درس خارج فقه استاد سید محسن حسینی‌فقیه

1403/08/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه شعائر / بررسی مصادیق شعائر / تقیّه / اقسام اربعه تقیه / تقیه مداراتی / بررسی روایات

کلام در بحث تقیه است و به اینجا رسیدیم که قسم اول آن، تقیه خوفیه (تقیه معروف) و قسم دوم، تقیه مداراتیه است و مرحوم شیخ کلینی تقیه مداراتیه را از اقسام تقیه خوفیه می‌داند؛ اما مشهور متأخرین، از جمله مرحوم آیت الله خویی، مرحوم امام خمینی و دیگران آن را قسیم تقیه خوفیه می‌دانند. در زمینه دلیل بر مطلوبیت تقیه مداراتیه، به آیاتی که بر اتحاد و وحدت بین مسلمین تأکید می‌کنند، اشاره کردیم. آیا وجوهی که مفسرین، خصوصاً مفسرین سنی در معنای آیه بیان می‌کنند، معتبر است یا خیر؟ به نظر ما معتبر نیست، مگر به برداشت‌های لغوی از آن آیه برگردد. بعد وارد روایات شده و چند روایت در مطلوبیت تقیه مداراتیه بیان کردیم و حال، ادامه روایات را بررسی می‌کنیم.

ادله روایی تقیه مداراتیه

[١٥٤٩٥] ١ ـ محمد بن يعقوب، عن محمد بن إسماعيل، عن الفضل بن شاذان، وعن أبي علي الأشعري، عن محمد بن عبد الجبار جميعا، عن صفوان بن يحيى، عن معاوية بن وهب قال: قلت لأبي عبدالله عليه‌السلام: كيف ينبغي لنا أن نصنع فيما بيننا وبين قومنا، وفيما بيننا وبين خلطائنا من الناس؟ قال: فقال: تؤدون الأمانة إليهم، وتقيمون الشهادة لهم وعليهم، وتعودون مرضاهم، وتشهدون جنائزهم.[1]

عن محمد بن یعقوب (مرحوم شیخ کلینی) عن محمد بن اسماعیل بندقی نیسابوری[2] (امامی ثقه) عن الفضل بن شاذان نیسابوری (امامی ثقه) و عن ابی علی الاشعری احمد بن ادریس (امامی ثقه) عن محمد بن عبدالجبار (امامی ثقه) جمعاً عن صفوان بن یحیی (امامی ثقه) عن معاویه بن وهب (امام ثقه). مرحوم صاحب وسائل در این روایت 2 طریق به صفوان نقل کرده؛ طریق اول محمد بن یعقوب عن محمد بن اسماعیل عن الفضل بن شاذان عن صفوان بن یحیی و طریق دوم محمد بن یعقوب عن ابی علی اشعری عن محمد بن عبدالجبار عن صفوان بن یحیی. یعنی از مرحوم شیخ کلینی تا صفوان 2 طریق و از صفوان به بعد یک طریق می‌شود. لذا طبق هر 2 طریق، که به صفوان و از صفوان به معاویه بن وهب منتهی می‌شوند، روایت، صحیحه است.

آیا این روایت به تقیه مداراتیه ‌مربوط است؟ بله. تا انسان به شیوه زیبا با آنها برخورد و رفتار کند، که می‌شود مدارات با آنها.

