درس رساله وجود - استاد حشمت پور
استاد حشمت پور
94/12/12
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بیان فرق بین اینکه خارج ظرف نفس نسبت باشد یا ظرف وجود نسبت باشد/ 10. الفرق بین کون الخارج ظرفا لنفس النسبة و کونه ظرفا لوجوده/ رسالة فی الوجود الرابط.
خلاصه جلسه قبل: از مرحوم میرداماد نقل قولی شده بود که مرحوم آقا علی حکیم میخواهند از آن بحث کنند.
و آن قول این بود که شخصی از طبقه مشاء فرق گذشته بودند بین اینکه خارج ظرف نسبت باشد یا ظرف وجود نسبت باشد.
[10] و اما الفرق بین کون الخارج ظرفا لنفس النسبة و کونه ظرفا لوجوده فهو کلام صادر من تحدیق و تحقیق، و هو احد التفسیرات آلتی ذکروها للمعقولات الثانیة و الامور الاعتباریة، فان المعقولات الثانیة هی المعانی آلتی ینتزع من معقولات اولی و لا یکون لها وجود بحیالها، بل یکون وجودها بعینه وجود تلک المعقولات لکن لا علی الاطلاق بل بتصرف من الذهن و اعتبار منه، فیکون معقولات من تلک المعقولات بتصرف و اعتبار، فالفوقیة هی کون جسم ما مقیسا الی جسم آخر قریبا من المحیط بعیدا من المرکز، و هذا انما یتصوره الذهن بعد وضع جسم موجود مع قیاسه الی جسم آخر و ملاحظته علی صفة کذا، فهذا المفهوم اذا عرضه العقل الی الخارج یحکم بانّه لا یقبل وجودا بحیالها فانّه عنوان لوجود امر آخر متصف بصفة ما و ملحوظ علی حال ما؛[1]
مرحوم آقا علی میخواهند بگویند که این حرف، حرف دقیقی است.
وقتی ما سماء را نسبت به ارض میسنجیم از این نسبت تعبیر میکنیم به فوقیت.
حال آیا خارج ظرف وجود فوقیت است یا ظرف خود فوقیت است یعنی آیا ما در خارج فوقیت را مییابیم یا میتوانیم فوقیت را از خارج انتزاع کنیم؟
مشخص است که خارج، ظرفِ وجودِ فوقیت نیست و ما فوقیت را در خارج موجود نمیدانیم بلکه خارج ظرف فوقیت است یعنی ما میتوانیم فوقیت را از خارج انتزاع کنیم.
مرحوم مصنف برای توضیح این مطلب میفرمایند که فوقیت معقول ثانی است و معقول ثانی از معقول اول گرفته میشود یعنی باید از معقول اول انتزاع شود و به همین خاطر ثانی نامیده میشود. معقول اول در اینجا سماء است و ما نمیتوانیم مستقیماً فوقیت را از آن انتزاع کنیم بلکه ذهن باید مقایسه و تصرفی در سماء انجام دهد تا بتواند فوقیت را از آن انتزاع کند مثلاً ذهن سماء را با ارض مقایسه میکند و سماء را بالای ارض مییابد لذا فوقیت را از این رابطه انتزاع میکند وسماء را فوق مینامد.
پس مصنف خارج را ظرف نسبت دانستند نه وجود نسبت.
ترجمه و شرح متن:
و اما فرق بین اینکه خارج ظرف باشد برای نفس نسبت یا اینکه ظرف برای وجود نسبت باشد پس این کلامی است که از تحدیق و تحقیق صادر شده است.
تحدیق یعنی تیز کردن حدقه چشم به این صورت که پلکها را به هم نزدیک میکنیم تا نوری که از چشم بیرون میرود هدر نرود و آن چیز به خوبی دیده شود.
و آن فرقی که این شخص گذاشته یکی از تفسیراتی است که ذکر شده است برای معقولات ثانیه و امور اعتباری (معقول ثانی و امور اعتباری یکی هستند).
