1403/08/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ملازمات عقلیّه/ غیر مستقلّات عقلیّه/ مسئله دوّم: مسأله مقدّمه واجب
دلیل چهارم از طرف محقّق سبزواری:
صغریٰ: اگر مقدّمه واجب، واجب شرعی نباشد، لازمهاش این است که تارک واجب مطلق مستحقّ عقاب نباشد.
توضیح: اگر شارع حجّ را بر مکلّف واجب کند، ولی مکلّف به واسطهی ترک قطع مسافت، ترک حجّ کند، اوّلاً: این مکلّف در زمان ترک حرکت به مکّه مستحقّ عقاب نیست چون در زمان ترک حرکت، منحصراً ترک حرکت از مکلّف صادر شده و فرض این است که حرکت، واجب نیست تا در قبال ترک واجب، مستحقّ عقاب باشد. ثانیاً: این مکلّف در زمان ترک مناسک در موسم حجّ نیز مستحقّ عقاب نیست چون انجام مناسک در موسم حجّ نسبت به مکلّفی که ترک قطع مسافت کرده، ممتنع و غیر مقدور است و مکلّف به خاطر شیئ ممتنع و غیر مقدور، مستحقّ عقاب نخواهد بود. بنابراین، مکلّف در قبال ترک حجّ که واجب مطلق است، مستحقّ عقاب نیست.
کبریٰ: و اللّازم باطل (بالضرورة).
نتیجه: فالملزوم مثله.
اقول:
در اینجا دو مدّعا وجود دارد.
مدّعای اوّل: مکلّف در زمان ترک مقدّمه، در قبال ترک ذی المقدّمه که مستند به ترک مقدّمه است، مستحقّ عقاب است. چون در زمان ترک مقدّمه، حقیقتاً ترک ذی المقدّمه صادق است اگر چه زمان ذی المقدّمه هنوز فرا نرسیده است به خاطر اینکه زمان، دخیل در انجام فعل است یعنی انجام ذی المقدّمه. زمان، دخیل در صدق ترک نیست و لذا ترک ذی المقدّمه قبل از زمان ذی المقدّمه نیز تحقّق پیدا میکند.
مدّعای دوّم: مکلّف در زمان ذی المقدّمه، در قبال ترک ذی المقدّمه مستحقّ عقاب است چون ترک ذی المقدّمه در زمان ذی المقدّمه، ترک واجب مع الاقتدار علیه است (مکلّف در زمان مقدّمه قادر بر انجام مقدّمه بود. پس ذی المقدّمه در زمان ذی المقدّمه به واسطهی قدرت مکلّف بر مقدّمه در زمان مقدّمه، مقدور مکلّف بوده است ولی مکلّف به واسطهی ترک مقدّمه، قدرت بر ذی المقدّمه در زمان ذی المقدّمه را از خود سلب کرده است) و ترک واجب مع الاقتدار علیه، موجب استحقاق عقاب است بالضرورة.
آدرس جلسه بعد:
اجود التقریرات ج۱ ص۲۳۰: و امّا المقام الثانی فالحقّ فیه هو القول بوجوب المقدّمة ....... و ینبغی التنبیه.