1403/08/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه شعائر / بررسی مصادیق شعائر / تقیّه / اقسام اربعه تقیه / تقیه مداراتی / بررسی روایات / بررسی حکم تقیه مداراتی
کلام در بحث تقیه مداراتیه، این است که آیا این تقیه واجب است یا مستحب؟
بررسی حکم تقیه مداراتیه
مرحوم شیخ حر عاملی در وسائل، بعضی جاها، تقیه مداراتیه را تعبیر به واجب و گاهی تعبیر به مستحب کردهاند. مثلاً ایشان میفرمایند باب وجوب عشرة الناس حتى العامة بأداء الأمانة وإقامة الشهادة والصدق، واستحباب عيادة المرضى وشهود الجنائز، وحسن الجوار والصلاة في المساجد،[1] در بعضی از مصادیق، عنوان وجوب و در بعضی از مصادیق، عنوان استحباب را به کار میبرند. مصادیقی مثل ادای امانت، اقامه شهادت و صدق، واجب و عیادت از مریض، مشاهده جنازه و خواندن نماز در مساجد، مستحب است.
ایشان در وسائل میفرمایند باب وجوب عشرت العامه بالتقیه،[2] کلمه وجوب معاشرت به کار رفته است.
کلام مرحوم شیخ انصاری
ایشان در رسائل فقهیه میفرمایند تقیه مداراتیه یکی از مصادیق تقیه مستحب است. یعنی این تقیه را مستحب دانسته و میفرمایند و المستحب: ما كان فيه التحرز عن معارض الضرر، بأن يكون تركه مفضيا تدريجا إلى حصول الضّرر،[3] چیزیست که در آن، تدریجاً به ضرر میرسیم، در غیر این صورت، میشود تقیه واجب. چون اگر ترک آن، به سرعت ما را به ضرر برساند، رعایتش میشود واجب. كترك المداراة مع العامّة اگر انسان با آنها مدارا نکند، ممکن است آرام آرام سر از ضرر دربیاورد.
تقیه مستحب این است که ترک مدارات، موجب ضرر است، پس مدارات میشود مستحب. ایشان این مثال را برای جایی میگویند که انسان را در دراز مدت و آرام آرام در معرض ضرر قرار میدهد. و هجرهم في المعاشرة في بلادهم، با آنها در بلادشان معاشرت نمیکند. چون اگر آنها در بلاد ما باشند، ممکن است تعدادشان کم باشد و چون انسان در بلاد خودش با قوم و خویش خود حشر و نشر دارد، توجیه میکند که بیشتر از این، فرصت ندارد. اما اگر در بلاد آنها زندگی کند، علی القاعده توقع است که با آنها معاشرت و رفت و آمد داشته باشد. ترک مدارات با عامه و هجر عامه در معاشرت در بلاد آنها. فإنّه ينجرّ غالبا إلى حصول المباينة، غالباً سر از جدایی درمیآورد. الموجب لتضرّره منهم، از ناحیه آنها، به تدریج و آهسته آهسته سبب میشود، به جایی برسد که ضرر ببیند. پس ایشان تعبیر به و المستحب کردند. چون ترک تقیه مداراتیه، به یک باره، ضرری برای انسان نمیآورد بلکه به تدریج انسان را دچار ضرر میکند.
آقایان هم میگویند چیزی که به تدریج ضرر میآورد، حرام نبوده و ترکش واجب نیست. مثل سیگار کشیدن، که آقایان میگویند ضرر دارد، اما چون ضررش تدریجی است، حرام نبوده و ترکش واجب نیست. اما در ما نحن فیه، برعکس است. یعنی ترک تقیه مداراتیه، به مرور زمان ضرر دارد، پس ترکش حرام نیست. پس تقیه مداراتیه واجب نیست بلکه میشود مستحب.
