1400/10/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه شعائر / بررسی شبهات پیرامون تعظیم شعائر / شبهه بدعت، خرافه و وهن دین و متدینین
اشکالات و شبهات در مقابل تعظیم شعائر
در اینجا 3 شبهه مهم و شبهات جزئیتر مطرح است.
شبهه بدعت
شبهه خرافه
شبهه وهن دین و متدینین
ادعای ما در بحث روایات تعظیم شعائر این است که وجوب یا حداقل رجحان تعظیم شعائر از متواترات است. در این زمینه ادله آنقدر متراکم است که در وجوب یا حداقل حسن و رجحان تعظیم شعائر تواتر مضمونی ایجاد میکند. پس ادعای تواتر داریم اما تواتر معنوی و طبعاً تواتر اجمالی هم به طریق اولی است.
در این مورد روایات از جهات مختلف بحث کردهاند.
حرمت اهانت شعائر
وجوب احترام شعائر
علت حرمت اهانت به بعضی از شعائر
بیانگر احترام انسان و بعضی از اشخاص و یا بعضی از مکانها
احترام به زمانها
حرمت و جایگاه فتوای فقهای امامیه و رد آنها
احکام ساب النبی و ساب الائمه المعصومین (علیهم السلام) و ساب الصدیقه الشهیده المظلومه فاطمه الزهرا (سلام الله علیها)
حرمت اهانت به بعضی از مقدسات
آنچه که مهم است استفاده تواتر معنوی از این مجموعه برای وجوب و یا حداقل حسن تعظیم شعائر و حرمت هتک و وهن در شعائر است.
روایت اول: میفرمایند فرار از جنگ حرام است چون موجب وهن دین و استخفاف به انبیا و رسولان و ائمه عادله میشود. پس معلوم میشود چیزی که موجب وهن دین شود، حرام است.
روایت دوم: [ ٢٣٢٨٠ ] ١١ ـ وبإسناده عن محمد بن سنان عن علي بن موسى الرضا عليهالسلام كتب إليه فيما كتب من جواب مسائله : وعلة تحريم الربا لما نهي الله عزّ وجلّ عنه ، ولما فيه من فساد الاموال ، لان الانسان إذا اشترى الدرهم بالدرهمين ، كان ثمن الدرهم درهما وثمن الآخر باطلا ، فبيع الربا وشراؤه وكس على كل حال ، على المشتري وعلى البائع ، فحرم الله عزّوجلّ على العباد الربا لعلة فساد الاموال ، كما حظر على السفيه أن يدفع إليه ماله ، لما يتخوف عليه من فساده حتى يؤنس منه رشد ، فلهذه العلة حرم الله عزّ وجلّ الربا ، وبيع الدرهم بالدرهمين ، وعلة تحريم الربا بعد البينة لما فيه من الاستخفاف بالحرام المحرم ، وهي كبيرة بعد البيان وتحريم الله عزّ وجلّ لها ، لم يكن إلا استخفافا منه بالمحرم الحرام ، والاستخفاف بذلك دخول في الكفر ، وعلة تحريم الربا بالنسيئة لعلة ذهاب المعروف ، وتلف الاموال ، ورغبة الناس في الربح ، وتركهم القرض ، والقرض صنائع المعروف ، ولما في ذلك من الفساد والظلم وفناء الاموال.[1]
علت اینکه ربا حرام شده این است که در ربا استخفاف به محرم حرام است. و خدای متعال این کار را حرام کرده است.
روایت سوم: [ ١٨٦٨٤ ] ١ ـ محمد بن الحسن بإسناده عن موسى بن القاسم ، عن إبراهيم ، عن معاوية ، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال : ثم اشتر هديك إن كان من البدن أو من البقر ، وإلا فاجعله كبشاً سميناً فحلاً فإن لم تجد كبشا فحلا فموجأ من الضأن ، فإن لم تجد فتيسا ، فإن لم تجد فما تيسر عليك ، وعظم شعائر الله.[2]
صحیحه معاویه بن عمار در بحث هدی و قربانی حج و استحباب اختیار حیوان چاقتر و فربهتر است. امام صادق (علیه السلام) میفرمایند عظم شعائر الله، که این جمله صیغه امر است و امر ظهور در وجوب (ظهور نفسانی خودش یا به حکم عقل از خارج) دارد.