[١٥٤٩٦] ٢ ـ وبالإسناد عن صفوان بن يحيى، عن أبي أسامة زيد الشحام قلل: قال لي أبو عبدالله عليه‌السلام: اقرأ على من ترى أنه يطيعني منهم ويأخذ بقولي السلام، واوصيكم بتقوى الله عزّ وجّل، والورع في دينكم، والاجتهاد لله، وصدق الحديث، وأداء الأمانة، وطول السجود، وحسن الجوار، فبهذا جاء محمد صلى‌الله‌عليه‌وآله أدوا الأمانة إلى من ائتمنكم عليها برا أو فاجرا، فإن رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله كان يأمر باداء الخيط والمخيط صلوا عشائركم، واشهدوا جنائزهم، وعودوا مرضاهم، وأدوا حقوقهم، فإن الرجل منكم إذا ورع في دينه وصدق الحديث وأدى الأمانة وحسن خلقه مع الناس قيل هذا جعفري، فيسرني ذلك ويدخل عليّ منه السرور، وقيل هذا أدب جعفر، وإذا كان على غير ذلك دخل عليّ بلاؤه وعاره، وقيل هذا أدب جعفر، والله، لحدثني أبي عليه‌السلام ان الرجل كان يكون في القبيلة من شيعة علي عليه‌السلام فيكون زينها آداهم للأمانة، وأقضاهم للحقوق، وأصدقهم للحديث، إليه وصاياهم وودائعهم، تسأل العشيرة عنه فتقول من مثل فلان إنه آدانا للأمانة، وأصدقنا للحديث.[3]

تفاوت این روایت با روایت قبلی این است که در روایت قبلی، صفوان بن یحیی از معاویه بن وهب نقل می‌کرد، اما در این روایت از ابی اسامه زید الشحام (امامی ثقه) نقل می‌کند. ممکن است بین سنی‌ها هم بعضی‌ها به حرف من (امام (علیه السلام)) گوش کنند. به ارادتمندان و اهل ولایت ما و نظائر خودت سفارش می‌کنم، اگر نخ و وسیله دوختن با آن در اختیارتان است، امانتدار باشید. راستگو و امانتدار باشد. شاید امانت منحصر در امانت مادی نشود، بلکه امانت ممکن است در مورد سِر، ناموس و آبروی مردم باشد. مثلاً شخصی از دوستش پول قرض خواسته (امانت سر) و رعایت این نکات خیلی مهم است.

من (امام (علیه السلام)) خوشحال می‌شوم؛ و خوشحالی امام (علیه السلام) خوشحالی پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و خوشحالی پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خوشحالی خدای متعال است. اما خوشحالی خدای متعال به معنی رضایت از کار بندگانش می‌باشد. شما (شیعیان) را به من (امام (علیه السلام)) منتسب می‌کنند. و عیبش به من (امام (علیه السلام)) برگشت می‌کند و می‌گویند امامشان اینها را درست تربیت نکرده. فقره‌ای که 3 تعبیر داشت: واشهدوا جنائزهم، وعودوا مرضاهم، وأدوا حقوقهم.

[١٥٤٩٧] ٣ ـ وعن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن علي بن الحكم، عن معاوية بن وهب قال: قلت له: كيف ينبغي لنا أن نصنع فيما بيننا وبين قومنا وبين خلطائنا من الناس ممن ليسوا على أمرنا؟ فقال تنظرون إلى أئمتكم الذين تقتدون بهم فتصنعون مايصنعون، فوالله إنهم ليعودون مرضاهم، ويشهدون جنائزهم، ويقيمون الشهادة لهم وعليهم، ويؤدون الأمانة إليهم.[4]

همه امامی ثقه بوده و روایت، سنداً مشکلی ندارد و صحیحه است. اما روایت مضمره است چون بیان نشده ضمیر کیست. به نظر ما در بحث تقیه مداراتیه روایات با ضمیمه به روایات دیگر تواتر معنوی دارند، لذا نگران مضمره بودن یا نبودن این روایت نیستیم.

با ما در رفت و آمدند و با هم مخلوط هستیم، مثلاً آنها به مغازه ما می‌آیند و امثالهم، یعنی بالاخره با هم محشور هستیم، چگونه رفتار کنیم؟ و آنها ممن لیسوا علی امرنا، اهل امر ولایت اهل بیت (علیهم السلام) نیستند. چگونگی رفتار امامانتان نگاه کنید که ایشان مقتدای شما هستند و همانطور که اهل بیت (علیهم السلام) رفتار می‌کنند، شما هم رفتار کنید. با آنها اینگونه رفتار کنید.

