1403/10/04
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ملازمات عقلیّه/ غیر مستقلّات عقلیّه/ مسئله سوّم: مسئله ضدّ / جهت سوّم: دربارهی ضدّ عامّ
نظریّه دوّم: نظریّه صاحب فصول: امر به شیئ مقتضی نهی از ضدّ عامّ به نحو عینیّت است. بنابراین، امر به ازالهی نجاست از مسجد، عین نهی از ترک ازالهی نجاست از مسجد است.
ازل النجاسة عن المسجد لا تترک الازالة عن المسجد.
صلّ لا تترک الصّلوة.
اشکال اوّل از طرف محقّق عراقی:
صغریٰ: مبنای عینیّت امر به شیئ با نهی از ضدّ عامّ، طلب ترک بودن مفاد نهی است (از طرفی حقیقیت و ماهیّت امر، طلب وجود است. از طرفی دیگر اگر حقیقت و ماهیّت نهی، طلب ترک باشد، نهی از ضدّ عامّ عبارت از طلب ترک ترک خواهد شد و چون ترک ترک، عبارة اخری از وجود است، پس نهی از ضدّ عامّ عبارت از طلب وجود میشود. بنابراین، امر به شیئ عین نهی از ضدّ عامّ است. فالامر بالشیئ علی هذا عین النّهی عن الترک بحسب نفس الامر و ان تغایرا مفهوماً).
کبریٰ: طلب ترک بودن مفاد نهی، باطل است (از طرفی مفاد نهی، زجر از وجود است به دلیل تبادر. فانّ فی مثل قوله لا تضرب لا یکاد ینسبق من الهیئة فیه الّا الزّجر و المنع عن الضرب و ایجاده فی الخارج لا انّه ینسبق منها طلب ترک طبیعة الضرب کما هو واضح. نهایة الافکار ج۲ ص۴۰۲. از طرفی دیگر مفاد امر، طلب وجود و بعث به وجود است و اتّحاد بعث و زجر معقول نیست. بنابراین، عینیّت منتفی است).
نتیجه: مبنای عینیّت امر به شیئ با نهی از ضدّ عامّ، باطل است و با بطلان مبنا، عینیّت نیز باطل خواهد بود.
اقول:
شرط ردّ عینیّت به واسطهی تبادر، احراز تبادر است (تبادر معتبر، تبادر نزد اهل لسان است. بنابراین، تبادر زجر از نهی در صورتی ردّ بر عینیّت خواهد بود که احراز شود که متبادر از نهی نزد اهل لسان همین معنا است) و احراز تبادر، منتفی است (همان طوریکه قائلین به زجر ادّعای تبادر زجر از نهی دارند، قائلین به طلب ترک نیز میتوانند ادّعای تبادر طلب ترک از نهی داشته باشند بدون اینکه تبادری بر تبادر دیگر ترجیح داشته باشد). پس شرط ردّ عینیّت به واسطهی تبادر، منتفی است.