیناً مقتضای قاعده این است که مراد استعمالی و مراد جدی یکی باشد.
در ما نحن فیه فرض این است که مقدار نجاست کم بوده و صدر روایت هم میگوید علمت اثره. چون اگر مقدار نجاست زیاد بود، نیاز به تعلیم اثر نبود (مثلاً محل نجاست را علامت بزند). پس عدم رؤیت چنین نجاستی دلالت بر عدم وجودش ندارد، چون فرض این است که مقدار نجاست کم بوده است. اهل ادب هم میگویند در فرأیت فیه حذف مفعول اشکال ندارد. پس ابتدای نماز شک داشت و استصحاب طهارت را جاری کرد و بعد از نماز هم همان را دید (احتمال اول).
قول سوم از بسیاری از بزرگان مثل مرحوم شیخ، مرحوم آقا ضیا، آقای حکیم در حقایق الاصول است که میفرمایند فنظرت فلم أری شیئاً یعنی قبل از نماز شک هم باقی مانده، اما فرأیت یعنی رأیت شیئا که احتمال داده میشود همان باشد یا نباشد. یعنی اگر فرأیته داشت، یقین پیدا میکرد که این همان نجاست صبح است. فرض این است که گوینده جناب زراره است و ایشان این تفاوتها را میفهمد. اگر قرار بود حذف شود، اینجا جای حذف نبود چون زمانی حذف میکنیم که با قرینه قابل فهمیدن باشد، اما اینجا اگر حذف کنیم، معنای دیگری تصور میشود و اینجا به معنای فرأیته نیست.
پس قول سوم میگوید اعم از این است که فرأیت فیه مظنون باشد یا نباشد (احتمال دوم) یعنی شک قبل از نماز مانده، استصحاب را جاری کرده، با استصحاب نماز خوانده، بعد از نماز چیزی دیده (فرأیت فیه) اما شاید این، همان نجاست صبح باشد و شاید یک چیز جدید باشد.
به نظر ما ارجح، احتمال اول است. چون:
1- مقدار نجاست کم بوده و فحص هم کرده و چیزی ندیده است. چون مقدارش کم بوده، میگوید شاید روی لباس افتاده ولی نمیتوانم ببینم (با این فرض که ظن دارد روی لباس ریخته) ولی مقدار نجاست کم بوده است. ولی اگر مقدار نجاست زیاد بود، بررسی میکند و چیزی نمیبیند و قبل از نماز یقین به عدم پیدا میکند (احتمال 3 و 4). اما فرض این است که در ما نحن فیه مقدار نجاست کم است (قول سوم ظننت فلم أری شیئا) و خودبخود اقتضای مطلب این است. پس هنوز حالت شک برایش باقی است و در اینجا استصحاب طهارت را قبل از نماز جاری میکند. یقین به عدم قبل از نماز برایش پیدا نشده و با استصحاب طهارت نماز را خوانده و بعد از نماز یک نجاستی را میبیند. آیا احتمال دارد این نجاست، قبلی باشد یا جدید؟ مثلاً من از صبح دنبال پسرم گشتم و بعد پیدا کردم، یعنی چه کسی را پیدا کردم؟ طبق روال عادی میگوید گمان کردم به لباسم نجاستی رسیده و هر چه گشتم پیدا نکردم، ولی بعد از نماز پیدا کردم. یعنی چه چیزی را پیدا کرد؟ فرأیت فیه یعنی پیدا کردم و دیدم یعنی همان نجاست را پیدا کردم و دیدم. پس استصحاب طهارت در اینجا جاری میشود.
مرحوم آقای آخوند در کفایه میفرمایند این فقره دال بر حجیت استصحاب نیست. چون امام (علیه السلام) علت عدم وجوب اعاده نماز را عدم نقض یقین به شک گذاشتهاند. یعنی فرمودهاند اعاده نماز لازم نیست ولی شستن لباس لازم هست. حضرت (سلام الله علیه) میفرمایند علت عدم وجوب اعاده نماز این است که یقین را با شک نقض نکن. اگر اعاده واجب باشد، نقض یقین به شک است و این را قبول ندارند. اگر اعاده واجب باشد، از باب نقض یقین به شک نیست بلکه از باب نقض یقین به یقین است. چون این شخص میداند که نماز با لباس نجس انجام شده، در این صورت این تعلیل و علت منطبق بر مورد ما نحن فیه نمیشود، چون مرحوم آخوند میفرمایند باید حمل بر قاعده یقین کنیم و حمل بر استصحاب نمیشود.
