91/10/11
بسم الله الرحمن الرحیم
سوال : باتوجه به بيان فوق درجواهر تضاد است پس چرا حركت اشتدادي وتنقصي در جواهر نفي مي شود درحاليكه طبق بيان مستدل هرجاي تضاد باشد حركت اشتدادي وتنقصي هم است.
جواب : بايد ببنيم كه تضاد كه درحركت مهم است وبا وجود آن حركت اثبات مي شود ملاكش چيست؛
الف) اگر مناط تضاد درباب حركت اين باشد كه بين متضادين غايت خلاف باشد وغايت خلاف به اين معنا باشد كه دوضد واسطه داشته باشد، دراين صورت درتضاد واسطه دشتن را شرط نموده ايم وتضاد درجاي خواهد كه واسطه باشد، بعبارت ديگر طبق اين بيان درغايت خلاف واسطه داشتن شرط است ودرتضاد هم غايت خلاف داشتن شرط است. پس تضاد درجاي است كه بين مبداء ومنتها واسطه باشد، حال چه يك واسطه يا چند واسطه باشد. طبق اين مناط بين آب وآتش كه هوا واسطه است تضاد وجود دارد همين طور بين خاك وآتش كه تضاد است؛ چرا كه آب وهوا واسطه است. امّا بين هوا ونار تضاد نيست، همين طور بين آب وخاك چرا كه بين شان واسطه وجود ندارد.ب) چنانچه درتضاد در باب حركت تعاقب بر موضوع واحد ملاك باشد، تعاقب ضدان كه بين شان غايت خلاف است وچنين تعاقبي درجاي است كه استمرار باشد. پس درتضاد دوچيز شرط است يكي تعاقب برموضوع واحد وديگر استمرار داشتن. طبق اين مبنا درغايت خلاف شرط نيست كه بين متضادين واسطه باشد ممكن است واسطه باشد وممكن هم است واسطه نباشد، آنچه كه مهم است تعاقب بر موضوع واحد داشتن وديگر استمرار داشتن است.طبق اين مبنا بايد ببنيم كه آيا درجوهر تضاد است ياخير، طبق شرط اوّل كه بايد متضادين تعاقب بر موضوع ويا محل واحد داشته باشد درنفوس، عقول، افلاك وعناصر مركبه ـ جماد، نبات، حيوان وانسان ـ تضاد نيست؛ چرا كه تعاقب بر موضوع ويا محل واحد ندارند، وباتوجه به شرط دوّم كه متضادين بايد بنحومستمربرموضوع واحد وارد شود عناصر بسيط تضاد ندارد؛ چرا كه هرچند صور عنصري بسيط برمحل واحد كه ماده است وارد مي شود ولي اين تعاقب استمراري نيست، بلكه مثلا آب دفعتاً تبديل به هوا مي شود يعني آب بخار مي شود وبعد دفعتاً تبديل مي شود به هوا، همين طور آب اگر بخواهد تبديل به نار شود اوّل تبديل مي شود به هوا درهوا مكث مي كند وقت كه هوا را دركره اي اهنگري بگذاريم وبا دم بدميم دفعتاً تبديل مي شود به نار. پس درجواهر تضاد نيست.