1402/08/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه شعائر / بررسی مصادیق شعائر / تقیّه / موارد تقیه حرام
کلام ما در بحث تقیه بود و مباحثی را اشاره کردیم و مواردی از تقیه صحابه را عرض کردیم امروز فتاوای به تقیه اهل سنت و شیوههای تقیه را بنا بود بیان کنیم اما دیدم آیت الله مکارم در القواعد الفقهیه در صفحه 390 به بعد موارد حرمت تقیه را بیان کردند و ما در اقسام به آن اشاره کردیم ولی ایشان جامعتر بیان کردند و ما هم بازنگری در بحث میکنیم.[1]
موارد تقیه حرام
قسم اول
اگر تقیه باعث تزلزل ارکان اسلام و مستلزم محو شعائر یا تقویت کفر شود تقیه حرام است. و یا اینکه هر کجا حفظ آن نزد شارع از حفظ نفس و عرض و مال اهم باشد و تشخیص این مورد باید به دست مجتهد باشد.
دلیل قسم اول
ترجیح اهم بر مهم قاعدهای پذیرفته شده است و در جایی است حفظ دین از نفس اهم باشد ارجح بر راجح مقدم میشود.
دلیل دوم
روایات باب
روایت را مرحوم کلینی با سه واسطه از امام صادق علیه السلام نقل میکند
[۲۱۳۹۷] ۶ـ و عنه، عن هارون بن مسلم، عن مسعدة بن صدقة، عن أبی عبد الله علیه السلام ـ فی حدیث ـ إن المؤمن إذا أظهر الایمان ثم ظهر منه ما یدل علی نقضه خرج مما وصف وأظهر وکان له ناقضا إلا أن یدعی أنه انما عمل ذلک تقیة، ومع ذلک ینظر فیه، فإن کان لیس مما یمکن أن تکون التقیة فی مثله لم یقبل منه ذلک، لان للتقیة مواضع من أزالها عن مواضعها لم تستقم له وتفسیر ما یتقی مثل أن یکون قوم سوء ظاهر حکمهم وفعلهم علی غیر حکم الحق وفعله، فکل شیء یعمل المؤمن بینهم لمکان التقیة مما لا یؤدی إلی الفساد فی الدین فانه جائز.[2]
ضابطهای به نام لایودی الی الفساد بیان شد پس اگر باعث فساد در دین شد تقیه جایز نیست.
بررسی سندی
این سه واسطه اسمشان را ثلاثیات گذاشتهاند برخی احتما سقط روایت را دادهاند و هارون بن مسلم در طبقه 7 یا 6 است و علی بن ابراهیم طبقه 8 است ولی علی الظاهر بخاطر کثرت این نقل اولاً احتمالاً سقطی نبوده و یا با واسطه ابراهیم بن هاشم بوده است.
اما مسعدة بن صدقه؛ یکی از روایات باب اصالة الحل توسط همین سند است (کل شیء لک حلال الحدیث)، و اصولیان به مناسبت اصالة الحل بررسی سندی هم کردند.
در مورد مسعده برخی گفتهاند عامی است و توثیق خاص ندارد اما در عین حال ممکن است توثیق شود.
ما دو مسعده داریم؛ ابن صدقه و ابن زیاد
اگر این دو یک نفر باشند که ثقه است. اما اگر دو نفر باشند: برای ابن صدقه نیاز به توثیق دیگری داریم؛
الف) از امتیازات این حدیث کوتاهی آن است و لابد مسعده نزد کلینی ثقه بوده که در ثلاثیات خود ذکر کرده است.
این احتمال را کاملاً نمیشود پذیرفت چون شاید طریق کلینی همین بوده ولی وی مورد وثوق کلینی نبوده مگر اینکه از کثرت نقل کلینی به وثوق مسعده برسیم.
ب) نجاشی هارون ابن مسلم را توثیق کرده ولی نگفته او یروی عن الضعفاء و المجاهیل، پس شیخ بلا واسطه هارون بن مسلم ثقه است چون روش نجاشی بوده که برخیها را با این وصف توثیق کرده و این وصف را به دنبال هارون بن مسلم نگفته و هارون بن مسلم از مسعده زیاد نقل کرده پس علی القاعده مسعده ضعیف نیست و اگر بود نجاشی بیان میکرد که هارون بن مسلم یروی عن الضعفاء که مراد مسعده باشد.
ج) مسعده از مشاهیر است و صاحب کتاب است و شخصی مثل هارون بن مسلم از او روایت زیادی دارد و اگر قدحی در مورد او میشد باید مشخص میشد. هر که از مشاهیر و صاحب کتاب باشد و قدحی نداشته باشد ثقه است (طبق قول میرزا جواد آقای تبریزی).
د) آیت الله خویی در معجم جلد 18 صفحه 139: یکی از این دو نفر از اصحاب امام باقر است سنی است و دیگری از اصحاب امام صادق و شیعه است پس مسعده ابن صدقه شیعه و ثقه است چون از امام صادق نقل کرده است.[3]
ه) ورود نام مسعده در تفسیر علی بن ابراهیم قمی است و اگر بپذیریم این توثیق عام را خوب است؛ اما مشخص نیست مقدمه تفسیر از علی بن ابراهیم باشد و وی گفته هر کسی از اصحاب و مشایخ ما باشد ثقه است و مسعده مشخص نیست از اصحاب و مشایخ امامیه باشد. و تفسیر علی ابن ابراهیم بخشی از آن از ابوالعباس شاگرد وی و برخی از آن منقول از ابوالعباس است.
ز) هر کسی که نجاشی تصریح به سنی بوددن آن نکند پس او شیعه است اما اشکال وارد است؛ خیر مثال نقض داریم مثل حفص ابن غیاث و یا وهب ابن وهب نجاشی نگفته عامی است حال آنکه ذهبی و ابن حجر که شیعیان را سریع رفض میکنند به اسم مسعده که میرسند او را قدح نمیکنند و از دید آنها هم مسعده امامی نیست.
ح) مسعده ابن صدقه با مصعده ابن زیاد یک نفر است؛ آیت الله بروجردی آمده است هارون بن مسلم عن مسعده ابن صدقه عن زیاد عن ابی عبد الله و بعید نیست عن مسعده ابن صدقه ابن زیاد باشد و مرسوم بوده گاهی فرد را مکنی به پدر و گاهی مکنی به جد میکردند و میگفتند مسعده ابن زیاد؛ چون همه روایات مسعده از امام صادق است پس او مسعده ابن صدقه ابن زیاداست
مناقشه
در محاسن برقی جلد 2 صفحه 509 این روایت را از مسعده ابن زیاد نقل شده است و فردی دیگر است و ابن صدقه آن زیادی است.[4]
آیت الله شبیری یا آقا زاده ایشان چند قرینه بیان میکنند که با توجه به آنها این دو نفر یکی هستند و دیگر مشکل سندی نداریم (اما آیا این قرائن دلیل بر اتحاد دو مسعده میشود یا خیر که در جلسه بعد خواهد آمد).