درس برهان شفا - استاد حشمت پور

95/11/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه دلیل دوم بر اینكه برهان مستقیم افضل از برهان خلف است/ بیان افضلیت برهان مستقیم بر برهان خلف/ فصل 7/ مقاله 3/ برهان شفا.

و ایضا فمقدمات المستقیم اعرف لانها معروضه بذاتها مسلمه[1] [2]

بحث در فضیلت قیاس مستقیم نسبت به قیاس خلف بود. دو دلیل بر این مساله اقامه شد. قسمتی از دلیل دوم باقی ماند كه باید تكمیل شود.

بیان دلیل دوم: برهان مستقیم، قیاس بالذات است یعنی صغرایش كالجزء برای كبری است و نتیجه اش هم كالجزء برای كبری است ولی در قیاس خلف اینچنین وضعی نیست. بعداً بیان شد آن قیاسی كه بالذات باشد افضل است از قیاسی كه بالذات نباشد. نتیجه گرفته شد كه پس مستقیم افضل از خلف است. ما الان به نتیجه و كبرای این استدلال كار نداریم بحث ما در صغری است. در صغری بیان شد برهان مستقیم، قیاس بالذات است و برهان خلف، قیاس بالذات نیست. اشكال وارد شد كه در قیاس خلف، برهان مستقیم آورده می شود و آنجا گفته می شود این برهان مستقیم، قیاس بالذات نیست.

خلاصه اشكال این شد: آنچه كه در قیاس خلف است قیاس مستقیم می باشد اگر قیاس مستقیم را بالذات می دانید آنجا را هم باید بالذات بدانید چون فرقی نمی كند كه قیاس مستقیم، مستقل باشد یا در درون قیاس خلف باشد.

جواب استاد: ظاهراً مراد مصنف این نیست كه این قیاس مستقیمی كه در قیاس خلف آمده، بالذات نیست بلكه آن قیاس هم مثل بقیه قیاس های مستقیم، بالذات است اگر چه وقتی می خواهد بالذات نبودن را تبیین كند به سراغ قیاس مستقیم می رود و آن را بحث می كند و می گوید بالذات نیست. چون فرمود « فان قولنا بعض ج ا لیس داخلا تحت قولنا و لاشی من ب ا و لا ایضا النتیجه داخلا تحت قولنا و لا شی من ب ا » یعنی همان قیاس مستقیمِ درون قیاس خلف را از بالذات بودن می اندازد و لذا اشكالی كه شد قویاً وارد می شود. ظاهر كلامش این است ولی به نظر می رسد كه مرادش اینگونه باشد: قیاس مستقیم را بالذات می گیریم اگر شكل اول باشد و به بالذات ارجاع می دهیم اگر شكل دوم باشد. پس قیاس مستقیم را علی ای حال، بالذات می دانیم چه به طور طبعی و چه بعد از ارجاع. اما در قیاس خلف، قیاس مستقیمی كه آمده در واقع مكمل قیاس خلف است و جزئی از آن می باشد نه اینكه یك قیاس مستقل به حساب بیاید. لذا نه خودش را می توان بالذات گرفت نه می توان ارجاع به بالذات داد. اگر به صورت شكل اول باشد نمی توان گفت بالذات است و اگر به صورت شكل های دیگر باشد نمی توان با ارجاع گفت بالذات است. باید تمام قیاس خلف را ملاحظه كرد نه اینكه فقط آن قیاس مستقیم آن را از درون خلف بیرون بیاورید و ملاحظه كنید.

شاهد این جواب، عبارت « هذا لا یوجد لصغری قیاس الخلف مع النتیجه » در صفحه 245 سطر 11 است.

« مع النتیجه » یعنی صغری مثل جزء كبری نیست نتیجه هم جزء كبری نیست. این معنا را ترجیح ندادیم بلكه معنای دیگر را ترجیح دادیم. چون این معنایی كه برای این عبارت كردیم در سطر 12 با عبارت « و لا ایضا النتیجه » بیان می كند یعنی نه صغری مثل جزء كبری است و نه نتیجه جزء كبری است. پس « مع النتیجه » به معنای این است كه اگر صغری و نتیجه را با هم جمع كنید مثل جزء كبری نیست. نتیجه هم به تنهایی، جزء كبری نیست. مراد از « النتیجه » در « مع النتیجه » می تواند همین قیاس مستقیمی باشد كه در قیاس خلف است و می تواند نتیجه ای باشد كه از قیاس خلف گرفته می شود كه صدق نتیجه ای است كه در قیاس مستقیم گرفته شده بود. این نتیجه كالجزء برای كبری است.

پس صغرایی كه در قیاس مستقیمِ موجود در خلف داریم، نتیجه ای هم كه می گیریم این دو را با هم نمی توان كالجزء برای كبری قرار داد. نتیجه ای هم كه از قیاس مستقیم درون خلف گرفته شده را نمی توان كالجزء برای كبری قرار داد. پس در قیاس خلف، هیچ كالجزءی برای كبری نداریم نه صغری و نه نتیجه و نه نتیجه ی خلف هیچكدام كالجزء برای كبری نیستند.

با این بیان معلوم شد كه وقتی ما قیاس مستقیم را درون قیاس خلف بردیم به آن حكم قیاس مستقیم مستقل را نمی دهیم.

نكته: می توان مطلب را به نحو دیگری بیان كرد: ابن سینا می گوید قیاس بالذات قیاسی است كه صغرایش تحت كبری باشد و نتیجه اش هم تحت كبری باشد یعنی این قیاس، بالقوه نتیجه را داشته باشد. وقتی قیاس، نتیجه را بالقوه دارد كه هر دو مقدمه اش واقعا صادق باشد. روشن است كه قیاس مستقیم، قیاس بالذات است چه به شكل اول باشد چه به شكل های دیگر باشد بالاخره نتیجه اش بالقوه در مقدمتین موجود است یعنی نتیجه، تحت كبری است اما در قیاس خلف اینچنین نیست زیرا دو مقدمه موافق نیستند چون یكی صادق است واقعا و دیگری كاذب است واقعا ولو ما هر دو را صادق فرض كردیم. پس نتیجه تحت كبری نیست و طوری نیست كه بتوان از این قیاس، نتیجه را بدست آورد.

پس قیاس بالذات توسط مرحوم خواجه طور دیگر تفسیر شد كه لازم آن تفسیری است كه ابن سینا گفت. یعنی اگر صغری و نتیجه تحت كبری رفتند لازمه اش این است كه مقدمتین هر دو صادق باشند و بتوانند بالقوه نتیجه را در پِی داشته باشند. پس چه بگوییم نتیجه تحت كبری است چه بگوییم كبری و صغری به خاطر صدقشان مشتمل بر نتیجه اند « یعنی نتیجه را بالقوه در پِی دارند » قیاس بالذات گفته می شود. سپس می گوییم این بیان، در خلف وجود ندارد و در قیاس های مستقیم معمولی وجود دارد. این جواب، جواب خوبی است به شرطی كه با جواب سوم متفاوت به حساب آید و این تفسیری كه برای قیاس بالذات گفته شد را قبول كنیم.

 


[1] برهان شفا، ترجمه قوام صفری، ص358، ناشر: فکر روز.
[2] الشفاء، ابن سینا، ج9، ص245، س15، ط ذوی القربی.