درس رساله وجود - استاد حشمت پور

93/11/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : ادامه اشکال به وجود نسبت حکمیه در قضایای سالبه و نبود وجود رابط در قضایای سالبه/ 2.نقل مقال و تقریر إشکال/ رسالة فی الوجود الرابط.
خلاصه جلسه قبل : بحث در این بود که وجود رابطی به معنای اول با نسبت حکمیه فرق می کند و وجود رابطی فقط در قضایای موجبه است ولی نسبت حکمیه هم در قضایای موجبه و هم در سالبه موجود است.
و لعلک تقول: ان اراد انّها متحققة فيها في الواقع فليس كذلك، اذ في السالبة سلب الاتّحاد، و ان اراد انها متحقّقه فيها تصوّرا فلِمَ لايجوز تحقق الوجود الرابطي في‏السالبة ايضا علي وزان تحققها فيها.[1]
مستشکل بر این تفصیل و فرقی که ما بین وجود رابطی و نسبت حکمیه گذاشتیم اشکالی دارد که حدود سه صفحه به طول می انجامد.
البته مشخص نیست که مستشکل چه کسی است و حتی ممکن است خود آقا علی باشند.
اشکال مستشکل به کلام ملا صدرا ره :
مستشکل ابتدا اینگونه اشکال می کند که حکم وجود رابط با حکم نسبت حکمیه یکی است یعنی این دو ذاتا متفاوت هستند ولی حکمشان یکی است اشکال به این عبارت است که :
شما یا به لحاظ خارج نسبت حکمیه را در همه قضایا قبول دارید و وجود رابطی را فقط در موجبات، یا به لحاظ ذهن.
- به لحاظ خارج : اگر نگاه شما به خارج و واقع است ما اشکال می کنیم بر شما و می گوییم که به لحاظ واقع در سالبه ما نسبت حکمیه را نداریم همانگونه که وجود رابط را نداریم چون نسبت حکمیه نسبت اتحادیه است و ما در سوالب نفی اتحاد می کنیم نه اثبات اتحاد و در سالبه، هم وجود رابط سلب می شود و هم نسبت حکمیه یعنی هیچکدام را نداریم پس چرا بین آن دو فرق می گذارید.
- به لحاظ ذهن : اگر نگاه شما به ذهن است پس همانگونه که در قضیه سالبه می توان نسبت حکمیه را تصور کرد، همانگونه می توان وجود رابط را نیز تصور کرد پس چرا بین آن دو فرق می گذارید؟
پس اگر معیار خارج است هیچکدام نیستند و اگر معیار ذهن است هر دو هستند.
پس مستشکل مدعی است که وجود رابط و نسبت حکمیه دو چیز متفاوت اند ولی حکم آن دو باید یکی باشد چون همانگونه که نسبت به خارج، وجود رابط سلب می شود نسبت حکمیه هم سلب می شود و اگر در ذهن نسبت حکمیه است، وجود رابط نیز هست.
ترجمه و شرح متن :
 و شاید تو بگویی که اگر اراده کرده است صدرا که نسبت حکمیه متحقق است در همه عقود به لحاظ واقع، پس به نظر ما به لحاظ واقع اینچنین نیست چون در سالبه همانگونه که سلبِ وجود رابط است، سلبِ اتحاد نیز هست و اگر ارداه کرده است صدرا که نسبت حکمیه در همه عقود محقق است به لحاظ تصور و نه خارج، پس چرا جایز نباشد که تحقق وجود رابط در سالبه نیز تصوراً حاصل باشد؟(استفهام انکاری)
بل نقول: الظاهر انّه هي النسبة الحكمية الحاصلة في جملة العقود.
ترقی در اشکال : در اینجا مستشکل ترقی می کند و می گوید اصلا وجود رابط و نسبت حکمیه یکی هستند.
ترجمه : بلکه ظاهر این است که وجود رابط همان نسبت حکمیه است که در همه عقود حاصل است.
بل في الموجبة يحكم بتحقّقها في الواقع و في‏السالبة بعدم تحقّقها فيه.
نظر مستشکل و مدعای اصلی او:
از اینجا مستشکل حق را به نظر خودشان در مورد نسببت حکمیه بیان می کنند و می فرمایند که در قضیه موجبه نسبت حکمیه موجود است و در سالبه نفی را بر نسبت وارد می کنیم و نسبت را از بین می بریم پس در موجبه نسبت حکمیه داریم و در سالبه نداریم. پس مدعای اصلی مستشکل این است که در سالبه علاوه بر اینکه وجود ر ابط نداریم، نسبت حکمیه نیز نداریم.