سؤال: ائمه (علیهم السلام) معمولاً فقط عناوین لیعودون مرضاهم، یشهدون جنائزهم، یقیمون الشهادت لهم و علیهم و یؤدون الامانت الیهم را می‌فرمایند، پس آیا این عناوین به منزله دعوت کردن هم می‌شود؟ مثلاً اگر یک سنی را به خانه خود دعوت کنیم، آیا جزء تقیه مداراتیه است؟ شاید بشود گفت ائمه (علیهم السلام) این عناوین را از باب نمونه غالبی بیان کرده‌اند. یعنی غالباً این اتفاقات می‌افتد، چون سابقاً رسم نبوده که مرتب مهمان دعوت کنند و زمینه مخالطه همین زمینه‌ها بوده.

بنابراین شاید شامل سایر موارد مثل قرض دادن هم که زمینه مدارات است، بشود. مثلاً همسایه سنی ما نیاز به پول دارد و اگر پول قرض دادن به او سبب جلب مودتش به امام (علیه السلام) شود، این هم می‌شود تقیه مداراتیه و ظاهراً جهتی برای انحصار تقیه مداراتیه در این موارد نیست.

[١٥٤٩٨] ٤ ـ وعنه، عن أحمد، عن الحسين بن سعيد ومحمد بن خالد جميعا، عن القاسم بن محمد، عن حبيب الخثعمي قال: سمعت أبا عبدالله عليه‌السلام يقول: عليكم بالورع والاجتهاد، واشهدوا الجنائز، وعودوا المرضى، واحضروا مع قومكم مساجدكم وأحبوا للناس ما تحبون لانفسكم، أما يستحيي الرجل منكم أن يعرف جاره حقه، ولا يعرف حق جاره.[5]

روایت موثقه است. در ارتباط با سنی‌ها تصریح ندارد، الا وظایفی را که حضرت (علیه السلام) در روایات فرمودند، معمولاً در ارتباط با سنی‌ها بوده، به علاوه جمله واحضروا مع قومكم، اعم از این است که این قوم، شیعه یا سنی باشند. یعنی می‌خواهیم بگوییم شاید این روایت از دو جهت به درد ما نحن فیه بخورد. جهت اول، عناوینی که در این روایت آمده، در روایات دیگر در ارتباط با سنی‌ها آمده و جهت دوم کلمه مع قومکم.

[١٥٤٩٩] ٥ ـ وعن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن علي بن حديد، عن مرازم قال: قال أبو عبدالله عليه‌السلام: عليكم بالصلاة في المساجد، وحسن الجوار للناس وإقامة الشهادة وحضور الجنائز، إنه لا بد لكم من الناس إن أحدا لا يستغني عن الناس حياته، والناس لابد لبعضهم من بعض.[6]


[1] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج12، ص5، أبواب أبواب احكام العشرة في السفر والحضر، باب1، ح1، ط آل البيت.
[2] سید مرتضی علم الهدی نیسابوری (جدّ پنجم ما) از عراق به نیشابور مهاجرت کرد و مدتی در آنجا ماند و بعد به مشهد آمد و به خاطر اقامتی که در آنجا داشته، در شجره نامه ما نیسابوری آمده است.
[3] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج12، ص5، أبواب أبواب احكام العشرة في السفر والحضر، باب1، ح2، ط آل البيت.
[4] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج12، ص6، أبواب أبواب احكام العشرة في السفر والحضر، باب1، ح3، ط آل البيت.
[5] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج12، ص6، أبواب أبواب احكام العشرة في السفر والحضر، باب1، ح4، ط آل البيت.
[6] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج12، ص6، أبواب أبواب احكام العشرة في السفر والحضر، باب1، ح5، ط آل البيت.