درس طبیعیات شفا - استاد حشمت پور

95/03/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حرکات بسیطه طبیعیه برای اجسام بسیطه اند و حرکات بسیطه یا مستقیمه اند یا مستدیره اند/ ادامه دلیل دوم بر این مطلب که حرکات طبیعیه بسیطه واجب است كه برای اجسام بسیطه باشد/ دلیل دوم بر اینكه جسمی كه بالطبع علی سبیل الاستداره حركت می كند «یعنی فلك الافلاك » تقدم بر اجسام مستقیمه الحركات دارد/ بیان حركات بسیطه ی اُوَل/ فصل 2/ فن 2/ طبیعیات شفا.

و اذا کانت الحرکات البسیطه الطبیعیه یکون للاجسام البسیطه، کانت الحرکات البسیطه اما مستقیمه و اما مستدیره اذ المسافات البسیطه اما مستقیمه و اما مستدیره[1]

از دو دلیلی که بیان شد نتیجه گرفته می شود که حرکات بسیطه ی طبیعیه برای اجسام بسیطه است. اجسام مرکبه حرکات بسیطه ندارند مگر اینکه جزئی از آنها حرکت بسیطه کند و بقیه اجزاء پیروی کنند. البته اگر پیروی نباشد بسائطی که در یک مرکب واقع می شوند همه مقتضی حرکت مخصوص خودشان هستند آب اقتضای حرکت به سفل تا کره ی آب را دارد خاک هم اقتضای حرکت به سفل تا مرکز را دارد هوا هم اقتضای حرکت به علو تا کره نار را دارد و نار هم اقتضای حرکت به علو نهایت عالم کون و فساد را دارد. پس اگر اینها مغلوب نشوند همه آنها با هم حرکت می کنند و نتیجه اش تمانع می شود یعنی جسم نتواند بالا برود و لذا جسم در همانجا که هست ساکن می شود.

نتیجه ای که گرفته شد این بود که حرکات بسیطه برای اجسام بسیطه است الان می خواهد بررسی کند این حرکات بسیطه چند قسم هستند؟ آیا دو قسم هستند یا سه قسم هستند؟ اجسام بسیطه مانند عناصر حرکت به سمت بالا یا پایین دارند که این دو را با هم جمع می کنیم و می گوییم حرکت مستقیم دارند. « حرکت مستقیم » جامع هر دو حرکت است اما اجسام بسیطه منحصر به عناصر نیست افلاک را هم داریم که اجسام بسیطه اند ولی حرکت مستدیر دارند نه حرکت مستقیم. پس دو نوع حرکت بسیط مستقیم و مستدیر داریم و دو نوع جسم بسیط هم داریم که عبارت از عنصری و فلکی است. یک قسم از حرکت که حرکت مستقیم است برای یک قسم از بسیط است که عنصری باشد و یک قسم از حرکت که حرکت مستدیر است برای قسم دیگر بسیط یعنی فلک است اما آیا می توان حرکت منحنی را حرکت سوم لحاظ کرد و این جسم را هم جسم بسیط سوم لحاظ کرد تا حرکات بسیطه برای اجسام بسیطه در 3 مورد باشد نه 2 مورد؟

لذا وارد بحث در منحنی می شود و دو ایراد می گیرد و نتیجه این می شود که در منحنی نمی توان گفت حرکت بسیطه برای جسم بسیط است.

توضیح عبارت

و اذا کانت الحرکات البسیطه الطبیعیه یکون للاجسام البسیطه کانت الحرکات البسیطه اما مستقیمه و اما مستدیره

نسخه صحیح « و کانت الحرکات البسیطه اما مستقیمه و اما مستدیره » است لذا جواب « اذا » نیست جواب « اذا » در سطر 17 قوله « فبین ....» چنانچه در حاشیه دو نسخه خطی همین عبارت را جواب « اذا » گرفتند.

حرکاتی که این قید را دارند که هم بسیط اند و هم طبیعی اند «یعنی قسری نیستند » اگر این حرکات برای اجسام بسیطه باشد « یعنی حرکات بسیطه را برای اجسام بسیطه قرار دهیم » حرکات بسیطه یا مستقیمه هستند یا مستدیره هستند.

اذ المسافات البسیطه اما مستقیمه و اما مستدیره

این عبارت بیان ملازمه بین مقدم و تالی است.

