درس خارج اصول استاد قادر حیدری فسائی

1403/07/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ملازمات عقلیّه/ غیر مستقلّات عقلیّه/ مسئله دوّم: مسأله مقدّمه واجب

از بین این دو احتمال، احتمال اوّل مطابق با احتیاط است چون شکّ در صحّت طهارات به قصد امتثال امر غیری مقدّمی، شکّ در سقوط تکلیف بعد از قطع به ثبوت تکلیف است (از طرفی تعلّق تکلیف به انجام طهارات به نحو عبادی، قطعی است. از طرفی دیگر احتمال داده می‌شود که قصد امتثال امر غیری مقدّمی ضمنی که در احتمال دوّم بود، کفایت نکند و به خاطر احتمال عدم کفایت، در صحّت طهارات به قصد امتثال امر غیری مقدّمی شکّ پیدا می‌شود. در صورت صحّت طهارات، تکلیف ساقط می‌شود و در صورت عدم صحّت، تکلیف ساقط نمی‌شود. بنابراین، شکّ در صحّت طهارات، شکّ در سقوط تکلیف بعد از قطع به ثبوت تکلیف است) و شکّ در سقوط تکلیف بعد از قطع به ثبوت تکلیف، مجرای قاعده‌ی اشتغال است (چون حکم عقل این است که اشتغال یقینی ذمّه به تکلیف، فراغت یقینی ذمّه از تکلیف می‌طلبد). پس شکّ در صحّت طهارات به قصد امتثال امر غیری مقدّمی، مجرای قاعده‌ی اشتغال است و مقتضای این قاعده، انجام طهارات با سایر وجوه قصد قربت و عدم اکتفاء به طهاراتی است که به قصد امتثال امر غیری مقدّمی انجام گرفته است.

حالت سوّم: انجام طهارات به قصد امتثال امر نفسی استحبابی (بر فرض وجوب مقدّمه واجب). در این حالت، دو نظریّه وجود دارد.

نظریّه اوّل: نظریّه جماعتی از محقّقین: طهارات در این حالت سوّم، باطل است.

دلیل:

شرط صحّت طهارات در حالت سوّم، وجود امر نفسی استحبابی بعد از دخول وقت ذی المقدّمه است (بالضرورة) و وجود امر نفسی استحبابی بعد از دخول وقت ذی المقدّمه، منتفی است (طهارات بعد از دخول وقت ذی المقدّمه، وجوب غیری مقدّمی پیدا می‌کنند و بین وجوب غیری مقدّمی و استحباب نفسی طهارات تضادّ وجود دارد. بنابراین، با وجود امر غیری مقدّمی، امر نفسی استحبابی منتفی می‌شود) پس شرط صحّت طهارات در حالت سوّم، منتفی است و با انتفاء شرط، صحّت طهارات نیز منتفی خواهد بود.

اقول:

بعضی مثل محقّق نائینی و محقّق بروجردی معتقدند که طهارات بعد از دخول وقت ذی المقدّمه، وجوب نفسی پیدا می‌کنند. طبق این مبنا، می‌توان برای بطلان طهارات در این حالت سوّم دلیل دیگری نیز اقامه کرد. دلیل این است که طهارات بعد از دخول وقت ذی المقدّمه، وجوب نفسی پیدا می‌کنند و بین وجوب نفسی و امر نفسی استحبابی تضادّ وجود دارد. بنابراین، با وجود وجوب نفسی، امر نفسی استحبابی منتفی می‌شود.

نظریّه دوّم: نظریّه محقّق صاحب عروه: طهارات در این حالت سوّم، صحیح است.

دلیل:

مانع از صحّت طهارات در حالت سوّم، عدم بقاء امر نفسی استحبابی است (قائلین به بطلان طهارات در حالت سوّم، علّت بطلان را منحصراً عدم بقاء امر نفسی استحبابی می‌دانند. یعنی بعد از عروض وجوب غیری مقدّمی، امر نفسی استحبابی باقی نیست) و عدم بقاء امر نفسی استحبابی، منتفی است (طهارات بعد از تعلّق وجوب غیری مقدّمی به آنها، دارای امر نفسی استحبابی هستند چون طهارات از جهت ذات امر نفسی استحبابی دارند و از جهت مقدّمیّت برای صلوة، وجوب غیری مقدّمی دارند و اجتماع امر نفسی استحبابی و وجوب غیری مقدّمی در شیئ واحدی که دارای دو جهت است، جایز است مثل اجتماع امر و نهی در شیئ واحدی که دارای دو جهت است. بنابراین، بعد از تعلّق وجوب غیری مقدّمی به طهارات، امر نفسی استحبابی به طهارات باقی است) پس مانع از صحّت طهارات در حالت سوّم، منتفی است.

آدرس جلسه بعد:

کفایه طبع قدیم ج۱ ص۱۹۹: فی تأسیس الاصل فی المسئلة اعلم ....... تتمّة.