1403/08/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه شعائر / بررسی مصادیق شعائر / تقیّه / اقسام اربعه تقیه / تقیه مداراتی / بررسی روایات
مرحوم آیت الله خویی
ایشان میفرمایند: هل التقية بالمعنى الاخير تختص بزمان شوكة العامة واقتدارهم وعظمتهم كما في اعصار الائمه (ع) أو انها تعم عصرنا هذا وقد ذهب فيه اقتدارهم ولم تبق لهم تلك العظمة على نحو لا يخاف من ضررهم،[1] آیا تقیه مداراتیه فقط زمان شوکت و اقتدار و قدرت عامه را شامل میشود، که در اعصار ائمه (علیهم السلام) همین گونه بوده، یا خیر؟ آیا تقیه مداراتیه شامل زمان ما هم میشود که اقتدار سنیها از بین رفته و آن عظمت برایشان باقی نمانده که الان خوف از ضرر آنها نیست. مرحوم آیت الله خویی در دل تقیه مداراتیه، تقیه خوفیه را هم لحاظ کردهاند.
بررسی ظرف زمانی تقیه مداراتیه
ممکن است به ذهن بیاید که تقیه مداراتیه در ظرف خوف (ظرف اقتدار) از آنهاست. اگر یکی از ما به سامرا مشرف شدیم، آیا مستحب است در مساجد آنها شرکت کرده و با آنها نماز بخوانیم؟ آیا الان که اقتدار و شوکت سابق را ندارند، باز هم تقیه مداراتیه معنا دارد یا خیر؟ ما (مرحوم آیت الله خویی) ندیدیم کسی متعرض این مسئله شود، الا مرحوم آقا رضا همدانی (رحمت الله علیه) که قائل شدند تقیه مداراتیه مربوط به ایام اقتدار و عظمت سنیهاست.
اما نظر مرحوم آیت الله خویی این است که تقیه مداراتیه به وقتی دون وقتی اختصاص ندارد. اگر تقیه، خوفیه باشد، لاجرم باید در زمان اقتدار سنیها باشد. ولی گفتیم تقیه خوفیه و مداراتیه قسیم هم بوده و تقیه مداراتیه در قید خوف معنا ندارد. لذا تقیه مداراتیه غیر از زمان اقتدار آنها هم هست و اختصاص به زمان اقتدارشان ندارد.
حيث لا يحتمل ضرر في ترك التقية في امثال زماننا الا انك قد عرفت انها بهذا المعنى غير مرادة في مثل الصلاة. وانما الحكمة في تشريعها هي المداراة وتوحيد الكلمة وابراز الميزة بينهم وبين العامة وعليه فهي تأتي في امثال زماننا أيضا فيستحب حضور مساجدهم والصلاة معهم ليمتاز الشيعة بذلك عن غيرهم ويتبين عدم تعصبهم حتى تتحد كلمة المسلمين.[2]
حکمت تشریع تقیه مداراتیه، مدارات و توحید کلمه بوده و اینکه به گونهای رفتار شود که امتیازی برای شیعیان و عامه باشد. بنابراین در این زمان هم حضور در مساجدشان و صلات با آنها مستحب است، تا شیعه از غیر شیعه شناخته شده و ممتاز شوند و عدم تعصبشان (نه در اصل اعتقادات؛ اتفاقاً ما بر اعتقاداتمان نهایت تعصب و تصلب را داریم، بلکه منظور تعصب غلط و منفیست، که بگوییم حالا که امامی نیستی، تو را از حیض انتفاع ساقط میکنیم) تبیین شود. شما را میپذیریم، با هم زندگی میکنیم، مراوده و خرید و فروش داریم و امثالهم. این نوع رفتارهای مداراتی سبب جذب آنها شده و باعث میشود نسبت به ائمه (علیهم السلام) بغض پیدا نکنند. و الخطاب فی بعض الاخبار المتقدمه (پاسخ از اشکال مقدر است) و ان کان لا یشملنا لاختصاصه بذلک الزمان، بعضی از این روایات که میگفتند عودوا مرضاهم و امثالهم، خطاب ناظر به شیعیان زمان خودشان است، که در ظرف اقتدار و شوکت سنیها بوده. در اینجا چه کنیم؟ مثلاً صلات در عشائرکم (ایشان از ارتباط با سنیها برداشت کردند یعنی ولو ضمیر کم آمده، اما میگویند با سنیها). خلاصه فرمایش ایشان این است که این خطابها برای شیعیان در زمان ائمه (علیهم السلام) بوده و اختصاص به آن زمان دارد نه الان.
حيث لا عشيرة لنا من المخالفين ليستحب الصلاة معهم الا ان في اطلاق بعضها الآخر مما اشتمل على بيان حكمة تشريع تلك التقية أو غيره من المطلقات المتقدمة. ما که خاندانی از سنیها نداریم که با ما عشیره باشند. آن زمانها این اختلاطها بوده، اما الان نیست. ولی از بعضی روایات و حکمت تشریع تقیه مداراتیه یا بعضی از مطلقات استفاده میکنیم که اختصاص به آن زمان ندارد. حکمت (سبب تبلیغ مکتب اهل بیت (علیهم السلام) و جلب مودت و امثالهم) شامل زماننا هذا میشود و در ما نحن فیه هم همینطور است و لازمهاش این نیست که احتمال ترتب ضرر باشد. پس در زمان ما هم تقیه مداراتیه معنا دارد.
بررسی حکم تقیه مداراتیه
آیا تقیه مداراتیه مستحب است یا واجب؟ فرض این است که مطلوبیتش محفوظ است، اما آیا به حد وجوب میرسد یا در حد استحباب است؟ مرحوم شیخ حر میفرمایند باب وجوب عشرة الناس حتى العامة بأداء الأمانة وإقامة الشهادة والصدق، واستحباب عيادة المرضى وشهود الجنائز، وحسن الجوار والصلاة في المساجد،[3] الناس را اعم از سنیها گرفته و حتی یعنی یکی از اقسام الناس میشود سنیها. بالاخره هر زمان ناس گفته میشود، در دل ناس، سنی هست. مثلاً اگر سنیها ببینند یک شیعه راستگو است، انصافاً آیا این، تقیه مداراتیه نیست؟ بهترین تبلیغ برای مکتب اهل بیت (علیهم السلام) است. ایشان چند مصداق را به عنوان وجوب و چند مصداق را به عنوان استحباب تعبیر کرده. مثلاً ادای امانت واجب است. ان الله یأمرکم ان تعد الامانات الی اهلها، امر هم ظهور در وجوب دارد (ماده امر) یا اقامه شهادت و صدق و راستگو بودن واجب است، مگر موارد استثنا، که مثلاً اگر راست بگوییم منجر به قتل نفس محترمهای میشود، که در اینجا صدق، حرام است. اما عیادت مریض و شهود جنازه مستحب است. مثلاً اگر جنازه روی زمین مانده، آیا وجوب کفایی ندارد؟ مگر اینکه بگوییم مراد از شهود جنائز، شرکت در تشییع است، که میشود مستحب.