مرحوم آیت الله خویی میفرمایند قوام قاعده یقین به این است که ابتدا یقین کنیم، بعد شک کنیم و آن شک به آن یقین سرایت کند. به تعبیر دیگر ظرف متیقن و مشکوک با هم یکی شود. وإلا ظرف یقین و شک دو تاست یعنی ابتدا یقین بوده و بعد شک بوده ولی مشکوک همان متیقن است. مرحوم آیت الله خویی میفرمایند یعنی شک به زمان همان متیقن سرایت پیدا میکند، در حالیکه هر دو خصوصیت در اینجا منتفی است (نه یقین سابق و نه شک ساری). اما شک در اینجا وجود ندارد چون علم و یقین دارد که نماز را با نجاست خوانده (وقتی بعد از نماز نجاست را پیدا کرد و دید).
ایشان میفرمایند تارتاً یقین به طهارت لباس قبل از عروض ظن به نجاست است، این یقین در ابتدای صبح باقیست و تبدیل به شک نشده چون در ابتدای صبح یقین داشته و بعد احتمال داد که لباسش نجس شده اما هنوز یقین به طهارت در ابتدای صبح به قوت خودش باقیست. لذا مرحوم آیت الله خویی میفرمایند شک بعد از نماز ندارد و در حالی نماز خواند که لباسش نجس بوده است.
سؤال: قبل از نماز کدام یقین با این شک فرضی نابود شد و به آن سرایت کرد؟ اگر منظور یقین ابتدای صبح است، که هنوز آن یقین به قوت خودش باقیست چون در ابتدای صبح هنوز از خانه خارج نشده بود که نجاستی به لباسش برسد. ولی اگر منظور یقین دوم (بعد از ظن به نجاست و بعد از فحص ندید و یقین به عدم نجاست پیدا کرد) بود، این یقین در صحیحه جناب زراره نیامده است. فلم اری شیئا یعنی ندید اما یقین پیدا نکرد. لذا مرحوم آیت الله خویی و دیگران میفرمایند در اینجا حالت شک قبل از نماز است و استصحاب میکنیم و بعد از نماز هم میبینیم. یعنی، چه احتمال 1 و چه احتمال 2 را ببینیم برای ما استصحاب را افاده میکند.
ظهور فقره در چیست؟ شک به اصابه کردم، فحص کردم، چیزی ندیدم، سپس نماز را خواندم، بعد از نماز دیدم. انصافاً وقتی به اندازه لازم فحص کرده، خیلی وقتها قبل از نماز برای انسان یقین حاصل میشود. یعنی نماز را خواند و بعد از نماز دید و اینجا قضیه متفاوت است. اگر آن مقداری که شک دارد اصابه کرده، مقدارش زیاد باشد، به محض فحص کردن یقین به عدم پیدا میکند، اگر مقدارش کم باشد و رنگ لباس روشن باشد، باز هم یقین به عدم پیدا میکند اما اگر مقدارش کم باشد و رنگ لباس روشن نباشد، بعد از فحص یقین به عدم پیدا نمیکند. لذا در بعضی از موارد قبل از نماز و بعد از فحص یقین به عدم پیدا میکند و در بعضی از موارد شک باقیست، بعد از نماز، هم میتواند علم پیدا کند که این، همان است و هم میتواند شک داشته باشد.
لذا آنچه که در فقره سوم مهم است، این است که بتوانیم دلالتش را بر استصحاب اثبات کنیم و طبق هر 4 احتمال استصحاب جاری میشود و ظهورش در فلم أری شیئا این است که قبل از نماز حالت شک داشته، پس برای ورود به نماز استصحاب کرده و بعد از نماز هم یقین کرد که نجاست را پیدا کرده است. ولی همان نجاست باشد و یا شک داشته باشد، اثری در بحثنا هذا ندارد.