روایت چهارم: [ ٣٥٧٠٨ ] ٥ ـ وعنه ، عن مسمع كردين ، قال : سألت أبا عبدالله عليهالسلام عن رجل كسر عظم ميت؟ فقال : حرمته ميتا أعظم من حرمته وهو حي.[3]
از مسمع کردین از امام صادق (علیه السلام) راجع به فردی است که استخوان مردهای را شکست و حضرت (علیه السلام) فرمودند حرمت میت مسلم برتر از حرمتش در زمان حیات اوست. پس حتی بدن انسان مسلمان احترام دارد و باید حرمت و احترامش حفظ شود (تعظیم). یعنی در دین اسلام بدن افراد به خاطر ایمانشان احترام دارد، تا چه برسد به مسائل معنوی عظیمی که تأثیر در مجموعه دین دارد.
روایت پنجم: آیت الله صافی گلپایگانی در ذخیره العقبی فی شرح العروه الوثقی میفرمایند یجب الازاله عن ورق المصحف الشریف، اگر ورقی از قرآن آلوده شد باید ازاله نجاست کرد.
لاینبغی الاشکال فی وجوبها و لاحاجت للتمسک ببعض الروایات الداله علیه لأنه لایبعد کون وجوب الازاله من المسلمات، وجوب ازاله قرآن از مسلمات است. بل من الضروریات، بلکه بالاتر است. یعنی قرآن آنقدر احترام دارد که اگر به نجاستی آلوده شد، وجوب ازاله نجاست از مسلمات و بلکه بالاتر، یعنی از ضروریات است.
پس در شریعت بعضی از اشخاص مثل مرده مسلمان یا بعضی از اشیاء احترام زیادی دارند و رعایت حرمتشان واجب و بی احترامی به آنها حرام است.
﴿البدن جعلناها لکم من شعائر الله﴾، ﴿إن الصفا و المروه من شعائر الله﴾. یعنی شعائر الهی فقط خلاصه در صفا و مروه و یا یک شتر نمیشود. آیا میشود صفا و مروه از شعائر باشد اما خانه کعبه از شعائر نباشد؟ چون شعائر جمع شعیره به معنی علامت و نشانه خدای متعال و دین و حجج خدای متعال است. یعنی نمیشود احترام صفا و مروه لازم باشد ولی بگوییم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) جزء شعائر الهی نیستند.
روایت ششم: [ ٣٤٥٣ ] ١ ـ محمّد بن الحسن بإسناده عن محمّد بن علي بن محبوب ، عن محمّد بن الحسين بن أبي الخطاب ، عن ذبيان بن حكيم ، عن موسى بن أكيل النميري ، عن العلاء بن سيابه ، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) في بئر محرج وقع فيه رجل فمات فيه فلم يمكن إخراجه من البئر ، أيتوضّأ في تلك البئر ؟ قال : لا يتوضّأ فيه ، يعطل ، ويجعل قبراً ، وإن أمكن إخراجه أُخرج وغسل ودفن ، قال رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) : حرمة المسلم ميتاً كحرمته وهو حي سواء.[4]
علاء ابن سیابه از امام صادق (علیه السلام) سؤال کرد که مردی در چاه افتاده و مرده و ما نمیتوانیم او را از چاه بیرون بیاوریم، آیا از این آب چاه میتوانیم وضو بگیریم؟ حضرت (علیه السلام) میفرمایند خیر. چاه را قبر این شخص قرار دهید. البته اگر امکان بیرون آوردن او هست، خارجش کنید و غسل و کفنش کنید. چون پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند حرمت مسلمان در حال حیات و مرگ مساوی است. یعنی بدن مسلمان حتی بعد از مردن هم احترام دارد.