کلام مرحوم امام خمینی
ایشان در الرسائل میفرمایند تقیه مداراتیه واجب است. ثم انه لا يتوقف جواز هذه التقية بل وجوبها على الخوف على نفسه أو غيره بل الظاهر ان المصالح النوعية صارت سببا لإيجاب التقية عن المخالفين فتجب التقية و كتمان السر و لو كان مأمونا و غير خائف على نفسه و غيره.[4] در تقیه مداراتیه لازم است که حتماً بر جان خود یا جان غیر، که محترم است، خوف داشته باشیم. بلکه علی الظاهر مصلحت نوعی، سبب شده که تقیه نسبت به مخالفین، واجب باشد. از باب خوف بر جان نیست که بشود تقیه خوفیه، بلکه از باب مدارات و امثالهم است که میشود تقیه واجب.
کلام مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی
ایشان در رسائل فی الفقه و الاصول صفحه 46 میفرمایند مرحوم شیخ حر قائل به وجوب شده، ولی ما قائل به وجوب نیستیم. النکتة الثانیه هل المستفاد من الروایات وجوب المعاشرت معهم أو مطلق المحبوبیت و الرجحان؟ آیا این معاشرت (تقیه مداراتیه) واجب است یا فقط راجح است؟ از روایات، وجوب استفاده نمیشود. عدهای از علما، از جمله مرحوم صاحب وسائل، قائل به وجوب شدهاند چون در روایات به این تقیه امر شدیم و امر هم ظهور در وجوب دارد.
اما مرحوم شیخ انصاری قائل به استحباب شده و میفرمایند چون ضرر ترک تقیه مداراتیه در دراز مدت و تدریجی است. و هو الصحیح، به نظر ما (مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی) تقیه مداراتیه، مستحب است. چون درست است که در اینجا امر آمده، اما امر عقیب توهم حظر است یعنی مردم فکر میکردند تقیه مداراتیه، جایز نیست و به همین خاطر، اهل بیت (علیهم السلام) آنها را به تقیه مداراتیه امر میکردند، که میشود امر عقیب یا توهم حظر، که حداکثر دلالت بر مطلوبیت دارد و مطلوبیتش هم، وقتی وجوب نباشد، میشود استحباب. لان الاصحاب یتوهمون حرمه المشارکة معهم، فکر میکردند مشارکت با آنها حرام است. و عدم صحت الصلاة خلفهم، نماز خواندن پشت سر آنها باطل است. و عدم مطلوبیة المعاشرة معهم، معاشرت با آنها مطلوب نیست. فالامر فی الروایات مسوق بتوهم الحظر و لا یکون ظاهراً فی الوجوب و علی هذا یکون المعاشرت و المدارات معهم مستحباً.
نعم، ایشان یک استثنا آورده و میفرمایند اگر ترک مدارات موجب وهن مذهب شود، یعنی وقتی انسان با آنها مشارکت نکند، به جماعاتشان نرود و امثالهم، به اینجا میرسد که همه بگویند مذهب اینها، مذهب رهبانیت و گوشه گیری است و با دیگران ارتباط ندارند و شاید اصلاً نماز نمیخوانند و قرآن دیگری دارند که در جلسات قرآن شرکت نمیکنند و هکذا. پس معاشرت با آنها میشود واجب و ترکش میشود حرام. نتیجه اینکه ترک تقیه مداراتیه هم، اگر سر از وهن مذهب درآورد، حرام است و فعلش میشود واجب.
به نظر ما اگر تقیه مداراتیه _در شرایط عادی_ زمینه هدایت آنها را فراهم کند، ممکن است واجب باشد. چون تا بتوانیم افراد را هدایت کنیم، وظیفه افرادی مثل طلاب است که زمینهساز هدایت دیگران شوند. همچنین، مصداق مهم نهی از منکر است، چون بالاترین منکر این است که انسان به درب خانه اهل بیت (علیهم السلام) نرود. پس اگر مدارات و تقیه مداراتیه، زمینه هدایت به مذهب اهل بیت (علیهم السلام) را فراهم میکند، شاید واجب باشد. اما اگر صرف تئالف قلبی و امثالهم را ایجاد میکند، حداکثر میشود مستحب. پس وهن مذهب و هدایت، علی الظاهر در ماسوای این دو مورد دخالت دارد، و الله العالم مستحب است.
