1400/07/28
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه شعائر / بیان اصول کلی در مبحث شعائر / بررسی رجحان تعظیم تمام شعائر دینی
در مقدمات بحث تعظیم شعائر گفتیم که شعائر دینی در قلوب و نفوس، در حفظ نشانهها، در آثار دین و در معنویات جامعه تأثیر مفید دارد. بنابراین یک قاعده استثنائی است که بر تمام ابعاد مختلف زندگی سایه میافکند. مثلاً به تعبیر بعضی از آقایان در کارهایی مثل اذان، تعمیر مساجد، اقامه نمازهای عید، احترام به علما، احترام به قبور اولیا و امثالهم تفاوت بین بلد اسلام و بلد کفر مشخص میشود. یعنی شعائر دینی اینچنین تأثیر عمیقی دارد.
لذا اصل اهمیت شعائر دینی را هم دین، هم عقل و هم عقلاء عالم تأکید میکنند. هر چیزی که ثابت شود از شعائر دینی است، تعظیمش میشود راجح (رجحان وجوبی یا رجحان ندبی). یعنی بالاخره مطلوبیت دارد. از طرف دیگر اگر چیزی شعائر دینی شد، اهانت به آن میشود حرام.
[ ١٤١٤٩ ] ٢ ـ محمّد بن علي بن الحسين بن بابويه بأسانيده عن حفص بن البختري وهشام بن سالم ومعاوية بن عمّار وغيرهم ، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) قال : لو أنّ الناس تركوا الحجّ لكان على الوالي أن يجبرهم على ذلك وعلى المقام عنده ، ولو تركوا زيارة النبي ( صلّى الله عليه وآله وسلم ) لكان على الوالي أن يجبرهم على ذلك وعلى المقام عنده ، فإن لم يكن لهم أموال أنفق عليهم من بيت مال المسلمين .
ورواه الكليني عن علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن أبي عمير ، عن حفص بن البختري وهشام بن سالم ومعاوية بن عمّار وغيرهم.[1]
یکی از مصادیق اهانت به شعائر در این روایت اشاره شده است.
﴿ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ﴾ [2]
مِنِ نشویه یعنی منشأ تعظیم شعائر الهی، تقوای قلب است و تقوای قلب از تقوای اعضا و جوارح مهمتر است؛ چون گاهی ممکن است اعضا و جوارح تقوا داشته باشند، ولی منشأ آن، تقوای قلب نباشد. اگر تقوای قلب بود، تقوای اعضا و جوارح هم هست. نفس اینکه تعظیم شعائر الله کار مطلوبی است، و اهانت به شعائر الله کار نادرست و منهی عنه شرع است، در آن تردیدی نیست.
در نقطه مقابل تعظیم شعائر مبنای شارع بر هدم شعائر باطل است. یعنی شارع میگوید شعائر صحیح را تعظیم کنید و در نقطه مقابل میگوید شعائر و مذاهب باطل را از بین ببرید. مثلاً یکی از مصادیق آن، مسجد ضرار و خانههایی است که بتها را در اطراف مکه بر سر در آنها آویزان میکردند. لذا میبینیم که فقها به عدم جواز احداث معابد باطله در دارالاسلام فتوا دادهاند.
سؤال: اگر احداث شد، چه کنیم؟ ولی امر باید ازاله کند. حتی بعضیها بر این مطلب ادعای اجماع کردهاند. مرحوم عبدالاعلای سبزواری صاحب مهذب الاحکام (که دوره مهذب الاحکام یک دوره فوق العاده فقهی است)، بر این مطلب ادعای اجمال میکند.
[(مسألة 27): لا یجوز للذمّی إحداث معبد فی دار الإسلام مطلقا]
(مسألة 27): لا یجوز للذمّی إحداث معبد فی دار الإسلام مطلقا سواء کانت مما استجدّها المسلمون أو فتحت عنوة أو صلحا علی أن تکون الأرض للمسلمین، و لو أحدث وجب علی ولیّ الأمر إزالته.[3]
سؤال: کنیسهها و کلیساها را چه کنیم؟ یا میگوییم داخل در این عنوان عام است و یا از باب بحث حق جزیهای که آنها میپردازند، بعضی از ضوابط را برای آنها محترم میشماریم. البته مصداقاً اول کلام است و آنچه که محترم است، جان، مال و ناموس اینهاست. ولی آیا حق تبلیغ هم دارند؟ این اول کلام است و حداکثر چیزی که حق دارند، این است که خودشان در خودشان عباداتی داشته باشند اما به مجرد اینکه قولاً و یا عملاً مصداقی از مصادیق تبلیغ را داشته باشند که نتیجه آن تبلیغ، تضعیف اسلام باشد، حق انجام این کار را ندارند.
در بحث شعائر حسینیه فقها نوعاً بحثهای استدلالی مفصل ندارند. یعنی اول اینکه نوعاً یا در رسالهها و یا استفتائاتشان فتوا دادهاند و دوم اینکه اصل اینکه شعائر حسینی در بین اهل ایمان از مسلّمات بوده هم حرفی نیست و شعائر حسینی از ابتدا بین مؤمنین بوده است.
یک سری نوشتههای خاصتری در رسالههای مستقلی داریم. مثلاً در کتاب سیرتنا و سنّتنا[4] از مرحوم علامه امینی محاضراتی بوده که ایشان در شهر حلب در سال 384 هجری قمری در یک جمع اندیشمند در جواب سؤالی این مباحث را القا کرد. سؤال این بوده که سبب اهتمام شیعه در اقامه مآتم امام حسین (علیه السلام) چیست؟ و چرا شیعه نسبت به این مطلب این همه اهتمام دارد؟ ایشان از میفرماید قبل از ولادت امام حسین (علیه السلام) از سنتهای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بوده و وقتی سنت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بوده، شما هم به سنت ایشان اخذ میکنید.
معرفی چند کتاب:
1- کتابی داریم به نام رساله تنزیه از مرحوم محسن امین که شعائر حسینی را در میزان فقهی بحث کرده است. بعضی از آقایان کتابی نوشتهاند به نام النقد النزیه لرساله التنزیه. مرحوم محسن امین در این کتاب پیرامون بعضی از شعائر را بحث کرده است.
2- کتاب بعدی به نام نصرة المظلوم[5] از آقای حسن مظفر است.
3- کتاب بعدی به نام الشعائر الحسینیه از آقای حسن شیرازی است.
4- کتاب دیگری داریم به نام رسائل الشعائر الحسینیه[6] از آقای محمد حسّون که بحثهای مفصلی در این کتاب دارد و هر چه رساله بوده، در این کتاب جمع کرده است.