1403/07/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: ملازمات عقلیّه/ غیر مستقلّات عقلیّه/ مسئله دوّم: مسأله مقدّمه واجب
اشکال از طرف محقّق خوئی:
صغریٰ: حیثیّت مقدّمیت، حیثیّت تعلیلیّه است (حیثیّت و عنوان مقدّمیت علّت برای تعلّق وجوب غیری مقدّمی به واقع مقدّمه و مصداق مقدّمه است و واقع و مصداق مقدّمه، ذوات افعال است یعنی خود طهارات ثلاث).
کبریٰ: حیثیّت تعلیلیّه، رافع اجتماع مثلین در شیئ واحد نیست (از طرفی وجوب غیری مقدّمی به ذوات افعال یعنی خود طهارات تعلّق گرفته است با توضیحی که در صغریٰ ارائه شد. از طرفی دیگر فرض این است که امر نفسی استحبابی نیز به ذات افعال تعلّق گرفته است. بنابراین، اجتماع مثلین یعنی وجوب غیری مقدّمی و امر نفسی استحبابی در شیئ واحد تحقّق پیدا میکند).
نتیجه: حیثیّت مقدّمیت، رافع اجتماع مثلین در شیئ واحد نیست. بنابراین، بعد از عروض وجوب غیری مقدّمی بر طهارات، امر نفسی استحبابی به طهارات منتفی خواهد بود.
حالت چهارم: انجام طهارات به قصد امتثال امر نفسی استحبابی (بر فرض عدم وجوب مقدّمه واجب). با دقّت در مطالبی که ذکر شد، حکم این حالت نیز روشن میشود.
جهت پنجم: در جهت پنجم، دو مرحله بحث وجود دارد.
مرحلهی اوّل: دربارهی وجوب مقدّمه واجب و به بیان دیگر دربارهی ملازمه بین وجوب شرعی ذی المقدّمه و وجوب شرعی مقدّمه، دو نظریّه وجود دارد.
نظریّه اوّل: نظریّه مشهور: مقدّمه واجب، واجب است و به بیان دیگر بین وجوب شرعی ذی المقدّمه و وجوب شرعی مقدّمه، ملازمه وجود دارد. برای این نظریّه، سیزده دلیل ذکر شده که به بعضی از ادلّه اشاره میشود.