بررسی کیفیت جریان تقیه مداراتیه در واجبات و مستحبات
آیا تقیه مداراتیه فقط در مستحبات جاری میشود یا در واجبات هم جاریست؟ آیا با هم فرقی دارد یا خیر؟ آیا فقط مصادیقی مثل رفتن به تشییع جنازه یا سر زدن به منزل آنها یا عیادت مریضهایشان و امثالهم است یا در نماز واجب هم هست؟ البته نماز خواندن در مسجد خاص، میشود مستحب، اما اصل عمل (نماز) میشود واجب.
کلام مرحوم آیت الله خویی
ایشان میفرمایند وأما إذا لم يترتب على ترك التقية ضرر على نفسه ولا على غيره بل كانت التقية لمحض جلب النفع من الموادة والتحابب والمجاملة معهم في الحياة فلا تكون مسوغة لارتكاب العمل المحرم ولا ترك الفعل الواجب فليس له الحضور في مجالسهم المحرمة كمجلس الرقص وشرب الخمر ونحوهما لاجل المجاملة لعدم تحقق مفهوم التقية حينئذ حيث لا ضرر يترتب على تركها.[5]
اگر تقیه خوفیه نباشد. تقیه برای جلب نفع است که از دوستی، محبت، مجامله و همراهی با آنها در زندگی داشته باشد. این تقیه، مجوز ارتکاب عمل محرم نمیشود. یعنی مثلاً اگر در نماز دستهایم را روی هم بگذارم، این عمل حرام است. اگر عمل واجب (مثل طواف نساء) را ترک کنم. تقیه مجاملهای و تقیه مداراتیه، مجوز ارتکاب حرام و ترک واجب نیست. بنابراین آیا به خاطر مجامله با آنها، در مجالس حرام مثل مجالس صوفیها یا مجالسی که شرب خمر در آن، صورت میگیرد و امثالهم شرکت کنیم؟ خیر، حرام است. این تقیه مداراتیه و عملی که به نیت مدارات بوده، تقیه مداراتیه نیست و میشود حرام. چون ضرری نیست که مترتب بر ترک تقیه باشد. فرض این است که تقیه خوفیه نیست، که در این صورت، تقیه مداراتیه است.
پس تقیه مداراتیهای که سر از ترک واجب یا اتیان حرام درآورد، نه تنها مستحب و واجب نیست، بلکه حرام است. پس اینکه ابتدا بحث میشود که تقیه مداراتیه واجب است یا مستحب، به نظر ما باید قبل از آن، بحث کنیم که آیا حرام است یا واجب یا مستحب؟ بعضی از مصادیق حرام بوده و هر جا سر از ترک واجب یا فعل حرام دربیاورد، آنها را کنار میگذاریم.
ایشان استدراک کرده و میفرمایند نعم لا بأس بذلك في خصوص الصلاة فان له ان يحضر مساجدهم ويصلي معهم للمداراة والمجاملة من دون أن يترتب ضرر على تركه بالنسبة إلى نفسه أو بالاضافة إلى الغير و ذلك لاطلاقات الاخبار الآمرة بذلك لان ما دل على أن الصلاة معهم في الصف الاول كالصلاة خلف رسول الله صلى الله عليه وآله غير مقيد بصورة ترتب الضرر على تركها، در خصوص نماز فرق میکند. ضرری بر خودش وجود ندارد والا میشد تقیه خوفیه. این، مقید به صورت ترتب ضرر بر ترک این صلات نیست و به نحو مطلق گفته با آنها نماز بخوانید.
سؤال: آیا واقعاً در اینجا اطلاقی هست؟ ادله اطلاق دارد و مقید به تقیه خوفیه نیست و شامل تقیه مداراتیه میشود. ایشان میفرمایند بلکه حملشان بر تقیه خوفیه، حمل بر فرد نادر است. چون بعید است که اگر انسان یک بار و دو بار و بیشتر، در نمازهای آنها شرکت نکند، مشهور به تشیع و سبب ضرر شود.
ما میگوییم اگر صد بار شد، چه میشود؟ اگر انسان در جماعتهای آنها شرکت نکند، کمکم مشتهر به تشیع میشود، چون آنها به حسب ظاهر، مقید به شرکت در جماعت هستند. اگر ترک این کار سر از ضرر دربیاورد و بالکلیه آن را ترک کند و اصلاً شرکت نکند، رعایت این تقیه میشود واجب، چون انصافاً موجب ضرر شده است.