درس خارج اصول استاد قادر حیدری فسائی

1403/09/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ملازمات عقلیّه/ غیر مستقلّات عقلیّه/ مسئله سوّم: مسئله ضدّ / جهت اوّل/ بحث دوّم: درباره‌ی صنف مسأله ضدّ

مدّعای دوّم: مسأله ضدّ، از غیر مستقلّات عقلیّه است.

دلیل:

صغریٰ: ملاک غیر مستقلّات عقلیّه، عقلیّت کبریٰ و استعانت از شرع در صغرای قیاس است (اگر حاکم به کبریٰ، عقل باشد و در صغری از شرع کمک گرفته شده باشد، مسأله از غیر مستقلّات عقلیّه می‌شود).

کبریٰ: عقلیّت کبریٰ و استعانت از شرع در صغرای قیاس، در مسأله ضدّ ثابت است (مفاد صغریٰ در مسأله ضدّ، وجوب شرعی عمل است و برای وجوب شرعی عمل از شرع کمک گرفته شده است و مفاد کبریٰ در این مسأله، ملازمه‌ی عقلیّه بین وجوب شرعی عمل و حرمت شرعی ضدّ آن عمل است. به این صورت: هذا الفعل واجبٌ شرعاً و کلّ واجبٍ شرعاً یلزمه عقلاً حرمة ضدّه شرعاً).

نتیجه: ملاک غیر مستقلّات عقلیّه، در مسأله ضدّ ثابت است.

نتیجه نهایی بحث در جهت اوّل: بر فرض اصولیّت مسأله ضدّ، این مسأله از مسائل عقلیّه و از غیر مستقلّات عقلیّه است.

جهت دوّم: عنوان مسأله ضدّ.

عناوینی که برای مسأله ضدّ ذکر شده، عبارتند از:

هل ضدّ الواجب حرامٌ ام لا، انّ وجوب الشیئ هل یستلزم حرمة ضدّه ام لا، انّ الامر بالشیئ هل یقتضی النّهی عن ضدّه ام لا، انّ طلب الشیئ ایجابا کان او ندبا هل یقتضی الزّجر عن ضدّه تحریما کان او کراهة اقتضاءً عقلیّا او لفظیّا ام لا، هل ارادة الشیئ مستلزمة لارادة ترک ضدّه.

عنوان سوّم از بین این عناوین، معروف بین اصولیّین است. توضیح مفردات و اجزاء این عنوان، در ضمن پنج امر است.

امر اوّل: کلمه‌ی ضدّ.

ضدّ در اصطلاح اهل معقول به امر وجودی گفته می‌شود که با امر وجودی دیگر در محلّ واحد و در زمان واحد اجتماع نمی‌کند. مثل سواد و بیاض. و در اصطلاح اهل اصول و اهل لغت به مطلق منافی و معاند با شیئ گفته می‌شود اعمّ از اینکه منافی و معاند، وجودی و یا عدمی باشد. مثل سواد و بیاض و مثل سواد و لا سواد.

شاهد بر اینکه در علم اصول به مطلق منافی و معاند با شیئ، ضدّ گفته می‌شود، این است که در علم اصول به امور ثلاثه ضدّ گویند. که این امور عبارتند از: الافعال الوجودیّة المنافیة للمأمور به مثل الاکل و الشرب و المشی بالنسبة الی الصلوة (ضدّ خاصّ)، احد الافعال الوجودیة المنافیة للمأمور به لا بعینه بان یراد بالضدّ الجامع بینها (ضدّ خاصّ)، الترک (ضدّ عامّ).

بنابراین، بین ضدّ در اصطلاح علم اصول و ضدّ در اصطلاح اهل معقول، نسبت عموم و خصوص مطلق است. به این صورت: کلّ ضدٍّ معقولی ضدٌّ اصولی و لا عکس.

امر دوّم: کلمه‌ی اقتضاء.

مراد از کلمه‌ی اقتضاء در عنوان مسأله، اعمّ از استلزام (استلزام به نحو لزوم بیّن بالمعنی الاخصّ و به نحو لزوم بیّن بالمعنی الاعمّ و به نحو لزوم غیر بیّن) و از اقتضاء به نحو تضمّن و از اقتضاء به نحو عینیّت است. به بیان دیگر، مراد از کلمه‌ی اقتضاء، اعمّ از اقتضاء لفظی و عقلی است.

دلیل:

صغریٰ: شرط صحّت عنوان مسأله، شمول عنوان مسأله نسبت به اقوال در مسأله است (عنوان مسأله، بالضرورة، باید شامل اقوال در مسأله بشود).

کبریٰ: شمول عنوان مسأله نسبت به اقوال در مسأله، متوقّف بر تعمیم کلمه‌ی اقتضاء است.