درس خارج اصول استاد قادر حیدری فسائی

1403/10/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ملازمات عقلیّه/ غیر مستقلّات عقلیّه/ مسئله سوّم: مسئله ضدّ / جهت چهارم: درباره‌ی ضدّ خاصّ

جواب از اشکال از طرف محقّق خراسانی:

صغریٰ: توقّف تقدیری عدم احد الضدّین بر وجود ضدّ دیگر، لازمه‌اش فرض تقدّم شیئ علی نفسه است.

توضیح: در اینجا دو مدّعا وجود دارد.

الف: بیان این دو محقّق دور را بر طرف می‌کند چون بیان این دو محقّق این بود که توقّف در طرف وجود، فعلی است یعنی وجود ازاله متوقّف بر ترک صلوة است و این توقّف، فعلی است (چون ازاله معلول است و معلول توقّف فعلی بر تمامی اجزاء علّت تامّه خود دارد و ترک صلوة، از اجزاء علّت تامّه ازاله است) ولی توقّف در طرف عدم، تقدیری و فرضی است یعنی ترک صلوة در فرض وجود مقتضی برای صلوة و در فرض وجود شرائط برای صلوة، متوقّف بر وجود ازاله و مستند به وجود ازاله می‌شود و این توقّف، تقدیری و فرضی است. به بیان دیگر ترک صلوة در فرضی محال، متوقّف بر وجود ازاله می‌شود و آن فرض، فرض وجود مقتضی و وجود شرائط برای صلوة است (علّت استحاله‌ی این فرض این است که در صورت وجود ازاله، مقتضی برای ازاله وجود دارد و مقتضی، اراده‌ی مکلّف است و با وجود مقتضی برای ازاله، مقتضی برای صلوة که اراده‌ی صلوة از طرف مکلّف باشد، منتفی خواهد بود چون اجتماع دو اراده نسبت به دو ضدّ یعنی صلوة و ازاله، محال است). با این بیان، دور برطرف می‌شود چون دور، توقّف کلّ من الشیئین علی الآخر فعلاً، است.

ب: بیان این دو محقّق موجب پیدایش محذوری دیگر می‌شود و آن محذور، فرض تقدّم شیئ علی نفسه است. با این توضیح که از طرفی وجود ازاله توقّف فعلی بر ترک صلوة دارد. پس ازاله در مرتبه‌ی متأخّر از ترک صلوة است. از طرفی دیگر اعتراف این دو محقّق به توقّف تقدیری ترک صلوة بر وجود ازاله، اعتراف به فرض تقدّم شیئ علی نفسه است چون توقّف ترک صلوة بر وجود ازاله، به معنای تقدّم رتبی ازاله بر ترک صلوة است یعنی ازاله‌ای که در مرتبه‌ی متأخّر از ترک صلوة بود، بر خودش مقدّم شود و در مرتبه‌ی متقدّم بر ترک صلوة قرار بگیرد. بنابراین، فرض تقدّم شیئ علی نفسه که فرضی محال است، پیدا می‌شود.

کبریٰ: و اللازم باطل (بالضرورة).

نتیجه: فالملزوم مثله.

بنابراین، می‌توان لازم در صغرای جواب سوّم را فرض تقدّم شیئ علی نفسه قرار داد. به این صورت: اگر تضادّ و نتیجتاً تمانع بین ضدّین مقتضی مقدّمیت عدم احد الضدّین برای وجود ضدّ دیگر باشد، لازمه‌اش فرض تقدّم شیئ علی نفسه است.

آدرس جلسه بعد:[1]

و ممّا یدلّک علی عدم کون ترک احد الضدّین ..... هذا خلف.


[1] أجود التقريرات، الخوئي، السيد أبوالقاسم، ج1، ص258.