معقول ثانی آن است که از معقول اول گرفته شود با تصرف ذهن (که در مثال ما مقایسه است) یعنی معقول ثانی در خارج است یعنی خودش در خارج است و در معقول اول است و سپس در ذهن وجود میگیرد پس ذهن ظرف وجود نسبت میشود و خارج ظرف خود نسبت است.
میتوان گفت که این فوقیت بین ارض و سماء مخفی است و ذهن آن را پیدا میکند و در ذهن به آن وجود میدهد و میتوان گفت همان چیزی است که مرحوم لاهیجی در شوارق در بحث ماهیت و وجود میگوید که خارج ظرف وجود است نه وجودِ وجود ولی خارج هم ظرف ماهیت است و هم ظرف وجودِ ماهیت.
ظرف وجودِ ماهیت یعنی اینکه حکم میکنیم که ماهیت موجود است در خارج ولی ظرف وجود وجود نیست چون تسلسل لازم میآید ولی صدرا جواب میدهند که میتوانیم بگوییم که خارج، ظرف وجودِ وجود است به این بیان که وجود در خارج موجود است به همان وجود و به عین خودش نه به وجود دیگری لذا تسلسل لازم نمیآید و عجیب است که مرحوم لاهیجی که شاگرد ملاصدرا است چرا این جواب ملأ صدرا را نپذیرفتهاند و قائل به اصاله الماهیه شدهاند.
استاد: آنچه که به نظر من میرسد این است که نزاع بین اصالة الماهیة و اصالة الوجود لفظی است و از بعضی نیز شنیدهام که مرحوم محمد باقر صدر نیز همین بیان را فرمودهاند.
پس همانا معقولات ثانیه معانی هستند که از معقولات اولی گرفته میشوند و برای آنها وجود مستقلی نیست بلکه وجودشان همان وجود معقولات اولی است و وجود مستقلی ندارند و وقتی ذهن در معقولات اولی تصرف کند معقولات ثانیه به وجود میآیند مثلاً ذهن سماء را با ارض مقایسه میکند و سماء را نسبت به ارض نزدیکتر به محیط مییابد لذا حکم میکند که سماء فوق ارض است.
بحیالها: یعنی خودشان و مستقلاً.
اما به طور مطلق وجود معقول اول، وجود معقول ثانی نیست بلکه ذهن باید تصرف و اعتباری کند تا برای معقول ثانی وجودی ایجاد کند. پس تحقق پیدا میکند معقول جدیدی از این معقولات اولی به توسط اعتبار و تصرف ذهن.
پس فوقیت این است که جسمی با مقایسه با جسم دیگر قریب به محیط باشد و بعید از مرکز باشد و این فوقیتی که از مقایسه جسمی با جسم دیگر درست میشد را ذهن تصور میکند بعد از اینکه جسم موجودی را با جسم دیگر قیاس کرد و آن جسم را با صفت فوقیت ملاحظه کند.
پس همانا وقتی عقل مفهوم فوقیت را بر خارج عرضه کند حکم میکند به اینکه این مفهوم، وجود را مستقلاً قبول نمیکند و همانا این مفهوم عنوانی است برای امری دیگر (سماء) که آن امر دیگر موصوف است به صفتی که آن صفت قرب به محیط است و لحاظ میشود با همین صفت.
ما علاوه بر امور خارجی سه چیز دیگر نیز داریم یکی همین امور انتزاعی که ما آنها را معقول ثانی نامیدیم و دیگری سلب بسیط است مثلاً می گوییم که بصر موجود نیست و دیگری نیز سلب عدولی است که در عدم ملکه به کار میرود مانند عدم البصر عما من شأنه ان یبصر.
امور اعتباریه را بیان کردیم و در جلسات آینده باید آن دو را نیز بررسی کنیم.
پس به مناسبت بحثی که مصنف در مورد معقول ثانی و امور اعتباریه آوردهاند، این دو بحث دیگر را نیز مطرح میکنند چون این دو نیز نزدیک به بحث امور اعتباری هستند.