روایت هفتم: [ ١٧٧٧٢ ] ١ ـ محمد بن يعقوب ، عن عدة من أصحابنا ، عن أحمد بن محمد بن خالد ، عن الحسن بن محبوب ، عن أبي الصباح الكناني قال : قلت لابي عبدالله عليهالسلام : أيهما أفضل؟ الاسلام أو الايمان ـ إلى أن قال : ـ فقال : الايمان، قلت : فأوجدني ذلك ، قال : ما تقول فيمن أحدث في المسجد الحرام متعمدا؟ قال : قلت يضرب ضربا شديدا ، قال : أصبت فما تقول فيمن أحدث في الكعبة متعمدا؟ قلت : يقتل ، قال : أصبت ، ألا ترى أن الكعبة أفضل من المسجد ... الحديث.[5]
صحیحه ابی الصباح کنانی از امام صادق (علیه السلام) که حضرت (علیه السلام) از کنانی سؤال کردند که در مورد کسی که عمداً در مسجدالحرام حدث کند، چه میگویید؟ باید کشته شود. از این روایت استفاده میکنیم که اهانت به خانه کعبه یا مسجدالحرام حرام است و چیزی که اهانت به آن حرام باشد، تعظیمش هم واجب یا راجح میشود.
چرا ما کلمه یا (واجب یا راجح) را تکرار میگوییم؟ چون اگر بگوییم وهن، با احترام ضدان لاثالث هستند و هر جا که توهین حرام باشد، احترام واجب میشود، اما اگر بگوییم ضدان لاثالث نیستند، حداقل اگر توهین حرام است، احترام واجب یا مستحب است، پس میشود راجح.
روایت هشتم: [ ١٤١٤٢ ] ٥ ـ وعن عدّة من أصحابنا ، عن أحمد بن محمّد ، عن الحسين بن سعيد ، عن فضالة بن أيّوب ، عن أبي المعزا ، عن أبي بصير ـ يعني المرادي ـ ، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) قال : لا يزال الدين قائماً ما قامت الكعبة .[6]
ابی بصیر از امام صادق (علیه السلام) نقل میکند که حضرت (علیه السلام) میفرمایند تا زمانی که کعبه پا بر جا باشد، دین هم پا بر جاست. آیا با توجه به این روایات ارزش کعبه یا حتی ارزش صفا و مروه بیشتر است؟ آیا ارزش کعبه بیشتر است و در امر اقامه دین بیشتر مؤثر است و یا البدن جعلناها لکم من شعائر الله؟ پس به طریق اولی کعبه و مسجدالحرام جزء شعائر الله هستند که احترام آنها واجب و هتکشان حرام است، تا جایی که اگر آن نوع از هتک (حدث یا بول) را در داخل خانه کعبه داشته باشد، یضرب عنقه.
روایت نهم: [ ٣٣٣١١ ] ٦٦ ـ وفي ( العلل ) عن عليِّ بن أحمد ، ومحمّد بن أحمد السناني ، والحسين بن إبراهيم بن أحمد بن هاشم جميعاً ، عن محمّد بن أبي عبد الله الكوفي ، عن محمّد بن إسماعيل ، عن العبّاس ، عن عمر بن عبد العزيز ، عن رجل ، عن هشام بن الحكم قال : سألت أبا عبد الله ( عليه السلام ) عن العلّة الّتي كلّف الله العباد الحجّ والطواف بالبيت ، فقال : إنَّ الله خلق الخلق ـ إلى أن قال : ـ فجعل فيه الاجتماع من الشرق والغرب ليتعارفوا ـ إلى أن قال : ـ ولتعرف آثار رسول الله ( صلّى الله عليه وآله ) ، وتعرف أخباره ، ويذكر ، ولا ينسى. الحديث.[7]
یکی از علتهای وجوب حج این است که آثار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فراموش نشود و فرمایشات ایشان بازگو شود.