ترجمه : بلکه در موجبه حکم می شود به تحقق نسبت در واقع و در سالبه حکم می شود به عدم تحقق این نسبت در واقع.
فانّ الفلاسفة المتقدّمين ذهبوا الي انّ النسبة الحكمية في كل قضية، موجبةً كانت او سالبةً، ثبوتيةٌ، و لانسبة في‏السوالب وراء النسبة الايجابية الّتي هي في الموجبات، و انّ مدلول القضية السالبة و مفادّها ليس فيها حمل و ربط بل سلب حمل و قطع ربط. و انّما يقال لها الحملية علي المجاز و التشبيه، و ان لا مادّة في‏السوالب بحسب السلب بل بحسب الايجاب و لا يختلف المادّة في الموجبة والسالبة بحسب النسبة الايجابية و السلبية.
قسمت «فان» حرف صدراست ولی در اواخر جلد 1 اسفار یعنی حدود دویست صفحه جلوتر البته لفظ «فان» در عبارت صدرا نیست و از عبارت مصنف است.
مستشکل می خواهد با ذکر حرف صدرا، منظور صدرا را بنحوی بازگو کند تا اشکال خودش جا بیفتد.یعنی می خواهد بگوید از کلام صدرا حرف متأخرین را برداشت نکنید بلکه صدرا هم رأی با متقدمین است تا در نتیجه اشکال جا بیفتد.
صدرا معتقد است که در سالبه هیچ چیز تغییر نمی کند و حتی ماده و نسبت قضیه موجبه و سالبه هر دو یکی هستند و تنها تفاوت این است که در سالبه، نسبت ایجابی سلب می شود یعنی همان نسبت ایجابی که در موجبه بود در اینجا نیز هست و قضیه کامل است یعنی گفته ایم که این قضیه موجبه در خارج  نیست بعبارت دیگر در سالبه هم مانند موجبه نسبت ثبوتی هست و نسبت سلبی بین موضوع و محول ایجاد نمی شود بلکه کما کان نسبت ثبوتی بین موضوع و محمول، موجود است و فقط نسبت بریده شده نه آنکه ما آن نسبت ایجابی را نیاورده ایم و یا نسبت سلبی را آورده ایم بلکه بعد از بریدن، از قضیه بودن یا حملیه بودن در آمده و تسامحا به آن قضیه حملیه می گوییم.
پس به طور کلی سه قول مطرح است :
1. متاخرین گفته اند که در قضیه موجبه نسبت ایجابی داریم و در قضیه سالبه نسبت سلبی داریم.
2. متقدمین برای قضیه سلبیه همان نسبتی را قائل اند که در موجبه است.
3. یا اینکه بگوییم در موجبه نسبت داریم و در سالبه نسبت نداریم.
مستشکل می خواهد بگوید که در سالبه اصلا نسبت نداریم.
ترجمه و شرح متن :
پس همانا متقدمین از فلاسفه بر این نظرند که نسبت حکمیه، ثبوتیه است چه در قضیه موجبه و چه سالبه و نسبتی در سوالب علاوه بر آن نسبتی که در موجبات است، نیست و همان نسبت است که در قضیه سالبه بریده می شود و بر این باورند که در مفهوم قضیه سالبه حمل و ربط نیست و به آن حملیه می گویند بر سبیل مجاز و تشبیه به موجبه حملیه و همچنین رفته اند بر این نظر که در قضایای سالبه بحسب سلب، ماده ی جدیدی نمی آوریم بلکه همان ماده ای که در موجبه بود در سالبه می آید. و همچین ماده در قضیه موجبه و سالبه بحسب نسبت فرقی نمی کند.
«فان» تعلیل است برای «بل الظاهر انه هی النسبة الحکمیة الحاصلة فی جملة العقود».
منظور از ماده قضیه، موضوع و محمول و نسبت حکمیه قضیه است.
لا یتخلف صحیح نیست و در اسفار آمده «فلذلک لا یختلف...»
کلام صدرا را نباید بر قول متأخرین حمل کرد بلکه باید بر قول متقدمین حمل کرد به دو دلیل که در جلسات آینده بیان خواهد شد.


[1] مجموعه مصنفات حکیم مؤسس آقا علی مدرس طهرانی، علی بن عبدالله زنونی، ج2، ص146.