چون مسافات بسیطه، یا مستقیم اند یا مستدیرند پس حرکتی هم که بسیطه است و در یکی از این دو مسافت واقع می شود یا مستقیم است یا مستدیر است به عبارت دیگر چرا حرکات بسیطه دو قسم اند چون مسافاتی که این حرکت بسیط در آن انجام می شود دو قسم است قهراً حرکات بسیط هم دو قسم می شود.

نکته: عبارت «کانت الحرکات البسیطه اما مستقیمه و اما مستدیره » در دو نسخه خطی با واو آمده یعنی « و کانت... » است لذا این عبارت جواب « اذا » قرار داده نمی شود بلکه عبارت سطر 17 « فبین ... » جواب قرار داده می شود.

پس عبارت به اینصورت معنا می شود: از طرفی حرکات بسیطه برای اجسام بسیطه اند از طرف دیگر حرکات بسیطه یا مستقیم اند یا مستدیرند نتیجه گرفته می شود که حرکات بسیطه مستدیره و مستقیمه برای اجسام بسیطه اند.

توجه کنید که ما عبارت « و اما المنحنیه و ان کانت...» را تا سطر 16 رها می کنیم و ابتدا جواب « اذا » را که با عبارت « فبین...» در سطر 17 بیان شده می خوانیم.

فبین ان الحرکات المستدیره و المستقیمه البسیطه هی للاجسام البسیطه

بین شرط و جزا مقایسه کنید. شرط عبارت از « کانت الحرکات البسیطه الطبیعیه یکون للاجسام البسیطه » بود. در جمله شرط تعبیر به « حرکات بسیطه » شده بود اما در جواب تعبیر به « حرکات المستدیره و المستقیمه البسیطه » می کند یعنی همان حرکات بسیطه که در شرط بود در جزاء هم هست ولی با قید « المستدیره » و « المستقیمه » این حرکت بسیطه که در جواب آمده به دو قسم تقسیم شده است. عبارت « هی للاجسام البسیطه » هم در شرط و جزاء تکرار شده. پس شرط و جزاء تنها در قسمت اول با هم فرق کردند این تفاوت به وسیله جمله « کانت الحرکات البسیطه اما مستقیمه و اما مستدیره » که بر شرط عطف گرفته شده به وجود آمد.

توضیح این عبارت اینگونه می شود: از طرفی حرکات بسیطه برای اجسام بسیطه اند و از طرف دیگر این حرکات بسیطه که برای اجسام بسیطه اند دو قسم اند. در جواب گفته می شود حرکات بسیطه به هر دو قسمش برای اجسام بسیطه است.

ترجمه: پس روشن شد که حرکات مستدیره و مستقیمه ای که هر دو بسیط اند برای اجسام بسیطه اند « عکس این مطلب هم صحیح است که گفته شود کما اینکه اجسام بسیطه، حرکات طبیعی آنها یا مستقیم است یا مستدیر است ».

نکته: می توان عبارت سطر 8 و 9 که دو جمله با « کانت » آمده و معطوف و معطوف علیه شده، دومی را صغری و او را کبری قرار دهیم و بگوییم « کانت الحرکات البسیطه اما مستقیمه و اما مستدیره » و « کانت الحرکات البسیطه الطبیعیه یکون للاجسام البسیطه ». در اینصورت حرکات بسیطه که موضوع در هر دو مقدمه بود و حد وسط بود شکل را به صورت شکل سوم کرد و « للاجسام البسیطه » اکبر است و « اما مستقیمه و اما مستدیره » اصغر است نتیجه این می شود « حرکات مستقیمه و مستدیر برای اجسام بسیطه اند » و نتیجه ی شکل سوم باید جزئی باشد یعنی بعضی از اوقات اینگونه است. مصنف در عبارت « فبین ان ... » از هر دو طرف مطلب را کلی می کند تا بگوید اینجا صحیح است که شکل به صورت شکل سوم بود و نتیجه ی جزئی داد ولی آنچه که صادق می باشد کلیِ آن صادق می باشد.

خلاصه: بیان شد که حرکات بسیطه طبیعیه برای اجسام بسیطه است نه اجسام مرکبه. در اینصورت حرکات بسیطه یا مستقیمه اند یا مستدیره اند زیرا مسافات بسیطه یا مستقیم اند یا مستدیرند.


[1] الشفاء، ابن سینا، ج2، ص11، س8، ط ذوی القربی.