روایت دهم: ٢٢ ـ حه : يحيى بن سعيد ، عن محمد بن ابي البركات ، عن إبراهيم الصنعاني عن الحسين بن رطبه ، عن ابي علي ، عن الشخى ، عن المفيد ، عن محمد بن أحمد بن داود ، عن محمد بن موسى الاحول ، عن محمد بن أبي السري ، عن عبدالله بن محمد البلوى عن عمارة بن يزيد ، عن ابي عامر التباني واعظ أهل الحجاز قال : أتيت أبا عبدالله جعفر بن محمد وقلت له : يا ابن رسول الله ما لمن زار قبره يعني أمير المؤمنين وعمر تربته؟ قال : يا أبا عامر حدثني أبي عن أبيه ، عن جده الحسين ابن علي : ، عن علي أن رسول الله قال له : والله لتقتلن بأرض العراق وتدفن بها ، قلت : يا رسول الله ما لمن زار قبورنا وعمرها وتعاهدها؟ فقال لي : يا ابا الحسن إن الله تعالى جعل قبرك وقبر ولدك بقاعا من بقاع الجنة وعرصة من عرصاتها ، وإن الله جعل قلوب نجباء من خلقه وصفوة من عباده تحن إليكم وتحتمل المذلة والاذى فيعمرون قبوركم ويكثرون زيارتها تقربا منهم إلى الله ومودة منهم لرسوله ، أولئك يا علي المخصوصون بشفاعتي الواردون حوضي وهم زواري غدا في الجنة.
يا علي من عمر قبوركم وتعاهدها فكأنما أعان سليمان بن داود على بناء بيت المقد
ومن زار قبوركم عدل ذلك ثواب سبعين حجة بعد حجة الاسلام وخرج من ذنوبه حتى يرجع من زيارتكم كيوم ولدته أمه ، فابشر وبشر أولياءك ومحبيك من النعيم وقرة العين بما لا عين رأت ولا أذن سمعت ولا خطر على قلب بشر ، و لكن حثالة من الناس يعيرون زوار قبوركم كما تغير الزانية بزنائها أولئك شرار أمتي لا أنالهم الله شفاعتي ولا يردون حوضي.[8]
از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که میفرمایند علی جان اگر کسی قبرهای شما را تعمیر و آباد کند و عهدهدار امور این قبرها شود گو اینکه به سلیمان بن داوود بر بازسازی بیت المقدس کمک کرده است. پس معلوم میشود که هم بازسازی بیت المقدس و هم تعمیر قبرهای اهل بیت (علیهم السلام) ارزشمند بوده و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با این بیان به این کار ترغیب میکنند. پس آنچه که مربوط به دین و شعائر دین است منحصر در بُدن و امثالهم نیست.
یک دسته از روایات بیان میکنند:
حرمت قتال در ماههای حرام (یعنی ماههایی که جنگ و قتال در این ماهها حرام است)
دیه در ماههای حرام (دیه یک انسان کامل به علاوه یک سوم دیه)
اگر شخصی در ماه رمضان بی دلیل روزهخواری کند (امیرالمؤمنین (علیه السلام) به کسی که بی دلیل روزهخواری کردند، 39 ضربه تازیانه زدند)
پس در شریعت بعضی از زمانها هم محترم هستند. در جاهلیت هم محترم بودند مثل 4 ماه حرام یعنی ذی القعده، ذی الحجه، محرم، رجب.
فتوای فقهای شیعه محترم است و حضرت (علیه السلام) در وسائل جلد 16 از صفحه 461 تا صفحه 474 در مقبوله عمر بن حنظله میفرمایند و الراد علیه کالراد علینا.
احکامی که برای ساب النبی یا ساب الائمه المعصومین (علیهم السلام) بیان شده که میگویند اگر سابی بود کشتن او جایز است. چون این جایگاه یک جایگاه محترم است. همانطور که بی احترامی به خانه کعبه حرام است، سب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) ایشان هم حرام است و زمینه کشتن او جایز است. اما خانه کعبه را نمیتوان با اهل بیت (علیهم السلام) مقایسه کرد. درست است که شرافت خانه کعبه عظیم است اما باید کربلا را با خانه کعبه مقایسه کنیم.
از جمله حرمت اهانت به مقدسات عبارتند از:
کعبه، مسجدالحرام، مصحف (قرآن)، کتب حدیث، قبور انبیا و اولیا و مؤمنین، بدن مؤمن بعد از مرگ و ...
پس احترام کل شیء بحسبه. شعائر و آنچه که احترامش برای خدای متعال لازم و هتکش حرام است، منحصر در صفا و مروه و بُدن نیست.